< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی درباره حجیت مثبتات اماره و عدم حجیت مثبتات اصل

به مناسبت فرعی که گفته شد «لو شک فی الاستنجاء بعد تمام الصلاه صحت ولکن علیه الاستنجاء للصلوات الآتیه» در این دو تا حکم متخالف بحث حجیت مثبتات اصل و مثبتات اماره مطرح می شود که سیدنا الاستاد فرمودند: نماز صحیح است هرچند بعد از اتمام نماز شک بکنید که استنجاء انجام شده یا انجام نشده، این نماز صحیح است. اما برای نمازهای آینده اش باید برود عمل استنجاء انجام بدهد. تفکیک در بین این دو حکم براساس عدم اعتبار اماره مثبت است یا براساس عدم اعتبار مثبتات اماره است. قاعده فراغ که یکی از امارات است آنجا که مدلول مطابقی آن هست یعنی آن صلاتی که انجام شده است دلالتش کافی است و مطلب کامل است. اما آن قسمت که لوازم اماره می شود که نمازهای بعدی هم باید درست باشد از قاعده فراغ نمی توان استفاده کرد. ایشان می فرماید: مثبتات اماره مثل مثبتات اصل حجیت و اعتبار ندارد.[1] این مسئله را شرح دادیم و رأی مشهور را گفتیم. این مشهور و این محقق خراسانی و این محقق نائینی بر این انند که مثبتات اماره معتبر است و مثبتات اصول معتبر نیست.

 

نظر سید الخوئی در عدم اعتبار مثبتات اماره

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مثبتات اماره هم حجیت و اعتبار ندارد. برای اینکه مثبتات از حد مدلول قاعده خارج است، احتیاج به دلیل خارجی داریم و ما دلیلی نداریم که مثبتات اماره حجیت داشته باشد. مضافا بر این قواعد مخصوصا قواعد اصطیاده یا امارات مثل قاعده ید و قاعده صحت که قواعد اصطیاده است منصوصه نیست یا خود بینه و حتی اقرار، تمامی این امارات عموم و اطلاق لفظی ندارند یا عمل است یا مستفاد از نصوص مختلف، اطلاق لفظی ندارد. اطلاق لفظی که نداشت طبق قاعده به قدر متیقن که همان مدلول خود قاعده باشد اکتفاء می شود و مدلول التزامی را فرا نمی گیرد. در یک جمله عدم دلیل بر اعتبار مثبتات اماره. بنابراین در نتیجه این بناء قاعده فراغ نسبت به نمازی که انجام شده است تاثیرگذار است. اما صلوات بعدی که داشته باشیم و شک در استنجاء اگر حکم به صحت صلوات بعدی بکنیم باید قائل بشویم که مثبتات اماره حجیت دارد ولی چون مثبتات اماره حجیت ندارد نسبت به صلاه و صلوات بعدی می گوییم باید استنجاء انجام شود.

 

استثناء در حجیت بعضی مثبتات اماره

ایشان یک استثنائی می کند می فرماید: اماره استثنائی دارد یا به عبارت دیگر بعضی از امارات دلیل خاصی بر اعتبار مثبتات آن وجود دارد مثل خبر واحد معتبر و مثل اقرار، بینه و امثال آن. اینها که عنوان حکایت دارند لوازم را هم اثبات می کنند که دو تا تعبیر است یا می گوییم مثبتات معتبر است یا می گوییم لوازم را اثبات می کند هر دو تعبیر از یک حقیقت است. در این موارد مثبتاتش هم معتبر است سیره عقلاء بر این است که خبری که برسد مدلول مطابقی آن که اعتبار دارد لوازم آن هم اعتبار دارد. بینه هم که مدلول مطابقی اش اعتبار دارد ثابت می کند که مال متعلق به زید است و مدلول التزامی خرید و فروش آن و استفاده کسان دیگر از آن مال با اجازه مالکش جایز است و مانع ندارد، اینها لوازم اماره است و یا جزء مثبتات اماره به حساب می آید. مشهور این است که مثبتات اماره اعتبار دارد و مثبتات اصول اعتبار ندارد، رأی محقق نائینی و محقق خراسانی هم این است اما سیدنا الاستاد فرمودند که مثبتات اماره هم اعتبار ندارد برای اینکه دلیل نداریم، دلیل جدایی می طلبد و در بعضی از موارد مثل خبر که اماره است بینه، اقرار در این موارد دلیل داریم که مثبتاتش حجیت دارد، دلیل ما هم سیره عقلاء است.

 

سوال:

پاسخ: جداگانه طرح کردنش به جهت دلیل شان بود، دلیل محقق خراسانی این بود که اماره با اصل در مقام جعل فرق دارد و دلیل محقق نائینی این بود که اماره با اصل در مرحله مجعول فرق دارد. چون دلیل شان دو تا بود هر چند نتیجه با مشهور موافق بودند. محقق خراسانی و محقق نائینی رأی مشهور را تقویت کردند.

 

اما تحقیق

تحقیق این است که امارات براساس همان توجیه سوم که توجیه علامه صدرای باکویی بود که در امارات خود اماره کاشفیت ذاتی ناقصی دارد، اعتبار شرع روی اماره که قرار بگیرد تتمیم کشف می کند براساس تعبیر محقق نائینی. بنابراین اماره ناظر به واقع است و حکم واقعی اعلام می کند بنابراین هر امری که واقعا ثابت باشد لوازمش هم قطعا ثابت است بین لوازم امر واقعی و خود امر واقعی انفکاک متصور نیست و خلف است. پس اماره مثبتاتش اعتبار دارد. و اما اصول گفتیم مخصوصا درباره اصل محرز که استصحاب باشد یا اصل تنزیلی که اصاله الاباحه باشد، در مورد اصول شارع مستقیما دخالت می کند و اعمال تعبد است یک اعمال تعبد به تمام معناست. چیز دیگری دخالت در کار ندارد. کبرایش این است که تعبد در امور تعبدیه و شرعیه و تشریعیه کارساز است در امور تکوینیات که لازمه عقلی و لازمه عادی از سنخ تکوینیات است، از قلمرو تعبد خارج است. از این جهت اصل لازم عقلی اش را نمی تواند ثابت کند چون توانش فقط تعبد است می گوید فقط در همین مستصحب اگر حکم شرعی است یا موضوع شرعی است «تعبّد»، بیرون از این واقع نیست تا بگوییم لازمه عقلی آن است. بنابراین رأی مشهور درست اما مسلک ما جمع و تلفیق بین آراء می گوییم رأی مشهور با رأی سیدنا الاستاد قابل جمع است در عمل به این جهت که مواردی را که سیدنا الاستاد مثال می زنند و مثبتاتش را حجیت اعلام می کنند از مواردی است که در اماریت و اماره بودنش اشکال و اختلاف وجود ندارد قطعا اماره است. بینه و خبر واحد و اقرار، حکم حاکم شرعی اینها که قطعا اماره هستند کسی اینها را نمی گوید اصل یا اماره، فقط اماره است. اینها را هم سید می گوید مثبتاتش حجیت دارد. در مواردی مثل اصل تنزیلی اصاله الاباحه که سید اشکال می کند لوازمش را ثابت نمی کند خود آن قاعده اباحه وضعیت نامشخصی دارد یعنی یک حالت تردد بین اصل و اماره. قاعده اباحه اصل است یا اماره. از آن جهت ممکن است بگوییم که جایی که شک و تردید در اماریت و اصل بودنش وجود داشته باشد طبیعتاً اماره قطعی نیست تا مثبتاتش بگوییم قطعا اعتبار دارد، این یک وجه وجه. نکته دوم در همین مسئله ای که ما گفتیم که قاعده فراغ، در این قاعده فراغ اشکال از ناحیه عملی وجود ندارد، آنهایی که با مشهور موافقند که می گویند حجت است مثبتات اماره آنها هم می گویند در قاعده فراغ نمازهای بعدی باید استنجاء انجام بگیرد. و اما سیدنا الاستاد هم می گوید که باید در نمازهای بعدی استنجاء انجام بشود در عمل اختلافی نیست. منتها سیدنا الاستاد این را تطبیق فرمودند به عدم حجیت لوازم امارات منتها در ضمن بیانش یک نکته فرمودند که این قاعده فراغ اصل باشد یا اماره باشد.

 

نکته در باب قاعده فراغ

و آنان که مطابق رأی مشهور می گویند اماره لوازمش را اثبات می کند درباره قاعده فراغ یک نکته ظریفی دارد و آن این است که می فرماید قاعده فراغ متقوم به فراغ است هرچه فراغ باشد و لوازم فراغ، بیرون از فراغ قاعده فراغ کاری ندارد. این نمازهای بعدی از لوازم فراغ نیست، قاعده فراغ فقط آن عملی که از آن فارغ شده ایم و آن عمل خود آن عمل فارغ شده و لوازم آن عمل فارغ شده که دیگر اعاده ندارد را ثابت می کند. و نمازهای بعدی یک مرحله جدایی است ربط به قاعده فراغ ندارد تا بگوییم قاعده فراغ اماره است و اماره لوازمش را ثابت نمی کند بر مبنای سید.

 

سوال:

پاسخ: ما گفتیم بینه و اقرار بر مبنای سید الخوئی اماره است منتها این از اماراتی است که مثبتاتش هم حجیت دارد، از اماره بیرون نکردیم، خود ایشان هم اینها را مثال می زند برای اماراتی که مثبتاتش هم حجت است.

 

سوال:

پاسخ: از نظر سید الخوئی از لحاظ جعل و اثر فرق می کند. مودای اماره نظر به واقع دارد نگاه به واقع دارد نه اینکه حکم واقعی قطعی است نگاه به واقع دارد. و اصل عبارت است از قانون یا راهکاری که وظیفه فعلی مکلف را در مقام عمل تعیین می کند که این وظیفه فعلی را اسمش را می گذارید حکم ظاهری. مودای اصل حکم ظاهری است و مودای اماره حکم واقعی تعبدی است. این فرق اصلی بین اماره و اصل است. وانگهی در اجزاء فرق می کند، در اجزاء برعکس رأی شیخ انصاری که ایشان می فرماید اگر عمل طبق اماره باشد در صورتی که کشف خلاف مجزی است و طبق اصل باشد در صورت کشف خلاف مجزی نیست محقق خراسانی بر این است که اگر حکم مطابق اصل باشد و کشف خلاف بشود مجزی است و اگر مطابق اماره عمل کردید و کشف خلاف بشود مجزی نیست. پس فرق از حیث اعتبار و از حیث مودای است هرچند از جهت اعتبار مثبت و عدم اعتبار مثبت فرقی نداشته باشد منتها ایشان استصحاب را مخصوصا استصحاب در شبهه موضوعیه را قاعده فقهی و اماره می داند اما استصحاب در شبهه حکمیه اصل است ولیکن ایشان استصحاب در شبهه حکمیه را جاری نمی دانند که می گویند معارض است با استصحاب عدم جعل.

 

مسئله پنجم

در نهایت این مسئله پنجم سید ذکر می کند، «لکن لا یبعد جریان قاعده التجاوز فی صوره الاعتیاد» اگر کسی اعتیاد داشته باشد که استنجاء می کند و بعد از استنجاء می رود وضو می گیرد اگر چنین اعتیادی داشته باشد بعید نیست که قاعده تجاوز جاری بشود که قاعده تجاوز هم اماره است اعتیاد هم می شود یک نوع موید عملی بین مردم پس از آنکه قاعده تجاوز جا برای خودش پیدا کرد امکان دارد تاثیرگذار باشد ولی به شکل جزم ایشان نمی فرماید، سیدنا الاستاد فرمودند قاعده تجاوز جاری بشود آن هم مع التنزل، اگر تنزل نکنیم استصحاب موضوعی داریم، استصحاب عدم استنجاء. و اگر تنزل بکنیم استصحاب عدم استنجاء را در نظر نگیریم قاعده تجاوز هم جاری بشود برای صحت صلاه اثری نخواهد داشت. تتمه بحث ان شاء الله برای فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo