< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 42 سوره انفال درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

روز ولادت آقا امیرالمومنین را دیروز داشتیم که مولود کعبه و آباد کننده کعبه است کعبه آبادی اش به ذوق شعراء به وسیله مولی علی بوده است شکستن بتها آبادی کعبه شد که به وسیله امیرالمومنین بوده بلا خلاف در تاریخ اسلام. زبان حال حضرت عباس علیه السلام در مکه کعبه را با همه این عظمت می بینید مسجدی که بابای من آبادش کرد. و از عبادتش تا بت شکنی اش تا شرک زدایی اش توسط مولی علی بود دیگر، کعبه را با همین عظمت می بینیم. بر همه شما این روز مبارک باشد و فردا هم ارتحال حضرت زینب سلام الله تعالی علیها است بر همه شما تسلیت باد ان شاء الله از این فیوضات استفاده کنید تا مورد کرم و لطف قرار بگیریم ان شاء الله.

اما بحث تفسیر ما آیه شماره 42 سوره انفال: آیه نسبتا طولانی است ذیل آیه در تفسیر فرات کوفی آمده است: ﴿لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ شما آیت الله دیده اید آیت عظمای الهی به معنای کلمه امیرالمومنین است و بینه دیده اید بینه به معنای اصلی که حیات می بخشد امیرالمومنین است.

 

مراجعه به تفاسیر

روایات در مورد علی علیه السلام

تفسیر را مراجعه کنیم تفسیر فرات کوفی در تفسیر این آیه علی بن محمد بن مخلّد جعفی معنعنا که معنعنا یعنی مسند عن سلیمان بن یسار عن ابن عباس از رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم نقل می کند این مطلب را «ان الارض لا یخلو منّی ما دام علیّ حیّاً فی الدنیا بقیه من بعدی» می گوید از خود من که پیامبرم زمین خالی نیست تا علی هست. «علیّ فی الدنیا عوض منی» و نسخه بدل «من بعدی». «علی کجلدی علی کلحمی علی کعظمی علی کدمی علی عروقی علی اخی و وصیی فی اهلی و خلیفتی فی قومی و منجز عداتی و قاضی دینی قد صحبنی علی فی ملمّات امری» این همه اوصاف را برای امیرالمومنین فرمود بعد می فرماید: «قد صحبنی علیّ فی ملمّات امری» در دشواری های کار من علی همراه من بوده است «و قاتل معی احزاب الکفار» گروه های کفار را علی با من بود که مقاتله می کرد. «و شاهدنی فی الوحی» علی بن ابی طالب شاهد من بود در وحی، وحی می آمد امیرالمومنین می دید. «و اکل معی طعام الابرار» در معراج که طعامی میل فرمودند حضرت رسول الله، یک فرد دیگری هم با حضرت رسول از آن طعام استفاده می کرد خود فرد دیده نمی شد بلکه دستش دیده می شد. پیامبر دست علی را می شناخت پیامبر که از معراج برگشت تا قصه ها به حضرت علی بگوید حضرت علی پیشاپیش پسرعمو خیلی چیزهای قشنگی دیدی کتیبه هایش چقدر قشنگ بود. که حافظ می گوید «سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت، در حیرتم که باده فروش از کجا شنید». این می شود «هو نفسه علی رسول و رسول علی و نقطه تحت باء بسم الله». «و أکل معی طعام الابرار و صاحفه جبرئیل مرارا» جبرئیل چند بار با حضرت علی مصاحفه داشت دست به دستش می گذاشت «نهارا و جهارا» روزها و برملا نه مخفی. «و شهد جبرئیل و أشهدنی أن علیاً من الطیبین الاخیار» جبرئیل شاهد است و من را به شهادت طلبید که «أن علیاً من الطیبین الاخیار و أنا اشهدکم معاشر الناس لا تتسائلون من علم امرکم ما دام علیّ فیکم» این معنای «لا تتسائلون من علم امرکم» موضعی نیست مقطعی نیست یعنی تا ابد، تا زنده اید هر کسی که ولایت علی را دارد کارش درست است. همه سوال هایش جواب داده می شود. «فاذا فقدتموه فعند ذلک تقوم الآیه» اگر علی را از دست بدهید آیه قرآن می فرماید: «لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ»[1] یکی از معانی بینه معرفی حضرت علی توسط پیامبر در غدیر، آنجا که کسی مخالفت کند «مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ». کسی که با علی هست باید آن اوصاف امیرالمومنین را یک مقدارش را عمدا و یک مقدارش را قهرا قبول کند. اهل علم بودن و علوم آل البیت که «انا مدینه العلم و علی ّ بابها» بابش امیرالمومنین است فقهایی که به جایی رسیده اند امیرالمومنین است. روایت را بخوانم از علی علیه السلام «العلماء غرباء لکثره الجهال». یکی از اساتید بزرگ نجف می گفت علم و تقوا غریب است برای اینکه اسوه تقوا و کمال علم غریب عالم است که امیرالمومنین است. یک وقتی جرجاق آمد کربلا حسینیه تهرانی ها منبر می رفت و بحث می کرد درباره سید الشهدا، یک مرتبه در وسط سخنرانی گفت که من سخنرانی ام را آغاز کردم. این را گفته بودم که از جرجداق سوال شد که تو کتاب درباره حضرت علی نوشتی اما خودت مسیحی هستی، به نظر شما مسیح بالاتر است یا امیرالمومنین؟ گفت اگر بگویم علی برتر است مذهبم اجازه نمی دهد و اگر بگویم مسیح برتر است وجدانم علی برتر است. در آن سخنرانی ایشان فرمود که من عوض کردم بحثم را، درباره ظلم و مظلوم می خواستم صحبت کنم یک مرتبه دیدم اول مظلوم عالم علی بن ابی طالب است نه امام حسین، درباره علی صحبت می کنم. این مطلب اول بود که یک مقدارش قهری است یعنی کسی که عالم علوم آل بیت باید باشد باید غربت را از آقا پیش بینی کند. و یک مقدار از اوصاف باید اکتسابی باشد. حضرت علی همان شعری که مولانا درباره اش گفته که «بنده حقم نه در بنده هوا، فعل من بر قول من باشد گواه». که مولوی می گوید « از علی آموز اخلاص علی، نور حق را منزّه از ازل». در این رابطه روایتی از حضرت علی علیه السلام می خوانم که می فرماید: «العالم من شهدت بصحه اقواله افعاله» این فقط با علی است که نسخه اصلی که ثبت شده. بعد از که پیرو علی شدید و توفیق خواستیم از خدا این است که قولی که می گوییم ملتزم باشیم به آن قول عمل کنیم اگر به آن قول عمل نکنیم شاهد صدق برای عالم دینی بودن است شاهد صدق عالم دینی بودن این است که فعل ما گواه قول ما باشد. «المومن من کان حبه لله و بغضه لله و اخذه لله و ترکه لله» تمام امورش برای خدا باشد. حب و بغض یعنی در عالم نظری فعل و ترکش در مرحله عمل برای خدا باشد یعنی خلاف شرع نباشد و خدا را قصد کند. یک حدیث دیگر هم بخوانم عزیزانی هستند دنبال عارف و عرفاء می روند از عارف اول جهان هستی که حضرت امیرالمومنین است امام العارفین استفاده کنید «العارف من عرف نفسه» قدم اول عرفان این است که نفس اش را بشناسد که این نفس رام نیست این نفس آرامش ندارد سرکش است همیشه تحت نظر بگیرد. «فاعتقها» این را ببندد و کنترل کند «و نزّهها عن کل ما یبعدها» از هر چیزی که دور می کند نفس را از خدا و نفس را کنترل کند. نکته بعدی هم این است که ما درس تصوف نمی دهیم ولی تحت تاثیر مال دنیا قرار گرفتن این فرهنگ مولی نیست. اگر روی مال دنیا پا بگذارد نه اینکه مال دنیا را روی سر خودش بگذارد یعنی بر خود حاکم نکند بر مال دنیا حاکم باشد. یک وقتی نماینده انگلیس آمد در نجف بعد از جنگ جهانی دوم پیش مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی، نماینده اش یک مبلغی داد، مبلغ را حواریون گفته بودند که اقا رد می کند اما قبول کرد. تعجب کردند، پول از انگلیس گرفت مرجع دینی. احوالپرسی که تمام شد به مدیرش گفت آن دویست دینارش را سیصد کنید به اش بدهید بگویید شما احسان کردید من قبول کردم شما احسان من را قبول کنید. نماینده انگلیس که می رود بیرون، می گوید این پاکت متقابل آقا را بگیرید. «هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»[2] رفت پول را شمرد به مترجم گفت من می خواستم سید ابوالحسن اصفهانی را بخرم او من را خرید. عالم دینی با وصف مولی، ترک دنیا نه، کار کنید زحمت بکشید از راه حلال پولی و زندگی آرامی داشته باشید «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا»[3] اما طوری نباشد که یک وقتی دنیا و مال دنیا بر آدم حاکم باشد. آدم طبیعی بود اگر یک رئیس جمهوری بود اگر یک زمامداری بود با آن مبلغ کذائی انگلیس گرفته بود و دوست شده بود که شده در تاریخ، این است که عالم دینی علی وار مادیات و مال دنیا بر او حاکم نباشد. خداوند ان شاء الله برای ما معرفت ولایی عنایت کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo