< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم رویت نجاست در حین نماز
بررسی حکم رویت نجاست در حین نماز
سه صورت برای آن ترسیم گردید
گفته شد که اگر کسی در اثناء صلاه، نجاستی در لباس خودش مشاهد کند سه صورت دارد: یا این که علم پیدا می کند که این نجاست قبل از صلاه بوده، و یا این که علم دارد به این که بعضی از اجزاء صلاه در نجاست بوده و یا این که علم ندارد که جزئی از صلاه در نجاست واقع شده باشد و احتمال می دهد که حدوث نجاست در همان آن التفات باشد.
در هر سه صورت باید در صورت امکان تبدیل و تطهیر نماید
گفته شد که مشهور از اصحاب می فرمایند در هر سه صورت وظیفه مبادرت است به تبدیل و تطهیر اگر امکان داشته باشد و اگر تبدیل و تطهیر امکان نداشت، در هر سه صورت نماز درست است.
استناد به دلیل اولویت و نصوص
ادله این قول عبارت است از اولویت و نصوص.
اولویت بیان شد که حتی در نجاست قبل از نماز وقتی نمی داند، صحیح است
اما اولویت گفته می شود که در نصوصی که تمام صلاه جهلا در نجس انجام بشود، آن جا گفته شد که نماز درست است.
نصوص در اولویت
و در این رابطه روایاتی آمده است روایت اول: محمد بن الحسن باسناده عن علی بن مهزیار که اسناد شیخ به علی بن مهزیار صحیح است. علی بن مهزیار توثیق خاص دارد. عن فضاله بن ایوب که توثیق خاص دارد، عن ابان بن عثمان که از اجلاء و ثقات است. عن عبد الرحمن بن ابی عبدالله که از اصحاب معتمد امام صادق علیه السلام است و حدیث می شود صحیحه. «قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یصلی و فی ثوبه عذره من انسان أو سنور أو کلب، أیعید صلاته؟ قال ان کان لم یعلم فلا یعید»[1]. صیاغت روایت و نحوه سوال، اعلام می دارد که نجاست قبل از صلاه بوده و آن فرد نماز خوانده در ثوبی که قبل از صلاه متنجس بوده که عذره انسان یا سنور که گربه است یا کلب، می فرماید: اگر نمی داند اعاده نکند یعنی صلاه عن جهل در نجاست اگر اتیان بشود، اعاده ندارد. و در فرض مسئله ما نجاست در اثناء است و بعضی از اجزاء صلاه در نجاست انجام نشده و بعضی در نجاست انجام می شود، اولویت به معنای اولویت کل و جزء است. کل صلاه در نجاست عن جهل که جائز بود، بعضی از اجزاء صلاه عن جهل در نجاست به طریق اولی درست است.
صحیحه ابابصیر
روایت دوم: صحیحه ابی بصیر: باسناده عن الحسین بن سعید اسناد شیخ به حسین بن سعید درست است. عن ابن سنان عن ابی بصیر «عن ابی عبدالله علیه السلام قال ان اصاب ثوب الرجل الدم فصلی فیه یعنی قبلا بوده و هو لا یعلم فلا اعاده له»[2]
روایت دوم بر منطوق است و روایت اول بر مفهوم
این روایت دلالتش از روایت اول قوی تر است برای این که روایت اولی دلالتش بر مدلول از طریق مفهوم بود و روایت دوم دلالتش از طریق منطوق است. بنابراین اولویت هم معلوم شد که اگر صلاه عن جهل تمامها در نجاست باشد، درست است و اشکال ندارد، فرض مسئله ما این است که نجاست در اثناء است و قسمتی از صلاه در نجاست نبوده و بالاولویه هم باید این جا صلاه درست باشد به جمیع صور آن اعم از این که علم پیدا کند که این نجاست قبل از صلاه بوده، آن قسمتی که خوانده است طهارت ظاهریه بوده و طهارت اعم است از طهارت ظاهریه و واقعیه. قسمتی در طهارت بوده و قسمتی در نجاست، بنابراین بالاولویه تمام صور مسئله ما را شامل می شود.
سوال: این جا لا یعلم محقق نشده چون در اثناء علم پیدا کرده.
جواب: ما در اثناء که می گوییم یعلم، اولویت از همین جا می آید که در اثناء می گوییم رویت کرده و در قسمت از ابتداء صلاه نه رویتی بوده و نه صلاه در نجاست بوده، صلاه در طهارت بوده منتها طهارت اعم از طهارت ظاهری و طهارت واقعی.
دلیل دوم نصوص خاص
دلیل دوم عبارت است از نصوص خاص.
موثقه داود بن سرحان
این نصوص خاص عبارت است از موثقه داود بن سرحان : باسناده عن محمد بن علی بن محبوب که اسناد شیخ به محمد بن علی بن محبوب هم درست است، ایشان هم توثیق خاص دارد. عن حسن بن علی بن عبدالله که از موثقین است،
وثاقت بنو فضال (خذوا ما روا و ذروا ما رأوا)
عن حسن بن علی بن فضال که بنو فضال از لحاظ روایی مورد توثیق هستند هرچند از لحاظ اعتقادی انحراف عارض شده است که از امام سوال شد درباره بنوفضال، امام فرمود: «خذوا ما روا و ذروا ما رأوا»، لذا این روایت موثقه است. «عن ابی عبدالله فی الرجل یصلی فأبصر فی ثوبه دما» این بیان بسیار صریح و واضحی است، «یصلی فأبصر» که در حال صلاه، چشم او می افتد به خونی که در لباس اوست، «قال یتم»[3] نمازش را کامل کند، هیچ مسئولیتی ندارد که درحال نماز است و قبل از نماز نبوده و در اثناء است. پس از که نجاست در اثناء رویت بشود، مانعی از صحت صلاه نیست و نمازش درست است و تمام صور را پوشش می دهد. این را در اثناء دید اعم از این که علم حاصل کند که این دم قبل از صلاه بوده مثلا خشک شده و علم پیدا می کند که قبل از صلاه بوده یا در اثناء تازه آمده، جمیع صور سه گانه به اطلاق خودش شامل می شود. دلیلی است بر صحت صلاه در فرض رویت نجاست در اثناء.
روایت عبدالله بن سنان
روایت دیگر: محمد بن ادریس فی آخر السرائر نقلا عن کتاب المشیخه للحسن بن محبوب عن عبدالله بن سنان،
دقت در بحث رجالی روایت ابن سنان
این یک نکته رجالی دارد، این سند ظاهرش مرسل است اما این سند، سند معتبری است. چون ابن ادریس در آخر کتاب سرائر بحث رجال دارد، پس از که از مشیخه نقل می کند و مشیخه هم مخصوص شیخ صدوق نیست و ابن محبوب هم کتاب مشیخه دارد، کتاب ابن محبوب کتاب معتبری است و ثابت است، و ابن ادریس که شخصا نقل بکند از مشیخه، این می شود مسیر درست و اعتبار کامل است. از مشیخه نقل می کند و مشیخه هم از ابن محبوب است و حسن بن محبوب هم از اصحاب اجماع است، ابن محبوب هم عبدالله بن سنان نقل می کند. اگر مثل مسلک سیدنا الاستاد به سند اعتماد کنیم می گوییم سند معتبر است و الا می توانیم حتی صحیحه بگوییم. «عن ابی عبدالله علیه السلام قال ان رأیت فی ثوبک دما و انت تصلی» که لباس خودت خونی می بینی در حال این که تو داری نماز می خوانی «و لم تکن رأیته قبل ذلک» که این تصریح شد «فأتم صلاتک» نمازت را بخوان «فاذا انصرفت فاغسله»[4] پس از که از نماز فارغ شدی، ازاله نجاست کنید. دلالتش بر مطلوب کامل است منتها در اثر اطلاق یعنی رویت کردی نجاست را در ثوب خودش در هر سه صورت که علم پیدا کنی که قبلا بوده یا در اثناء آمده و قسمتی از صلاه در نجاست بوده یا علم پیدا کنی که اصابت نجاست در همان «آن» التفات بوده و قبل از آن اجزاء صلاه در نجاست انجام نشده. در هر سه صورت به واسطه اطلاق این حدیث، حکم اتمام است و صحت صلاه. این دو تا روایت هم دلالت شان بر مطلوب تا این جا درست بود که اولویت از یک سو و نصوص خاص از سوی دیگر رأی مشهور اصحاب قدس الله انفسهم الزاکیات را پشتیبانی کردند.
نظر مرحوم آقای خویی بر تفصیل
و اما سیدنا الاستاد[5] قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مطلبی که گفته شده است هرچند مطلب درست به نظر می آید ولیکن در مسئله باید تفصیل قائل شد.
فرق بین علم یا احتمال به نجاست همزمان با رویت آن و غیر آن
به این معنا که یکی از این صور مسئله که عبارت بود از رویت نجاست در ثوب یا بدن در حال صلاه ولیکن با علم یا احتمال این که رویت و وقوع نجاست هم زمان باشد و هیچ جزئی از صلاه در نجاست انجام نشده باشد. این صورت از مسئله همان است که مشهور می فرمایند که درست است و محکوم به صحت صلاه است بلا اشکال.
استناد به صحیحه ابن اذینه
برای این که حکم مشهور این بود که در صورت رویت اول باید مبادرت کرد به تبدیل و تطهیر که این حکم را به دلیل عقلی و نقلی بیان شد از جمله صحیحه ابن اذینه که فرمود در رعاف اگر خون دماغ در وسط نماز حادث بشود، نباید نماز را قطع کرد و باید به تطهیر پرداخت. در این جا همان نص را مورد استفاده قرار می دهیم و گفتیم که آن نص سه تا مطلب استفاده می شود: 1. وقوع نجاست در وسط صلاه مبطل نیست. 2. حکم ازاله است، 3. اگر ازاله ممکن نبود، نماز درست است. بنابراین براساس استفاده از آن نصوص می گوییم الان در اثناء صلاه نجاست اصابت کرده، حدوث نجاست در وسط صلاه مبطل نیست و اقدام به تطهیر بشود و اگر تطهیر ممکن نبود، حکم صحت است. برای این که قسمت قبلی که انجام شده بود، عن طهاره انجام شده است منتها طهارت اعم است از طهارت ظاهری و باطنی. و قسمتی که باقی مانده است قدرت بر ازاله وجود نداشته و مکلف تکلیفی ندارد. بنابراین نص هم اعلام می کند که نمازتان صحیح است. این صورت از مسئله همان است که مشهور فرموده است و بلا اشکال.
استناد به صحیحه زراره
مویدی هم داریم که صحیحه زراره است بلکه تاکید می کند. محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید اهوازی عن حماد عن حریز عن زراره «قال قلت له» که مضمره است اما مضمره زراره است و این حدیث هم جزء احادیث استصحاب است. «قلت له أصاب ثوبی دم رعاف أو شئ من منی ان رأیته فی ثوبی و انا فی الصلاه قال تنقض الصلاه و تعید اذا شککت فی موضع منه ثم رایته» که این یک قطعه از نصی است که درباره تنجیز علم اجمالی استفاده می شود که علم به نجاست دارید اما موضع آن را تشخیص نمی دهید. «و ان لم تشک ثم رأیته رطبا قطعت و غسلته ثم بنیت علی الصلاه» همان جا که دیدید که نجاست اصابت کرده، مبادرت می کنید به تطهیر و پس از تطهیر انجام دادید، نمازتان را ادامه می دهید. این صحیحه به طور واضح دلالت می کند که وقوع نجاست در اثناء مخصوصا آن گاه می دانید که قبلا نبوده و در اثناء رویت شده و در اثناء اصابت کرده و جزئی از صلاه بر آن انجام نشده، قطعا درست است که روایت تصریح می کند، می فرماید: «لانک لا تدری لعله شئ أوقع علیک»[6] تو نمی دانی شاید الان که التفات کردی همان «آن» التفات «آن» اصابت باشد. آن صورت مسئله را این جا به طور واضح مورد توجه قرار می دهد و می فرماید: در این صورت که احتمال می دهی که «آن» التفات با «آن» اصابت یکی باشد، گذشته از طهارت انجام شده و آینده هم تطهیر می کنی، آن آنی که صلاه در همان «آن» در نجاست واقع شده، آن اشکال ندارد طبق این نص. یک «آن» اگر در نجاست باشد یک «آن» در آنات صلاه بلا اختیار اگر در نجاست قرار بگیرد مانع صحت صلاه نمی شود. بنابراین صورتی که علم به نجاست در قبل از صلاه نباشد بلکه احتمال بدهیم که «آن» التفات با «آن» اصابت یکی باشد، این صورت درست است، طبق آن نصوص باب 2 از ابواب قواطع و طبق این نص صحیحه زراره، این صورت خالی از اشکال است. اما صور دیگر که رویت در اثناء است و علم حاصل می کند که این نجاست قبل از صلاه بوده، این را اطلاق شامل آن بشود که اطلاق موثقه داود بن سرحان گفت صلاه را اتمام و کامل کند هرچند نجاست را در اثناء را دیده است که اطلاق آن این است که اعم از این که وقوع و تحقق نجاست در اثناء بوده یا قبل از صلاه بوده.
نظر نهایی مرحوم آقای خویی و پاسخ اطلاق روایت ابن سرحان
اما می فرماید: تحقیق این است که این اطلاق قابل تقیید است. از آن نصوص صحیحه محمد بن مسلم است: محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن علی بن حکم عن علاء بن رزین عن محمد بن مسلم «عن احدهما الصادقین علیهما السلام سالته عن الرجل یری فی ثوب اخیه دما و هو یصلی قال لا یوذنه حتی ینصرف»[7]، دو تا مطلب از این حدیث استفاده می شود: 1. اعلام در شبهه موضوعیه واجب نیست. شما در لباس کسی نجاست می بینید، واجب نیست که اعلام کنید. 2. اعلام نکنید یعنی اگر اعلام بکنید باید اعاده کند و باید نمازش باطل بشود بعد از این که به آن خبر بدهید. این نشان می دهد که نجاستی که قبل از نماز بوده و نماز را شروع کرده در نجاست، اگر خبر بدهید باید نمازش باطل است. نص صریح است مبنی بر این که نماز اگر در نجاستی باشد که آن نجاست قبل از شروع نماز وجود داشته، نماز باطل است. این حدیث تقیید می کند اطلاق موثقه داود بن سرحان و ابی بصیر.
سوال: این روایت مشخص نکرده که در حال قبل از صلاه لباس نجس شده بلکه می گوید «یری فی ثوب اخیه»
جواب: «سالته عن الرجل یری فی ثوب اخیه دما»، به طور معمول و ظاهر این است که کسی در لباس مومن دیگری نجاست را می بیند یعنی لباس متنجس است «و هو یصلی» که در حال نماز خواندن است اما آن مومن می داند که آن نماز را که می خواند در ثوب متنجس نماز می خواند و ثوب قبلا متنجس است. بنابراین اعلام نکند و اگر اعلام بکند، وظیفه این است که نماز باطل شده چون نجاست قبل از صلاه بوده.
روایت محمد بن مسلم و دو استفاده از آن
و همین طور موثقه ابی بصیر «فی رجل صلی فی ثوب فیه جنابه رکعتین ثم علم به قال علیه أن یبتدأ الصلاه»[8] که این دلالتش کامل تر است. سوال شد از کسی که نماز خواند در لباسی که آن لباس با منی آلوده بود و دو رکعت به لباس آلوده خواند آن گاه علم پیدا کرد، بر عهده آن مصلی این است که نماز را دوباره بخواند چون نجاست در لباس، قبل از صلاه وجود داشته. این دو تا روایت تقیید می کند نصوصی که از داود بن سرحان و عبدالله بن سنان آمده بود که گفته بودند یتم نماز را اتمام می کند اگر نجاست را در اثناء ببیند که اطلاق آن رویت نجاست بود ولو علم به نجاست به وقوع نجاست قبل از صلاه حاصل می شد، آن اطلاق این دو تا روایت تقیید می کند که رویت در صورتی باشد که علم به تحقق نجاست قبل از صلاه وجود نداشته باشد. بنابراین با تقییدی که به عمل آمد، از این دو تا نص، حکم به صحت صلاه کسی که رویت کند نجاست را در اثناء و علم حاصل کند که نجاست قبل از صلاه بوده، استفاده نمی شود. بنابراین استدلال به نصوص در جهت اثبات رأی مشهور به نتیجه نرسید. مضافا بر این نصوصی داریم که صورت سوم صریحا محکوم به بطلان است و نصوصی داریم که این دو تا روایت باید حمل بشود به رویت در اثناء و یا حمل بشود به وجه دیگری که رویت دم اقل از درهم باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo