< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 سالروز ولادت امام هادي را علي روايه را براي شما تبريك مي گويم و ان شاء‌ الله از فيوضات بهره مند شويد.
 كسي كه در نماز متوجه وجود نجاست در مسجد شود
 سيد طباطبايي قدس الله نفسه الزكيه در مسئله پنجم مي فرمايد: «و اما اذا علمها او التفت اليها في اثناء الصلاه فهل يجب اتمامها ثم الازاله او ابطالها و المبادره الي الازاله وجهان أو وجوه».
 اگر كسي در مسجد مشغول نماز بود و در حال نماز متوجه شد كه در مسجد نجاست وجود دارد به اين صورت که قبلا علم به نجاست داشته و غافل شده و در بین نماز به یاد می آورد كه نجاستي بوده و ازاله نشده يا در بین نماز متوجه می شود كه مسجد نجس شده است. در اين فرض آيا واجب است كه نماز را تمام كند و بعد از آن به ازاله نجاست بپردازد يا اينكه واجب است نماز را قطع كند و ازاله نجاست كند؟
 وجوه سه گانه در مسئله
 وجهان : وجه اول اتمام صلاه و وجه دوم ابطلال صلاه و وجه سوم تخيير.
 (خيلي از كساني در مسير اجتهاد قرار مي گيرند و استعداد اجتهاد را دارد ولي سراغ آن نمي رود گاهي مشغوليت ها يا توجيهات- با خود می گوید مجتهد بشوم كه چي؟ كسي كه از تو تقليد نمي كند. در حالی که خود اجتهاد توفيق و عنايت الهي است.- و گاهي هم مي گويد كه من مشغوليت دارم كه در این صورت آن استكمال كه اجتهاد اصلي باشد از دست مي دهد. در نجف يكي از خطباي نجف به نام واعظ خراساني كه در مقبره مرحوم اقا سيد ابوالحسن اصفهاني قدس الله نفسه الزكيه در شب هاي جمعه منبر مي رفت يكي از نكاتش اين بود كه اگر كسي درس مي كند و قصدش اجتهاد نيست درس خواندنش فائده ندارد. بعضي ها نگويند كه من مجتهد نمي شوم، چرا مجتهد نمي شوي؟ از خدا بخواه و اگرعنايت آقا ان شاء الله شامل حالتان بشود مجتهد مي شوي. منتها هيچگاه مجتهد را مرجع قصد نكن. از امام خميني پرسيدند كه شما مرجعيت را مي خواهي؟ فرمود: نه، من به طرف مرجعيت نمي روم و اگر مرجعيت به طرف من آمد به عنوان نعمت رد نمي كنم.)
 صوري كه مرحوم آقاي خويي ترسيم مي نمايد
 سيد الاستاد [1] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: تصوير مسئله به سه صورت است:
 1. با علم به نجاست به نماز ايستاد
  1. فردي كه در مسجد مي رود و مشغول نماز مي شود، قبلا علم داشته كه اينجا نجاستي بوده و غفلت کرده و مشغول نماز شده و در حال نماز متوجه مي شود كه نجاست را ازاله نكرده است. در اين صورت نمازش باطل است و باید به ازاله نجاست مبادرت نمايد براي اينكه استصحاب وجوب ازاله محقق است. چون قبل از نماز مي دانست و وظيفه اش وجوب ازاله بوده و براي وجوب صلاه، زمينه اي فراهم نبود. آن وجوب الان استصحاب مي شود. وجه اول براساس استصحاب حكم به ابطال است.
 2. موقع نماز ملتفت وجود نجاست شد
  2. در حال نماز التفات مي كند كه مسجد نجس است ولي قبل از آن كه نماز راشروع كند مسجد نجس بوده و اين مصلي متوجه نبوده و مشغول نماز شد.
 3. در حين نماز مسجد نجس شد
  3. در حين نماز دید پرنده اي که بدنش خوني بوده به مسجد آمد و قسمتی از مسجد خونی شد.
 توضيح صورت دوم و سوم
 در اين دو صورت اخير گفته مي شود كه براساس استصحاب وجوب صلاه، حكم اتمام نماز است. زیرا وجوب صلاه براي مكلف محقق شده بود چون اصلا متوجه نبود و قبلا هم نمي دانست و الان در وسط نماز ملتفت شد و نجاست را ديد يا در اثناء صلاه يك نجاستي عارض شد، در هر صورت قبلا وجوب صلاه به عهده اش محقق شده بود، اينجا وجوب صلاه را استصحاب مي كند و نماز را تمام مي كند. اين سه صورت قابل تصور است.
 سوال: در نماز مستحبی وظیفه چیست؟
  جواب: باب المستحبات واسع. از اول مجاز هستيد و الزامي در كار نيست. ما فعلا احكام الزامي را بحث مي كنيم. يك مكلف است و يك وجوب دارد به نام ازاله نجاست و يك وجوب دارد به نام اقامه صلاه، بين اين دو وجوب، سيد طباطبايي قدس الله نفسه الزكيه فرمودند كه اقوي اتمام صلاه است چون مشغول نماز شده است و ديگر نماز را نبايد قطع كند و بعد از اتمام نماز مباشرتا ازاله نجاست کند.
 اگر دليل وجوب ازاله، لفظي باشد
 سيد الاستاد [2] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد:
 اگر ادله فوريت وجوب ازاله، لفظي بود، اطلاق دارد و اطلاقش فراگير است و اين مورد كه انسان مشغول نماز شده باشد را شامل مي شود. پس مي گوييم ازل النجاسه مطلقا حتي اثناء الصلاه. در نقطه مقابل كه حرمت قطع صلاه است اگر دليلش لبي بود در اين صورت دليل لفظي مقدم است: اولا در تعارض، دليل لفظي بر دليل لبي مقدم است چون از قدرت بالايي برخوردار است. و ثانيا دليل لفظي كه اطلاق داشته باشد از نفوذ دليل لبي جلوگيري مي كند و دليل لبي منحصر در قدر متيقن مي شود یعنی حرمت قطع صلاه در جايي است كه وجوب ازاله نباشد و اگر ازاله واجب باشد، قطع صلاه حرام نيست. اگر صورت مسئله اينگونه باشد كه مسلما وجوب ازاله را مقدم كنيد و صلاه را قطع كنيد.
 اگر دليل وجوب ازاله لبي باشد
  اما اگر دليل حرمت قطع صلاه، لفظي بود درباره صلاه آمده است كه «يفتتح الصلاه بالتكبير و يختم بالتسليم» يا «تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيم‌» [3] اگر اين نصوص دلالتش كامل بود، حرمت قطع صلاه مدلول لفظ و نص مي شود و دليل ما درباره حرمت قطع صلاه، دليل لفظي مي شود و دليل لفظي هم كه اطلاق دارد و تمامي موارد را شامل مي شود و اين مورد يعني موردي كه وجوب ازاله آمده ولي حرمت قطع صلاه اطلاق داشته را هم شامل مي شود و لو ازاله واجب باشد باز هم قطع صلاه حرام است. در اين صورت اگر دليل فوريت وجوب ازاله لفظي نباشد بلكه اجماع باشد در اينجا بايد صلاه را ادامه داد زیرا تحريم قطع اطلاق دارد و وجوب فوري ازاله، مدلول دليل لبي است و بر قدر متيقن حمل مي شود، از اینرو وجوب ازاله در صورتی فوري است كه مشغول نماز نباشد.
 وقتي دليل نماز و وجوب ازاله هر دو اجماع باشد نتيجه تخيير است
 سيد الاستاد قدس الله نفسه الزكيه پس از اين مطلب، در مرحله تطبيق، مي فرمايد: دليل فوريت وجوب ازاله مقتضاي دليل لفظي نيست و همين طور ادامه صلاه و تحريم قطع هم دليل لفظي ندارد. اما آن نص (تحريم و تحليل) تحريم، حكم وضعي است و اشاره به مانعيت و عدم مانعيت دارد يا به عبارت ديگر تحليل صحت است و تحريم فساد است و حكم وضعي است پس بار تكليفي ندارد. آن نصوص هم بر حرمت قطع دلالت ندارند پس حرمت قطع صلاه مدلول لفظي نيست بلكه مفاد اجماع است. دليلي كه بر حرمت قطع صلاه داريم این است که وقتی نمازگذار نماز را شروع كند بايد به پايان برساند و در وسط صلاه، قطع كردن آن، بالاجماع جايز نيست اما دليل لفظي نداريم. چون در مورد دلالت «تحريمها التكبير و تحليلها التسليم»، احتمال مي دهد كه حكم وضعي باشد و احتمال كه آمد دلالت كامل نيست. بنابراين دليل لفظي نداريم، بعد از اين به واقعيت و حقيقت بحث مراجعه مي كنيم مي بينيم حرمت قطع اجماعي شد و وجوب ازاله هم فوري شد و هر دو دليل لبي دارد نتيجه این مي شود قطع كردن نماز جايز نيست مگر اينكه وجوب ازاله اي باشد. و وجوب ازاله فوری است مگر اينكه كسي مشغول نماز باشد كه اين دو را بر قدر حمل متيقن كنيم و با هم جمع كنيم، مفاد هر دو این مي شود كه در صورتي كه وجوب ازاله در كار باشد، وجوب اتمام صلاه اطلاق ندارد و اطلاقش شامل اين مورد نمي شود و در صورتی كه مصلي مشغول نماز باشد وجوب فوريت ازاله هم اطلاق ندارد و این مورد را شامل نمي شود. و نتيجه تخيير مي شود يعني دو واجب است و شما مخير هستيد و دليلی بر تعيين نداريم. وجوبی كه براي مكلف فعليت پيدا كند اما تعييني نباشد و عدل ديگري هم داشته باشد، زمينه براي تخيير آماده مي شود.
 شرائط تحقق تخيير
 شرائط تخيير: 1. دو واجب فعلي باشد. 2. دليل بر ترجيح و تعيين هم نيست. 3. حصر هم اعلام نشده 4. اهميتي هم در کار نباشد كه نتيجه اين چهار نكته تخيير مي شود.
 سيد الخويي مي فرمايد: حكم در مسئله تخيير است. بنابراين مكلفي كه در حال نماز متوجه نجاست مسجد مي شود، مخير است و مي تواند نماز را ادامه بدهد و نمازش صحيح است و مي تواند نماز را قطع کرده و ازاله نجاست كند.
 اما امام خميني قدس الله نفسه الزكيه در تعليقه ي عروه الوثقي هامش همين مسئله مي فرمايد: در مثل چنين مسئله تقدم بر ازاله نجاست است و بايد نماز را قطع كند و اول به ازاله مبادرت کند و آنگاه نماز را بخواند.
 سيد الحكيم [4] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: در فرض مسئله بايد نماز را قطع كرد و به ازاله نجاست پرداخت. براي اينكه دليل حرمت قطع صلاه فقط اجماع است و دليل لفظي ندارد اما دليل وجوب ازاله از مسجد نصوص است. از جمله آيه «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرام‌» و نصوصي دیگری هم در اين رابطه مانند صحيحه علي بن جعفر وجود داشت و ادله وجوب ازاله نجاست از مسجد، لفظي است و چون ادله لفظيه است، اطلاق دارد. اگر بگوييد در مقام بيان نيست و در مقام تشريع است و اطلاق ندارد، بر اين فرض هم باز هم آن دليل مقدم است چون دليل لفظي بر دليل لبي ذاتا مقدم است. بنابراين در فرض مسئله، حكم، وجوب ابطال صلاه و مبادرت به ازاله نجاست است.
 نظر صاحب عروه بر اتمام صلاه به دليل لفظي بودن ادله وجوب نماز
 اما سيد طباطبايي در عروه فرمود: اقوي اين است كه نماز را كامل كند و قطع نكند.
  دليل ايشان اين است كه ادله حرمت قطع صلاه، لفظي است مثل نصوص تحريمها التكبير و تحليلها التسليم و اطلاق دارد و شامل اين مقام هم مي شود اما وجوب ازاله نجاست از مسجد، هرچند لفظي است ولي شامل كسي كه مشغول نماز است نمي شود چون مانع دارد. بلکه شامل مكلفي مي شود كه مقدور باشد و كسي كه در حال نماز است مقدور نيست. ولو دليلش لفظي باشد ولي مقدور نيست چون مشغول نماز است. بنابراين اقوي و صحيح اين است كه نماز را تمام كند.
 سوال و جواب: دليل لفظي «تحريمها التكبير و تحليلها التسليم» یعنی نماز را كه با تكبيره الاحرام آغاز كردي بايد تا تسليم برساني و قبل از تسليم، تحليلي نيست و شما در حال احرام نماز هستيد مثل احرام حج تا اينكه تسليم صورت بگيرد و در غیر این صورت راه بيرون رفت نیست و اين دليل لفظي دال بر حرمت قطع صلاه است.
 اما دليل لفظي مبناي صاحب عروه اين است كه دليل وجوب ازاله هرچند لفظي است ولي شرطش اين است كه مكلف قادر باشد و مكلفي كه در حال نماز است، قادر بر انجام این تکلیف نيست. در حقيقت از موردي كه مكلف مشغول نماز باشد انصراف دارد و شامل آن مكلف نمي شود. بنابراين دليل اتمام صلاه، لفظي و مقدم است پس اگرمشغول نماز شد بايد نماز را تمام كند و بعد از اتمام صلاه به ازاله نجاست بپردازد.
 تحقيق مطلب :اقوي وجوب اتمام است به سه دلیل
 تحقيق همين است كه سيد طباطبايي در متن عروه آورده است كه اقوي وجوب اتمام است.
 اولا: تحريم و تحليل در صلاه به معناي حرمت قطع نه اینکه اجماعی است بلكه مورد تسالم است. به عبارت ديگر از ارتكازات شرع است و بايد نمازی كه شروع شد، تمامش كرد.
 و ثانيا: دليل فوريت ازاله اين مورد را شامل نمي شود و قصور دارد. قصورش اين است كه دليل لفظي هرچند وجود دارد ولي به مانع تسالم اصحاب و ارتكاز شرع برمي خورد . در صورتي كه به ارتكاز شرع برخورد كند، تقييد واقعي مي شود.
 ثالثا: منظور از فوريت وجوب ازاله، فوريت عرفي است. فقهاء ‌مي گويند كه اگر مشغول غذا خوردن هستيد و دو لقمه باقي ماند و يك نجاستي در مسجدآمد، آن دو لقمه را بخوريد و عيب ندارد. فوري هست ولي فوريت عرفي است. هيچ جا در بحث فقهي براساس مذاق فقه، عمل، شكل عقلي و فلسفي ندارد تا بگويد وجوب فوري است یعنی فوري عقلي است و حتی چند ثانيه هم فاصله نشود. بلكه فوريت عرفي است و فوريت عرفي با اتمام نماز قابل جمع است. مثلا وسط نماز هستيد و فوريت آمد، نماز را سريع تر بخوانيد و پس از نماز بدون معطلي به ازاله نجاست اقدام كنيد. پس اتمام صلاه، با فوريت عرفي قابل جمع است و منظور از وجوب فوري هم فوريت عرفي است. مضافا بر اينكه تحريم قطع مورد تسالم و از ارتكازات شرعي است. بنابر این صحيح و اقوي همان است كه سيد طباطبايي فرموده است.


[1] 1. تنقيح العروه الوثقي ،‌ جلد 3 ، صفحه 266.
[2] 1. تنقيح العروه الوثقي ،‌ جلد 3 ، صفحه 266 تا 270.
[3] 2. وسائل الشيعه ، ج 6 ، باب 1 از ابواب تكبيره الاحرام ، حديث 7.
[4] 1. مستمسك العروه الوثقي ، جلد 1 ، صفحه 502.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo