< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 35 سوره یونس درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 35 سوره یونس خدای متعال می فرماید: «قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»

 

ترجمه

بگو از شرکای شما مشرکان کسی هست که هدایت کند به سوی حق که ساکت می کنند و ندارند، کورند اهل ضلالت اند. نمی توانند راه شان را پیدا کنند. بگو پیامبر به کفار که شرکای شما کسی هست که هدایت به سوی حق بکند؟ بگو که خدا هدایت می کند به سوی حق. «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ» آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند سزاوار است که اتباع بشود یا کسی که هدایت نمی کند؟ «إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» چی دارید و چگونه حکم می کنید؟ اولا یک سوال صرفی داریم که «یهدّی» چه صیغه ای است؟ این مسئله نه قیاس جواب می گوید نه سماع، این کلمه اصطلاح است اصطلاح بنی تمیم. «یهتدی» را بنی تمیم «یهدّی» می خواند. و اما ترجمه را هم گفتیم چیزی که جلب توجه می کند که تقریباً با یک توجه مختصری ذهن آدم را می برد به سمت ولایت.

 

سوال ادبی و استفهام انکاری

«أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى» به عنوان استفهام انکاری، آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند او سزاوار است که اتباع بشود و از او پیروی بشود یا کسی که هدایت نپذیرفته است او باید اتباع بشود؟ از همین ترجمه که آیه را با نکته های ادبی در نظر بگیریم به ذهن می رسد «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي» از این استفاده می شود که آن کسی که به سوی حق هدایت می کند از اول هدایتش به سوی حق بوده، به بت سجده نکرده است «کرم الله وجهه» او سزاوار است که اتباع بشود یا کسی که هدایت نشده ارشاد و هدایت هم شده ولی قبول هدایت نکرده است یا این قابلیت اتباع دارد؟ معنایش این است که کسی که به سوی حق هدایت می کند او صراط مستقیم و هادی الی الحق است او باید اتباع بشود پیروی او وظیفه یک مومن است نه کسی که قابلیت هدایت نبوده، هدایت نپذیرفته و از دهها سال به شرک و بت پرستی مشغول بوده قابلیت اتباع وجود ندارد. از این متن این را استفاده کردیم.

 

مراجعه به تفاسیر

درکتاب تفسیر قمی در تفسیر همین آیه آمده است «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ» می فرماید «فاما من یهدی الی الحق فهم محمد و آله من بعده و اما من لا یهدی الا ان یهدی فهو من خالف من قریش و غیرهم اهل بیته من بعده».[1] مصداق «لا یهتدی» چه کسانی است؟ آنهایی که با اهل بیت پیامبر «خالف من قریش و غیرهم اهل بیته من بعده» پس از پیامبر با اهل بیت پیامبر مخالفت کردند آنها نه اهل هدایت اند و نه اهل اتباع. در کتاب تفسیر عیاشی آمده است از امام صادق علیه السلام در تفسیر همین آیه امام می فرماید: «بلغنا انه علی بن ابی طالب» برای ما رسیده است که آنکه «احق ان یتبع» علی بن ابی طالب است. این تفسیر است. هر دو تفسیر را که کنار هم قرار بدهیم اتباع از پیامبر و اهل بیتش ائمه معصومین است. و این ائمه معصومین هم تا امام عصر سلام الله تعالی علیه که اگر در وسط فطحی یا زیدی بشود مشکل خواهد داشت تا امام دوازدهم. امروز هم که ولادت آقا امام عسگری است اتباع از امام عسگری. اتباع از امام یعنی دستورات و ارشاداتش را آدم گوش بدهد. دستورات و ارشاداتش را که گوش داد رشد می کند و علمش را هم اگر پیدا کرد بالا می رود تا جایی که از نواب آقا می شود. نواب اربعه این بودند. و بعد هم از فقهاء هم در حدی می رسد که عنوان نائب برایش گفته بشود.

دستورات امام عسگری

پس اولا بیاییم از مدرک معتبری چند تا دستور از آقا امام عسگری برایمان یادآور بشویم و استفاده کنیم. کلمات قصار آقا امام عسگری، «اوصیکم بتقوی الله» این را یک کمی درباره اش که دقت بکنیم، یک: وصیت امام است، مکرر شاید در بیان ائمه آمده است «اوصیکم بتقوی الله» اینجا این بیان خطاب به شیعیان است. معنایش این می شود که اگر اهل ولایت اید اهل تقوا باشید. وصیت امام مستقیم به تقوی الله و ورع و پارسایی در دین تان. «و الاجتهاد بالله و صدق الحدیث و اداء الامانه من ائتمنکم من برّ او فاجر و طول السجود» من بارها گفته ام در نماز جماعت ها یک فرهنگ شده که نماز را باید سریع بخوانید این جزء آداب جماعت شده، این یک امام جماعت اگر یک ذره سجده را طولانی کند این امام جماعت نمی شود و به درد ما نمی خورد. خود حقیر نماز جماعت خواندم یک ذره سجده طولانی یک جانباز آمد بعد از نماز با من دعوا کرد. سجده چقدر سریع، فرهنگ شده است. رکوع چقدر سریع نماز به چه سرعت، که گاهی اشکال شرعی هم دارد. نماز مغرب را گاهی طوری می خوانند که حمره مشرقیه نرفته عشاء را شروع می کند و در وقت اختصاصی نماز مغرب نماز عشاء می خوانند. در نماز تعارف نکنید. نماز را باید یک سجده درست، یک رکوع، اینجا دیگر تعارف نیست این اصل است. می گوید ریاء می شود، ریاء چرا می شود؟ آدم برای کس دیگری که سجده نمی کند که ریاء بشود آدم برای خدا سجده می شود. اگر وسوسه در ذهنت آمد به وسوسه توجه نکند آن وسوسه است برای خدا سجده ات را خوب آرام، چند تا ذکر هم بگو. گاهی یک سبحان ربی الاعلی و بحمده با سرعت، انگار بگویی که جبهه است و دشمن است وقت ندارید تکان بخورید می کشید. نماز است، سجده حساس ترین مورد در ارتباط با خداست نزدیک ترین جای ارتباط با خدا موقع سجده است. امام توصیه می کند می فرماید: «و طول السجود»، سجده تان را طولانی بکنید نماز را مردم عادت بدهید مردم عادت کردند مردم خوبی اند عادت کردند و الا خودشان که از نماز فارغ می شوند عجله هم ندارند می نشینند بعد از نماز راحت صحبت می کنند ولی نماز را عادت کردند تند تند بخوانند. طول سجود جزء دستور امام است. سجده تان را اگر آدم کار ضروری نداشته باشد که کار ضروری طلبه درس است و حال جسمی هم مساعد باشد تا جایی که خستگی احساس نکند سجده اش را ادامه بدهد این برای آدم می ماند. شما فکر کنید از دنیا چیزی می برد برای خودش؟ اینها به درد می خورد. «و حسن الجوار» بعد آقا می فرماید: «فبهذا جاء محمد»[2] روایت طولانی است. یک روایت دیگر بخوانم «قال علیه السلام اورع الناس من وقف عند الشبهه، اعبد الناس من اقام علی الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب» زاهدترین مردم کسی است که در موقع شبهه دست نزند توقف کند. شبهه همیشه شبهه خطرناکی نیست شبهه جزئی هم می تواند باشد. یک کسی را می خواهید درباره اش حرفی بزنید شبهه می کنید که این غیبت نباشد توقف کنید غیبت نکنید. یک جایی می خواهید بروید احتمال می دهید که آنجا بروید مرتکب به گناه بشوید شبهه است و اجتناب کنید. همه اش که شبهه حلال و حرام نیست. البته کسی که حساب سال خمسی ندارد مالش شبهه ندارد باید توقف کند از مال خودش استفاده نکند باید اول خمس اش را درست بکند بعد بیاید از مال خودش استفاده بکند. شبهه ای از این قبیل، با یک زن اجنبی از اقوام است که بین مردم رسم است زنعمو، این شبهه است موی سرش را نگاه بکند قطعا اشکال دارد. اینها شبهات زیادی هم هست که آدم باید رعایت بکند. «اعبد الناس من اقام علی الفرائض» عابدترین مردم کسی است که محکم بایستد پای واجبات. واجبات را که انجام می دهید حساس باشد آدم. وقت نماز تا نزدیک می شود آدم آمادگی بگیرد، نماز وقتش رسیده می گوید من تعجب می کنم بعض اهل علم را می بینم در بعضی از مدارس وقت نماز که می شود می دوند برای وضو گرفتن، هرچند طلبه می آید برای حوزه و برای درس بدون وضو، مگر می شود؟ موقع اذان که شد می روند طرف وضو گرفتن، خیلی نامناسب است باید آدم از قبل آماده باشد درس را که بدون وضو نمی شود. این جلسات و این حوزه ها این فیضیه این پادگان امام صادق است بدون وضو آدم وارد بشود در پادگان و معسگر امام صادق وارد می شود. آن مسجد امام حسن عسگری به دستور خود امام حسن عسگری و در زمان امام حسن عسگری تاسیس شده است حوزه این جوری است. بنابراین با یک احترامی، خودش آدم داخل این فیضیه و داخل مسجد امام حسن عسگری آدم راه می رود فضا فضای دیگری است. حرم حضرت معصومه که حرم امن الهی به حساب می آید ان شاء الله. بنابراین «ازهد الناس من ترک الحرام» زاهدترین مردم این است که حرام را ترک بکند، حساس باشد. راه برای ترک این حرام و انجام واجبات اگر حساس نبود روحیه عبودیت ضعیف است. شما خودتان را تجربه کنید ببینید این واجبات و محرمات حساسیت دارید یا ندارید؟ اگر حساسیت داشتید روحیه عبودیت است روحیه عبودیت حساسیت روی واجبات و محرمات است. اگر واجبات و محرمات را انجام می دهید ولی حساسیت ندارید این می شود عادت، عبودیت نیست. و مدتی که توجه بکنید خود حساسیت به وجود می آید حساسیت به واجبات و محرمات. «اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب» سرسخت ترین مردم از حیث تلاش و کوشش و جدیت کسی است که گناهانش را ترک بکند. این فراز با فراز قبلی که «ازهد الناس من ترک الحرام» بود و این «اشد الناس اجتهادا» فرقش این است که در آن فراز قبلی از قبل آدم آماده است که آدم حرام را اجتناب کند در این فراز این است که آدم با گناه روبرو می شود. پیش می آید یک مجلس خیلی محترم است غیبت می کند یک مجلس خیلی محترمی است که کسی که متقی نیست محترم واقعی نیست بدون دین احترامی وجود ندارد. کسی که در یک شرائطی قرار بگیرد که اینجا غیبت می شود اینجا کم و بیش تهمت می شود سوء ظن است اینها مسائل اخلاقی. یا مثلا جایی می خواهد برود که آنجا محرم و نامحرم رعایت نمی شود یا جایی برود که یک مقدار تقویت خط غیر مذهبی است یا جایی است که تشویقی برای گناه به عمل می آید اگر نظرش اصلاح نباشد. در این موارد یک روحانی است یک مقدار پول پیدا کرد نیاز لازمی ندارد پس چی کار کند؟ سهم سادات مصرف نکند، احتیاط کند. و همین طور علماء و اهل علم از وجوهات پولی پیدا می کند حلال است و حقش است نیاز هم دارد ولی احتیاط را رعایت نکند یک مقدار از آن پول کالا و اشیاء غیر ضروری خرید بکند خطر اسراف دارد در برابر این خطرات باید ایستادگی کند. مخصوصا کسانی که زن و بچه دارند. آنها یک چیزهایی می خواهند در خرج زندگی گاهی حداقل و گاهی شبهه اسراف دارد. در مصرف و در رفتار با خانواده چیزی که خلاف شرع نباشد هر چه خانواده تان گفتند رعایت کنید و قبول کنید سرکشی نکنید و مخالفت نکنید. خلاف شرع که بود به هیچ وجه قبول نکنید منتها نه با خشونت، با دست بوسی هم که شده است از خلاف شرع جلوگیری کند این «اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب» کسانی که در این مسیر تا این حد پیش بیاید برسد به جایی که با واجبات و محرمات انس بگیرد یک معیاری برای ذلت و عزت آقا امام عسگری فرموده است «ما ترک الحق عزیز الا ذلّ و لا اخذ به ذلیل الا عزّ» می گوید کار حقی را آدم عزیز ترک نکند مگر اینکه ذلیل بشود. شما می بینید بعضی گرفتار می شوند یک کار حق را ترک کردند. «لا اخذ به ذلیل الا عز» اخذ نکند به آن حق ذلیلی مگر اینکه عزیز بشود. کسی که به حق اخذ کند عزیز است. منتها یک توضیح اینجا بدهم اصل حق مبدا کل حق که حق مطلق است و خدا، ولیکن در عصر ما که زندگی می کنیم اخذ به حق در روی زمین ولی حق امام عصر سلام الله تعالی علیه است. هر طلبه ای که با آقا امام عصر ارتباطش برقرار است آن عزیز است. هر طلبه عزیزی که ارتباطش را با آقا قطع کند ذلیل می شود. این را اگر ما بتوانیم ارتباط با حق برقرار کنیم عزیزیم کار نداشته نباش از بالا مدیریت می شود عزت می آید. عزت تا کجا می آید؟ رشد بکند ولایت برود اتباع برود ارتباط با حق برود و رشد بکند تا بشود در حد اجتهاد، این ارتباط آدم را به اجتهاد می رساند. طلبه ها خیلی ها بودند با استعداد ما خود ما داشتیم با استعداد چند سال هم کار کردیم خوب هم رشد کرده یک مرتبه افتاد، و طلبه ای که استعداد دارد اگر ادامه نمی دهد خودش بر خودش ظلم می کند و اگر ادامه می دهد یا خدای نخواسته بدون ارتباط یا با ارتباط. اگر با ارتباط است می رود. در مرحله اجتهاد می رسد. مرجعیت را کار نداریم مرجعیت یک وظیفه خاصی است می رسد به اجتهاد. که کمال همین است که آدم در حد اجتهاد برسد اگر معرفت اوج گرفت ارتباط مستحکم شد عنایت می آید از آن طرف هم می آید. دیگر انسانی که ولی بود این ولی گاهی اهل ولایت بود و متولی بود ولی می شود. برای مردم از سوی خود مولی ولی می شود. در واقع سر جای آقا نشسته. مرحوم حاج شیخ محمد نبی اراکی معاصر آقای بروجردی بود نجف رفته و عالم و تقریبا از مجتهدین قم هم به حساب می آمد. ایشان گفت سهله رفتم با یک توسل و چهله نشینی و توسل و ذکر، آمد و ذکر را به آخر رسید گفت دیدم یک سیدی آمد و احوالپرسی کرد و گفت با من کاری داشتی؟ گفت نه با شما کاری نداشتم. جواب رد دادم بعد گفتم نکند این سید همان آقا بوده، دویدم دنبالش، آمدم تا رسیدم به یک جای خانه ای کوخی، وارد آن کوخ شدم دم در به من راه دادند رفتم پیش خود آقا رفتم، دو زانو روبرویش نشستم و به من راه دادم کسی که آنجا مراقب بود و خدمه بود. مسائل و مشکلاتی داشتم هر چه زحمت کشیدم یادم نیامد. نشستم بعد آمدم بیرون، چند قدم که بیرون آمدم تمام مسائل یادم آمد برگشتم، دوباره همان آقایی که دم در بود به اش گفتم می خواهم بروم خدمت آقا، گفت آقا نیست، بعد گفت آقا که نباشد نائبش می نشیند سر جای آقا و مسائل را جواب می دهد. زمان مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی است رفتم وارد آن اتاق شدم دیدم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نشسته. پیش او رفتم و مسائل را یکی یکی سوال کردم تمام مسائل را بسیار با آرامش جواب داد. اخلاق ایشان هم نرم و خوش برخورد و خوش رویی بود. مسائل را که جواب داد آمدم بیرون بعد شک کردم گفتم این واقعا سید ابوالحسن اصفهانی بود یا یک کس دیگری بود، به تردید که افتادم آمدم با عجله نجف، رفتم دفتر آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی دیدم با همان لباس و با همان شکلی که آنجا بود اینجا هم هست. پیش او نشستم و مسائل را سوال کردم درست همان جواب ها را داد تمام که شد یک جمله با لبخند و خوش ذوقی اصفهانی اش گفت که حالا یقین کردی؟. کسی که اتباع از مولی بکند و پیرو ائمه آل البیت باشد پایبند به واجبات و محرمات، فقه و فقاهت قربه الی الله، عنایت می رسد تا جایی که به اش آن گونه نیابت هم داده می شود. خدایا ما را از برکات ولایت اهل بیت مستفیض بفرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo