< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی مسح رجلین

براساس تنسیق بحث اقوال قدماء گفته شد رأی مشهور هم بیان شد و تفصیل هم تا حدودی داده شد. رسیدیم به رأی و نظر سیدنا الاستاد در این باره. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در این رابطه بحث متین و مبسوطی دارد که می فرماید: آنچه را که قدماء فرموده اند که باید ترتیب رعایت بشود یعنی اول باید پای راست مسح بشود آنگاه پای چپ، این قول در حد یک مشهور است و گفته شد که شیخ طوسی در کتاب خلاف فرمودند «علیه اجماع الفرقه». هر دو حرف قابل توجیه است اجمال الفرقه تا زمان شیخ بوده و بعد از زمان شیخ ممکن است قسمتی از قدماء موافق و قسمتی هم نظری نداشته اند که از آن به بعد را می توانیم مشهور اعلام کنیم. و سیدنا الاستاد می فرماید: اما بین متاخرین که فرموده اند مشهور این است که ترتیب واجب و لازم نیست حقیقت این است که این رأی مشهور نیست بلکه اشهر است. چون که در این مسئله دو مشهور واقعیت دارد و از آنجا که عدد متاخرین بیشتر است این نظر می شود اشهر.[1]

 

دلیل اشهر و مشهور

با این توضیح دلیل اشهر و دلیل مشهور به طور دقیق و مختصر باید مورد ملاحظه قرار گیرد. اما دلیل اشهر یعنی از محقق حلی و معاصرین آن به بعد که می فرمایند ترتیب واجب نیست، سه تا دلیل داشتند که یادآور شدیم اجمالش این است که اولاً اطلاق مسح «وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ»[2] اطلاق مسح اقتضاء می دارد عدم ترتیب را. ثانیاً روایات بیانیه که کیفیت افعال وضو را بیان کرده است مثلا در ذراعین رسیده یمنی و یسری گفته و اما در رجلین چنین چیزی نبوده و مولی در مقام بیان و حکایت وضوی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در صورتی که بیان نشده است معلوم می شود که ترتیب در کار نیست و دلیل سوم هم که توقیع بود. ایشان فقط به توقیع اشاره می کند که دیروز توقیع را خواندیم. آنگاه می فرماید: این ادله متاخرین در جهت نفی ترتیب کافی نیست. می فرماید این ادله را اولا اطلاقات مسح تقیید می شود به وسیله صحیحه محمد بن مسلم که دیروز خواندیم، سیدنا می فرماید که این حدیث اطلاقات را تقیید می کند. در مسح اگر اطلاق می بینیم دأب استدلال را بلدید که اطلاقات آیات به وسیله نصوص تقیید می شود این جزء همان جاهاست که اطلاق آیه بوسیله این نص معتبر تقیید شده است. مسح است اگر این روایت نبود اطلاق داشت ولی این روایت فرمود که «ابدأ بشق الایمن» اول پای راست ات را مسح کن. این تقیید درست است و بلا اشکال. اما دلیل دوم روایات بیانه، مقام بیان و حکایت وضوی رسول الله و آن هم با آن خصوصیت که بعد از هر عضوی یک دعا آمده است که این روایات بیانیه در باب پانزده از ابواب وضو روایات متعددی در جهت بیان کیفیت و افعال وضو آمده است که صحیحه هم هستند. در آن روایات کیفیتی بیان شده در موارد افعال وضو اما درباره مسح کیفیت بیان نشده. اگر کیفیت در کار بود ترتیب در کار بود قطعا بیان می شد الان که بیان نشده است معلوم است که ترتیبی در کار نیست. می فرماید این اشکال هرچند اشکال عمده به نظر می آید ولی قابل التزام نیست. برای اینکه وضو و شستشوی اعضای وضو به نحو متعارف و به شکل طبیعی است. و مسح پا که به طور طبیعی و متعارف پای راست اول و بعد پای چپ پس از آن مسح می شود یک امر متعارف است برای مردم معلوم است نیازی به ذکر ندارد. و اعمال و افعال عبادی که کیفیتش در عرف کاملا روشن باشد نیاز به بیان شرع ندارد. اگر شرع بیان هم بکند می شود ارشاد. بنابراین واضح بوده است که بیان نکرده است نه اینکه نیاز به بیان داشته و بیان نکرده است و الان اعلام کنیم که ترتیب چون بیان نشده است لزوم و وجوبی ندارد. بلکه ترتیب به امر طبیعی بوده. اضافه کنید که اگر عکس اش انجام می شد یعنی اول یسری و بعد یمنی روایات بیان می کرد جایی برای بیان وجود داشت چون خلاف متعارف و خلاف حالت طبیعی بود آن امری که خلاف متعارف باشد نیاز به بیان دارد باید بیان بشود. بنابراین این قسمت از مطلب که می گویید ترتیب بیان نشده است اشکالی ایجاد نمی کند. چون وضعیت طبیعی و حالت متعارف است. بعد از این اضافه کنید که آن صحیحه می تواند در این باره هم راهگشا باشد که پس از که فرمود «ابدأ بشقّ الایمن» بیان است و ترتیب بیان شده است فرق نمی کند بیان در یک جلسه و یک روایت باشد یا بیان احکام ضمن روایات متعددی باشد. تا به اینجا این مطلب معلوم شد که اطلاق و روایات بیانیه اقتضاء نمی کند عدم ترتیب مسح رجلین را.

 

اشکال سندی توقیع

اما اگر بگویید که توقیعی که وارد شده است آن توقیع از نظر متن حاکم بر صحیحه است. صحیحه را او شرح می دهد و او بیان می کند که اگر شما با هم مسح کردید هر دو پا را درست است و اگر جدا مسح کردید «ابدأ بشق الایمن» بیان آن بیان شرح است حاکم می شود بر صحیحه. درست است متن توقیع متن کافی است. فتوایی که در عروه آمده و جاهای دیگر هم فتوایی می بینیم مطابق این توقیع آمده. در این که می گویند ترتیب شرط نیست به این صورت که قطعاً رجل یمنی مقدم داشته شود هر دو تا با هم مسح بشود هم درست است ولی اگر تفکیک بشود یمنی باید مقدم بشود که متن توقیع است که می فرماید «یمسح علیهما جمیعا معاً فان بدأ باحدهما قبل الاخری فلا یبدأ الا بالیمین». این متن درستی است و طبق این متن فتوا هم آمده است و اعتبار توقیع هم که اعتبار بالاست، و سید حمیری هم مکاتباتی که به آقا داشته است قطعی است و مورد اطمینان است. ولیکن اشکال در اسناد وجود دارد، سیدنا الاستاد می فرماید که اسناد شیخ طبرسی به سید حمیری معتبر نیست. چون این اسناد ضعیف است سند ضعیف می شود و سند که ضعیف شد محتوا هم مطابق احتیاط نیست. بنابراین نمی توانیم با توقیعی که اینجا آمده است صحیحه را تقیید کنیم. در نتیجه اعلام می فرماید که آنچه که استفاده می شود از این نص صحیح این است که در مسح رجل یمنی مقدم داشته شود بر مسح رجل یسری. مضافا بر این استدلالی که گفته شد یک اضافه ای را در نظر بگیرید که این گونه مسح قدر متیقن است و قدر متیقن در عبادات منتهی می شود به قدر متعین. و ثالثاً که اگر در غیر این صورت مسح انجام بشود شک در امتثال می کنیم و شک در امتثال هم مساوی با عدم امتثال است.

نتیجه و فتوی

پس نتیجتاً آنچه را که در متن آورده بود که احوط این است فرموده بود «الاحوط تقدیم رجل الیمنی علی الیسری و ان کان الاقوی جواز مسحهما معاً نعم لا یقدّم الیسری علی الیمنی» این متن طبق همین متن توقیع است و تحقیق این شد که مطابق با رأی و نظر سیدنا الاستاد که باید مسح رجل یمنی مقدم داشته شود بر مسح رجل یسری.

 

احوط پای راست با دست راست و چپ با چپ

«کما أن الاحوط تقدیم رجل الیمنی علی الیسری و ان کان الاقوی جواز مسحهما معا نعم لا یقدم الیسری علی الیمنی و الاحوط أن یکون مسح الیمنی بالیمنی و الیسری بالیسری». این را هم به عنوان احتیاط گفت، مطلبی که اینجا مطرح می شود کیفیت دیگری است در ادامه کیفیت قبلی که ترتیب بین مسح رجلین بود این کیفیت عبارت از این است که مسح به توسط دست راست روی پای راست و به توسط دست چپ روی پای چپ انجام بگیرد. این را می فرماید احوط است. چرا احوط است؟ برای اینکه در این مورد مقتضای اطلاق طبق همان تنسیق قبلی که مقتضای اطلاق مسح است صدق مسح است آن مسح توسط دست چپ روی پای راست باشد یا توسط دست راست روی پای چپ باشد مسح است «و امسحوا» مقتضای اطلاقی که گفتیم قبلا هم نفی ترتیب بود اینجا هم نفی کیفیت خاص. دلیل مقتضای اطلاق است. در این رابطه قدمای اصحاب تا جایی که فحص و تتبع به عمل آمد این مسئله را تعرض نفرموده اند گویا به نفی ترتیب اکتفاء کردند که ترتیب که نیست در خود مسح هم ترتیب نیست به همان ادله ای که گفته شد مقتضای اطلاق و مفاد روایات بیانیه.

 

نظر صاحب جواهر در این رابطه

و اما صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه مسئله را بحث می کند می فرماید: این ترتیب یعنی مسح پای راست به وسیله دست راست و همین طور پای چپ به وسیله دست چپ لازم است یا لازم نیست روایتی داریم صحیحه یا حسنه زراره هست که این مطلب را اعلام می کند اما در کلام قدماء و اصحاب موردی دیده نشده است که تصریح کند به وجوب این کیفیت. لذا نظر همان باشد که مذاق مشهور است که در اینجا هم این کیفیت لازم نیست به مقتضای اطلاق.[3] سیدنا الاستاد می فرماید: اما اطلاق و وضوهای بیانیه که گفته شد شرحش و نقلش همان است که در بحث ترتیب مسح بین رجلین گفتیم. مضافا بر این روایتی داریم صحیحه زراره که حسنه هم گفته می شود به خاطر ابراهیم بن هاشم که در این روایت از امام باقر علیه السلام نقل می کند و خوشبختانه این روایت از روایات بیانه است کیفیت را حکایت می کند امام باقر طبق وضوی رسول الله. در انتهای این حدیث می فرماید: «و تمسح ببلّه یمناک ناصیتک و ما بقی من بلّه یمنیک ظهر قدمک الیمنی و تمسح ببلّه یسارک ظهر قدمک الیسری»[4] با داشتن این نص صریح متعین است که پای راست به وسیله دست راست و پای چپ به وسیله دست چپ مسح بشود حدیث در عین حالی که صریح است و سند معتبر، جزء روایات بیانه هم هست که آن اشکال را از اساس هم حل می کند که گفته می شد که در روایات بیانه نیامده. نتیجتاً در این باره یعنی کیفیت مسح طبق این نص صریح می توانیم بگوییم که باید پای راست به وسیله دست راست و پای چپ به وسیله دست چپ مسح بشود. بنابراین الاولی این است که این گونه کیفیت انجام بشود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo