< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 بررسي ادله منجسيت متنجس
 بررسي ادله تنجيس متنجس.
 يادآوري بيان مرحوم محقق اصفهاني
 گفته شد كه محقق همداني [1] مي فرمايند: ادله اي از سوي مشهور براي اثبات تنجيس متنجس ذكر شده است كه عبارت است از : 1. اجماع كه گفته شد. 2. معروفيت در حد مغروسيت در اذهان، گفتيم معروفي كه از آن تعبير به مغروس در ذهن بشود، مي شود ارتكاز و اگر ثابت بشود،‌ اعتبارش كامل است اما بحث صغروي است. 3. نصوص. نصوص را گفتيم كه به دو دسته است:
 نصوص مربوط به منجسيت مايعات
 دسته اول نصوصي كه درباره تنجيس متنجس مايعات آمده است و روايات در حد استفاضه بود كه محقق همداني فرمودند و سيدنا الامام خميني [2] مي فرمايد: روايات در اين باب در حد تواتر يا قريب به تواتر است. اما اين دسته از روايات را كه تعرض كرديم نتيجه اين شد كه دليل اخص از مدعاست. مدعاي ما منجسيت متنجس است و آن متنجس مايع باشد يا جامد و اين گروه از روايات ثابت كرد منجسيت متنجس مايع را، پس دليل اخص از مدعاست. قانون اين است كه اگر دليل اعم از مدعا باشد، سودمند است چون كه صد آمد نود هم پيش ماست كه اعم را ثابت مي كند و در ضمن اخص هم ثابت مي شود اما اگر دليل اخص از مدعا بود، مدعاي عام به توسط دليل اخص ثابت نمي شود اما مؤيد هست.
 نصوص مربوط به منجسيت جامدات
 دسته دوم از روايات رواياتي است كه درباره غسل اواني (ظروف) آمده كه متنجس غير مايع است. سيد الاستاد [3] مي فرمايد: «و العمده في الباب تلكَ الرِّواياتُ الواردهُ في غَسل الاواني» اين روايات كه درباره غسل آمده است، روايات كثيري است كه چند تاي آن را به عنوان شاهد مدعا تعرض كنيم.
 روايت علي بن جعفر
 روايت اول صحيحه علي بن جعفر: محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيي العطار قمي عن العمركي كه از مشاهير و ثقات است عن علي بن جعفرعن اخيه موسي بن جعفر: «قَالَ: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُصِيبُ‌ ثَوْبَهُ‌ خِنْزِيرٌ فَلَمْ يَغْسِلْهُ فَذَكَرَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ كَيْفَ يَصْنَعُ بِه؟»‌ امام درضمن حديث مي فرمايد: «فَلْيَنْضِحْ مَا أَصَابَ مِنْ ثَوْبِهِ» آن ثوبي كه متنجس شده بود بوسيله اصابت با رطوبتي از رطوبتهاي خنزير به هر چيزي اصابت كند با رطوبت،‌ آنچيزي كه مصاب هست نجس مي شود و لازم است كه تطهير بشود. اين حديث با سند صحيح دلالت مي كند كه متنجس مايع هم نباشد باز هم منجس است.
 روايت عمار ساباطي
 اين حديث هم از شيخ كليني و اين حديث موثقه است بخاطر عمار بن موسي. عن ابي عبد الله عليه السلام «قَالَ: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الدَّنِ‌ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ» (دن به معناي پياله اي كه در آن شراب گذاشته مي شود) سوال كردم از ظرفي كه در آن خمر بوده امام مي فرمايد: «اذا غسل فلا بأس» از اين بيان امام صادق مفهوما استفاده كرديم. روايات و نصوص و اقوال از مفهوم شرط استفاده مي كنند لذا مفهوم شرط در حد ظهور الفاظ است. لذا اين را ما جزء ظهورات قرار مي دهيم. هر حرفي كه درباره مفهوم شرط مي زنيم در اصول، داخل محدوده اصول است ولي در فقه و در استفاده صاحبنظران از نصوص،‌ مفهوم شرط جزء ظهورات به حساب مي آيد. در ادامه حديث مي فرمايد: وَ عَنِ‌ الْإِبْرِيقِ‌ وَ غَيْرِهِ‌ يَكُونُ فِيهِ خَمْرٌ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْس‌» ابريق و غيره يعني آفتابه و غير افتابه و ظروف ديگر مثلا كاسه، از مفهوم شرط استفاده مي شود كه اگر تطهير نشود، باسي در آن هست و اشكال دارد.
 روايت دوم عمار ساباطي
 روايت سوم:اين حديث هم موثقه عمار بن ساباطي است از امام صادق عليه السلام هست. (هر موقع اسم امام برده شود بايد عليه السلام كامل گفته شود كه اين ادب ولايي است. و ثانيا در كتابت و نوشته هايمان در كنار اسم امام يا پيامبر را مي نويسيم صلي الله عليه و آله و سلم و عليه السلام را كامل بنويسيم و با حرف صاد يا با حرف عين اكتفاء نكنيم كه در بين ولايي گفته شده است كه مخترع اين سبك كسي كه صاد را عوض صلي الله و عين را عوض عليه السلام اختراع كرده، دستش از كار افتاد و به بلا مبتلا شد. و درباره اسم پيامبر طبق نصوصي كه از طريق شيعه و سني آمده در حد متواتر بايد آله هم باشد و در يك روايت ضعيفي هم از طريق ابناء عامه صلي الله عليه و آله و اصحابه نيامده و فقط اخيرا ابناء عامه با احترامي كه به خلفاء دارند آن را اضافه كرده اند) «قالَ: سُئِلَ‌ عَنِ‌ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يُصَبُّ فِيهِ الْمَاء» [4] الي اخر اين روايت سند كه ثقه هست و دلالت هم بالاتر از مفهوم شرط است چون در اين روايت تنجيس متنجس مفروغ عنه اعلام شده است. كوزه و اناء اگر نجس بشود چگونه تطهير بشود، پس معلوم مي شود كه منجسيت متنجس يك امر مفروغ عنه است و امام كيفيت تطهير را بيان مي كند. مضافا بر اين روايات، سيد الاستاد يك عبارتي دارد مي فرمايد: واضحترين روايات، رواياتي است كه نهي مي كند از وضو با آب قليلي كه ملاقات كرده با نجس و داخل آن ظرف اگر آب قليل بگذاريد، قبل از تطهير نمي توانيد وضو بگيريد چون آن ظرف كه متنجس شده بود، منجس هم هست.
 احاديث باب ماء مطلق
 اين روايت در كتاب وسائل جلد 1 باب 8 از ابواب ماء مطلق حديث شماره 7 و 9 و 10 كه حديث شماره 7 صحيحه است و شماره 9 موثقه است و شماره 10 هم موثقه است.
 احمد بن ابي نصر بزنطي از امام رضا (ع)
 حديث شماره 7 احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي كه از اصحاب اجماع و مشايخ ثلاث است.
 توضيح دو معني مشايخ ثلاث
 (يك مشايخ ثلاث كه از امجاد و از اوتاد هستند زراره و محمد بن مسلم و ابا بصير كه آن شيخ المشايخ است و يك مشايخ ثلاث در توثيق عام داريم كه در عده فرمودند: «لا يروون الا عن ثقه» اين سه نفر عبارت اند از ابن ابي عمير و صفوان بن يحيي و احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي كه از اصحاب امام رضا هست)
 توضيح دو معني ثقه
 سوال و جواب: ثقات دو اصطلاح دارد: ثقات به معناي خاص و ثقات به معناص خاص. ثقات به معناي عام عبارت است از رجالي كه مورد وثوق و اطمينان باشد اعم از اينكه شيعه و سني باشند كه اين ثقاتي كه اينجا هست به معناي عام است اما آن ثقات به معناي خاص موقعي كه در كنار صحاح قرار بگيرد، كه در آن صورت منظور از ثقات ابناء عامه يا فطحي و زيدي غير از دوازده امامي است و هر طائفه اي از مسلمان اگر توثيق شده بود، از ثقات است. احمد بن بن محمد بن ابي نصر بزنطي از امام رضا عليه السلام روايتي را نقل مي كند: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُدْخِلُ‌ يَدَهُ‌ فِي‌ الْإِنَاءِ وَ هِيَ قَذِرَةٌ قَالَ يُكْفِئُ الْإِنَاءَ». كه اين واضح و نزديك به صريح است كه متنجس منجس است. سوال كردم از كسي كه دستش كه آلوده بود، داخل ظرف آب قرار داد كه دست متنجس جامد است،‌ امام مي فرمايد: «يكفئ الاناء» يعني بايد آن ظرف آب را برگردانيد و خالي كنيد و قابل استفاده نيست و متنجس مي شود. سند صحيح و دلالت هم كامل و مدعا هم ثابت كه متنجس منجس است.
 موثقه سماعه بن مهران
 روايت دوم اين باب حديث شماره 9 موثقه است بخاطر سماعه بن مهران «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ أَصَابَ الرَّجُلَ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ‌ يَدَهُ‌ فِي‌ الْإِنَاءِ فَلَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيّ»ِ. استفاده از اين روايت از طريق مفهوم شرط است «اذا لم يكن اصاب يده شئ من المني» اگر دستش آلوده نشده باشد، اشكال ندارد كه مفهومش اين است كه اگر دستش آلوده شده باشد كه متنجس غير مايع هست، منجس خواهد بود.
 موثقه مضمره سماعه
 روايت سوم: حديث شماره 10 از باب 8 از ابواب ماء مطلق كه اين حديث هم موثقه است عن سماعه قال سالته كه مضمره است ولي مضمره سماعه كه از غير از امام روايت نقل نمي كند، اشكال نمي كنند. «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ يَمَسُّ الطَّسْتَ أَوِ الرَّكْوَةَ ثُمَ‌ يُدْخِلُ‌ يَدَهُ‌ فِي‌ الْإِنَاء ثُمَ‌ يُدْخِلُ‌ يَدَهُ‌ فِي‌ الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يُفْرِغَ عَلَى كَفَّيْهِ قَالَ يُهَرِيقُ مِنَ الْمَاءِ» كه طست همان تشت است او الركبه كه تقريبا كاسه بزرگ است محل استشهاد يهريق من الماء هست دست اگر آلوده بود و داخل آب تشت گذاشت و آب هم قليل است، فرمود «يهريق» يعني آب متنجس مي شود و يد كه متنجس بود، منجس شد و با ملاقاتش آن آب هم متنجس مي شود. پس از اين روايات و نصوص اين استفاده كرديم كه متنجس منجس هم هست در عين حالي كه نصوص در حد استفاضه بود و هيچ اشكالي هم نبود، مي شود گفت اجماع متاخرين و اگر اجماع را هم اشكال كنيد، شهرت عظيمه در حد يك مؤيد آكد اگر اين را هم قبول نكنيد،‌همان كه محقق همداني فرمود: ارتكاز متشرعه و اضافه كنيد بناء متشرعه. بناء متشرعه و ارتكاز متشرعه قطعا بر اين است كه متنجس منجس است اما اين متنجس كه منجس است، فقط در ملاقات اول يا چند واسطه؟ اين بحثي است محل اختلاف انظار و بحث ديگر هم محقق همداني شبهاتي را اينجا طرح مي كند، مي فرمايد: اگر متنجس منجس باشد، همه اشياء و همه اموال نجس است و شبهه دوم هم سيره بر اين است كه اجتناب نمي كنند و شبهه سوم رواياتي است كه اشاره دارند كه متنجس منجس نيست. شرح اين بحث جلسه آينده.


[1] 1. مصباح الفقيه ،‌جلد 1 ، صفحه 577. 2. طهارت ، جلد 4 ، صفحه 21.
[2] 3. تنقيح العروه الوثقي ،‌جلد 3 ، صفحه 202. 4. وسائل الشيعه ،‌جلد 2 ، باب 13 از ابواب نجاسات ، حديث 1.
[3] 5. وسائل الشيعه ،‌جلد 2 ، باب 51 از ابواب نجاسات، حديث 1.
[4] . وسائل الشيعه ،‌جلد 2 ، باب 3 از ابواب نجاسات‌، حديث 1.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo