< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله چهل

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا توضو وضوئین و صلی بعدهما ثم علم بحدوث حدث بعد احدهما یجب الوضو للصلوات الآتیه لانه یرجع الی العلم بوضوء و حدث و الشک فی المتاخر منهما و اما صلاته فیمکن الحکم بصحتها من باب قاعده الفراغ بل هو الاظهر»[1] خلاصه متن این است که اگر کسی دو وضو گرفت و بعد از آن دو وضو نماز به جا آورد آنگاه علم برایش حاصل شد که حدثی سر زده و وضو نقض شده منتها یکی از این دو وضو نقض شده، می فرماید: در این صورت واجب است وضو برای نمازهای آینده. دلیلش هم خود سید اشاره می کند برای اینکه این علم به نقض و علم به حدث برمی گردد به علم به وضو و حدث. که علم دارد به وضو و علم دارد به حدث و شک در متاخر آنها که کدام یکی متاخر بوده. اگر متاخر حدث بوده که نماز باطل است و اگر متاخر وضو بوده نماز صحیح است. و چون که مبنای ایشان در شک در متاخر و متقدم همان بحثی که در اصول امروز خواندیم شک در متقدم و متاخر این است که استصحاب جاری نمی شود. و در هرصورت یا استصحاب رکنش کامل نیست و یا اینکه استصحاب هم اگر جاری بشود متعارض است. در هر صورت استصحاب که جاری شد شک در وضو و شک در حدث است نتیجه این می شود که یک نمازی را خوانده ایم با طهارت مشکوک، نماز با طهارت مشکوک نماز درستی نیست. در بطلان این نماز شکی وجود ندارد. چون که شرط عبادت باید محرز باشد طهارت که شرط عبادت است احراز نشده است. این مسئله تا اینجا واضح است و بعد می فرماید: «صلاته» یعنی نسبت به نمازهای آتیه که حکم معلوم شد اما نسبت به این نمازی که الان خوانده شده است حکم چیست «و اما صلاته الماتی بها فیمکن الحکم بصحته» این نمازی که خوانده شده است ممکن است که حکم به صحتش اعلام بشود از باب قاعده فراغ. قاعده فراغ موضوعش این بود که احتمال صحت وجود دارد و جایش هم بعد از عمل است و احتمال صحت در آن عمل وجود دارد طبق قاعده درست است.

فرق اظهر و ظاهر

بعد یک اصطلاحی بکار برده است «فیمکن بل هو الاظهر» اظهر چیه؟ اظهر با ظاهر مثل اشهر و مشهور است. همان طوری که مشهور بالاتر از اشهر است چون اشهر دو تا مشهور دارد یکی اش شهرتش بیشتر است. و خود مشهور یک مشهور است بلا معارض است و بلا مزاحم. درست اظهر و ظاهر مثل اشهر و مشهور است. اظهر از ظاهر پایین تر است هرچند صیغه اش قوی تر نشان می دهد اظهر اسم تفضیل است و برتر، ظاهرتر. جایی که ظاهر از ظاهرتر برتر باشد اینجایی است که شما در مسئله خواندید. یک حدثی است و یک وضو، علم اجمالی داریم به اینکه یا سابقه حدث است یا وضو علم اجمالی مانع از جریان اصل می شود و صلوات آتیه نیاز به وضو دارد اما این صلاتی که خوانده شده این چه می شود؟ موضوع قاعده فراغ اینجا محقق است عبادت انجام شده شاید در موقع انجام شرطش را احراز کرده باشد آنجا در موقع نماز شاید حواس اش بوده که شرط را احراز کرده و نماز خوانده این احتمال برای قاعده فراغ موضوع درست می کند. قاعده جاری می شود نسبت به صلاه گذشته قاعده صحت جاری می شود اما نسبت به صلوات آینده اجمالی به یک وضو و یک حدث وجود دارد و جایی برای جریان اصل نیست. این مسئله ابهامی نداشت.

 

مسئله چهلم

«اذا توضو وضوئین و صلی بعد کل واحد صلاهً» فرقش با مسئله قبلی این شد که بعد از هر دو تا نماز خواند و در این مسئله بعد از هر یکی از این دو وضو نماز خواند. «ثم علم حدوث حدث بعد احدهما یجب الوضو للصلوات الآتیه و اعاده الصلاتین السابقتین ان کانتا مختلفتین فی العدد و الا یکفی صلاتاً واحدتاً‌ بقصد ما فی الذمه جهرا اذا کانتا جهریتین و اخفاتاً اذا کانتا اخفاتیتاً و مخیراً بین الجهر و الاخفات اذا کانتا مختلفتین و الاحوط فی هذه الصوره اعاده کلیهما» اولاً طرح این بود که دو وضو گرفت بعد از هر وضو یک نماز خوانده شد الان این مکلفی که دو وضو ساخته و بعد از هر وضو یک نماز خوانده و پس از آن یعنی پس از نماز دوم بعد از وضوی دوم یقین کند و علم حاصل کند که یکی از این وضوها باطل بوده یعنی علم به حدث و بطلان و‌ضو بطلان ذاتی و داخلی نبوده بطلانش به وسیله حدوث حدث بوده است. اینجا می فرماید که واجب است برای نمازهای آینده وضو بگیرد. برای اینکه در نمازهای آینده شرط احراز نمی شود، آن امری که جانمایه بحث هست این است که شرط که وضو باشد احراز نمی شود شرط که احراز نشد باید نمازهای آینده را با وضوی مجدد انجام بدهد و دو نماز گذشته را هم اعاده کند. گفته می شود که اعاده این نمازهای گذشته از این جهت است که قاعده فراغ اینجا جاری نمی شود بر عکس مسئله قبلی چون قاعده فراغ اینجا تعارض می کند در هر دو اگر جاری بشود مخالفت قطعیه با علم به وجود می آید یعنی علم داریم که یک حدثی بوده، در هر دو اگر صحت جاری کنیم شرط ارتکازی درباره قاعده و اصل این است که در پایان کار مخالفت قطعی با علم نباشد. هر دو قاعده اگر جاری بشود یعنی قطعا یک مخالفتی شده اولی یا دومی،‌ ولی مخالفت قطعی صورت گرفته. قاعده فراغ که جاری نشد براساس تعارض، حکم برمی گردد به اشتغال. جای برائت هم نیست چون شک در عمل است و شک در خود عبادت است که می شود شک در مکلف به. هیچ گاه اصل یک مورد باشد یا دو مورد باشد اگر در نتیجه مخالفت با علم پیدا بکند آن اصل و آن اماره اعتبار ندارد.

 

ان کان مختلفتین فی العدد

بعد می فرماید: «اعاده صلاتین السابقتین ان کانا مختلفتین فی العدد» یکی سه رکعتی است و یکی چهار رکعتی. چون که در این دو نماز یقین داریم که یکی اش باطل است و اما اگر دو نماز مثل هم بود یک نماز را به قصد ما فی الذمه که اعاده کنیم جواب می دهد. در این مسئله که اعاده صلاتین سابقین باید دو نماز گذشته را اعاده کرد. گفته می شود که سرّ این مسئله اجماع و عدم جریان قاعده و شک در تحقق شرط است. این سه تا نکته بود.

 

نظر صاحب نظران

در این رابطه شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این دو تا نماز در این فرض از مسئله باید اعاده بشود. علت را این گونه بیان می فرمایند که برای اینکه نماز به صورت صحیح به یقین انجام نگرفته است و طبیعتاً شک در اتیان عبادت مشمول قاعده اجزاء نمی شود. اگر ماتی به مشکوک باشد مشمول قاعده اجزاء نمی شود. بنابراین باید این نماز اعاده شود با وضوی درست تا قاعده اجزاء شاملش بشود و نماز درست بشود. این کلام ایشان بود، محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: شیخ در مبسوط فرموده اند که باید هر دو نماز اعاده بشود و برای اینکه عبادت به طور صحیح به یقین انجام نگرفته، شک در انجام عبادت مساوی با عدم انجام آن از یک سو و مشمول قاعده اجزاء که نشود باید اعاده شود. بعد می فرماید: اقرب این است اگر مختلفتین باشد اعاده بشود هر دو و اگر متحدین باشد یک نماز اعاده بشود کافی است.[2] و صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: باید نماز اعاده بشود و نسبت به نمازهای آینده هم وضو ساخته بشود برای اینکه قاعده فراغ جا ندارد و شک در تحقق شرط وجود دارد که شرط وضو برای نماز یا طهارت است شک در تحقق شرط شک در تحقق مشروط می شود و عبادت مشکوک کافی نیست چیزی که می فرماید این است که «لا اجد خلافا فیه بل الامر مجمع علیه» این مطلب مورد اجماع است. و بعد می فرماید: می توان برای این مطلب از روایات استفاده کرد.[3] روایت اول محمد بن الحسن شیخ طوسی باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی اشعری از اجلاء و ثقات عن الحسن بن علی بن الوشاء که اعتبار دارد عن علی بن اسباط که توثیق و اعتبار دارد عن غیر واحد من اصحابنا، این اصطلاح یادتان نرود اگر «غیر واحد» بود شاکله مرسل است ولی باطنش در حد مسند است. غیر واحد یعنی جمع کثیر و از یک نفر نیست و از عده ای از اصحاب ما نقل شده. چون راوی ذکر نشده و اسم برده نشده شاکله می شود شاکله مرسل. مثلا بگویید «عن بعض اصحابنا» اعتبار ندارد و یک نفر می شود و مرسل است، اگر گفتید «عن غیر واحد من اصحابنا» اعتبار دارد. این سند را هرچند مرسل هم اعلام بشود ولی اعتبار خودش را دارد. عن ابی عبدالله علیه السلام «قال من نسی من صلات یومه واحدهً و لم یدر ای صلاه هی» یک نماز را فراموش کرد نمی داند کدام نماز بوده، ظهر بوده عصر بوده مغرب یا عشاء، فرمود:‌ «صلی رکعتین و ثلاثا و اربعاً»[4] این اربعه را چرا یک بار آورد؟ آنکه گفتیم که محقق حلی هم فرمود که اگر متحدتین باشد یکی کافی است به قصد ما فی الذمه. «رکعتین و ثلاثا» که برای مغرب، «اربعا» که ممکن است نماز ظهر و عصر باشد. سند نسبتا قابل اعتماد است. روایت دوم هم همین مضمون از محاسن نقل می کند. محاسن برقی کتاب رجالی است اصلش رجال برقی است فعلا آنچه که چاپ شده در اختیار ما هست تحت عنوان کتاب محاسن است. و در رجال اسمش هست رجال برقی. رجال برقی به طور مستقل در اختیار ما نیست آنچه که چاپ شده داریم کتاب محاسن است که در بخشی از این محاسن بحث های رجالی و مسائل رجالی هم مطرح شده است. این روایت دوم: احمد بن عبدالله البرقی که به لقب ذکر کردیم اینجا خالد نیامده چون ابی عبدالله که آمد کنیه خالد است، فی المحاسن عن ابیه عن العباس ابن معروف عن علی بن مهزیار عن الحسین بن سعید، این سند صحیح است منتها صحیحه ای که مرفوعه است. خصوصیات مرفوعه آن بود که در ابتدای سند سند ذکر می شود و در انتهاء سند ذکر نمی شود و کلمه رفع هم باید بیاید منتها چون مرفوعه حسین بن سعید است از یک سو و از سوی دیگر سند کاملا صحیح است این سند هم می تواند قابل اعتماد باشد. «قال سئل ابوعبدالله علیه السلام عن رجل نسی من الصلاه لا یدری ایتها هی قال یصلی ثلاثه و اربعه و رکعتین فان کانت الظهر او العصر او العشاء فقد صلی اربعا و ان کانت المغرب او الغداه فقد صلی».[5] برای هر کدامش نماز خوانده. ذیل در این حدیث دوم که آمده است مطلب را کامل کرده از این حدیث استفاده کردیم که اگر یک نمازی را که قبلاً فراموش کردیم باید او را بعداً همان طور که بوده انجام بدهیم اگر مردد بین چهار رکعتی بود یک چهار رکعتی کافی است و استفاده از این حدیث این حد است. این حدیث موید می شود که ما در آن دو نمازی که بعد از دو وضو خوانده ایم اگر هر دو چهار رکعتی بوده یک چهار رکعتی بخوانیم به قصد ما فی الذمه کافی است. تتمه بحث که جهل و اخفات چه می شود ان شاء‌الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo