درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
94/12/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسير آيه 175 نساء در موضوع اهل بيت عليهم السلام
آيه شماره 175 سوره نساء «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا»
ترجمه
آيه ترجمهاش اين است كه آنها كه ايمان آوردهاند به خدا و اعتصام كردند به او به زودي داخل رحمت خدا و فضل خدا ميشوند و هدايت ميشود به سوي خدا صراط مستقيم را.
مراجعه به تفاسير
در تفاسير كه مراجعه كرديم تفسير قمي و تفسير عياشي و تفسير فرات كوفي و تفسير برهان ديديم كه منظور از رحمت و فضل، رحمت رسول الله الاعظم و فضل علي بن ابي طالب است. و در آخر هم صراط مستقيم هم باز هم تطبيق شد كه اميرالمومنين يا ولايت، ولايت صراط مستقيم است يا خود علي بن ابي طالب صراط مستقيم است. اين مقدار گفته شد اجمالاً.
اعتصام
اما نكتهاي كه هم سوال شد و هم قابل بحث است اعتصام. ما يك كار بيشتر نداريم و آن اعتصام است. اگر كسي را خدا توفيق ميدهد كه دعايي بكند توفيق دعا كه پيدا بكند روحيه دعا داشته باشد توفيق دعا هم پيدا بكند كاري كه از دست عباد و بندگان ساخته است تمام شده. ديگر فكر معنا ندارد، ترديد معنا ندارد فقط اميدواري و شكر است.
دعا و انتظارات از دعا
كسي كه روحيه دعا دارد و توفيق دعا پيدا ميكند وسيله نيست هدف است رسيديد. دعا يعني هدف. توفيق ميدهد دعا كردن روحيه دعا داشتن توفيق ميدهد. بعضيها توفيق دعا ندارد اصلاً. يكي از راههايي كه انسان بيچاره ميشود اين است كه روحيه دعا ندارد دوست هم دعا را روحيه ندارد. عللي دارد عواملي ما به آن علل و عواملي كار ندارد. و كسي كه روحيه دعا دارد و اهل دعا هم است و اهل ذكر هم است يك مشكل كوچكي دارد اين است كه دعا ميكند منتظر ميماند كه چه بشود اين اشتباه است. دعا كه كردي منتظر نمان انتظار تمام شد، دعا كه انجام شد يعني انجام شد يعني كار حل است. حالا شما ديگر فكر نكن. تو بندگي چون گدايان به قصد مزد نكن كه خواجه خود روش بنده پروري داند. دست خالي برنميگردد، كريم كه از در خانهاش را كه كسي را محروم برنميگرداند. منتها بعضي از عزيزان ما از اول يك دعايي كه ميخواند ميگويد اين ذكر را ميگيرد اين مقدار ميخواند آن آخرش كه رسيد مشكل ما باز بشود. اين را فكر نكنيد اين فكر اشتباهي است. اين مخالف با رضايت و تسليم است. ما يك وظيفه داريم خدا لطف دارد از ما وظيفه است و از ما لطف. اولاً دعا كه بشود شك نكنيد اثرش را ميكند اثر فرق دارد گاهي همان دعا كه برود به جايي برسد و تمام شد و ما ديدهايم يك ختمهايي، ما ختمهايي خيلي دراز و اذكار طولاني اينها نداريم ختم ما راهش كوتاه است ختم ما صلوات است يا از صلوات بهترين ذكر براي حل مشكل نداريم. كسي كه صلوات دارد ديگر مشكلي كه در آن بسته بماند ندارد. مشكل باز است براي كسي كه اهل صلوات است. گاهي شده است براي بعضيها تجربه شخصي كه ذكر صلوات را نذر گرفته است به همان موقعي كه تمام شده است باز شد چيز مهم. تازه هم داريم مواردي. همين چند روز مومني آمد يك مشكلي كه تقريباً مضطر است دعاي صلوات برايش در نظر گرفته شد و انجام شد همين امروز شكر خدا حل شد. به قول خودش تقريبا بين مرگ و حيات بود. يعني يك جايي بود رفته بالا از نظر كاري و يك جاي ديگر گير كرده بود كه احتمالش افتادن را داشت و احتمال حفظ، با يك اضطرابي حل كرد. ذكر و دعاي صلوات حل كرد. من الان براي شما معرفي نميكنم پزشك متخصصي داريم در تهران هم استاد دانشگاه است هم از نخبهها و هم از چهار پنج نفر اول تهران است و در معالجات هم خب من علوم پزشكي را به سادگي قبول نميكنم چون يك دليل دارم كه اگر پنج تا متخصص در يك محوطه باشد براي هر كدامش مراجعه كنيد نتيجه را بياوريد پنج تا نظر ميدهد دليل بر اين است كه كشفشان تام نيست. ولي اين آدم را قبول دارم چون براي من مسئله پزشكي را كه شرح ميدهد با دليل ميگويد. اما خودش معالجاتش را با صلوات حل ميكند. و يك حرفي كه براي من گفت اگر صلوات نبود خيلي پيچ و خم معالجات را بايد طي ميكردم. بنابراين توصيه اصلي ما اساسي ذكر صلوات را ادامه بدهيد خدا رحمتي داده است براي ما. كه روايتي است از آقا امام باقر كه دو تا رحمت داشتيم يكياش فعلا از دست ما رفته است كه وجود مقدس خود حضرت رسول است و يك رحمت در اختيار ما هست كه صلوات است. طلبه بايد ذكر صلوات هر چه ميتوانيد ادامه بدهيد و اين ضد ريائي هم است صلوات ريائياش هم اشكال ندارد، تظاهرياش هم اشكال ندارد چون اثر وضعي دارد. ما سعي كنيم از دستمان چي برميآيد انجام بدهيم و ديگر دغدغه ديگر حذف بشود كه دعا ميگيرد يا نميگيرد كه شد يا نشد. اين اشتباه است. دعا كه انجام شد ديگر دغدغه حل است. خدايا شكر كه به من توفيق دادي اين دعا را كردم. به عنوان آن دعايي كه هميشه همراهتان باشد اين صلوات است كه معجزه و معركه ميكند و صلواتهايتان هم حداقل بدون وضو كه نباشد مگر يك وقتي كه ضرورتي داريد البته ما احتياط ميكنيم كه بدون وضو اسماء مقدسين ذكر كردنش هم خالي از اشكال نيست. اسماء معصومين قرآن ناطقند ذكرشان بدون وضو هم جايز نيست و بعضي از فتاوا هم هست كه جايز نيست و حداقل خلاف احتياط است. صلوات كه معلوم است بايد با وضو باشد شكي در آن نيست. اما عددها هم عددهايي كه گفته شده است ما تابع نقليم عدد ده تا صلوات در تعقيب نماز آمده كه فضيلت فوق العاده زيادي برايش گفته شده و عدد صد تا صلوات بسيار عدد قابل توجه و در حديث معتبري هم دارد كه «افضل الاعمال يوم الجمعه» صد تا صلوات در تعقيب نماز عصر. اينها را كه داشته باشيم و صد تا صلوات هم روز جمعه و صد تا صلوات هم شب جمعه، اينها اذكار دائم ما باشد اينها كار ميكند. من به عقيده هستم كه كسي كه اهل دعا و توسل باشد مطمئناً شكست نميخورد آبرويش نميرود و به خطر جدي روبرو نميشود زندگي باريك ميشود اما بريده نميشود، به باريك شدن امور زندگي توجه نكنيد زندگي باريك شدن و اينها را دارد پيچ و خم دارد پيچ و خم و باريك شدن امور زندگي اصلاً توجه نكنيد كوچك بشماريد. ديروز گفتم كه غير از عبوديت و علوم آل البيت هيچ چيز ديگري در زندگي جدي نيست. تمامي مسائل زندگي را جدي نگيريد. درباره اين آيه فضل و رحمت، رحمت رسول الله و فضل اميرالمومنين. اعتصام وظيفه ماست. اين از دست ساخته است خدا ما را توفيق داده است كه اعتصام بكنيم. اعتصام چگونه است؟ ما آنچه از دست ما ميآيد انجام بدهيم اعتصام بكنيم. بعد از كه اعتصام كرديم ديگر غصه ندارد و ديگر دغدغه ندارد و ديگر آرامش است. آرامش از اميد و اعتقاد و آرامش از سر تسليم و رضا. دغدغه وجود ندارد. و اين آرامش هم آرزو و هدف آرماني براي زندگي انسان است.
اعتصام در تفاسير
اعتصام بايد چگونه است؟ در تفسير آمده است كه اعتصام عبارت است از تمسك به ولايت و توسل به اهل بيت. دسترسي چنگ زدن ولايت و آدم برسد به ولايت يعني يك ارتباط بين ولي و مولّي عليه برقرار بشود در اثر اعتصام يك ارتباط بين ولي و مولي عليه برقرار بشود.
دو شرط ارتباط با ولايت
خود اعتصام تمسك است كه از آن اعتصام ميرسيم به ولايت اما يك پيش شرط دارد كه روايت از امام باقر است: «لا تنال ولايتنا الا بالورع» بدون ترك محرمات و انجام واجبات كسي كه به ولايت نميرسد وصل نميشود. بايد پايبند به واجبات و محرمات باشد. پايبندي به واجبات و محرمات اين يك شرط است، شرط دوم هم رسيدن به ولايت يا اعتصام يا برقراري ارتباط اين است كه آدم اعمالش را از سر اخلاص انجام بدهد. سنخيت دارد اگر كه مولوي ميگويد «از علي آموز اخلاص عمل نور حقّ را دان منزه از دغل» كلمه نور را من عوض كردم او كلمه ديگري بكار ميبرد. حضرت اميرالمومنين كه عين اخلاص است، مخلِص داريم و مخلَص داريم و خود اخلاص داريم. اميرالمومنين خود اخلاص است. كسي كه ميخواهد به طريقي برود به سوي مولي ميشود ابرار مخلصين كسي كه از آن هم بالاتر برود ميشود مقربين مخلص ميشود و از آن هم كه بالا گرفت ديگر عينيت پيدا ميكند صفت عين ذات ميشود، اميرالمومنين يعني خود اخلاص. ارتباط گرفتن با خود اخلاص سنخيت ميطلبد، آلوده كه با اخلاص نميتواند ارتباط برقرار كند. اما درباره اخلاص كه آن روزها هم برايتان گفتم كه خيلي سخت نگيريد اگر اخلاص نباشد كل اعمالي كه داريم به خطر متوجه ميشود. مرحوم آيت الله العظمي بروجردي را ميگويند در ايام رحلتشان متاثر بود ناراحت بود آقاي بروجردي از لحاظ اعداد شايد بيش از هزار تا مسجد و مدرسه و حسينيه و بيمارستان درست كرده است در كشورهاي مختلف اسلامي و غير اسلامي. مركز اسلامي كه در آلمان هامبورگ دارد آقاي بروجردي درست كرده است بيش از هزار مركز و آن تاليف، كه تاليف ايشان بهترين تاليف جامع احاديث است كه جامع احاديث را شايد از وسائل برتري دارد و برتري آن اين است كه روايت مقطعات ذكر ميكند و ايشان روايت را كامل ذكر ميكند. برايشان گفتند كه شما اين همه خدمت و اين همه توفيق و اين همه شاگردان چرا ناراحتيد؟ در يك جمله حديث مطلب را جواب داد گفت «اخلص العمل ان الناقد البصير بصير» يعني هر كس خودش ميداند نسبت به نفس خودش ناقد بصير خود شخص است كه خودش را نقد و بررسي بكند. «الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»[1] ما جواب را گفتيم كه اين اعمالي كه انجام شده است نكند يك مقدار مسئله اخلاصش به خطر روبرو شده باشد كه مشكلي داشته باشيم و از اين قبيل. بعد از كه گفتيم دو تا پيش شرط داشت ورع و اخلاص. بعد از اين دو تا شرط تمسك و توسل، تمسك و توسل با اين دو تا شرط ميگيرد ارتباط برقرار ميشود. و التزام نفساني و عملي داشته باشيم نسبت به مولي عليه بودنمان، ولي داريم كه ما مولي عليه هستيم او بر ما ولايت دارد. آنچه در امكان داريم و آنچه توان داريم در خدمت او يعني ولي خدا و براي امتثال اوامر او انجام بدهيم و هيچ چيزي را نفسانياتي را و هيچ خواسته و مطالباتي را معامله نكنيم. همين آيت الله العظمي بروجردي زمان شيخ شلتوت رئيس جامع الازهر مصر. شيخ شلتوت آمد قم، آن موقع دو تا كشور اسلامي قدري بود در دنيا يكي ايران بود و يكي هم مصر، عربستان سعودي خيلي وضعشان خراب بود و اين جوري رشد نكرده بود و تازه به وجود آمده بود و فقر هم بود و بدبختي هم بود اينها به جايي نرسيده بودند دانشگاههاييشان هم ميرفتند مصر تحصيل ميكردند و نظاميهايشان هم پاكستانيها ميرفت امنيت برقرار ميكرد، مصر بود و ايران. ايران رئيس كلّ شيعه داشت به نام آقاي بروجردي آنجا هم رئيس كل سني داشت به نام آقاي شلتوت همان شلتوتي كه آنجا آقاي بروجردي دائر التقرير زده بود كه اعلام كرده بود عمل به فتواي امام صادق درست است. آمد زيارت رسمي و تهران از طرف سلطنت دربار خبر داده شد به آقاي بروجردي كه شيخ شلتوت ميخواهد بيايد زيارت شما، آقا اجازه نميداد اول گفت كه ما حالي نداريم و ما رسمي نيستيم و به اين كارها كار نداريم. اصرار كردند به اين مضمون كه رسمي است و رئيس جامع الازهر است ميخواهد بيايد شما را زيارت كند. گفت من نميتوانم تحمل كنم براي اينكه ميدانم شيخ شلتوت كه ميآيد قم، زيارت من ميآيد ولي زيارت حضرت معصومه نميرود و اين را من نميتوانم تحمل كنم. اين عرق ولايي است به خودتان مراجعه كنيد، عرق ولايي كه در عمق جان آدم كه بيايد اين است. اگر ديديد هيچ چيزي را به ولايت برتري نميدهيد خدا را شكر كنيد. اعتصام پس از آنكه اعتصام درست شد و از آثار اعتصام روايات اهل بيت به دل ما نور ميدهد و به چشم ما نور ميدهد. و آن قصه معروف محدث زادي قمي را شنيدهايد كه كه حاج شيخ عباس قمي به پسرش گفت چشمام نورش كم شده است يك كتاب كافي را بياور روايات كافي را به چشمهايش ماليد كه نور بگيرد. شما برويد تمسك و توسلتان را ادامه بدهيد و صلواتهايتان را ادامه بدهيد و زيارت امين الله را ترك نكنيد. تمسك را كه ادامه بدهيد بعد از كه ادامه داديم تمسك و توسل را علائمش را ببينيد ببينيد روز به روز جاذبه زيارت بيشتر ميشود. تمام دنيا را بهتان بدهيد ميگويد من امين الله را بايد بخوانم. و در زيارت يك جامعه كبيرهاي زيارت سوم جامعه است سند معتبر بسيار آثاري دارد در جمع زيارات جامعه است و تقريبا يك صفحه و دو سوم صفحه. اين را بخوانيد. زيارات را كه ادامه داديد صلواتتان را ادامه داديد در ياد آقا بوديد مولي بوديد اين خودش كسب است اعتصام اين است. «دل ميرود ز دستم» جاذبه زياد ميشود علاقه زياد ميشود حاضر نميشويد ترك زيارت امين الله را به هيچ چيزي معامله كنيد. و حاضر نميشويد كه كسي كل دنيا را به شما بدهد اسم مولي در كار نباشد نستجير بالله تعالي. و بعد «كلامكم نور» ميشود از كلماتشان بعد فيض ميبريد كه گفتم نور، نور ظاهر ميشود و نور باطن. روايات را ميبينيد يك بار روايت را بخوانيد بعد به مضمون هم دلتان ميگويد عمل كن. اميرالمومنين ميفرمايد: «الزهد في الدنيا اصل العمل و الشكر كلّ نعمه و ترك كل ما حرم الله»[2] يك راه اعتصام به رحمت و فضل تمسك و اعتصام به محور عصمت است و اعتصام تمسك به ذيل عصمت حضرت صديقه طاهره است. اين راه عملي اعتصام اصلي است. «بفاطمه و ابيها و بعلها و بنيها» اين آن نكته پركار عصمت است. اعتصام به حضرت زهراء همان صلواتي كه ميدانيد «اللهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك» همان ذكر را ادامه بدهيد اين اعتصام است. حضرت صديقه طاهره رسول الله قلب عالم هستي است، فاطمه اطهر قلب رسول الله است، قلب قلب عالم هستي. ام ابيها جان اميرالمومنين
معني اخلاص از منظر حضرت زهراء
و درباره اخلاص هم يك روايت از حضرت زهراء «من اصعد الي الله خالص عبادته احبط الله اليه افضل مصلحته» با اخلاص، اخلاص آن نيست كه شكل تصوفي كه كار ناممكني باشد اخلاص يعني عمل را براي خود انجام نده و براي خدا. اما حضرت زهراء قدر و منزلتش «ام ابيها نوديت زهراء، قال ابيها ولك فداء، و بعد ارتحال المصطفي ابيها، قد هجم في بيتها الاعداء و من سواد الخدّ من ضرب الشقي بكي عليّ و بكي الابناء، لكنك صبّ ليس ينجبر، الا بصمصام عزيز مقتدر»