< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ضمانت حاصل از نقص تنجیس مصحف غیر
 ضمان تنجیس مسجد و مصحف
 ادامه بحث درباره مسئله 27. سید طباطبایی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند: تنجیس مصحف الغیر موجب لضمان نقصه الحاصل بتطهیره. در این رابطه بحث و تحقیقی به عمل آمد و گفته شد که نقص دو قسم است: نقصه بوسیله نجس و نقص حاصل بعد از تطهیر. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در مقام شرح و توضیح این مسئله، می فرماید: نقصی که به توسط تنجیس به عمل می آید قطعا مضمون است و ضمانت دارد. منجس ضامن است. براساس قاعده ضمان ید و براساس قاعده اتلاف.
 فرق بین قاعده ید و علی الید
 منظور از قاعده ضمان ید همان قاعده علی الید است که گاهی به آن می گوییم قاعده ضمان ید و گاهی به آن می گوییم قاعده علی الید. که فرقش با قاعده ید این است که آن قاعده ید اماره ملکیت است و این قاعده علی الید دلیل بر ضمان یا به عبارت دیگر سبب ضمان است. تنجیس موجب ضمان است هم براساس قاعده ضمان ید و هم براساس قاعده اتلاف. براساس قاعده ضمان ید به این صورت است که شخص منجس، استیلاء پیدا کرده و دست گذاشته و مصحف را تنجیس کرده و پس از تنجیس، نقص مالیت به وجود آمده. این نقصی که در اثر تصرف منجس به وجود آمده، این مشمول قاعده ضمان ید می شود علی الید ما اخذت حتی تودی ضمانه، و ضمان دارد.
 قاعده اتلاف و مضمون بودن آن
 و همین طور براساس قاعده اتلاف، که اصطلاح معروف قاعده اتلاف هم این که می گویند من اتلف مال الغیر فهو له ضامن. این را ما در تحقیقات فقهی مان گفته ایم که حدیث نیست و اصطلاح است. اما بعدا به این شدیم که ممکن است این حدیث نبوی باشد. از احادیثی نیست که از طریق آل البیت آمده باشد بلکه از طریق ابناء عامه آمده که من اتلف مال الغیر فهو له ضامن. اتلافی که مبرر و مجوز ندارد و به قصد احسان نیست و مجاز نیست، تصرف بکند و تلف صورت بگیرد، ضمان می آورد. اما این جا چه تلفی به وجود آمده؟ مصحف سر جای خودش است، چه اتلافی؟ اتلاف در قاعده اتلاف، اتلاف مال است من اتلف مال الغیر. در این جا ما باید توجه کنیم که یک نوع مالیت از بین رفته باشد. و با این بینش که وارد بشویم، می بینیم نقص در وصف، نقص در مالیت شئ است. بنابراین نقص مالیت یعنی امحای مالیت یعنی اتلاف مال پس شده مصداق من اتلف مال الغیر فهو له ضامن. از هر دو قاعده می توانیم استفاده کنیم و در اصل مصداق هم شک نداریم. مصداق این است که تنجیس باعث نقص مالیت قطعا شده. در این مرحله سیدنا الاستاد می فرماید درباره تنجیس آن هم از سوی منجس، مباشرتا بدون تخلل واسطه اشکالی وجود ندارد که ضمانت محقق است نسبت به تنجیس. اما آن چه در متن آمده موجب لضمان نقصه الحاصل بتطهیره، این چه می شود؟ آیا نسبت به این هم ضامن است یا ضامن نیست؟ سید طباطبایی فرمود که ضامن است یعنی تنجیس مصحف الغیر موجب لضمان نقصه، اگر تنجیس شد بعد از تنجیس شخصی مبادرت کرد به تطهیر، در اثر تطهیر نقصی به عمل آمد، اوراق مصحف چین و چروک برداشت و از آن صفا و سلامتش از بین رفت، نقص برداشت، این نقص حاصل از تطهیر مذموم است برای منجس یا شخص منجس نسبت به این ضامن نیست.
 ارتباط قاعده سبب با قاعده تلف
 سید فرمود: ضامن است. چرا؟ براساس قاعده تسبیب. قاعده تسبیب در حقوق، حقوق دان ها این قاعده را مستقل عنوان کرده اند ولی حقیقتش قاعده اتلاف است منتها اتلاف با واسطه. اتلاف با واسطه که بشود تسبیب می شود. براساس قاعده تسبیب که صحت استناد داشته باشد. تسبیب جایی اثرگذار است که صحت استناد مسلم و محرز باشد. این جا صحت استناد داشته باشیم، می گوییم تنجیس را شخص منجسی انجام داد، و بعد از ازاله اش این نقص به وجود آمد، مسبب آن کسی است که تنجیس کرده است و این نقص مستند است به کسی که تنجیس کرده. صحت استناد معیار و ملاک اصلی براساس مبنای محققین اخیر و براساس تحقیق صحت استناد معیار اصلی برای قاعده تسبیب است. اگر شک در صحت استناد کردیم، اصلا تسبیب ثابت نیست. صحت استناد باید احراز بشود. متن این شد ضامن است کسی که تنجیس کرده، نقصی که پس از تطهیر وارد شده است. اما سیدنا الاستاد [1] قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: منجس در این رابطه درباره نقص حاصل از تطهیر ضامن نیست. خوب شما ابتداءً ممکن است قبول نکنید اما شرحش را توجه کنید، منجس ضامن نیست. پس از منجس مصحف را تنجیس کرد، کسی دیگری به تطهیر مبادرت کرد و آن تطهیر سبب شد نقصی بر مصحف وارد بشود، این نقص را منجس ضامن نیست. سید طباطبایی فرمود ضامن است اما سیدنا الاستاد می فرماید ضامن نیست.
 زمانی که موضوع زیان ایجاد شود، موجب اتلاف است
 برای این که ضمانت از لحاظ فقهی سبب می خواهد. بدون سبب محقق نمی شود. عوام بگوید، استناد مجازی بدهد، این ها کارساز نیست. بایدسبب محقق بشود. سبب در ضمان فقط دو چیز است: 1. استیلاء، 2. اتلاف. این یادمان نرود در تمام تحقق های ضمانت های مالی سبب از دو چیز بیشتر نیست که عبارت است از استیلاء به مال غیر و اتلاف. این جا خوب دقت کنید، استیلاء بوده؟ نه، استیلایی در کار نیست. خود منجس عملیات تطهیر انجام نداده. استیلاء در اختیار یک مکلفی است که گفته است، شنیده است، ازاله نجاست از مصحف واجب است. براساس آن امر شرعی آمده دست به تطهیر زده، امر شرعی داشته. آمده شروع کرد به تطهیر و استیلاء وجدانا بر آن است و وجدانا استیلاء نیست. و اما اتلاف می بینیم درباره اتلاف اگر خوب دقت کنید، اتلاف چیزی است که متلف کار و عملش مستقیما تلف نتیجه بدهد یعنی اثر عمل اش مستقیما تلف مال باشد اما اثر تنجیس مستقیما تلف نبود و این نقص حاصل از تطهیر نبود بلکه در این جا متلف موضوع درست کرده که آن موضوع باعث نقص شده. ایجاد موضوع تلف نیست،
 مثال هایی برای ایجاد موضوع
 مثالی می زند سید که اگر ظالمی شخصی را به زندان حبس کند و آن شخص محبوس پس از دو سه روز دوری از تغذیه و این ها در حالت تلف قرار بگیرد، بر مکلفین واجب است حفظ نفس محترمه مسلمان، غذا بخرد و تغدیه و بیاورد تا آن فرد محبوس زنده بماند.مکلفی که براساس یک واجب شرعی که حفظ نفس محترمه است، خرج کرده و هزینه کرده، غذا خریده و آورده، آیا او می تواند مراجعه کند به آن ظالمی که این فرد را محبوس کرده؟ نه، ضمان آن مال به عهده این ظالم نیست هرچند ظالم است ولی در این قسمت ضامن نیست. مثال دیگر ایشان می فرماید شخص فقیری رفت و اقدام کرد به ازدواج، گفت یغنهم الله من فضله و از فقر نترسید و رفت و ازدواج کرد، اولادی هم خدا برایشان داد، بعد از چند سال، دید اولاد است و نفقه نیست، باز هم برای مومنین و مکلفین حکم شرعی آمد که حفظ نفس، این اولاد و بچه ها می میرند، کمک کنید، رفتند اولاد او را نفقه دادند، آیا آن کسانی که براساس حکم شرعی رفته اند نفقه داده اند، می توانند مراجعه کنند به آن پدر اولاد که ما برای بچه هایت خرج کردیم، هزینه کردیم؟ هرگز. بنابراین ایجاد موضوع کرده. ایجاد موضوع قطعا اتلاف نیست. هیچ گونه اتلافی در کار نیست.
 سوال و جواب
 سوال:
 جواب: این قسمت ایجاد موضوع است، ایجاد موضوع این است که فرد می آید موضوع درست می کند مثلا بچه دار می شود، آن وقت نفقه هم ندارد، بچه ها که در معرض تلف که قرار گرفت، بر مکلفین واجب است که حفظ نفس کنند. براساس واجب شرعی به این ها نفقه می دهد، می تواند مراجعه کند به فردی که پدر اولاد است که شما ایجاد موضوع کردید؟ نه، چون او باعث اتلاف مال این مکلف نشده. این مکلف براساس حکم شرعی مال را هزینه می کند و آن فرد موضوع درست می کند نه این که مال را تلف کند. ایجاد موضوع برای هزینه مال اتلاف نیست و فردی که مال را هزینه می کند هم دستور شرعی دارد. حکم شرع آمده که حفظ نفس محترمه، حکم شرع آمده انفاق مال واجب، براساس حکم شرع مال هزینه می کند. اما تطبیق آن در این مسئله: می فرماید: منجس تنجیس کرد، موضوع درست کرد.
 فرق اتلاف و سبب
 سوال: سببیت برای ضمانش که از بین نرفته کسی که تنجیس کرده.
 جواب: نسبت به تنجیس یا نسبت به نقص؟ دو چیز است. نسبت به تنجیس گفتیم که ضامن است و تمام، و نسبت به نقصی که حاصل می شود در اثر تطهیر، ضامن نیست. چون این نقص حاصل از تطهیر نه بوسیله اتلاف آن منجس است و نه بوسیله استیلای آن است. کاری که کرده است منجس، این جا موضوع درست کرده مثل پدری که فرزند به دنیا آورده و مثل کسی که برای تأدیب فردی را به اتاقی حبس کرده، موضوع درست کرده. یک موضوع برای حکم شرع درست می شود. مکلف چرا می رود آن حکم را انجام می دهد؟ دستور شرعی جدا دارد. موضوع محقق شد و یک حکم شرعی جدا آن جاست. ازل النجاسه حکم شرعی است. خوب دستور است و امر است و موضوع محقق است. کسی که موضوع را ایجاد کرده است، اتلاف نیست. ایجاد موضوع به هیچ وجه اتلاف نیست. پدر بچه ها بچه به دنیا آورده که ایجاد موضوع است، و آن تلف آن هزینه مالی را مکلفین دیگر، براساس وجوب نفقه که یک حکم شرعی انجام داده. چون موضوع محقق شده و پدر بچه ها اتلاف مال غیر نکرده در برابر نفقه دادن او ضامن بشود. بنابراین در این مسئله تنجیس مصحف، خود منجس در برابر تنجیس ضامن است که گفتیم اما دربرابر نقص حاصل از تطهیر، آن نقص حاصل از تطهیر در اثر یک حکم شرعی که ازل النجاسه عن المصحف، در اثر یک دستور شرعی بوده و منجس موضوع درست کرده نه این که اتلاف یا استیلایی داشته باشد. اتلاف که نبود و استیلاء هم که نبود، ضمان خبری نیست. این تمام بیان سید الاستاد بود به طور کامل، بنابراین ضمان سبب می خواهد که نه اسیتلاء بود و نه اتلاف، بعد ما به این مقدار اکتفاء نکردیم و کامل کردیم، گفتیم در این جا شبهه نکنید که تسبیب و مسببی است، نه، فقط ایجاد موضوع است. ایجاد موضوع برای خودش گناه است یا ثواب است، سرجای خودش اما برای مکلفین دیگر فقط موضوع حکم شرعی به وجود آمده. لذا منجس یا شخصی که مصحف را تنجیس می کند، در برابر نقص حاصل از تطهیر هیچ گونه مسئولیتی و ضمانی ندارد.
 سوال:
 جواب: خوب دقت کنید دو تا نکته را محوری، 1. در تلف سبب می خواهد، سبب تلف اگر محقق نبود، ضمان نیست. در ضمان تلف نیاز به سبب داریم. سبب اگر نبود، ضمان نیست. این دیگر ارتباطش تنگاتنگ است.
 جایگاه صحت استناد در اتلاف
  2. شما بیشتر ذهن تان به طرف قاعده تسبیب کرد و شرحی را که نسبت به فتوای سید دادیم که تسبیبی در کار است، نقص حاصل از تطهیر، مستند است به تنجیس منجس. صحت استناد ما گفتیم در صحت استناد باید شک نداشته باشیم. اگر شک کردید، صحت استناد کامل نیست و باعث ضمان نمی شود. صحت استناد زیر مجموعه قاعده اتلاف است که گفتیم فرعی شده برای قاعده اتلاف به نام قاعده تسبیب. تا این جا مطلب کامل بود اگر وارد بحث بعدی نمی شد سید، خواست شما را بیشتر آگاه بکند نسبت به این مسئله که سبب ضمان که نیست و منجس نه استیلاء داشته و نه اتلاف، این دو تا را که ندارید. می گویید استناد می شود، این استناد درست نیست برای این که استناد باید به خود فعل متلف یا فاعل بشود یا منجس. این استناد آمده یا این تلف آمده به موضوعی که آن موضوع از سوی شرع حکمی دارد. حکم متلف یا منجس فقط تنجیس کرده، در برابر تنجیس چه مسئولیتی دارد؟ ضمان تنجیس دارد و این تمام شد. این کل عمل منجس و مباشر است. تنجیس کرد؟بله، و در برابر تنجیس هم ضامن بود. حالا یک حکم و موضوع دیگری از سوی شرع مثل اولاد و بدون نفقه و در معرض مومنین که تنجیس مثل اولاد است. تنجیس عمل منجس بود، خود تنجیس موضوع می شود برای یک حکم شرع که حکم شرعی ازل النجاسه عن المصحف. اولاد انفق للاولاد المحتاجین این موضوع بود. بنابراین از سوی شرع این نفقه برای مکلفین اعلام شده.
 بحث جایی است که فرد دیگری اقدام به تطهیر منجر به تنصیص نماید
 این خرجی نیست که مثل ملک شخصی کسی باشد و ماشین شخصی کسی باشد، این نفقه و یا این هزینه تطهیر از سوی شرع تنظیم شده. شرع گفته است که مصحف نجس را ازاله نجاست کنید، واجب مقدمه آن ازاله نجاست که هزینه مالی هست، جزء دستور شرع است، آن جا شما از سوی شرع مکلف هستید. پس موضوع را منجس درست کرد و خودش هم در برابر آن ایجاد موضوع مسئولیت را داشت، و پس از ایجاد موضوع یک دستوری از سوی شرع آمد که این کار را بکنید، حالا این خرج به عهده شما از سوی شرع آمده. این هزینه به جعل شرعی است و ربطی به تلف منجس ندارد. منجس موضوع درست کرد برایتان لذا نه اتلاف و نه استیلاست و نه تسبیب است. در تصادف خود فردی که ماشین را صدمه وارد می کند، خود آن فرد است که باعث جبران خسارت می شود و از سوی شرع نیامده دستوری را که شما این خرج را برای برطرف کردن خسارت از ماشین بکنید، درباره تنجیس از سوی شرع دستور آمده، ازل النجاسه عن المصحف، حکم است و موضوع و موضوع را آن درست کرد. شما می گویید که پس هیچی نشد؟ می گوییم ممکن است از لحاظ تکلیف همان طوری که از لحاظ وضعی ضامن نقص تنجیس بود از لحاظ تکلیف ممکن است این موضوع درست کردن، مشکلی برای منجس داشته باشد. اما ضمان مالی اش نه اتلاف است و نه استیلاست و نه تسبیب است و خود شرع گفته این خرج را شما بکنید، بعد از که خود شرع این را گفته، موضوع توسط متلف و منجس درست شده، از لحاظ فقهی حقا و صدقا تا این جا ما برای تحقق ضمان نسبت به نقص حاصل از تطهیر دلیل نداریم. بعد از که گفتیم از لحاظ شرعی دلیل نداریم در بحث و تحقیق که برسیم ممکن است ورق برگردد. فعلا استدلال ایشان انصافا و حقا استدلال قوی و درست و اصولی است. ضمان فعلا نه سبب دارد و نه صحت استناد ندارد که ضمان محقق نیست. اما تحقیق چیست ان شاء الله جلسه آینده.


[1] تنقیح العروه الوثقی، محقق خویی، جلد 1، صفحه 297 تا 299.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo