< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اثبات لزوم نیت در وضو

ادله وجوب نیت مورد بحث قرار گرفت. کتاب و سنت و اجماع‌، اما کتاب: آیه ای که به طور مشهور مورد استناد بود گفته شد و نتیجه ای که در نظر بود به دست آمد.

 

ایات مورد استناد شهید

شهید قدس الله نفسه الزکیه در کتاب ذکری آیات دیگری را ذکر فرموده اند که از آن آیات می شود برای اثبات نیت یا برای اثبات وجوب نیت در وضو استفاده کرد. تقریباً چهار تا آیه را ذکر می کند آیه«أَطِيعُوا اللَّهَ»[1] و آیه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[2] آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا»[3] که در دلالتش بحثی است از قبیل ارشاد و یا جهت داشتن که به آن آیات تعرض کردیم. دو آیه از جمع آیاتی که شهید تمسک می کند انتخاب شده است که آنها را یادآور بشوم. آیه اول سوره توبه آیه 99 در این آیه بحث از قربت آمده است کلمه قربات تصریح شده است و شهید می فرماید: «صریح فی القربه» این آیه را بخوانم. آیه این است: «وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» این اعرابی که در قرآن هست بخش بخش است «الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا» هست و از اعراب «مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ» هم آمده. این آیه جزء آن استثناءات مثبت است که خداوند متعال می فرماید: «وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ» چیزهایی را که انفاق می کنند در راه خدا با قصد قربت است و به قصد تحصیل رضایت خدا. «أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ» در صورتی که قصد قربت باشد اینها می شود قربت واقعی یعنی عروج و عبودیت و مقام قرب. «سَيُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ». شهید قدس الله نفسه الزکیه به این آیه که می رسد می فرماید: «صریح فی القربه» وجه اش را هم بیان می کند که در صدر آیه کارهای قربی مطرح شده است و بعد از آن خدای متعال فرموده است که این کار درست است و می شود قربت و عبادت و عبودیت. اینها مطالبی است که از این آیه استفاده می شود. این آیه تا این حد دلالتی دارد بر اینکه قربت در عبادت شرط است و آن عبادتی و آن عملی که قربت می شود عبادتی است و عملی است که همراه با قربت باشد. قربت را هم که معنا می کنیم غیر از نیت شرعی و فقهی که به معنای قصد امتثال امر خدا باشد چیز دیگری در عبادت معنی و مفهوم ندارد. بنابراین ایشان می فرماید از این آیه صریحا مطلب استفاده می شود. ما از بیان ایشان آن هم شهید اول که با یک واسطه شاگرد علامه حلی است که شهید شاگرد فخر المحققین است و فخر المحققین هم شاگرد پدر بزرگوارش هست. شهید که می گوید با رای و فهم خود و فهم علامه حلی و فخر می گوید آیه صریح است. آنچه ما می فهمیم از بیان شریف ایشان صراحت را فقط در کلمه قربت می بینیم، منظور نظرشان از صراحت باید این باشد و الا اصل اشتراط نیت در وضو به عنوان یک مطلب صریحی که استفاده می شود باید از دلالت تضمنی و التزامی استفاده کنیم تا برای وضو نیت را از این آیه اثبات کنیم. در هر صورت این استدلال شهید است. آیه دوم که ایشان می فرماید عبارت است از آیه 19 و 20 در سوره لیل، «وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى» این آیه از لحاظ بافت و ترکیب برای قصد قربت دلالت و ظهور بیشتری دارد. خدای متعال می فرماید که برای کسی نیست که عمل متقابل انجام بدهد در عبودیت بلکه فقط به خاطر کسب رضای خدا عمل را انجام می دهد. عمل که ابتغاءً لوجه الله بود یعنی خالصا لله یعنی همان نیت عبادی و شرعی. از این آیه هم تا این حد استفاده می شود.[4]

 

اما مراجعه به تفسیر تبیان

یک اشاره کوتاهی هم به تفسیر داشته باشیم شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه در مورد تفسیر همین آیه می فرماید: «و قوله وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى معناه لیس ذلک لید سلفت تکافی علیها و لا لید یتخذها عند احد من العباد» در حقیقت این عمل عبادی برای این نیست که احسان خدا را جبران کند جزای احسان باشد، در برابر نعمت و احسان جزای نعمت را بدهد این نیست. در کلام یک نکته داشتیم که عبادت شکر نعمت است کسانی که ضد کلام و فلسفه هستند یک آیه در ضد آن نظریه کلامی این است که شکر نعمت چیه، کسی می تواند مگر شکر نعمت کند؟ شکر نعمت مگر معامله است؟ نه، عبادت فقط به خاطر ابتغاء لوجه الله است. می فرماید: «و إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى بل انما فعل ذلک طلب رضوان الله و ذکر الوجه طلبا لشرف الذکر و المعنی الا ابتغاء ثواب الله و طلب رضوانه»[5] این عبادتی که انجام می دهد فقط طلب ثواب و طلب رضایت خداست. در بحث نیت گفتیم که از مولی هم آمده بود که سه تا مصداق دارد نیت که اینها کلا از مصادیق قربت است. از این آیه هم تا حدودی قصد قربت استفاده شد. شرح کلمات شهید را گفتیم به مراجعه به تفسیر و توضیح کامل.

 

تحقیق: ایات دلالت فی الجمله بر قصد قربت دارند

اما تحقیق این است که دلالت آیات قرآن بر مطالبی که فقهی و عملی باشد به دو نحو است: یک نحو ظهورات است که ما تصریحات را هم بگوییم در ضمن ظهورات. نوع دیگر استفاده تفسیری است. ظهورات برای همه حجت است تفسیری برای خود مفسر که به علم یا اطمینان برسد حجت است و برای کسی که به علم و اطمینان نرسد حجیت و اعتبار ندارد. این دسته از آیات یک دلالت علی الاجمال یا به عبارت دیگر یک دلالت فی الجمله به قصد قربت دارد. الانصاف که یک دلالت فی الجمله ای به قصد قربت دارد تا این حد قابل انکار نیست. ما از این آیات این مقدار استفاده را بکنیم برای کل بحث ما کمک می شود که عبادات قصد قربت می طلبد. آیات هم در حد فی الجمله دارد. اما دلالت بر وجوب نیت داشته باشد برای وضو از این آیات مستقیما استفاده نمی شود. باید کار دیگری انجام بدهیم تا بتوانیم برای وضو هم نیت را ثابت کنیم. آنچه که قابل انکار نیست و شهید به میان آمده باشد آیاتی که گفته شد دلالت بر مکانت و جایگاه قربت و دخل قربت در عمل عبادی وجود دارد و قابل انکار نیست. اما به طور واضح و کامل بیشتر از این از این دو تا آیه استفاده نمی شود. اگر بیشتر از این مفسری آمد استفاده کرد می شود استفاده تفسیری که برای خود مفسر حجیت و اعتبار دارد. در مجموع از آیاتی که استفاده می شود مشهور، قدمای اصحاب فقط از آیه پنجم سوره بینه استفاده کرده اند و شهید مخصوصا و بعضی از اعاظم از آیات دیگری هم استفاده کرده اند که بحث و نقد و نقض و ابرام پیرامون دلالت وجود داشته است که واضح ترین را انتخاب کردیم که این دو تا آیه بود. بحث آیات کامل شد.

 

اثبات عبادیت وضو

بعد از که این آیات را گفتیم که حداقل و قدر متیقن دلالت شان برای ما ثابت شد که عبادت قصد قربت می طلبد ما الان نیاز داریم که بگوییم وضو عبادت است این را باید ثابت کنیم اگر ثابت کردیم که وضو عبادت است بعد از آن کار ما راحت می شود و از این آیات می توانیم ما برای اعتبار نیت در وضو استفاده کنیم. در این رابطه می توانیم از روایاتی که در باب چهل و هفت از ابواب وضو آمده است استفاده کنیم و ببینیم که وضو جزء عبادات است. قبل از که باب چهل و هفت مراجعه کنیم باب شماره یکم را ببینید که آن روایتی را که شیخ طوسی فرموده بودند که «الوضو شطر من الایمان» که از این منبع برایتان مصدر روایت را ارائه کنیم. و عنه عن حماد عن حریز عن زراره، اگر در روایت قبلی ابتدای روایت شیخ طوسی بود یا شیخ کلینی بود در روایت بعدی اگر «عنه» آمد برمی گردد به شیخ طوسی و شیخ کلینی ولی یک خصوصیت دارد و آن این است که اگر سند را کامل نقل کند در روایت دوم، عنه می خورد به شیخ طوسی یا شیخ کلینی اما اگر قسمت آخر یا اواسط سند را نقل کند طبقه را پیدا کنید که این راوی که الان می گوییم با کدام راوی در روایت اول هم طبقه هست. مثال ما در این روایت، محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید که حسین بن سعید از اجلاء‌ و ثقات است و اسناد شیخ هم به حسین بن سعید درست است عن حماد، حماد با حسین بن سعید هم طبقه است. در روایت دوم نقل می کند می گوید «و عنه عن حماد» که عن حسین به سعید اهوازی است، عن حماد عن حریز عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام «فی حدیث قال یا زراره الوضو فریضه»[6] ای زراره وضو فریضه است و بدانید که وضو که در اصطلاح فقه فریضه ذکر بشود یعنی یک عبادت واجب و دیگر توصلی نیست و یک عبادت است. فریضه در اصطلاح به توصلیات اطلاق نمی شود به عبادیات اطلاق می شود. فریضه است یعنی عبادت است.

 

سوال: به معنای وجوب نیست؟

پاسخ: فریضه با واجب مترادف نیست واجب عبادی است. فریضه ای که در اصطلاح فقه است واجب عادی نیست و واجب عبادی است. بنابراین در این حدیث آمده است که وضو فریضه است. وضو که فریضه بود یک عبادت می شود و بعد از آن که عبادت شد دیگر عمومات و ادله ای که دلالت داشتند بر اینکه در عبادت نیت شرط است بلکه عبادت متقوم به نیت است شامل این خواهد شد. روایت دیگر عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبدالله علیه السلام «قال الوضو شطر من الایمان»[7] این سند درست است، ابراهیم بن هاشم که اعتبار دارد و نوفلی و سکونی که یکی عامی است و یکی امامی هست ولی روایت زیاد دارند و توثیقات عام دارند در نهایت نوفلی و سکونی اعتبار و وثوق دارند. در یک جمله نوفلی و سکونی دو راوی است که مشهور از اصحاب به نقل اینها اعتماد می کنند و سیدنا الاستاد که در سند ان هم دغدغه دارد نوفلی و سکونی را معتبر اعلام می کنند. سند هم معتبر است، «الوضو شطر من الایمان» پس وضو شد عبادت و صغرای قضیه و کبرایش هم که در هر عبادتی نیت شرط است تا بدانجا که گفتیم عبادت متقوم به نیت است. روایت دیگر سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در جهت اثبات عبادت بودن وضو استناد شده است به روایت سکونی سند هم معتبر است، عن ابی عبدالله علیه السلام «عن آبائه عن علی علیهم السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خصلتان لا احب ان یشارکنی فیه احد وضوئی فانه من صلاتی و صدقتی فانها من یدی الی ید السائل فانها تقع فی ید الرحمان»[8] سیدنا این جوری استدلال می فرمایند که در صورتی که این روایت اعلام می دارد که وضو از صلاه من است یعنی صلاه که عبادت است و وضو هم عبادت است و در آن عبادت کسی را شریک نمی کنم بنابراین عبادت بودن وضو ثابت است پس از آن آیات و اجماع بلکه تسالم و ضرورتی بر اینکه نیت در هر عبادتی واجب است. سیدنا یک جمله اضافه می کند می فرماید: عبادت بودن وضو ثابت است بدون هیچ شبهه و به ارتکاز متشرعین. بنابراین وضو قطعا عبادت است و در هر عبادتی قطعا نیت شرط هست.[9] تا به اینجا دلیل اول ما که آیات قرآن بود کبرویا و اثبات عبادیت وضو که باید مصداق احراز می شد ثابت شد به ترتیب سنت و اجماع در جلسه بعدی روایات را بحث می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo