< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله سی و یک قابل جمع غایات متعدد در وضو

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا اشکال فی امکان اجتماع الغایات المتعدده للوضو کما اذا کان بعد الوقت و علیه القضاء ایضا و کان ناظرا للمس المصحف و اراد قرائه القران و زیاره المشاهد کما لا اشکال فی انه اذا نوی الجمیع و توضو وضوءا واحدا لها کفی و حصل الامتثال بالنسبه الی الجمیع».[1] می فرماید: غایات متعدد قابل جمع است در یک وضو. در بحث وضو مقصود از غایت چیست؟ گفتیم که‌ «ما یحتاج الی الوضو و ما یصح الوضو له» این تعریف غایت بود و وضو برای نماز اداء و برای نماز قضاء و برای کسی که نذر کرده است لمس مصحف را و وضو برای قرائت قرآن و وضو برای زیارت مشاهد. حرم ها وضو می خواهد اسم ائمه هم لمس بشود نیاز به وضو دارد و تحقیق این است که ذکر اسم ائمه هم نیاز به وضو دارد که این بحث در جای خودش. اسم مقدس حضرت صدیقه طاهره بدون وضو درست نیست و اسم مقدس حضرت رسول بدون وضو درست نیست. و وضو می طلبد اگر بدون وضو کسی اسم حضرت مقدس حضرت رسول را ببرد گویا مرتکب یک کراهتی شده است. با وضو اسم حضرت رسول برده شود و همین طور ائمه معصومین. که تقدیس اسماء الله تقدیس ذات خداست تقدیس اسماء الله در حقیقت تقدیس ذات خداست و اسماء الله کلمات الله است و کلمات الله طبق تفسیر از منبع شیعه و سنی خمسه طیبه و ائمه معصومین است. لذا حضرت علی علیه السلام گفته می شود که شما دنبال اسم اعظم می روید اسم اعظم خدا علی بن ابی طالب و اسم اعظم امام حسین است. حاجت را آدم از اسم اعظم می گیرد. گفتم که ابن مهزیار بیست سال پیاده رفت تا آقا را ببیند ولی برایش گفته شد که اسم اعظم چرا استفاده نکردی؟ یک بار کربلا می رفتی می توانستی با اسم اعظم خدا خود آقا را در حرم سید الشهداء ببینی. که شیخ موسس حاج شیخ عبدالکریم طبق نقلی که در نجف شنیدم در حرم سید الشهداء به محضر امام عصر شرفیاب شد. سید طباطبایی یزدی می فرماید: «لا اشکال فی اجتماع الغایات» چند تا غایت در یک وضو جمع بشود وضو می گیرم برای خواندن قرآن و زیارت و اسم مقدس حضرت رسول و ائمه و نماز قضاء و نماز تحیت همه اینها غایات اند. یک وضو برای همه این غایات کافی است. این فتواست. چندین غایت در یک سبب و یک در عمل جمع بشود آیا تداخل نیست؟ اجتماع مثلین یا امثال نیست نیاز به شرح دارد: صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا اشکال فی اکتفاء الوضوء الواحد للغایات المتعدده» می فرماید: اشکالی ندارد یک وضو برای غایات متعدد کافی است و غایات متعدده جمع می شود. از این جمله به بعد به نکته و سرّ مطلب اشاره می فرماید به این تعبیر که کل این غایات یک جامع دارد و آن عبارت است از رفع حدث و آن رفع حدث یک طبیعت بسیط است تعدد ناپذیر و آن برای همه کافی است به عنوان قدر جامع و تداخل اصلاً زمینه ندارد. تداخل غیر ممکن است برای اینکه طبیعی عمل بسیط است و طبیعی قابل تکرار نیست از این جهت می فرماید: تداخل زمینه ندارد.[2] سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه شرح این مسئله که «لا اشکال فی اجتماع الغایات» می فرماید تحقیق این شد که غایت وضو امر بسیط است و آن طهارت است و این غایات دیگری که غایت گفته می شود اینها غایاتی است مترتب بر طهارت، غایات الغایه است نه غایات الوضو. غایت وضو طهارت و قرائت قرآن و زیارت و غیره می شود غایات مترتب بر این غایت.[3] این مطلب شبیه رای صاحب جواهر است. بنابراین با این توضیحی که داده شد تا الان در شکل موجز تصور صحت و کفایت یک وضو برای غایات متعدد برای ما آماده شد. و اما شرح مسئله: سید الحکیم می فرماید: اگر هر غایتی مستقل باشد به این معنا که یک غایت برای وضو کافی باشد فقهاً،‌ مثلا قرائت قرآن نیاز به وضو دارد. که یک غایت مستقلی است. همین طور چند غایت مستقل آمده باشد و در این وضعیت چند غایت مستقل است متوضی وضو گیرنده یک غایت را قصد می کند که قرائت قرآن را، وضو که بگیرد این وضو برای قرائت قرآن و برای سایر غایات کفایت می کند و وضو صحیح است برای جمیع کافی است. اما برای آن غایتی که قصد شده است که واضح است نیاز به وضو داشت وضو برای آن غایت قصد شد. برای بقیه غایات چه می شود؟ بقیه غایات طهارت می طلبد الان طهارت شرعی محقق است. لذا برای بقیه غایات هم کفایت می کند. اما اگر می فرماید: غایات هر کدام غایت مستقل نباشد جزء الغایه باشد در مجموع چند تا جزء یک غایت برای وضو شده باشد در این صورت وضو درست است برای این غایات یا درست نیست؟ می فرماید: این صورت از مسئله خالی از اشکال نیست. برای اینکه این صورت از مسئله درست مشابه است با ضمیمه امر راجح با وضو. گفتیم اگر ضمیمه مستقل باشد عیب و اشکال ندارد و اگر ضمیمه با خود عبادت شریک باشند جزء عبادت و جزء ضمیمه اشکال دارد و اشکالش این بود که داعی امر الهی محقق نمی شود. می فرماید: همان اشکالی که در ضمیمه راجحه بود به نحو مشترک آن اشکال اینجا می آید.

 

سه صورت غایات از نظر سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را شرح می دهد مبسوط می فرماید: تعدد غایات در یک عمل وضو کار ممکن است ولیکن مسئله دارای سه صورت است: صورت اول این است که هر غایتی مستقل باشد در داعویت، یک قرائت قرآن کافی است برای وضو و یک زیارت کافی است دو رکعت نماز نافله که وارد مسجد می شوید کافی است. سیدنا الاستاد فرمودند که هر غایت استقلال به داعویت دارد در این صورت یک وضو کافی است که شرحش گفته شد که برای هر هدفی که قصد کند وضویش کافی است بعد از آن هم می شود متطهر و هر عملی که نیاز به طهارت دارد این طهارتش را دارد. و اما قسم دوم می فرماید: غایات متعدد است ولیکن یک غایت بالاصاله است و غایات دیگر بالتبع. در این صورت هم شبهه ای نیست که این وضو درست است. چون وضو نسبت به آن غایت که مقصد اصلی است درست انجام شده است و آن غایات تبعی که به بالتبع این غایت به وجود می آيد و محقق می شود مانعی از این وضو نمی شود که در ضمیمه راجحه گفتیم ضمیمه راجحه اگر بالتبع باشد اشکال ندارد. اما قسم سوم که غایات به معنای اجزاء المقصد است آنکه غایت است مجموعه این اجزاء‌ می شود اجزاء هر کدام یک جزئی است مرکبا غایت تشکیل می دهد برای وضو. در این صورت ایشان می فرماید: هرچند که اشکال می شود که سید الحکیم هم فرمودند که داعی الهی مستقل صورت نگرفته و عبادت باید برگرفته از داعی الهی مستقل باشد اینجا داعی الهی مستقل نیست لذا مقوم عبادت محقق نشده است. می فرماید: هرچند این اشکال مطرح می شود ولیکن اشکال وارد نیست. وضو درست است برای اینکه وضو امر نفسی دارد «فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ»[4] در عبادیت وضو به وسیله امر نفسی آن است اما اگر امر غیری در کار بود که هر کدام که از ذی المقدمه امری می گرفت هر غایتی یک امر برای مقدمه به وجود می آورد در این صورت اشکال وجود داشت که کار منتهی می شد به عدم تحقق داعی الهی مستقل. اما در صورتی که وضو امر نفسی دارد آن اشکال از اساس منتفی است.[5] و توضیح اختصاری این است که این مسئله در فقه مصداق ندارد مجرد فرض است. در فقه که جزء جزء جمع بشود یک غایت برای یک عبادت بشود این تصور محض است و در فلسفه وجود دارد در فقه وجود ندارد. لذا یک مرتبه یک نکته های تصوری فلسفی وارد می شود که واقعیت ندارد. بنابراین از اساس این فرض در فقه واقعیت ندارد.

 

تعدد اوامر و تعدد ماموربه

اما بحث تحقیقی: در این رابطه به این مناسبت که ترکیبی به وجود بیاید و تجمیعی نسبت به مقدمه در اینجا یک بحث دقیق و بسیار مفیدی مطرح می شود و آن تعدد اوامر و تعدد ماموربه است. در بحث غایات اینکه یک وضو برای غایات متعدد کافی است دو راه حل دارد: راه اول که راهی بود نظر صاحب جواهر که غایت جامع است و غایات دیگر مترتب بر آن هست. راه حل دوم که سیدنا الاستاد فرمودند درباره وضو که وضو امر نفسی دارد. فارغ از این سید طباطبایی یزدی در ادامه همین مسئله می فرماید: اوامر در صورت تعدد غایات متعدد می شوند و آیا ماموربه هم متعدد می شود و یا تداخل می کند؟ این بحثی است قابل توجه. در این رابطه با استفاده از بیانات صاحب نظران محقق خراسانی، سیدنا الاستاد، محقق اصفهانی که مطلب از این قرار است که این امر مربوط می شود به نحوه وجوب مقدمه که وجوب مقدمه وجوب شرعی غیری است یا وجوب عقلی ارشادی است. محقق خراسانی در کفایه الاصول بحث مقدمه واجب فرمودند که مقدمه واجب واجب است به وجوب ترشحی از خود ذی المقدمه ترشح می کند به مقدمه منتها مقدمه که واجب می شود ذات مقدمه واجب می شود نه عنوان مقدمیت. به تعبیر ایشان حیثیت در مقدمه حیثیت تعلیلیه است نه حیثیت تقییدیه. منظور از حیثیت تعلیلیه این است که حکمی که به موضوع نسبت داده می شود علت بیان می شود «اکرم العالم لعلمه» این حیثیت تعلیلیه است. حیثیت تقییدیه این است که موضوع مقیداً موضوع برای حکم می شود «زید العالم یجب اکرامه» که قید جزء‌موضوع قرار می گیرد مرکباً موضوع برای حکم می شوند. می فرماید: با این توضیحی که داده شد وجوب به مقدمه که ترشح می کند حیثیت تقییدیه نیست حیثیت تعلیلیه است. یعنی مقدمه واجب است برای مقدمه ذی المقدمه شد تعلیلیه پس وجوب به ذات مقدمه تعلق گرفت طبیعت مطلوب شد. به عنوان نیست که هذا الامر المقدمی واجب عند اتیان العمل که حیثیت تقییدیه باشد. این توجیه که به عمل آمد نتیجه این است که بنابر مسلک محقق خراسانی متعلق وجوب می شود طبیعت و طبیعت قابل تکرار نیست. که از اوضح مصادیق اجتماع مثلین می شود در نتیجه تعدد امر و تعدد ماموربه در کار نیست. و از آنجا که ارتباط امر با ارتباط ماموربه در حد سبب و مسبب شرعی و در حد علت و معلول عقلی است وحدت و تعدد متلازم است اگر امر واحد بود سبب واحد باشد مسبب واحد است و مسبب متعدد بود سبب متعدد است براساس قاعده سنخیت. بنابراین براساس مبنای محقق خراسانی تعدد امر و تعدد ماموربه نسبت به امر واحد و تعدد امر نسبت به ماموربه واحد معنا و مفهوم ندارد. و در مسئله مقدمه فقط مقدمه که طلب بشود امر بیاید یک ماموربه دارد طبیعت است دیگر قابل تعدد نیست پس تعدد در مطلوب که نبود تعدد طلب هم وجود ندارد. تتمه مسئله برای جلسه آینده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo