< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اما العجب عجب بعد از عمل و مقارن

شکر نعمت های الهی که حقیقتاً نعم الهی آنقدر زیاد است که هیچ کسی از عهده شکر نمی تواند بیرون بیاید و برای این جمع و این حقیر که خدا توفیق داد بعد از پایان مراسم زیارتی و عزاداری بحث فقه را دوباره شروع کنیم که نعمت برای یک انسان توفیق درسی است. می گوید آدم قدر نعمت را وقتی می داند که از دستش برود یک وقتی اگر رفتید امام جمعه شدید عالم و روحانی محل و مدرسه و شهر شدید یادتان بیاید که قمی بود و فیضیه بود و درسی بود آن موقع می دانید که چه بوده این درس، این درس که چه نمی کند، نفس حیات بخش بحث فقه اهل بیت است خداوند برای همه ما و شما توفیق کار و خدمت در جهت اعلای کلمه فقه عنایت کند.

 

تعریف عجب و خصوصیات آن

بحث ما که ریاء تمام شد «و اما العجب فالمتاخر منه لا یبطل العمل و کذا المقارن و ان کان الاحوط فیه الاعاده و اما السمعه»[1] می فرماید: پس از بحث ریاء عنوان های دیگری است که مشابهت به ریاء دارد صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و الحق بعض اصحابنا بالریاء العجب» به مناسبت از ریاء بحث عجب مطرح شده است که صاحب جواهر به این مضمون می فرماید که بعضی از اصحاب عجب را به ریاء ملحق کرده است. که عجب یک نوع ریاء باشد و مبطل عمل است.[2] اما در متن خواندیم «اما العجب فالمتاخر منه لا یبطل العمل» تا اینجا که بحث نداریم چون که گفتیم ریاء هم اگر متاخر باشد مبطل عمل نیست. شما دعا می کنید زیارت رفتید قصد خدا بود و قربه الی الله بود بعد برگشتید جلسه تشکیل داد در جلسه شروع کردید به تظاهر رفتم زیارت، رفتم اینقدر دعا خواندم بعد از عمل خود آن عمل عمل درستی نیست که آدم تظاهر کند اما عمل عبادی قبلی را باطل نمی کند. شما مثلا برای کسی دعا می کنید قربه الی الله و بعد از که خود آن فرد را می بینید می گویید برایتان دعا کردم قصدتان این باشد که یک مومن را خوشحال کنید، اگر قصدتان ریاء هم باشد آن دعای قبلی باطل نمی شود. چون ریاء و عجب بعد از عمل که طبیعتاً‌ بعد از عمل است عمل محقق شده است و این ریاء یک عملی که متاخر صورت گرفته و ربط به آن عمل قبلی ندارد. و اما عجب متاخر که می فرماید: انسان عمل عبادی انجام بدهد بعد از انجام عمل برایش عجب به وجود بیاید این عجب متاخر عمل عبادی قبلی را باطل نمی کند. اما عجب مقارن چه می شود؟ سید می فرماید که فتوا این است که عجب مقارن هم مبطل نیست هرچند احتیاط این است که عبادتی که مقرون با عجب باشد احتیاطاً اعاده شود شک در بطلان به وجود می آید. این متن بود. اما تعریف عجب و خصوصیات مربوط به عجب: سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه درباره عجب بحث می کند، که درباره عجب چهار مرحله بحث داریم: مرحله اول معنای عجب لغتاً و اصطلاحاً، مرحله دوم منشا عجب، عجب از کجا پیدا می شود؟ و مرحله سوم حکم شرعی عجب که شرعاً‌ عجب چه حکمی دارد؟ مرحله چهارم صحت و بطلان عبادت در صورت اقتران با عجب. اما مرحله اول معنای عجب، علامه طریحی در مجمع البحرین کلمه عجب می فرماید: اگر انسان کار خوبی را انجام بدهد و برایش یک ابتهاج و خوشنودی و خوشحالی به وجود بیاید اگر این ابتهاج به توفیق الهی و به لطف خدا نسبت داده شود که کار خوبی است و اشکالی ندارد و در روایت هم آمده است که مسرّت و خوشحالی درباره اعمال خوب که از انسان سر بزند اشکالی ندارد. باب بیست و چهارم از ابواب مقدمه عبادات عنوان باب جواز السرور بالعباده حدیث معتبری هست از امام صادق علیه السلام ابن ابی عمیر عن قاسم بن عروه عن ابی العباس، دیگر ما قاسم بن عروه و ابی العباس را کار نداریم چون ابن ابی عمیر که نقل بکند از اینها اینها می شوند معتبر. «قال قال ابوعبدالله علیه السلام من سرّته حسنته و سائته سیئته فهو مومن» آدم مومن می خواهد علامت مومن بودن خودش را بفهمد یک کار خوبی که انجام می دهد اگر خوشحال شد خوشحالی که توفیق الهی بود یک مسرّتی بود عجب نباشد خوشحال باشد توفیق الهی باشد مومن است و اگر یک گناهی ازش سر بزند و ناراحت بشود همین طور علامت مومن است. این اشکال ندارد. اما عجب که علامه طریحی می فرماید عجب این است که انسان عمل خوبی را که انجام بدهد مسرّتی برایش به وجود بیاید و این ابتهاج برای خود فرد یک نوع غرور و یک نوع رفعت و خود بزرگ بینی که تعبیر فارسی عجب خود بزرگ بینی، ببیند که من چقدر خوبم که الان این اعمال را انجام می دهم خیلی خوبم. اگر برایش چنین حالتی پیش آمد جدا کرد از لطف خدا و توفیق خدا و به خود متکی شد و خود را برتر دید برتربینی در اثر انجام کار خوب عجب است. عجب یعنی خود برتر دیدن در اثر انجام کار خوب. این می شود عجب. در اصطلاح هم همین معنای لغوی مطرح و مورد توجه است. سیدنا الاستاد هم می فرماید: عجب اعظام العمل منسوبا الی نفسه، کارش را خیلی کار بزرگ بداند و نسبت هم به خودش بدهد من چقدر آدم بزرگی هستم که چه کاری بزرگی انجام می دهم من دیگر کاره ای هستم. خودش را بزرگ دید و بزرگ بینی در اثر انجام کار و کارش را هم بزرگ ببیند می شود عجب. گفته می شود که عجب گاهی از جهت کیفیت است و گاهی هم از جهت کمیت. از جهت کمیت می گوید بعضی ها دعای مفصل و سجده طولانی که کمیت عمل بسیار عالی باشد. سیدنا الاستاد نقل می کند از بعضی از اساتید اخلاق که سجده آخر نماز عشایش وصل می شده به طلوع فجر. گاهی عجب از لحاظ کمیت که گفته شد. و گاهی از لحاظ کیفیت، مثلا کسی است که خودش را خیلی مقام بالا می داند خودش را فوق العاده بزرگ می داند وارد می شود صف عادی جماعت ایستاده برایش خیلی مسئله است من با این عظمت با این مقام آمدم اینجا نماز می خوانم. معنای عجب را از لحاظ کمیت و کیفیت فهمیدیم. و اما چیزی که برای ما فهمش لازم است و دقتش هم کارساز است و مفید است برای وضعیت طلبگی منشا عجب است.

 

منشا عجب

عجب از کجا می آید؟ این را هم سیدنا الاستاد خوب شرح می دهد و شرحش هم در روایت آمده است. منشا عجب جهل است و بی عقلی است. اگر انسان جهل نداشته باشد و عقل داشته باشد عجب ازش دیده نمی شود. «وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ»[3] سیدنا می فرماید: انسان در عبادات وقتی که عقلش ضعیف باشد یک مقدار عبادت که بکند شیطان هم وارد می شود می گوید تو این همه نماز خواندی این همه عبادت کردی خیلی کارت درست است خودش هم می گوید بسیار کارم درست است خیلی خوب است عالی زیاد هم هست. اگر آدم کار عبادی اش را زیاد و بزرگ ببیند و بعد هم بداند که این کار خود من است من دیگر پس خیلی خوبم این عجب است. در کنار کلمه عجب طبق تعبیر روایی کلمه ادلال هم آمده. ادلال چیست؟ ادلال یعنی کسی که یک عبادت و ذکر و سجده های طولانی دارد در پیشگاه خدا یک مرتبه کارش را به جایی می رسد که خود را طلبکار تلقی می کند یعنی نستجیر بالله منت بر خدا دارد من از خدا طلب دارم، طلبکار بشود. این می شود ادلال. منشا عجب جهل است و کمی عقل. در این رابطه دو دلیل اقامه می کنیم: 1. دلیل تحلیلی و اعتقادی، 2. نصوصی از روایات معتبر. اما تحلیلی و عقلی که سیدنا هم می فرماید انسان یک تفکری بکند که چقدر موجود ضعیفی است و اعمالش هر قدر با کمیت بالا هم انجام بدهد در برابر الطاف نامتناهی الهی هیچ چیزی به حساب نمی آید قابل مقایسه نیست. قطره و دریا هم نمی شود مثال زد قابلیت مقایسه ندارد. الطاف و نعم لا تعد و لا تحصی است. قطعا بنده ضعیف نمی تواند شکر نعمت یا عبادت را در آن حدی انجام بدهد که گفته شود عبادت عظیم و از خدا طلبکار. این اشارتی به یک تفکر نسبت به لطف پروردگار و ضعف و ناچیز بودن عمل انسان در برابر همه آن الطاف. پس نتیجه دلیل اول ما این شد که اگر کسی عجب برایش پیش می آید قطعا درکش ضعیف است توجه نکرده است که لطف خدا چقدر زیاد است هر نفسی یک لطف خداست و یک انگشت کوچک آدم یک مشکلی پیدا بکند آدم می داند که چه می شود. یک بدن انسان ده میلیون میلیارد سلول فعال زنده منسجم کار می کند. کل دنیا «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا»[4] همه برای انسان است. خدایا چقدر نعمت می دهی که ما به آن آیه اکتفاء کنیم «وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا»[5] عبادت که براساس رای اهل کلام شکر نعمت است کجا می توان عبادتی انجام داد که بزرگ باشد و اگر عظیم و بزرگ بداند پس نقص در عقلش وجود دارد، مشکلی از آنجاست. این دلیل اول ما که منشا عجب نقص در عقل و یا جهل.

 

نصوص در مورد عجب

اما دلیل دوم ما نصوص: به چند روایت اشاره کنیم. این حدیث هم سندش خالی از اعتبار نیست «عن ابی عبدالله علیه السلام قال قال امیرالمومنین اعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله»[6] اگر عقل ضعیف نباشد چرا اعجاب، اعجاب معنی ندارد. حدیث دوم که این روایت از ابن ابی عمیر از ابان بن عثمان که سند می شود صحیحه از امام صادق علیه السلام «فی حدیث قال و ان کان الممر علی الصراط حقا فالعجب لماذا»[7] اگر آدم بخواهد سوال و جوابی پس بدهد صراطی هست قیامتی هست عجب چرا دیگر؟ یعنی نقص در عقل است. و اما حدیث سوم حسن بن محمد بن الحسن الطوسی فی مجالسه عن ابیه عن المفید عن عمر بن محمد عن علی بن محرویه عن داود بن سلیمان عن الامام الرضا عن آبائه عن علی علیهم السلام «و حسبک من العلم ان تخشی الله و حسبک من الجهل ان تعجب بعلمک»[8] کلمه جهل آمده دیگر از جهل بس است که به وسیله علمی که داشته باشی عجب به خود راه بدهی. این دیگر یک جهل بسیار بزرگی است. در نتیجه با آن تحلیلی که گفته شد و با این نصوصی که برای شما یادآور شدیم منشا عجب جهل است. انسان جاهل عجب دارد انسانی که عاقل است خودش را شناخته است افعال و اعمال را در برابر الطاف خدا تشخیص می دهد جایی برای عجب وجود ندارد. خدایا ما را از خطر جهل حفظ فرما، خدایا برای همه ما معرفت عنایت فرما.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo