< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 55 سوره مائده در موضوع اهل بیت علیهم السلام

سوره مائده آیه 55 «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» این آیه که به آن آیه ولایت هم می توانیم بگوییم.

 

ترجمه

ترجمه اش این است جز این نیست که ولی شما خدا و رسول خدا و مومنانی هستند که نماز اقامه می کنند و زکات می دهند در حالی که راکعند یعنی در حال رکوع مالی را در راه خدا می دهند. این آیه از آیاتی است که نسبت به ولایت مولی امیرالمومنین و ائمه اطهار از لحاظ نصوص و تفسیر روایی مورد توافق فریقین است.

 

مراجعه به تفاسیر

اول متن معتبر از کتاب تفسیر عیاشی سوره مائده آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ» در تفسیر این آیه روایتی را نقل می کند که از باب اتفاق این سند راویانش حذف نشده. راویان سند تفسیر حذف شده برای اینکه خواسته کتاب را تصحیح کند گفته این رجال و راوی ها چه به درد می خورد خود متن را می آوریم کافی است کل راوی ها را حذف کرده. الان یک مدرک معتبری که برای ما تفسیر عیاشی است که از اقدمین است راوی هایش حذف شده، این روایت اتفاقا از قلم افتاده و راوی هایش هم ذکر شده و خبر می شود مسند و اعتبارش خدشه ناپذیر. عن خالد بن یزید عن المعمر المکی عن اسحاق بن عبدالله بن محمد بن علی بن الحسین عن الحسین بن زید عن ابیه زید بن الحسن عن جده سمعت عمار بن یاسر، سلسله سند هم امامزاده هاست. در رجال گفتیم که توثیق راوی ها نیاز به اظهار نظر موثقین دارد و موثقین هم عده خاصی هستند. برای بحث و تحقیق سه تا خط داریم: 1. خط اخبار است، 2. خط شهادت است، اخبار به توسط یک نفر ثقه ثابت می شود و شهادت به توسط دو نفر باید ثابت بشود. یک خط توثیق است. ما در خط توثیق اشکال زیادی داشتیم در بحث رجال که اخبار است یا شهادت است هر کدامش مشکل داشت در آخر رسیدیم به جایی که خط توثیق یک خط مستقلی است. ما ملزم نیستیم که خط توثیق را یا مندرج کنیم به خط اخبار یا مندرج کنیم به خط شهادت، چون استقلال دارد. استقلال معنایش این است که واقعیت وجودی و اعتبار مدرک و مبنای مستقل، یک مبنای مستقل دارد که غیر از مبانی آن دو تا خط و واقعیت مستقل هم دارد. واقعیتش نه اخبار است و نه شهادت است ولی یک بدنه است توثیق موثقین نسبت به روات. این راوی وثاقت دارد این راوی وثاقت ندارد این خودش یک خط مستقلی است.

 

سوال:

پاسخ: طرقی که در باب کسب معلومات است سه تا طریق است: یکی اخبار است و یکی هم شهادت است و سوم هم یک خط مستقلی است که توثیقات است. توثیقات منطقه جدا و خاصی دارد اختصاص دارد به راویان. روات را توثیق می کنند. خط توثیق معنایش این است که عده ای از موثقین خاص از شیخ مفید تا شیخ طوسی قدمای اصحاب اینها موثّقند و اینها اهلیت دارند روات را توثیق می کنند. دلیل اعتبارش هم فرق می کند دلیل اعتبار خبر عادل سیره عقلاء بود و دلیل اعتبار شهادت کتاب و سنت بود و دلیل اعتبار توثیق موثقین تسالم اصحاب است.

 

سوال:

پاسخ: شمّ الدرایه متن شناسی است و جودت متن. گفتیم که تعبیر نهج البلاغه دهانی چون پهنای فلک می طلبد بشر عادی نمی تواند چنین تعابیری را بیافریند. خود جودت متن شهادت می دهد که این روایت از معصوم صادر شده. و در بحث رجال یک شمّ الروایه داشتیم که توثیقات نسبت به امامزاده ها فرق می کند. شمّ الروایه این بود که در توثیق امامزاده ها اگر یک امامزاده معلوم النسب و مورد احترام مومنین قرار داشت وثاقتش محرز است، این نیاز به موثق خاص ندارد. شیخ عیاشی که از اقدمین است این روایت را از امامزاده ها نقل می کند. امامزاده ای که سه پشت به امام سجاد می رسد، امامزاده دیگر که دو پشت به امام حسن می رسد نقل می کند از عمار بن یاسر. «یقول وقف لعلی بن ابی طالب علیه السلام سائل و هو راکع فی صلاه تطوّع فنزع خاتمه فاعطاه السائل فأتی رسول الله فاعلمه بذلک فنزل علی النبی هذه الآیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ فقرأها رسول الله علینا ثم قال» حضرت امیر سلام الله تعالی علیه در حال نماز مستحبی بود که اشکال می کنند بعضی عوام که در حال نماز باید آدم رعایت حالت نماز را بکند و در حال نماز انگشتر درآوردن و این منافی با حال نماز نیست؟ اولاً بدون دلیل یک حالت عملی که از انسان سر بزند ممکن است مشکلی داشته باشد اگر سببی داشته باشد مشکلی نیست. مثلاً فرض کنید لباس آدم نجس شد وآب هم در کنار آدم است وقت نماز است می تواند آدم لباسش را تطهیر کند مانعی ندارد. اولا اگر دلیل داشت عاملی داشت اشکال ندارد. و ثانیاً کار خیلی جزئی که صورت و هیئت نمازگذار را تغییر ندهد اشکال ندارد. مثل این است که آدم لباسش را بگیرد و بکشد یک مقدار جلوتر اشکال ندارد یا انگشتر درآوردن یک عمل بسیار عادی است. و ثالثاً نماز تطوع است مستحبی است. در نماز مستحبی تمامی آن آدابی که در نماز واجب است آنجا مساهله می شود حتی نماز مستحبی را در راه می روید و در حال حرکت می خوانید. بنابراین نماز تطوع بوده است و این اشکال اساس ندارد. آن فرد آمد و امیرالمومنین در موقع نماز خواندن بود و چیزی درخواست کرد یعنی کمک و مساعدت امیرالمومنین سلام الله علیه انگشترش را درآورد و داد خبر دادند به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم حضرت رسول که این مطلب را که با خبر شد این آیه نازل شد، «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ» بعد از که این آیه نازل شد پیامبر این آیه را برای مردم قرائت کرد، «فقرأها علینا». آیه را که قرائت کرد آخرش فرمود «ثم قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»، از این متن و این دعای حضرت رسول و این سند معتبر به دست آوردیم که این آیه ولایت است، ولایت سه تا مرحله دارد ولایه الله در اصل و اساس الکلّ و ولایه الرسول بعد از آن و ولایه الائمه مکمّل و متمم و حلقه نهایی. این سه تا که به هم وصل باشد ولایت کامل است. در ادامه باز هم حدیث بعد عن ابن ابی یعفور «قال قلت لابی عبدالله»، سند حذف شده است. درباره نزول همین آیه و خصوصیات دیگر آمده است از ابی حمزه عن ابی جعفر درباره همین آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ» و حدیث شماره چهار در این کتاب تفسیر عیاشی باز هم آمده است عن المفضل بن صالح البته این مرسله است باز هم نسبت به همین آیه ای که گفته شد. همین مطلب را در تفسیر قمی هم است. تفسیر قمی که به همان اعتبار است این روایت را و این تفسیر را دارد. تا اینجا تفاسیر شیعه بود اما تفسیر شواهد التنزیل حاکم حسکانی که شاید از ابوحنیفه باسوادتر باشد و اعتبار علمی اش پیش ابناء عامه به اندازه ابوحنیفه اگر امام مذهب نگوییم اعتبارش کمتر از ابوحنیفه نیست بین ابناء عامه. تفسیر را آوردیم از حسکانی، روایت مفصلی را نقل می کند از جمله یک مقدمه ای درباره نزول این آیه می گوید که در تفسیر ما نیست، «قال ابوذر فوالله» پیامبر در یک بیانی بود عمومی سخنانش را کامل نکرده بود که جبرئیل نازل شد «قال یا محمد هنیئاً لک ما وهب الله لک فی اخیک» مبارکت باد آن هدیه ای و بخششی که خدا برای برادرت علی بن ابی طالب داده پیامبر فرمود ای جبرئیل برای برادر من چی داده؟ «ماذاک جبرئیل» چیست این موهبتی که به من تبریک می گویی؟ «قال امر الله امتک بموالاتک» خدا به امت ات امر کرده است به موالات علی «الی یوم القیامه» یک لحظه ببرّید باطنت نجس می شود. انسانی که دارای طهارت باطن است طهارت باطنش ارتباط دارد به ولایت. «و انزل قرآنا علیک إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[1] این را درباره برادرت علی بن ابی طالب نازل کرده است مبارکت باد. در همین کتاب روایات دیگری هم آمده است به نقل حسکانی و به روایت مسند راوی های معروف ابناء عامه که این آیه درباره حضرت علی نازل شده است.

 

چرا با صیغه جمع آمده؟

علی ائمه است و امام، ائمه آیه تفصیل و اجمال را خوانده اید، مجمل و مفصّل یا وجه و موجّه را خوانده اید. علی عنوان است از امام و امامت، یازده فرزندش یعنی علی در زمان خودش. علی ادامه دارد در زمان ها تا ابد، گفته است ولایت تا ابد باشد موالات تا ابد باشد امامت تا ابد است فرزندان تا ابد است، امام عصر الان هم است و تا ابد هم است.

 

نکته

و یک نکته دیگر هم این است که امامت تا ابد است فرق است برای طبقات. یک طبقه اهلیت دارد با خود امام در ارتباط است. طبقه ای که پایین تر است با نائب امام و نائب امام هم در هر عصری مرجع تقلید آن عصر است. یکی از فقهای عراق چهله نشست آقای شیخ محمد نبی اراکی که تقریبا در زمان آقای بروجردی زندگی می کرد، بعد از چهله که در مسجد سهله بود تمام شد آمدیم خواستیم برویم بیرون دیدم یک سیدی آمد، گفت به من کار داشتی؟ گفت نه به تو کار نداشتم به یک بزرگی کار داشتم تا این حرف را گفتم سید هم رفت. این نقل ها افسانه نیست نقل فقهائی است. آمد و گفت تا جدا شدم از آن سید گفتم نکند او خودش باشد، دنبالش راه افتادم. دیدم یک کوخی عربی رفت وارد شدم و در را زدم صدا زد گفت بفرمایید رفتم آقا نشسته است. رفتم سلام کردم و هر چه زحمت کشیدم که سوالهایم را بپرسم نتوانستم. هر چه به خود فشار آوردم که چی می گفتم محو شد. گذشت آمدم بیرون دیدم نمی شود نفس حبس شده. آمدم بیرون دیدم تا چند قدم که رسیدم همه حالت عادی برگشت و سوالات زنده شد برگشتم. رفتم در را زدم گفتم می خواهم آقایم را ببینم گفت آقا نیست. گفت آقا که نباشد نائبش سر جایش می نشیند. رفتم دیدم همان جا که آقا نشسته بود سر جایش مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نشسته است. سوالاتم را پرسیدم همه سوالات را جواب داد با حال خیلی خوب آمدم بیرون شک کردم که این همان آقای سید ابوالحسن بود یا نبود، رفتم دفتر اصلی آسید ابوالحسن اصفهانی نجف وارد شدم آقا با همان حالی که آنجا بود با من برخورد کرد سوالات را که همه اش جواب داد آخرش یک جمله گفت که حالا یقین کردی که قضیه از این قرار است. خدایا معرفت ولایی برای همه ما عنایت فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo