< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 طهارت تمام محل موضع سجده نمازگزار
 سيد طباطبايي يزدي قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: «اذا وضع جبهته علي محل بعضه طاهر و بعضه نجس صحّ اذا كان الطاهر بمقدار الواجب فلا يضرُّ كون البعض الآخر نجسا». اين مسئله را عنوان كرديم كه فرع است بر مسئله قبلي كه گفته شد طهارت شرط سجود است نه شرط مسجَد. پس از كه شرط سجود بود، اگر سجود به موضع طهارت قرار بگيرد كه صدق كند سجود بر جسم طاهر واقع شده است، مكفي است ولو قسمتي از موضع جبهه نجس باشد. اين بحث مبنايي شد كه بر مبناي مشهور متاخرين و بر مبناي سيد طباطبايي در متن عروه همين است.
 شرطيت يا مانعيت خبث نسبت به مكان نمازگزار
 اما گفته شد كه حكم در اين مسئله ارتباط دارد با شرطيت طهارت و مانعيت نجاست كه معناي شرطيت ومانعيت را توضيح داديم.
 نظر امام خميني كه طهارت امر عدمي است و نمي شود شرط باشد
 گفته شد كه امام خميني قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: طهارت از خبث نسبت به مكان نمي تواند شرط باشد چون طهارت شرط عدمي است و موثر نيست. شرط بايد اجزاء مؤثره باشد كه در تحقق ماهيت و در تحقق ملاكات دخالت دارد اما مانع چيزي است كه در مقام وجود ضديت دارد. بنابراين نمي تواند شرط باشد و شرط كه نبود نجاست مي شود مانع.
 تحقيق مطلب
 اما تحقيق اين است كه طهارت و نجاست، شرطيت و مانعيت، ارتباط مستقيم دارد به حكم مسئله اي كه مورد بحث است.
 طهارت شرط سجود است يا شرط مسجد (شرط سجود)
 اگر طهارت شرط باشد، مسئله در بحث تقسيم و توضيح قرار مي گيرد كه آيا شرط سجود است يا شرط مسجد. اما اگر شرط سجود بود كه حكم مطابق متن درست است و اگر شرط مسجد بود، حكم در متن درست نيست. اگر شرطيت براي طهارت ثابت نشد و گفتيم براي قذارت و نجاست مانعيت از سوي شرع جعل شده است، اگر اين مطلب ثابت شد كه نجاست مانعيت دارد، حكم همان حكمي است كه مورد احتياط اعلام شده است كه سيد فرموده است كه احوط اين است كه تمام موضع جبهه بايد پاك باشد چون نجاست مانع است.
 تشبيه طهارت محل سجده با لباس نمازگزار
 صورت مسئله مثل مانعيت نجاست در لباس مصلي است. لباس مصلي كه آلوده به نجاست باشد، هر قسمتي از لباس و لو ساتر نباشد ولي لباس است،‌ چون لباس از خصوصياتش اين است كه نجاست در آن مانع از صحت صلاه است. مثل همين صورت مي گوييم اگر نجاست مانع آن صحت سجده است كه يك جزء عبادت است، فرق نمي كند و يك قسمتي از موضع جبهه كه نجس بود، مانع از صحت مي شود.
 مانعيت نجاست نسبت به صحت صلاه قول قابل قبول
  تحقيق اين است كه مانعيت نجاست نسبت به صحت صلاه يك امري است درست و مورد تاييد.
 تحليل مانعيت نجاست
  اما ادله اي كه در اين رابطه مي توانيم ارائه بدهيم كه نجاست مانع است اين است كه اثر اصلي نجاست در فقه و در عبادات فقط مانعيت است. ما نجاست را بي اثر مي كنيم يا داراي اثر در نظر مي گيريم؟ اگر مي گوييم نجاست اثري دارد كه فقط مانعيت است و اگر مي گوييم بي اثر است كه اصلا طهارت زدودنش لازم نيست. پس بنابراين با دقت به معناي نجاست و اثر نجاست بر اساس مذاق فقه مي شود مانع.
 مؤيدات مانعيت نجاست
 اما مؤيدات: سيد الاستاد [1] كه اين مطلب را گفت كه متن درست است و طهارت كل موضع جبهه شرط نيست. اما ما ديديم كه ايشان [2] در جاي ديگر فرمود «ان النجاسه مانعه عن صحه الصلاه» كه اعتراف ثابت و مطابق واقع.
 بيان امام خميني
 مؤيد ديگر امام خميني مي فرمايد: شرطيت براي طهارت ممكن نيست. بنابراين در صورتي كه نجاست مانع از صحت صلاه بشود بايد تمام موضع سجده از نجاست پاك باشد و نجاستي وجود نداشته باشد كه اگر جزئي از موضع جبهه، مثلا پيشاني اش را گذاشته و قسمتي طاهر است به اندازه اي كه سجده صحيح باشد و قسمتي روي موضع نجس است، نجاست كه مانع باشد،‌ اين سجده درست نيست.
 سوال و جواب: اگر اشكال شود كه مانعيت درست است ولي اينجا در مصداق شرطيت مي شود، در جواب مي گوييم كه آن قسمتي از نجاستي كه در آن بعضي از موضع سجده قرار دارد، آن نجاست كه شرط نيست. آن نجاست الان در موضع سجده كه به سجده ضرر مي زند مانع از صحت عبادت مي شود نه شرط. بنابراين تطبيقش كاملا واضح است. ما حصل بحث: حكم به طهارت كل موضع جبهه ارتباط مستقيم دارد به اينكه بگوييم نجاست مانع است و مانعيت براي قذارت از سوي شرع جعل شده است.
 بيان فقيه همداني
 و حكم به صحت سجده در موضع سجده اي كه قسمتي پاك و قسمتي نجس باشد، مربوط است به اينكه بگوييم طهارت شرط است و شرطيت جعل شده است و طهارت امر وجودي است كه فقيه همداني مي گويد طهارت امر وجودي است و قابل جعل است. بعد از كه قابل جعل شد، در وادي تحليل كه مي بينيم شرط سجود است يا شرط مسجد كه گفته شد شرط سجود است و نتيجه اين مي شود كه پس سجده درست است چون سجود بر طاهر انجام شده است.
 فرمايش مرحوم خوي كه طهارت فقط مقدار واجب در سجده لازم است
 اما كامل تر كردن در مرحله تحقيق بايد نكاتي را كه سيد الاستاد مورد توجه قرار داده بودند، تعرض كنيم. فرموده بودند كه قدر متيقن سجود، مقدار واجب سجده است و اما مقدار زائد از آن را با برائت كنار مي گذاريم و دليل بر اشتراط مقدار زايد نداريم.
 قدر متيقن از طهارت موضع سجده طهارت تمام محل موضع سجده است
 در اين رابطه تحقيق اين است كه پس از كه نجاست مانعيت دارد، قدر متيقن اين مي شود كه بايد سجده در موضعي صورت بگيرد كه كل موضع جبهه پاك باشد تا متيقن عبادت شكل بگيرد و اگر يك مقدارش نجس و يك مقدارش پاك بود، شك مي كنيم. قدر متيقن هميشه اقل نيست. قدر متيقن به طور اغلب در حداقل تطبيق مي كند در عمومات. در عبادات گاهي قدر متيقن به مقدار اكثر تطبيق مي كند. بنابراين قدر متيقن اينجا اين است سجده بر موضع طاهري كه آن موضع پاك باشد و اين قدر متيقن است. قدر مشكوك اين است كه يك قسمتي پاك و يك قسمتي نجس باشد.
 شك در امتثال مي شود اشتغال و احتياط
 در اين رابطه گفته مي شود كه اينجا اشتغال است و درست هم است. عبادت كه هست و اشتغال ذمه هم كه هست و تكليف هم ثابت است و شك در مكلف به داريم كه اين مسجد و اين سجده كه الان در موضعي قرار دارد كه جزئي از آن نجس و جزئي طاهر است، شك در امتثال داريم و شك در امتثال مي شود مورد اشتغال. شك در قدرت و شك در امتثال هر دو مورد اشتغال است. اگر كسي اعمالي را انجام مي دهد كه يك مقدار را انجام داده بعد شك مي كند كه به طور كامل مي توانم انجام بدهم يا قدرتش را ندارم و تكليف ساقط است؟ شك در قدرت مجراي اشتغال است. شك در امتثال هم هميشه مجراي احتياط و اشتغال است. بنابراين اصل برائت نيست و اشتغال است.
 مويد ديگر مطابقت با سيره متدينين
 مويد سوم در اين رابطه اين است كه مطابق با سيره متدينين است. سيره متدينين بر اين است كه كل مواضع سبعه را پاك و طاهر در نظر بگيرند و كل موضع سجده كه قطعا.
 مؤيد ديگر مخالفت با عامه (قول حنفي)
 مؤيد ديگر اين است كه جزء موارد بسيار بارزي است كه بين مذهب شيعه و مذهب حنفي هست هرچند در كتاب الفقه علي المذاهب الاربعه فتواي ابوحنيفه بر طهارت مسجد جبهه اعلام شده ولي اين يك فتواي استحبابي و احتياطي است و اما سجده بر عين نجس مجزي است. مؤيد بعدي در همين رابطه مي توانيم بگوييم كه در عرف متشرعه. الفاظ كه معاني عرفي دارند از عرف عقلاء بپرسيد و الفاظي كه معاني عرف شرع دارند، از عرف شرع بپرسيد. سجده معنايي دارد در عرف شرع كه معناي الفاظ شرعي را كه شرع توضيح نداده و مطلق گفته و حدودش را از عرف شرع بپرسيد. بنابراين سجده كه از شرع گفته شده است كه جبهه بگذارد به زمين و ذكر بگويد، معنايش از عرف بپرسيد كه چه اندازه باشد و موضع جبهه پاك باشد يا نجس باشد، از عرف شرع كه بپرسيد مي گويند قطعا بايد كل موضع جبهه پاك باشد. اين مؤيد بعدي بود كه مي توانيم اين مؤيد را به عنوان دليل در اين رابطه اعلام بداريم.
 استناد به احتياط سيد حكيم در طهارت موضع سجده
  آخرين مؤيد اين است كه سيد الحكيم [3] وجه احتياط را بيان مي كند. آنجا كه سيد يزدي فرموده است الاحوط كه احوط سري دارد و دليل دارد.
 تمسك به اطلاق مدلولي در طهارت موضع سجده
 وجه احتياط را كه بيان مي كند، مي فرمايد: اطلاقات اجماعاتي كه فقهاء دارند درباره اشتراط طهارت نسبت به موضع سجده كه گفته اند موضع سجده بايد طاهر باشد و مطلق گفته. اشكال نكنيد كه دليل لبي اطلاق ندارد بلكه اطلاق مدلول است نه اطلاق به معناي سعه بودن قلمرو و وسعت در نطاق. اطلاق مدلول اين است كه لفظ را كه استعمال كنيم بدون توضيح و بدون قرينه، انصراف پيدا مي كند به يك معنا. مقتضاي اطلاق اجماعات كه شرح و توضيح داده نشده است اين است كه تمام موضع جبهه بايد پاك باشد و اگر نجس باشد بعضي و بعضي پاك باشد، مشكل است.
 تمسك به شك در تحقق مصداق سجده
 در آخر مي گوييم كه در صدق سجده شك مي كنيم كه استاد فرمود جبهه و سجده بر مقدار پاك ولو مقدار ديگر نجس باشد مصداقش محقق مي شود، ما مي گوييم شك در تحقق مصداق مي كنيم و مصداق سجده بايد احراز بشود و شك آن هم وجداني است و شك در تحقق سجده مساوي با عدم تحقق آن است. از سوي ديگر هم شبهه مصداقيه مي شود و عمومات هم شاملش نمي شود. در نهايت گفته مي شود كه اين حكم مطابق احتياط لزومي است. براساس مذاق فقهي و نصوصي كه طهارت در موضع سجده شرط مي دانند مثل صحيحه ابن محبوب كه درباره جصّ آمده بود كه طهارت جبهه را در سجود اعلام داشت، مقتضايش اين است كه بايد تمام موضع جبهه پاك باشد احتياطا لزوما. بنابراين احتياط واجب اين است كه تمام موضع سجده بايد پاك باشد. ما احتياط لزومي كه اعلام مي كنيم احتراما لسلفنا الصالح و فقهائنا الموجودين كه كسي فتوا نداده است و فقط با احتياط اكتفاء كرده اند. بعد از كه فحص و تتبع به عمل آمد، ديده شد كه حكم درست آن است كه بگوييم موضع جبهه بايد به طور كامل پاك باشد و با احترام گذاشتن مي گوييم احتياط وجوبي اين است كه بايد تمام موضع جبهه پاك باشد. اما حكم برخلاف مشهور اشكالي ندارد. چون آنجايي كه حكم بر خلاف مشهور مطابق با احتياط باشد اشكالي ندارد.
 طهارت ظاهر موضع سجده كافي و لزوم به طهارت باطن نيست
 در تتمه اين مسئله سيد مي فرمايد: «و يكفي كون السطح الظاهر من المسجد طاهرا و ان كان باطنه أو سطحه الاخر أو ما تحته نجسا» مي فرمايد: براي طهارت موضع جبهه سطح ظاهر كافي است ولو باطن نجس باشد. فرق بين باطن و تحت اين است كه باطن عمق است و تحت يك پارچه است كه زير آن فرش است و نجس است. براي اينكه مقتضاي دليل و ظاهر از نصوص نجاست سطح است و حكم باطن در فقه مورد نظر نيست و باطن حكم ندارد و الا كل انسان نجس است. زير سطح انسان يا باطن زمين نجاست قطعا هست و حكم ندارد. اما توجيهي كه سيد الاستاد [4] فرمودندكه مقتضاي ادله طهارت ظاهر است و باطن يا تحت سطح ظاهر حكمي ندارد. سيد الحكيم [5] مي فرمايد: اين مطلب از مسلمات است يعني مورد تسالم است و جاي بحث در آن نيست. مسئله بعدي ازاله نجاست از مساجد.
 


[1] 1. تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 250.
[2] 2. تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 243.
[3] 1. مستمسك العروه الوثقي ،‌ جلد 1 ، صفحه 493.
[4] 1. تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 251.
[5] 2. مستمسك العروه الوثقي ، جلد 1 ، صفحه 493.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo