< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 43 سوره اعراف درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 43 سوره اعراف: «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ».

 

ذکر بهشتیان

در این آیه شریفه که صدرش مربوط می شود به حال بهشتی ها و بعد از که احوالات بهشتیان را بیان می فرمایند این قسمت از آیه بیشتر جلب توجه می کند که مدار و شعور و شعار بهشتیان و ذکرشان این است که می گویند حمد و سپاس خدایی را که ما را هدایت کرد برای این راه، این مقام این کمال این وصال. ما نمی توانستیم راه را خود ما پیدا کنیم هدایت بشویم اگر خدا هدایت مان نمی کرد. مطلبی است بسیار عالی و شعار بهشتی ها هست اگر کسی در شعار برخواسته از شعورشان این آیه را معنا کند و خوب بفهمد و خوب تطبیق کند آن راهی که بهشتیان رفته اند و به مقصود رسیده اند را پیدا می کند.

 

سوال:

پاسخ: بهشتی ها که بهشت می روند آن حالت بهشتی که پیدا می کنند صدورشان، ذهن شان از غلّ و آلودگی پاک می شود از حسد و کینه و غیره، یک حال و هوایی پیدا می کند که «یدرک و لا یوصف». آن موقع دیگر یک ذکرهایی هم دارند ذکری که آنجا دارند «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا». و اگر آن هدایت خدا نبود ما کجا و بهشت کجا، ما کجا و مقام قرب کجا، ما کجا و جنت و رضوان کجا.

 

دو نکته

تا به اینجا از این آیه دو نکته استفاده می کنیم بعد به تفسیر مراجعه می کنیم. آیه تقریبا جزء محکمات است ابهامی ندارد تا ما به تفسیر الفاظ و بیان مراجعه کنیم بیان از محکمات است. دو نکته ای دارد این است که اولا می بینیم می گویند هدایت ما از سوی خدا بود، اگر خدا هدایت مان نمی کرد چی می شویم؟ افرادی یا فلسفه نگرها یا اهل فلسفه ممکن است بگویند که این دیگر پس فضلی نیست هدایت اختیاری نیست پس خدا هدایت کرده و آن کسی که هم رفته به آنجا رسیده وصفی ندارد چون خدا هدایت کرده خودش که نرفته. «لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ» معنایش این است که مسبّب الاسباب خداست یعنی هر سبب و علتی که در تسلسل علل داریم آخرش مستند می شود به خدا. خود انسان خدا توان می دهد به اختیار خودش کار انجام می دهد ولی می شود نسبت بدهیم به خدا، جبری نیست خود آدم از روی اختیار انجام داده نسبتی که به خدا داده می شود هم به جهت مسبب الاسباب بودن است و عله العلل بودنش است. اما حرف اصلی این است که تمامی امور در اداره دقیق و جزئی و کامل اراده خداست. ما نفسی که می کشیم این نفس هم مربوط می شود به عنایت خدا. و چیزی از حیطه تسلط و سیطره خدای متعال بیرون نیست. خداوند با لطف و کرمش این جوری بندگان خودش را اداره می کند. خدا می دهد هدایت هم می کند بعضی ها، بعضی ها را ممکن است هدایت نکند برای کسی جای سوال نیست. چرا؟ «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ».[1] او سوال نمی شود از چیزی که انجام داده مردم مورد سوال قرار می گیرند که خداوند چیزی که داده چگونه توانسته انجام وظیفه کند. چرا سوال نمی شود؟ بخشش از سر کرم است، طلب که داشتی، حق که نداشتی، حق من را ندادی این دنیا ما اعتراض کنیم، مگر طلب داشتی از خدا؟ مگر حاکمیت داشتی، به لطف خودش داده «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ» سوال نمی شود از چیزی که انجام داده. معنا ندارد سوال. شما از یک نفری که اهل کرم است می آید به کسی پول می دهد و از هیچ کسی طلب ندارد به کسی هم پول نمی دهد. اگر عقلی در کار است اگر علمی در کار است جای سوال نیست طلب داشته، اگر طلب داشتید سوال کنید. او که این همه لطف کرده اصل وجودت را آفریده این همه نعمت داده حالا به کسی که خودش می داند براساس هرچه صلاح است او می داند نعمتی می دهد نعمت هدایت، به کس دیگر هم نمی دهد ربط به ما ندارد جایی برای سوال نیست. بندگی تسلیم است تسلیم بعد از معرفت است، معرفت کامل تسلیم کامل می آورد. تسلیم نشدن ها یا اشکالات معرفت ضعیف است معرفت که کامل باشد یک خدا ارحم الراحمین کریم علی الاطلاق که هیچ وقت در کرمش بسته نیست کرم می کند به بعضی ها می دهد بعضی ها ممکن است ندهد. جایی برای سوال نیست. این یک نکته بود. نکته دوم این است که می گوییم هدایت کرده است ما را، هدایتش به چه صورت بوده؟ مستقیم وحی که نبوده، هدایت به چه صورت بوده؟ هدایت خدای متعال دقیقاً به این منوال است که هادیانی را فرستاده است ائمه هدی، «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»[2] تفسیر روایی اش امیرالمومنین است. این معنایی که سوال شده بود هم این مطلب یک جوابی هم شد برایش هدایت خدا بوده «لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ» اگر ما را آشنا بکند به ائمه. اگر با ائمه آشنا نشده باشیم راهی به سوی بهشت وجود نداشت.

 

ظلمات ثلاث در آیه الکرسی

«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ»[3] یکی از معانی ظلمات ظلمات سه گانه است سه مصدر و سه تندیس ظلم. نور امیرالمومنین است «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ».

 

مراجعه به تفاسیر

بعد از این یک مراجعه ای بکنیم به تفسیر در اصول کافی. تفسیر ما تفسیر روایی است از تفسیر قمی است تفسیر عیاشی باشد یا قسمتی از آیات در اصول کافی تفسیر شده است مخصوصا آیات ولایی. روایت مسند است عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام «فی قول الله عزوجل الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ فقال اذا کان یوم القیامه دعی بالنبی و بامیرالمومنین و بالائمه من ولده فینسبون للناس فاذا رأتهم شیعتهم قالوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ یعنی هدانا الله فی ولایه امیرالمومنین و الائمه من ولده».[4] این تفسیر با این متن معتبر می شود این تفسیر درست. تفسیر قرآن باید به وسیله اهلش انجام بشود. خلاصه مضمون این تفسیر با توضیحات از این قرار است: روز قیامت است دیدنی است، می بینیم همه ما می بینیم پیامبر و امیرالمومنین و ائمه معصومین دعوت می شود و در جایگاهی قرار داده می شود که همه مردم ببینند. و پس از آنکه ببینند شیعیان می گویند «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا». لذا در تعقیبات نماز صبح تان که سجده شکر رفتید صد بار شکراً بگویید و در سجده شکر نماز عشاءتان صد تا عفواً بگویید. در قبل از که صد بار شکراً بگویید این آیه را بخوانید «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ». معنای «وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ» یعنی اگر ما با آقامون آشنا نمی شدیم اگر ما با مولی علی آشنا نمی شدیم کجا هدایت می شدیم، کجا می رفتیم؟ که «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» امیرالمومنین است. که در تفسیر فرمود «هدانا» یعنی ما هدایت شدیم به ولایت امیرالمومنین و ائمه. دیگر این هدایت شدن به ولایت امیرالمومنین در گفتار اهل معرفت آمده است که بهشتی ها از دنیا در بهشت اند یعنی بهشت شان از این دنیا شروع می شود. بهشت بهشتی ها در دنیا عشق به مولی امیرالمومنین است. اگر یک خبری از بهشت می خواهید بگیرید یک جو و احساس بهشت را احساس کنید نزدیک است به تنعّمات و تلذذات و اینها نمی شود آن فضای بهشتی که به مشام شما برسد و به رویت تان برسد یک مرتبه توجه کنید به آن علاقه قلبی که به مولی علی دارید یک علاقه و دل بستگی مان به مولی مان یعنی حال و هوای بهشتی. این آن معناست که گفته اند بهشتی ها بهشتش از دنیا شروع می شود. این حال و هوا معادلاتی نیست یوصف نیست بلکه یدرک است. کسی آمد پیش امام گفت آقا فقیرم تنگدستم ندارم، وضعیتم بد است. آقا به این مضمون فرمود که دارایی داری، آدم دارا هستی تنگ دست نیستی، نعمت داری. گفت ندارم هیچی ندارم، گفت بگو حاضر ولایت ات را بدهی کل این ثروت و مکنت را بگیری؟ گفت آقا آن که نه، آن را به کل هستی نمی دهم. پس دارایی اهل ولایت از کل این دنیا بالاست. خدایا ولایت امیرالمومنین را بر عمق جان ما نافذ فرما. و نکته جنبی جزئی اش هم این است که حتی در مسائل زندگی و گرفتاری های دست و پا گیر زندگی آنها که اهل ولایت اند باور کنید راه حل در زندگی دارند به این مضمون حدیثی است که از امام صادق است «من اعطی الدعاء اعطی الاجابه». کسی که روحیه دعا دارد روحیه اجابت دارد. روح دعا توسل است. جوهره اصلی دعا توسل است. همین دعای توسل که در مفاتیح محدث قمی آورده است این تجربه شده است و دعا خیلی اثر می کند. گره گشاست. بعضی از کسانی هستند در این قم که الان مولّف هست از نزدیک خبر دارم در وضعیت هلاکت یا نابودی قرار گرفته بود که شاید مرگ به سراغش آمده بود. با یک دعای توسل به همین دعای توسلی که شبهای چهارشنبه می خوانید با همین دعای توسل پیدا کرد و یک کتابی نوشته است بسیار ارزشمند.

 

آخر آیه اشاره به رسالت دارد

در این آیه تتمه اش آمده بود که اعتراف به رسالت بود که گفته بود هدایت شدیم و «لوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ» بعد می گوید یک اعتقاد قلبی اش را هم اعلام می کند «لقد جاء رسل ربنا بالحق» اشاره ای به رسالت می کند، چرا اشاره به رسالت می کند؟ اولاً از لحاظ اعتقادی دقیق ترین درک فقه اکبر این است که امامت ادامه نبوت است و رمز و راز خاتمیت نبوت پیامبر امامت است. و امامت همان نبوت است با یک فرق که وحی مستقیم ندارد.حضرت صدیقه طاهره سلام الله تعالی علیها در بین چهارده معصوم غیر از حضرت رسول یک خصوصیت دارد و آن این است که یک وحی مستقیم را شنیده است. خود حدیث کساء وحی مستقیم را حضرت صدیقه طاهره نقل می کند. یعنی به او این وصف اضافه شده است که به او وحی رسیده است. اما امیرالمومنین مفسّر وحی است، او یک وحی مستقیم را گرفته است. درباره رسالت که مطلب گفته شد «رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ» حق یک مرکز دارد کلّ هستی یک مرکز حق دارد که حق مطلق است و کمال مطلق و کمال مطلق هم یک مصداق دارد و تعدد که بشود اطلاق از بین می رود. دلیل بر وحدانیت خداوند از لحاظ کلامی هم همان اطلاق است. چون حق مطلق و کمال مطلق یک مصداق بیشتر نمی تواند داشته باشد تعدد که بشود. رسل حقّ یک مرکز دارد مرکز رسل حقّ خاتم و کامل و افضل آنها مرکز حق است. افضل رسل به حقّ رسول الله الاعظم خاتم النبیین محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم. این حضرت رسول با امیرالمومنین، من امروز بحث می کنم چون بحث های ما آیات ولایی است شما اگر سوال کنید که چرا از پیامبر نگفتید؟ 1. در خود آیه پیامبر هم بود و مرکز اصلی هدایت پیامبر بود، 2. امیرالمومنین یعنی پیامبر،«وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ»[5] یک کسی آمد در مدنیه منوره نشست، یک هوای اصل دارد و یک فرع، هوای اصلی اش که مرقد مقدس حضرت رسول و ائمه بقیع و قبر مقدس حضرت صدیقه طاهره که اصل است. یک فرعی دارد که در یک گوشه ای یک جمعی از شیعیان در یک حالت غربتی در محدوده خاصی در عمق تضییقات و سخت گیری ها بروید که اذان است و نماز است و اذان شهادت ثلاثه است «اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله» دارد. ای جوان پیر رهت کیست از آن شاه بگو، «أشهد أن علیا ولی الله» بگو. ما را با هوای بهشتی ها آشنا کن. آنجا که می روند بعضی ها خودم دیدم یک کسی از تهرانی ها بودند ظاهرا گفت می شود من بیایم اینجا ساکن باشم هوا را دید جذب می شود. با یک حالتی و یک عشقی جمعی از شیعیان که از قدیم از زمان ائمه بودند شارع علی بن ابی طالب. خب یک کسی آمد بست نشست گفت که یا رسول الله من می خواهم مدینه باشم توسلش کامل شد تا حضرت رسول عنایتی کرد آمد و فرمود بست ات نشسته ای قبول شد جزء مقبولین هستی اما اینجا زندگی نکنید بروید نجف خودم اینجا هستم جانم در نجف است. خدایا معرفت ولایی برای ما عنایت فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo