< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت غسل وجه

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه درباره کیفیت غسل وجه می فرماید: «ويجب الابتداء بالأعلى والغسل من الأعلى إلى الاسفل عرفاً» واجب است که در شستشوی صورت از قسم بالای صورت یعنی از رستنگاه موی سر غسل صورت را شروع بکند. «ولا یجوز النکس» عکس آن جایز نیست که از پایین یعنی از قسمت چانه و زنق به طرف بالا و پیشانی آب جریان داده شود. «لا يجب غسل ما تحت الشعر بل يجب غسل ظاهره سواء شعر اللحية والشارب والحاجب بشرط صدق إحاطة الشعر على المحل» که مو در محل به اندازه ای باشد که پوست محل را احاطه کرده باشد. «و الا لزم غسل البشره الظاهره فی خلاله». اگر که موی صورت لحیه و شارب یا حاجب اگر مو پر حجم نباشد و کم مو باشد باید وسط آن دانه های مو شستشو بشود. این متن است.

 

اقوال فقهاء

اما شرح آن: براساس اسلوبی که ما داریم ابتداءً اقوال فقهاء بعد نصوص و بعد هم نتیجه نهایی. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا یجوز النکس و لا یجزئ لانه خالف السنه و خالف المامور به».[1] مجزی نیست اگر شستشو بر عکس بشود. برای اینکه مخالف سنت است و مخالف مامور به است. سنت با ماموربه در این مورد چه فرق می کند؟ سنت همان ماموربه است و ماموربه همان سنت است. در جایی که ماموربه با سنت در کنار هم قرار بگیرند منظور از سنت سنت عملی پیامبر است و منظور از ماموربه نصوصی است که درباره کیفیت وضو آمده است. این بیانی بود از شیخ و بعد از آن قول مشهور را بگوییم که از متن معتبر یا متن شرائع استفاده می شود. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر غسل وجه بالعکس انجام بشود شیخ فرموده است که مجزی نیست. این جزء همان بیاناتی است که گفتم که فاضلان و شهیدان و تا صاحب جواهر به قول شیخ به عنوان مستند می نگرند نص است و روایت است و اجماع است و قول شیخ. می فرمایند که شیخ فرموده است «لا یجزی» بعد می فرماید «و هو الاشبه» این حرف درستی است. دلیل اول شیخ را تعرض می کند با یک نکته اضافه می فرماید: «لانه یخالف السنه». و دلیل دوم را تصریح می کند می فرماید: وضوی رسول الله براساس حکایت به همین صورت بوده است که ابتداء از اعلی شروع شده است رو به اسفل و مخالفت با فعل و عمل رسول الله هم نمی فرماید جایز نیست می فرماید ضد آن ممکن نیست یعنی شرعا ممکن نیست. چیزی که شرع منع بکند می توانیم بگوییم که شرعا ممکن نیست.[2] بیان شیخ و قول مشهور گفته شد.

 

توضیح کیفیت غسل به صورت نکس

ممکن است بگویید که آدم صورتش را به طور طبیعی از بالا به پایین می شوید و جای بحث ندارد مگر مردم غیر طبیعی می شود به عکس بیاید؟ ما اولا نقض می کنیم این سوال را و بعد حلاً. اما نقض اش ابناء عامه چطوری برعکس می شویند. و ثانیا موضوع در فقه ولو نادر باشد در فقه ما وظیفه داریم که حکمش را بیان بکنیم. و ثالثا نادر هم نیست برای اینکه گاهی ممکن است در اثر عدم توجه یا عجله آب را می زند به وسط پیشانی از بالا نمی گیرد. نگویید که از زنق می برد بالا کسی پیدا نمی شود که چنین کاری بکند. می گوییم اتفاقا موارد زیادی هم ممکن است اتفاق بیافتد که از پشت ابروها آب می ریزد و از بالا یک دستی می کشد، پس محل ابتلاء هم هست. فقه موضوعی را بحث نمی کند که مورد ابتلاء نباشد.

 

اقوال متاخرین از فقهاء

در رأس متاخرین صاحب جواهر است. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را عنوان می کند که اگر وضو به صورت نکس انجام بشود درست است یا درست نیست نقل می کند و خود حقیر هم مراجعه کردم که علامه حلی می فرماید که اکثر علماء بر این هستند که مجزی نیست. اکثر را به خاطر این می گویم که سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه طبق نقل محقق حلی در معتبر فرموده اند که «یکره النکس». این نکس و وارونه مکروه است. این جمله گویا این نتیجه را داده است که فقهاء نمی توانند اجماع اعلام بکنند می گویند اکثر و بعضی ها هم احوط. خب سید از تابعین اگر نباشد در عصر تابعین است و اعتبارش در حدی است که مخالفتش اقلا اجماع را بهم می زند. منتها در تحقیق می رسیم که بیان سید با بیان مشهور مخالفتی ندارد آن «یکره» برای ما کافی است. چون «یکره» متعلق به کیفیت است، کیفیت که مکروه باشد درباره کیفیت باید از مکروهات اجتناب کرد که در عمل موافق با قول مشهور در می آید که ان شاء الله در نهایت بحث توضیح بیشتری بدهیم. صاحب جواهر بعد از که مسئله را عنوان می کند که محل بحث است و مشهور بر این هستند که نکس مجزی نیست ادله ای را هم در این رابطه مورد استناد قرار می دهند که ادله ای که ایشان مورد استناد قرار داده اند از این قرار است: 1. گفته می شود که غسل انصراف دارد، غسل وجه انصراف دارد به غسلی که از رستنگاه موی سر شروع بشود رو به پایین به طرف زنق و چانه. این معنای منصرف الیه است و انصرافش هم یک انصرافی است که قابل انکار نیست. بنابراین غسل الوجه معنایش این است. فرق بین انصراف و تبادر این بود که انصراف در جمله است و تبادر در کلمه است. غسل الوجه این است از رستنگاه تا به طرف زنق. این انصراف هم دلیل می شود برای اینکه معنای غسل الوجه این است دیگر ما معنای دیگری نداریم. 2. سیره متشرعه بر این است از ابتداء تا انتهاء و این سیره ای است که استقرار دارد و حجیت سیره هم معلوم مخصوصا اگر سیره سیره متدینین باشد از اعتبار بالاتری برخوردار است و یک صبغه شرعی هم برای خودش می گیرد. ما سیره متشرعه و سیره عقلائی را فرقش را گفتیم که سیره عقلائی در معاملات است و سیره متشرعه در عبادات. اعتبار سیره متشرعه بالاتر از سیره عقلائیه است برای اینکه تایید شرع دارد و در سیره عقلائیه دو تا شرط لازم داشتیم برای اعتبار که عبارت بود از امضاء و استمرار، در سیره متشرعه یک شرط کافی است که عبارت است از استمرار. 3. در شمول اطلاق شک می کنیم، اطلاق دلیل وضو که «فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ»[3] غسل است و اطلاق دارد. آیا این غسل واجب به عنوان یک عمل واجب متعلق به وضو همان غسل عادی است یا از غسل عادی هم فراتر است به عکس هم اگر شستشو بشود غسل وجه است. شک می کنیم که آن غسل وجهی که مقتضای اطلاق است این غسل وجه به نکس را هم شامل می شود یا شامل نمی شود، طبیعتا می شود شبهه مصداقیه. تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست راه ندارد تمسک به اطلاق به طریق اولی. چون اطلاق رنگ دلیل عقلی دارد چیزی که رنگ دلیل عقلی داشت صبغه لبّی می گیرد برای خودش، غیر از قدر متیقن دیگر راهی برای شمول ندارد اما در عموم که باز هم لفظی است احتمال شمول وجود دارد. در هر صورت شبهه مصداقیه در عمومات قابل شمول نیست و در اطلاقات به طریق اولی شبهات مصداقیه قابل شمول اطلاق نیست. بعد می فرماید پس از که اطلاق در کار نبود یا از کار افتاد به اصل مراجعه می کنیم و اصل هم اصل عملی درجه یک داریم استصحاب حدث، نیاز به اصاله الاشتغال نداریم که بعضی از متاخر المتاخرین به قاعده اشتغال هم تمسک کرده اند. بنابراین ما به استصحاب حدث تمسک می کنیم و می گوییم این غسل کافی نیست. لذا کسی که با یک کف آب بزند به پیشانی اش یک مقدار با شدت و آن آب هم پخش بشود برود از آن رستنگاه مو رو به پایین جریان پیدا بکند اصل شستشو از پایین شروع شده است محل شک است لذا باید آدم برای غسل وجه آن یک کف آب را از همان رستنگاه مو بریزد تا از بالا به سمت چانه و زنق سرازیر بشود تا غسل وجه صدق بکند.[4] این ادله ای بود که صاحب جواهر در ضمن کلامش آمده بود. پس از ذکر این ادله ای که قواعد و اصول به حساب می آمد می رسیم به تمسک به نصوص.

 

اما نصوص مربوط به مسئله

نصوصی که در این رابطه داریم به طور کلی به دو دسته است: دسته اول نصوصی است که حکایت می کند از وضوی رسول الله الاعظم صلی الله علیه و آله و سلم. این دسته از نصوص صحاح اند متعددند و صریح هم هستند. که کتاب وسائل جلد اول باب پانزده از ابواب وضو حدیث شماره 2، 6، 7، 10. از جمع این نصوص حدیث ده را در نظر بگیریم مناسب تر باشد که قطعا صحیحه است و شبهه حسنه هم ندارد. و عنه، که روایت قبلی از شیخ طوسی بوده است عنه یعنی عن شیخ طوسی. از شیخ طوسی با دو تا راوی دیگر عن حسین بن سعید اهوازی عن صفوان عن ابن ابی عمیر و فضاله. عن جمیل که از اصحاب اجماع است. این ابن ابی عمیر و فضاله بن ایوب و جمیل به دراج از فضلاء و ثقاتی است که می توانیم بگوییم فوق اعتبار است. عن زراره بن اعین «قال حکی لنا ابوجعفر علیه السلام وضوء رسول الله» امام باقر وضوی پیامبر را حکایت می کند. یک سوالی بین جوانان هست که این مسلمان ها مگر ندیده بودند وضوی پیامبر را چرا اینها به عکس می کنند وضو گرفتن را؟ جوابش را گفتم که عید غدیر را ندیده بودند چرا انکار ولایت می کنند. انکار که دلیل نمی خواهد. اتفاقا حکایت وضوی حضرت رسول به سند معتبر قریب به تواتر سیده است اما آنکه انکار است منکر است. «حکی لنا ابوجعفر وضوء رسول الله فدعی بقدح من ماء فأدخل یده الیمنی فأخذ کفا من ماء فاسدلها علی وجهه من اعلی الوجه». پیامبر اکرم خواست وضو بگیرد، ظرف آبی را طلبید یک کف آب برداشت از بالای صورتش ریخت به پایین. این بیان با این سند با این دلالت جایی برای تردید و شبهه باقی نمی گذارد. سند معتبر دلالت هم ظاهر نیست صریح است.

 

اشکال بر قول مشهور

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مسئله را بحث می کند این دسته از نصوص را می فرماید که این نصوص صحاح که در سندش بحثی نیست دلالتش بر این مطلب که فعل رسول الله این بوده بحثی نیست اما آنچه به ما اعلام می کند این است که فعل رسول الله این بوده اما فعل اولا زبان ندارد فقط خودش را می گیرد فعل جای خودش را می گیرد بیرون جایی نمی دهد. فعل فقط صحت در موضع خودش را اعلام می کند هیچ گونه فراتر از موضع خودش کارایی ندارد. مضافا بر آن احتمال دیگری هم وجود دارد و آن این است که ممکن است رسول الله الاعظم صلی الله علیه و اله و سلم صورت راجح را عمل می کرده. خب پیامبر است صورت راجح را عمل می کرده و غیر راجح هم صورت صحیحی باشد که از وسط پیشانی آبی بزنید صورت خیش بشود و غسل هم صدق بکند. بنابراین این نصوص معتبری که با این قوت که در حد استفاضه قطعا هست اگر در حد تواتر نباشد با این صحت و استحکام، صحت این کیفیت را اعلام می کند اما وجوب این کیفیت از آن استفاده نمی شود. بعد هم اضافه می شود ایشان می فرمایند که مضافا بر این صدق غسل می شود آب را آدم بگیرد به پیشانی اش هم بزند بعد بزند پایین این غسل وجه است. در این واجب اول از واجبات وضو که غسل وجه مراد و منظور هست عرفا غسل وجه صدق بکند. در این شکل و این کیفیت هم غسل وجه صدق می کند پس صدق غسل وجه هم می تواند برای ما کافی باشد. و در صورتی که صدق غسل بکند می فرماید که شمول اطلاق هم قطعی است. اطلاق کجا مشکوک است؟ اطلاق آنجاست که شک در صدق بکنیم. صدق غسل اگر محقق بود اطلاق قطعا شاملش است. اطلاق می گوید «فاغسلوا» غسل هم صدقه کرده اطلاق هم شامل می شود. بنابراین اشکالی است بر قول مشهور. در آخر یک مطلب دیگری را هم اضافه می کند که مگر اینکه بگوییم که تسالم اصحاب اینجا وجود دارد.[5] اجماع نیست تا اشکال کنید که مدرکی می شود. تسالم که به مدرک و غیر مدرک کار ندارد. اگر تسالم اصحاب محقق بود به تسالم استناد می کنیم اما این روایات که دال بر حکایت وضوی حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم بود مطلب ثابت نمی شود و تحقیق این است که در مورد غسل «تحقق التسالم بین الاصحاب» که غسل وجه باید از اعلی شروع بشود. مضافا بر اینکه طریق غسل عرفا هم همان است و قدر متیقن هم همان. و شک در سقوط به وجود می آید در غیر این صورت که شک در سقوط مورد اشتغال می شود. بنابراین تا به اینجا از مجموع ادله از استصحاب و شک در سقوط و سیره و تسالم این مطلب را اعلام کردیم که وضو باید به صورتی باشد که شستشو از ابتداء شروع بشود. مضافا بر اینکه یک موثقه دارد که موثقه حکایت نیست ان شاء الله بقیه اش فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo