< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات 8 و 9 سوره اعراف درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

بحث تفسیر ما رسیدیم به سوره اعراف از آنجا که آیات دالّ بر ولایت را دنبال می کنیم سوره اعراف آیه 8 و 9 «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ». در این دو آیه شریفه مطلبی که استفاده می شود از سنجش اعمال و محاسبه روز قیامت صحبت به عمل می آید. سنجش و موازنه حق است و درست است. حق کشی و حق ناحقی در کار نیست، خیلی خیال آدم راحت است. بعضی از افراد صاحب نظر گفته اند که من روز قیامت اصلا ناراحتی ندارم. برای اینکه اگر پاداش باشد که عنایت شده، و اگر کیفر هم باشد درست همان حقم بوده. دست خود خداست. «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» این کلی بود الان تطبیق آن: سنجشی که آنجا هست سنجش و موازنه درستی است شرح می دهد آیه قرآن کسانی هستند که وزن سنجش و ارزش خوب و بالایی دارد «فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ» آنهایی که گران وزن اند سنگین و گران است موازین آنها، آن دسته از رستگارانند «فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، «وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ» کسی که موازین و وزنش سبک است آنها زیان کارند و خسارت کردند به خودشان. تا اینجا گفته شد در انتهاء یک آیه قرآن اضافه دارد که خیلی برای اهل ولایت مهم است. «فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ» به وسیله آن ظلمی که به آیات ما کردند. این ظلم به آیات چه باشد که گران سنگی رستگاری است و سبک سنگی در روز قیامت خسارت است و بعد آخر آیه که می فرماید: آنهایی که خسارت کرده اند به وسیله ظلمی بوده که نسبت به آیات ما داشته اند. پس از این می فهمیم که گران سنگی و وزانت از کجاست و سبکی از کجاست. یا به عبارت دیگر فوز و فلاح در گرو چه چیزی است و خسارت و زیان دیدن در اثر چه چیزی است، فهمیدیم در اثر ظلم به آیات خدا. گویا آنهایی که به آیات خدا ظلم نکرده اند آنها وضع شان خوب و گران سنگ و رستگار و مفلحون اند. این «بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ» چه باشد؟ که معیار شد برای رستگاری ایجاباً و سلباً. اگر آیات احترام بشود و ظلم نشود رستگاری است و اگر مورد ظلم قرار بگیرد آیات خدا خسارت و زیانکاری. پس این قسمت آخر را باید به تفسیر مراجعه کنیم. کتاب تفسیر قمی می فرماید: «بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ» روایت با سند معتبر از امام باقر علیه السلام «بالائمه یجحدون».[1] ظلم جحد و انکار است آیات خدا ائمه اطهارند. آنها وزن شان سبک و خسارت دیده هست و کسانی که گران سنگ و رستگارند آنانی هستند که به آیات خدای متعال یعنی به ائمه معصومین علیهم الصلاه و السلام معترفند و ایمان دارند و پیرو هستند. در این رابطه از روایتی استفاده کنیم در کتاب اصول کافی کتاب حجت باب معرفه الامام و ردّ الیه روایت اول: از امام باقر علیه السلام نقل شده است «انما یعبد الله من یعرف الله فأما من لم یعرف الله فانما یعبده هکذا ضلالاً» یک نکته رجالی هم بگویم در کتاب کافی روایت اول باب از نظر اعتبار در رتبه بالاتر قرار دارد خود کافی نسبت به بقیه جوامع روایی «الکافی اضبط» اعتبار و امتیازش بالاست و روایت اول هر باب از اعتبار بیشتر. امام باقر علیه السلام فرمود کسی که عبادت می کند خدا را ولی معرفت ندارد عبادت کرده است خدا را در یک حالت بحرانی و هدایت شده نیست. یک عبادت به قول عوام کورکورانه است. «قلت جعلت فداک فما معرفه الله» معرفت خدا چیست؟ «قال تصدیق الله عزوجل و تصدیق رسوله صلی الله علیه و آله و موالاه علی و الائتمام به و بائمه الهدی و البرائه الی الله عزوجل من عدوهم هکذا یعرف الله عزوجل».[2] معرفت حق این است معرفت خدا و معرفت رسول. ببنید بعد از تصدیق الله تصدیق الرسول آمده و بعد از تصدیق الرسول موالات علی آمده و بعد هم ائتمام به علی علیه السلام و به ائمه هدی بعد از امیرالمومنین و برائت به سوی خدا از دشمنان پیامبر و ائمه. ولایت و برائت دو عنصر از یک حقیقت صراط مستقیم یا خط هدایت. ولایت بدون برائت نمی شود. به اصطلاح جاذبه و دافعه می خواهد تا مسیر ادامه پیدا کند. روایت بعدی از احد الصادقین علیه السلام که فرموده است «لا یکون العبد مومناً حتی یعرف الله و رسوله و الائمه کلهم و امام زمانه و یردّ الیه و یسلّم له».[3] این روایت در عین حالی که همان مطلبی که در آیه قرآن بود بیان می کند نکته ای هم برای ما دارد. می فرماید آدم مومن مومن نیست تا اینکه معرفت به خدا و پیامبر و ائمه به دست بیاورد و معرفت به امام زمان خودش. این معرفت به امام زمان را بعد ادامه می دهد که «یردّ الیه و یسلّم له» تسلیم باشد. ردّ که معنایش واگذاری کردن به امام کاری را که علم ندارد کاری را که مشکل دارد کاری را که به بن بست رسیده است بی کس نیست آقا دارد به آقا واگذار کند آقا می دهد. آن کسی که حقیقتاً با این بینش نباشد طلبگی اش نقص دارد و الا خود آقا باور کنید که دیده اند که آنهایی که روحیه طلبگی شان را کامل کردند و آمدند تسلیم شدند و به معسکر آقا وارد شدند تمامی اموری که مشکل داشته باشد در فهمش در درکش در هدایتش آقا کمک می کند یا مستقیم یا بالواسطه. یک طلبه ای از نجف در جوانی هایش رفت مکه، رفت مکه در لباس احرام بود. گویا در ذهنش این بود که حد صفا و مروه را بفهمد. صفا که رسید دید یک سید معمّمی در صفا روی سنگ نشسته، رفت دست آن سید را بوسید سید پس از دست بوسی گفت از نجف آمدی؟ بله آقا. گفت آقا صفا حدّش تا کجاست؟ گفت صفا تا اینجاست همین تا پای این تپه. این علماء با احتیاط می گویند تا آن بالا برود تا اینجاست. علی التحقیق هم همین طور است. خلاصه کسی که سرباز آقا بشود مستقیما هم هدایت می کند بدون واسطه هم با واسطه. «یردّ الیه» مشکلات خودش را به آقایش احاله می کند که آقا دستم را بگیرد و دقیقا هم می گیرد. مشکلاتی داشته باشد اهل ولایت اهل بیت معجزه آسا خود آقا حل می کند. منکرش منکر ضرورت است. «و یسلّم له» تسلیم، تسلیم بسیار یک نکته اصلی برای عبودیت است. یک بنده خدا که اهل تسلیم است این روایت را بنده که مکرر هم خواندم و شما هم حفظ کنید و اصلا وردتان باشد و سرلوحه زندگی تان باشد خیلی مفید است انبساط می دهد و آرامش می دهد و مشکلات را کوچک می کند. روایت از امیرالمومنین «الدین شجره اصلها التسلیم و الرضا». دین یک درختی است اصلش تسلیم و رضاست. در بحث های اخلاقی و تربیتی می گوییم شما نروید که در این دنیا فکر نکنید که مشکلات را از دنیا بردارید شما سعی کنید مشکل خودتان را حل کنید دنبال مشکل بیرونی نباشید. حوادث را نمی توانید اصلاح کنید خودتان را اصلاح کنید. آدم که خودش را اصلاح بکند حوادث برای آدم آسیب رسان نیست و ضرری وارد نمی کند. آدم از خطرات حوادث جدا می شود. حادثه ها کوچک می شود بی ارزش می شود. هیچ قیمتی برایش قائل نیست. حادثه آمده که آمده. اولاً ما وظیفه داشتیم و انجام هم می دهیم وظیفه مان را و دعا هم حتی می کنیم و امید هم داریم که حل بشود و در آخر سر هم راحتیم نشد که نشد. هیچ خبری نیست. حادثه ها بسیار سبک بسیار ساده بارها شنیدید که به امام خمینی خبر داده شد که آقا مصطفی از دنیا رفته است برایش یک ذره تکانی ایجاد نشد گفت به آقای خویی بگویید بیاید نمازش را بخواند. فردایش هم درس اش را ادامه داد و جمله اش هم گفت فوت آقا مصطفی از الطاف خفیه الهی است. مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در تشییع جنازه شهید سید حسن برای طلبه ها شهریه می داد. خب اگر کسی به حوادث دنیا ضرر و صدمه می بیند پسری که مثل آسید حسن که چه بود، سر نماز هم شهیدش کردند روز تشییع جنازه حواس اش جای دیگر بود. به مستندان کمک می کرد. حوادث دنیا کوچک می شود. این تسلیم مطلق است تسلیم به مولی و امام یک تسلیم به خداست. که معرفت امام معرفت رسول است و معرفت رسول معرفت خداست یک معرفت است و معرفت کامل این است. تسلیما لامر ولی الله تسلیما لامر الله است. اگر صلاح نبیند گاهی در بعضی مکاشفات آمده یک طلبه ای در نجف یک زحمتی رسید سهله خدمت آقا از فقرش شکایت کرد آقا فرمود صلاح دین ات است. خب گاهی صلاح دین آدم است ثروتمند بشود می خورد و می خوابد نماز صبحش قضاء می شود. و نماز شبش را گاهی قضاء می کند. و اما کسی که تسلیم بود کارش درست بود به عبادتش هم می رسد. سراغ دارم طلبه ای که الان هم هست به نماز شبش که ملتزم است. یک شبی که نماز شبش قضاء بشود فردای آن روز را روزه می گیرد. ملتزم باشد نقص جبران بشود. که در جلسات قبل اشاره کردم که آقای قاضی گفته بود که بدون نماز شب کسی به جایی نمی رسد. تسلیم و ائتمام به ائمه هدی. روایت سوم از زراره است و حدیث صحیحه است «قلت لابی جعفر أخبرنی عن معرفه الامام منکم واجبه علی جمیع الخلق» سوال کرد که معرفت امام بر همه مردم واجب است؟ «فقال ان الله عزوجل بعث محمداً صلی الله علیه و آله و سلم الی الناس اجمعین رسولاً و حجه لله علی جمیع خلقه فی ارضه فمن آمن بالله و بمحمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اتّبعه و صدّقه فان معرفه الامام منا واجبه علیه» معرفت امام واجب است. بعد می فرماید: «من لم یومن بالله و برسوله و لم یتّبعه و لم یصدّقه و یعرف حقهما فکیف یجب علیه معرفه الامام و هو لا یومن بالله و رسوله و یعرف حقهما قلت فما تقول فیمن یومن بالله و رسوله و یصدّق رسوله فی جمیع ما انزل الله یجب علی اولئک حق معرفتکم قال نعم ألیس هولاء یعرفون فلانا و فلانا قلت بلی قال اتری ان الله هو الذی أوقع فی قلوبهم معرفه هولاء و الله ما اوقع فی قلوبهم الا الشیطان لا و الله ما الهم المومنین حقنا الی الله عزوجل»[4] مژده ای است کسانی را که ارتباط قلبی با اعدای اهل بیت داشته باشند دقیقا القاءات شیطانی است درس شیطان است و شاگردان مکتب شیطان هستند. و کسانی که محبت اهل بیت دارند این معرفت اهل بیت که حق اهل بیت به قلوب شان الهام بشود این از الهامات الهی است که گفته ایم و شنیده اید که ولایت فطری است به قلب آدم از سوی خدا الهام شده است. فطری بودنش را از اینجا می فهمیم که معنای فطری این است که ذاتی است در عمق جان آدم ولی یک مقدار که آدم به سمت و سوی آن برود و تقویتش کند بر تمام وجود آدم سیطره پیدا می کند آدم را جذب می کند. شنیده اید جذب ولایت، ما نمی توانیم ولایت را جذب کنیم ولایت ما را جذب می کند. دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را، ترسم که راز پنهان خواهد شد آشکارا. آن راز پنهان آن ولایت فطری است به قول شیخ شیرازی و آن را که تقویت کنید آدم را جذب می کند. آدم که جذب شد همه توجه اش می شود به ولی الله الاعظم. دیگر زندگی اش را از خود نمی داند. اگر رسیدید به اینجا که تمام آنچه دارید می گویید متعلق به آقا امام زمان است حقاً و صدقا این جذب است. اگر قسم یاد کنی که آنچه دارم از برکت وجود آقا امام زمان علیه السلام است. این جذب می شود آدم که جذب شد دیگر جذب است دیگر در ظل عنایت است. خدایا ما را در ظل عنایت مولایمان بقیه الله الاعظم قرار بده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo