< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بادله قاعده تقیه

در فقه اسلامی یکی از عناوین تحت عنوان تقیه است در فقه اهل بیت اشتهار پیدا کرده است و در فقه ابناء عامه هم مورد تایید و مقبولیت است. ادله اعتبار قاعده تقیه در حقیقت عبارت است از ادله اربعه، کتاب و سنت و اجماع و عقل مضافا بر سیره نبوی و سیره عقلاء.

 

شرح مسئله

اما کتاب ایات متعددی درباره قاعده تقیه آمده است که به عنوان نمونه های بارز چند مورد را یادآور می شویم که دلالت واضحی به مسئله تقیه دارد و در تفاسیر هم این آیات را تقیه تفسیر کرده اند یعنی در مورد تقیه تطبیق کرده اند.

 

اما آیات آل عمران و نحل و غافر

آیه اول سوره آل عمران آیه 28 «لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ» این آیه که می فرماید کسی از مومنان که کفار را اولیاء خودشان بگیرند کار نادرستی است مگر اینکه در حالت تقیه باشد. و در نصوص هم این آیه به عنوان تقیه تفسیر شده، نص آیه هئیتاً و مادتاً دلالت دارد به مشروعیت تقیه و صحت تقیه. آیه دوم سوره نحل آیه 106 که می فرماید: «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ» کافر از عبودیت خدا به دور و آن مذمت ها را دارد مگر کسی که اکراه شده باشد و قلب و دلش مطمئن به ایمان است. یعنی ایمان خودش را مختفی کرده است قلباً مومن است اظهار به کفر بکند در اثر خطرات اشکالی ندارد. شرعیت و درستی تقیه را به طور صریح اعلام می کند و در نصوص آمده است که این آیه شأن نزولش عمار یاسر است. آیه سوم سوره غافر آیه 28 «وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ» خدای متعال به این مرد مومن اعلام می کند که به ظاهر به آنها چیزی از ایمان اظهار نمی کند در حالت تقیه است این مومن است که «یکتم ایمانه». با این آیات ذره ای شبهه و اشکالی از نظر شرعی درباره لزوم و صحت و شرعیت تقیه وجود ندارد.

 

اما روایات باب امر و نهی

روایات زیادی که کتاب وسائل جلد یازده باب بیست و چهار از ابواب الامر و النهی و ما یناسبها تا باب سی این ابواب همه درباره تقیه آمده است و در ضمن این نصوص به آیاتی هم اشاره شده است که منظور از آن آیات تقیه است. باب بیست و چهار روایت اول صحیحه هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل «أُوْلَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا قال بما صبروا علی التقیه». و روایت دوم از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام می فرماید «لا دین لمن لا تقیه له» و در روایت چهارم «ان التقیه جنه المومن». و در روایت ششم آمده است «لا ایمان لمن لا تقیه له». ببینید متن ها چقدر جدی و حساس است. و در باب بیست و نه حدیث اول صحیحه هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام «ان مثل ابی طالب مثل اصحاب الکهف اسرّوا الایمان و اظهر الشرک فآتاهم الله اجرهم مرتین» مصداق بارز تقیه اصحاب کهف و در ابتداء ایمان ابی طالب آمده است که حضرت ابی طالب در ابتداء مختفی می کرده است ایمان خودش را. و درباره عمار یاسر آیه «إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ» آمده است. روایت ششم از امام صادق موثقه ابن بکیر آورده است «لا ایمان لمن لا تقیه له». در باب سی ام حدیث اول روایت ابان بن تغلب «قال قلت لابی عبدالله انی اقعد فی المسجد فأجی الناس» در این روایت اعلام شده است که فتوا هم می توانی بر طبق مذهب مخالف اعلام کنی اگر خطری وجود داشت یعنی تقیه در مقام فتوا هم تجویز شده است. روایات و نصوص فقط اشاره کردیم که لحن بسیار جدی بود و اهل تقیه اجر مرتین دارد. و در روایت دیگر در همین ابواب آمده است «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» هم معنایش این است که تقیه کنید و خودتان را به هلاکت نیاندازید و آیات دیگر هم در این نصوص آمده است که اشارات به تقیه دارد. نصوص از حیث اعتبار و عدد فوق تواتر است و لحن ها خیلی صریح و واضح و جدی.درباره نصوص مطلب معلوم و واضح است البته ادله که تمام بشود می رسیم به جایی که در نصوص تقیه قلمرو تقیه محل اختلاف قرار می گیرد که تا کجا باشد و به چه صورت باشد اینجا که بحث اصلی ماست یک مقدار نصوص اختلاف دارد و یک مقدار تحلیل و تجزیه لازم است. ما از لحاظ کتاب و سنت دیدیم که تقیه در این حد هست در نهایت استحکام شاید آیات قرآن و روایات با این کیفیت درباره هیچ عملی نیامده است که درباره تقیه آمده است.

 

اما اجماع

بلا شبهه بین ابناء عامه و اتباع آل البیت اصل تقیه بما هی تقیه یک عمل و یک تعامل شرعی و اسلامی است. شبهه ای در آن نیست و اختلافی وجود ندارد. در اصل تقیه بحثی نیست جزء مسلمات است بین الفریقین. اما اختلاف در مصادیق است که بحث می کنیم. در اصل اجماع بلکه تسالم بلکه ضرورت بحثی نداریم.

 

اما حکم عقل قاعده اهم و مهم است

بلا شبهه حکم عقلی قطعی ضروری کلامی در مورد صحت تقیه وجود دارد و آن عبارت است از قاعده اهم و مهم. حکم عقل قطعی اعلام می کند که در صورت دوران امر بین اهم و مهم باید اهم حفظ بشود و از مهم رفع ید گردد. این جزء آن عقلیات ضروریات کلامی است که در تحسین اش شک و شبهه ای وجود ندارد. و در مصداق هم همین طور شبهه ای وجود ندارد. مصداق تقیه در حد اقل و قدر متیقنش حفظ نفس است. حفظ نفس از اهم واجبات در فقه و کتاب و سنت و اجماع و عقل. بنابراین تقیه هم این است که برای حفظ نفس تان می توانید لطائف الحیلی بکار ببرید و مجامله کنید و برای طرف اظهار نکنید. بنابراین از لحاظ حکم عقل مطلب قطعی و بلا اشکال است.

دو نکته تکمیلی

در تتمه دو نکته تکمیلی را هم اضافه کنید: 1. سیره نبوه، 2. سیره عقلاء. اما سیره نبویه درباره آیه شریفه 67 سوره مائده «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» در این آیه شریفه که آمده است که خدای متعال به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» خدا حفظ ات می کند، مطلبی به ذهن تبادر می کند که خطری بوده، کتمانی بوده، اختفائی بوده. فخر رازی که از مغالطین و شیخ المغالطین در تاریخ است و برای مذهب خودش حساس و مذهب اهل بیت را به عناوین بسیار ظریفی مورد هجمه قرار می دهد و به مناسبت زیادی از شیعه رافضی اسم می برد در این آیه که می رسد اعلام می کند که اینجا پیامبر مامور شد که ولایت برای علی بن ابی طالب اعلام کند. او در کتاب تفسیر کبیر تصریح دارد که دستور داده شد که ولایت علی بن ابی طالب را اعلام کنید و پیامبر فرمود «من کنت مولاه فعلی مولاه». بعد می گوید که در این آیه تقیه دیده می شود که حضرت رسول در تقیه بود مطالبی داشت که از جمله ولایت علی بن ابی طالب زمینه برای اعقاب به جای مانده از قریش کفار طوری بود که اگر پیامبر اعلام می کرد آنها با پیامبر جبهه مخالف می گرفت و وجود مقدس حضرت رسول در خطر قرار می گرفت.[1] بنابراین پیامبر کتمان کرد و این مطلبی است که هم آیه اشاره می کند و هم فخر رازی صریحا می گوید که پیامبر مطالب را مخفی نگه می داشت خوفی و هراسی داشت که کفار به پیامبر صدمه ای وارد بکند. این تقیه بوده خود پیامبر عامل به تقیه بوده است آیه قرآن هم نازل به امر تقیه است. بنابراین تقیه از لحاظ اعتبار هیچ شبهه و اشکالی ندارد یک امر درستی است کتابی و روایی و عقلانی و برگرفته از سیره حضرت رسول. و اما موید دیگر سیره عقلاء، کسانی که از عقل بهره ای دارد آنهایی که با عقل کار ندارد ما هم با آنها کار نداریم. آنهایی که اهل عقل اند می دانند هر کجا خطر مهمی در کار باشد باید خودش را از آن خطر نجات بدهد تقیه در مسلک عقلاء یعنی نجات از خطر. بنابراین جایی که خطر نفس باشد آدم به هر وسیله ای که بتواند خودش را نجات بدهد یک امر عقلائی است و کار درستی است اگر این کار را انجام ندهد گفته می شود که از عقل بهره ای نداشته است. اضافه می شود که تا اینجا ادله فقهی و اصولی گفته شد. یک نکته دیگر هم اضافه می شود که این بحث اصلا از لحاظ کلامی هم ریشه درستی دارد. تقیه یک امر فطری بلکه غریزی است. فطرت انسان بما هی فطرت اعلام می کند که جایی خطر نفس باشد اجتناب کنید. ظاهر اگر با اظهار یک حقیقت نفس تان در خطر بگیرید اظهار نکنید و مجامله کنید. غریزه یعنی اختصاص به انسان ندارد از حیوانات بروید تجربه کنید جایی که خطر نفس در کار باشد دائر شود امر به خطر نفس و یک خطر جزئی تری، حیوان مثل اسب خودش را از خطر مرگ نجات می دهد می خواهد بیاید گرفتار انسان بکند خودش را، و اگر خطر مرگ نباشد به انسان هم توجه نمی کند. رو به فرار می رود اما اگر دید خطر مرگ است به طرف انسان می آید. می گوید این یک مهم است بیا این مهم را مرتکب بشویم اهم را حفظ کنیم. بنابراین تقیه یک امر فطری و غریزی هم هست.

 

سوال: سیره عقلاء به حکم عقل برنمی گردد؟

پاسخ: سیره عقلاء رفتار عملی عاقلان و مردم است در اثر رفتار خردمندانه، رفتار خردمندانه مردمی می شود سیره. عقل حکم عقل مستقل است که اگر عقلائی در کار نباشد یک نفر باشد حکم عقل مستقل را درک کند کافی است. تا به حال از لحاظ ادله کتاب و سنت و اجماع و عقل ادله اربعه بود و چهار تا موید هم آمد سیره، سیره نبوی، سیره عقلائی و فطری و غریزی. پشتوانه برای اعتبار قاعده تقیه است. بنابراین قاعده تقیه از لحاظ اعتبار در نهایت استحکام است. اما قلمرو آن تا کجاست، شرائط آن چیست و معیار تحقق تقیه چه چیزهاست بحث های ظریف و عملی دارد که ان شاء الله جلسه آینده بحث کنیم و تطبیق هم به بحث وضوی تقیه ای داشته باشیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo