< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصل فی شرائط الوضو

بعد از بیان افعال وضو که کامل شد رسیدیم به شرائط وضو. چیزی که درباره صحت وضو دخلی داشته باشد به آن گفته می شود شرائط وضو. در این رابطه سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه شروطی را ذکر کرده اند که به ترتیب این کتاب بحث می شود.

 

شرط اول از شرائط وضو اطلاق آب

«الاول» شرط اول از شرائط «اطلاق الماء فلا یصح بالمضاف ولو حصلت الاضافه بعد الصبّ علی المحل من جهه کثره الغبار أو الوسخ علیه»[1] می فرمایند که شرط اول از شرائط وضو این است که آبی که برای وضو استفاده می شود باید آب مطلق باشد، وضو با آب مضاف درست نیست که در بحث میاه گفته شد که آب مضاف ازاله نمی کند خبث و حدث را، هیچ تاثیری ندارد. و می فرماید این آب مضاف که نمی شود با آن وضو گرفت اعم از آب مضافی است که قبل از وضو گرفتن آن آب مضاف باشد یا در حال وضو گرفتن آب مضاف بشود. مثلا کسی کارش خدماتی و بنایی است دستش و صورتش خاکی شده است یا غبار و یا وسخ و چرک آمده. آب را بریزد در صورتی که آب روی دست قرار بگیرد برای عمل وضو، آب چرک شود در حدی که رنگش تغییر بکند اینجا وضو درست نیست. البته همان طوری که اشاره شد براساس مذاق سید که مسائل ریزی را مورد عنایت قرار می دهد این فرع گفته شده است و الا در واقع گرد و غباری و چرکی روی عضو وضو در آن حد باشد که آب که ریخته شود مضاف بشود واقعیت ندارد فقط مجرد احتمال است. و به این فرض هم اشکال نمی کنیم برای اینکه دید سید طباطبایی همان دید ریز نگری است که اگر برفرض اگر چنین اتفاقی بیافتد وضو اشکال دارد. برای اینکه آب مطلق در تمام عملیات وضو از آغاز تا فرجام باید به اطلاق خودش باقی باشد. این شرط اول بود که در این رابطه نه اشکالی وجود دارد و نه اختلافی، مضافا بر اصل مطلب که آب مضاف نه مزیل حدث است و نه مزیل خبث و گفته بودیم که آب مضاف را ما مساحمتاً آب می گوییم، آب نیست مایعی است ترکیب یافته از مواد دارای سیلان، جزئی از اجزاء آن آب باشد اصلا آب نیست صحت سلب دارد لذا اثر آب به آن مترتب نمی شود.

 

شرط دوم طهارت آب

شرط دوم می فرماید «الثانی طهارته» شرط دوم از شرائط صحت وضو طهارت آب است. آب باید طاهر باشد. این طهارت آب هم به طور کل مورد اتفاق دیده می شود هرچند نظر مخالفی هم هست و از لحاظ نصوصی که در ابواب ماء مطلق و ابواب اسئار در همین کتاب وسائل در جلد اول باب هشتم و دوازدهم از ابواب ماء مطلق و در ابواب اسئار باب اول دیدیم که آبی که متنجس باشد در جهت ازاله نجاست تاثیرگذار نیست مزیل خبث و حدث نخواهد بود. مضافا بر نصوص که در حد تواتر است و توافق آراء هم در حد اجماع. بنابراین اگر کسی با آب نجس وضو بگیرد عن عمد باشد چند تا اثر سلبی و تبعاتی دارد: 1. اگر عمدا بخواهد با آب نجس وضو بگیرد و بگوید من با این وضو می گیرم تشریع است و محرم است کار خلاف اجماع است. 2. وضویش باطل است و نمازی اگر بخواند با آن وضو باید اعاده شود اگر وقت باقی است اگر وقت گذشته باشد باید قضاء بشود چون فاقد طهور است. قاعده لا تعاد را خوانده ایم که یکی از قواعد فقهیه متسالم علیها هست «لا تعاد الصلاه الا من خمس» که یکی از آن پنج مورد طهور است. اگر صلاه بدون طهارت باشد اعاده می شود.

وضو گرفتن با آب نجس در حال نسیان یا جهل

مسئله ای که اینجا بحث کرده اند و قابل بحث است از این قرار است: اگر کسی با آب نجسی وضو گرفت ناسی بود یا جاهل چه حکمی دارد؟ آنچه مسلم است و مورد اتفاق فقهاء است و منصوص هم هست اگر کسی نسیاناً وضو بگیرد با آب نجس وضویش باطل و نمازش را باید اعاده کند در وقت و قضاء کند در خارج وقت. برای اینکه ناسی در حقیقت تحفّظ و اهتمام بر عبادت نداشته است. ناسی کسی است که قبل از نسیان می داند این آب نجس است آفتابه ای بود نجس، فراموش کرد رفت وضو گرفت و نماز خواند، نماز باطل است و وضویش باطل است چون قبلا می دانسته و حدیث لا تعاد هم بهترین مستند برای حکم است که لا تعاد مفادش این بود که نماز اعاده نمی شود به نقصی که نسیاناً و جهلاً در بدنه نماز وارده شده باشد عن عمد که قطعا مبطل است نقص اگر از نسیان و جهل در نماز وارد بشود نماز اعاده نمی شود مگر در پنج مورد که یکی از آن موارد طهور بود. کسی که فاقد طهور یا بدون طهارت وضو گرفته است نماز خوانده است باید اعاده بشود. این مطلب درباره نسیان اختلاف وجود ندارد. اما درباره جاهل، کسی که نمی داند این آب نجس است وضو بگیرد و پس از وضو و نماز متوجه بشود که این آب نجس بوده ولی آن نمی دانسته اینجا می فرمایند مشهور بلکه اتفاق فقهاء بر این است که این مورد هم ملحق می شود به نسیان باید وضو و نماز اعاده شود این وضو هم درست نبوده و این نماز هم طبیعتا درست نیست. رأی مخالفی در این رابطه داریم

 

سوال:

پاسخ: اجماع را اگر اشکال بکنیم حداقل از درون آن شهرت در می آید. در اینجا گفتم مسئله تقریبا در حد اجماع هست ولی یک نفر مخالف داریم که از درون این اجماع حداقل مشهور در می آید و سیدنا الاستاد این را مشهور تلقی می کند. اگر کسی از روی جهل با آب نجس وضو گرفت چنانکه سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مشهور این است که این فرض هم ملحق می شود به فرض نسیان که قطعا باید اعاده بشود.[2] اما در مورد جهل رأی ای هست بر اینکه اگر وضو جهلاً با آب نجس انجام بگیرد وضو صحیح است. این رأی را صاحب حدائق قدس الله نفسه الزکیه مورد بحث و تحقیق و تایید قرار داده است. می فرماید: طهارت آب وضو در صورتی که مکلف جاهل باشد اشتراط ندارد.[3]

 

شرط دو قسم است

به عبارت دیگر شرط دو قسم است: شرط واقعی و شرط ذکری. شرط واقعی مثل عدم طهارت در نماز یعنی یک کسی بدون وضو نماز می خواند ذاکر نیست متوجه نیست نسیان کرده بدون وضو نماز خواند قطعا این نمازش باطل است برای اینکه طهارت شرط واقعی نماز است طهارت به معنای وضو. و قسم دوم شرط ذکری است که اگر آدم متوجه باشد آن شرط معتبر است باید رعایت بشود و اگر آدم غافل بود یا ناسی بود تخلف آن شرط اشکالی ندارد مثل جهر و اخفات در قرائت. آدمی که متوجه است شرط است که نماز ظهرین قرائتش اخفاتی خوانده شود و عشائین جهر خوانده شود اما اگر کسی غفلت کند متوجه نباشد نماز مغرب را اخفاتی یا نماز ظهر و عصر را جهری بخواند اعاده ندارد یک سوره حمد را خوانده تا آخر، کسی از مامومین خبر بدهد که خبر دادنش هم با آیات قرآن باید خبر داده بشود. چون در حال نماز دو نوع سخن گفتن و تلفظ مانع بر صحت نماز نمی شود: 1. ذکر الله، 2. آیه قرآن. غیر از آن هر تلفظی که باشد به نماز ضرر وارد می کند عمدا که باطل باشد مبطل است و سهوا باشد سجده دارد. در حال نماز است باید بگوید «و لا تخافت» یا اگر اخفات را جهریه می خواند باید بگوید «و لا تجهر» با قرآن خبر بدهد. آن رسیده در سوره دوم یعنی سوره توحید می خواند حمد را خوانده، تا آنجا که اشتباه خوانده است از حیث جهر و اخفات دیگر اعاده نکند چون شرطیت جهر و اخفات شرطیت ذکری است. الان بحث از این است که طهارت آب وضو که توجه کنید خود وضو نیست، طهارت ثوب نیست طهارت آب وضو، مسئله با این ریزنگری روشن و مشخص می شود طهارت آب وضو که شرط است برای وضو این شرط واقعی است یا شرط ذکری است؟ اکثر یا اتفاق بر این است که شرط واقعی است منتها به شرط واقعی اکتفاء نمی کنیم نکته دیگری داریم که ان شاء الله گفته می شود.

 

صاحب حدائق می گوید وضو با آب نجس جهلا اشکال ندارد به دو دلیل

اما صاحب حدائق فرمودند که اگر وضو با آب نجس از روی جهل گرفته شود اشکال ندارد. به جهت دو دلیل: دلیل اول یک نصی است که از امام صادق روایتی را نقل می کند که در این حدیث سوال شده است از اختلال در بعضی از اعمال احرام از روی جهل، آن جمله ای که امام فرموده است آن را توجه کنید امام به عنوان یک قاعده کلّی فرمود «أیّ رجل رکب امر عن جهاله فلا شئ علیه»[4] یک قاعده شد، اطلاق هم دارد، هر کسی کاری را که مرتکب بشود از روی جهالت مانعی ندارد و اشکالی بر آن وارد نیست. این متن به عنوان یک قاعده شامل فرض مورد بحث ما هم می شود. وضو گرفته است ولی نمی دانسته که آب نجس است مشکلی ندارد. پس وضو درست باشد. این یک دلیل، دلیل دوم هم همان اصاله الحلی که در عمومات خوانده ایم «کل شئ لک حلال» یا اصل اباحه است در صورتی که شک داشته باشید تا اینکه علم به حرمت پیدا کنید «حتی تعرف أنه حرام». می بینیم این مورد ما که وضو گرفتن با آب نجس حرمتی داشته باشد برای مکلف جاهل حرمت را ندارد. «کل شئ لک حلال حتی تعرف» او نمی داند مکلف علم و معرفت به نجاست این آب ندارد بنابراین برایش حلال و مباح است و درست. و روی این اساس وضویی که با آب نجس از روی جهل گرفته شود اشکالی نداشته باشد.

 

سوال:

پاسخ: اگر اضافه بشود به نماز حرمت پیدا می کند. اصل استعمال نجس که حرمت ندارد، اگر اضافه بشود به وضویی که برای نماز هست، وضویی که با آب نجس برای نماز انجام بشود از این باب حرمت ممکن است به دست بیاید. هر چیزی که شک در آن داشته باشید برایتان مباح است مانع ندارد، این حکمی که درباره مشکوک اعلام شده است یعنی علم ندارید در حقیقت از سنخ جهل است. هر عملی که از سنخ جهل باشد شما به آن اعتناء نکنید تا وقتی که علم حاصل بکنید بر خلاف آن استفاده می شود، وضویی که از روی جهل با آب نجس گرفته شده است از روی جهل بوده و مانعی ندارد و در قلمرو اصاله الاباحه قرار می گیرد.

سوال:

پاسخ: در این جهل فرق بین جهل به موضوع و جهل به حکم نیست. حکم جهل به موضوع و جهل به حکم فرق می کند احکامی دارد که اختلاف دارد مثلا جهل به موضوع فحص نمی خواهد، جهل به حکم فحص می خواهد، جهل به موضوع ارشاد نمی خواهد جهل به حکم ارشاد می خواهد. اینها مسائلی است و فرق هایی دارد اما این مطلب ربط به آن ندارد، مطلب در این جهت است که اگر کسی کاری را از روی جهل انجام بدهد که کار خلافی است عقاب ندارد و مسئولیت ندارد.

 

حدیث ای رجل در مقام امتنان است

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اما حدیثی که عبارت بود از یک قاعده که «أی رجل رکب امراً بجهاله» آن حدیث در مقام امتنان است. یک قاعده امتنانیه است. در حقیقت رفع عقاب و مواخذه می کند ولی صحت اثبات نمی کند. دلالت بر صحت وضو ندارد. بنابراین احادیث امتنانی یا قواعد امتنانی در جهت رفع مشقت و مسئولیت از عهده مکلف است. حکم تازه ای را ثابت نمی کند. «أی رجل رکب» یک کار خلافی که کفاره دارد مثلا در احرام است، تخلف در احرام مثلا کفاره دارد اینجا اگر از روی جهل باشد «لا شئ علیه» کفاره ندارد رفع مسئولیت می کند. اولا که مورد هم از موارد تطبیقی است، یعنی احتمال خصوصیت وجود دارد. درباره مورد گفتیم که مورد خصوصیتی نداشته باشد مخصص نمی شود. اما اگر مورد احتمال خصوصیت داشت بحث اطلاق کامل نیست. بنابراین می گوییم در این مورد اولاً این «ایّ رجل» این قاعده اختصاص دارد به مسائل مربوط به احرام چون احتمال خصوصیت می دهیم و ثانیا قاعده امتنانیه است رفع مواخذه و کفاره و عقوبت می کند نه اینکه صحت عمل را درست کند در جهت تصحیح عمل نیست. و اما جواب از حدیث دوم که گفت در مورد مشکوک هر چیزی که شک داریم اصل اباحه هست این وضو با این آب هم مباح باشد که نتیجه اش صحت است می گوییم آن اصاله الاباحه ای که آنجا جاری می شود احکام در جهت بیان احکام ظاهری است یعنی حکم ظاهری اعلام می کند. حکم ظاهری تا جایی قابل اعتبار هست که کشف خلاف نشود. اینجا کشف شده که آب نجس بوده، پس از کشف که دیگر حکم ظاهری عملش تمام می شود، و دیگر اعتباری ندارد. تا اینجا مطلب را سید فرموده بود،

 

تحقیق

اما یک تحقیقی را اضافه کنید و آن این است که مطلب دو تاست مثل اصل موضوعی مطلب موضوعی داریم. خود وضو مطلبی است آب مطلب دیگر است. ما درباره آب یک توجهی بکنیم آب متنجس نه مزیل خبث است نه مزیل حدث، وقتی که درباره آن آب بحث کنیم نوبت به این مطالب بعدی نمی رسد. کشف شد که آب متنجس بود، بعد از که کشف شد که آب متنجس بود آب متنجس ازاله نمی کند حدث را و نه خبث را. بنابراین همان طوری که در متن آمده است طهارت آب شرط است مطلقا در حالت ذکر و نسیان. اما طهارت مواضع وضو ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo