< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه مسئله چهل و یک

تتمه ای باقی ماند درباره مسئله چهل و یک، گفته شد که مشهور بلکه اجماع بر این است که اگر فرد وضو بگیرد دو مرتبه و بعد از هر وضو یک نماز را بخواند آنگاه علم پیدا کند که حدثی صورت گرفته بعد از یکی از این دو وضو فرمودند که هر دو نماز را اعاده کند. فرض ما این است که دو تا نماز بعد از دو وضو به جا آورده شده. فتوای متن عروه این شد که بعد از که یقینی به تحقق یک حدث داشته باشیم و معلوم هم نباشد که بعد از کدام یکی هست باید هر دو نماز را اعاده کنیم. شرحش را دادیم، اصول و قواعد هم که در این رابطه گفتیم و عمدتاً اجماع بود که اجماع را نقل کردیم و گفتیم صاحب جواهر می فرماید: «الامر مجمع علیه».

 

نظر سید الخوئی

سیدنا الاستاد می فرماید: در اینجا ممکن است بگوییم که در مورد نماز اول استصحاب جاری می شود و در مورد نماز دوم استصحاب جاری نمی شود. سیدنا الاستاد می فرماید: نماز اول درست است، براساس استصحاب طهارت. فرض این است که دو وضو گرفته بعد از هر وضو هم یک نماز خوانده و بعد از آن شک کرده است که حدثی صورت گرفته است که قبل از وضوی دوم بوده یا بعد از وضوی دوم، قبل از وضوی اول که نبوده. یعنی هر نماز را بعد از وضو انجام داده است. اینجا می فرماید ما یک یقین به وضوی اول داریم نسبت به نماز اول که نماز اول بعد از وضوی اول بود یقین به وضو که داشتیم یعنی یقین به طهارت استصحاب می کنیم تا بعد از نماز اول. که استصحاب خیلی درستی است. یقینش طهارت بود که یقین داریم و شرطش هم که طهارت باشد ادامه دارد تا نماز اول؟ استصحاب می گوید بله ادامه دارد. پس نماز اول باید درست باشد. اشکال و جواب: استصحاب ممکن است معارض باشد به استصحاب طهارت نسبت به وضوی دوم، جواب: وضوی دوم مورد استصحاب نیست، برای اینکه در وضوی دوم دو یقین داریم یقین به وضو و یقین به حدث. و این دو تا یقین هر دو قابل استصحاب است و بعد تعارض می کند. استصحاب وضوی دوم تا نماز دوم و استصحاب حدث که قطعا قبل از نماز دوم بوده و استصحاب حدث. بنابراین این دو استصحاب تعارض می کند و در مورد فرع دوم استصحاب جاری نیست یا در مورد نماز دوم و وضوی دوم استصحاب جاری نیست. در این رابطه سیدنا الاستاد می فرماید: این مطلب هرچند خلاف مشهور است و خلاف اجماع منقول هم هست اما چون نظر مشهور در این رابطه تطبیق کبری بر صغری بوده است. کبری قواعد است و صغری فرض مسئله است. و در تطبیق کبری بر صغری تعبدی وجود ندارد. لذا انفراد من هم وحشتی ندارد. این مطلب را به عنوان دفع توهم گفت که قبلا گفته بودم که سیدنا الاستاد در فتوای فقهی با مشهور مخالفت نمی کند در بحث اصولی یک مخالفت هایی با مشهور دیده می شود. اینجا همان مسلک خودش را شرح داد که با اگر رای مشهور صبغه تعبد داشت مخالفت درست نیست و اگر تعبد نبود از باب فهم شخصی بود تطبیق کبری بر صغری، در اینجا مخالفت اشکالی ندارد.

 

اما تحقیق

و اما تحقیق این است که همان طوری که در متن آمده است و مشهور گفته است هر دو نماز باید اعاده بشود. اولاً مطابق احتیاط است و ثانیاً نکته ای را که شیخ طائفه می فرماید و صاحب جواهر و دیگران هم تاکید می کنند این است که شرط عبادت احراز نمی شود. در صورتی که شرط احراز نشود آن شبهه در شرط سرایت می کند به شبهه در خود عبادت و بنابراین قاعده اشتغال یقینی اقتضاء می کند که باید این نماز اعاده شود. به عبارت دیگر نسبت به خود نماز شک در مکلف به است و جای اشتغال. و در صورتی که اشتغال قطعی بود دیگر ما نمی توانیم به استصحاب تمسک کنیم.

 

قاعده

یک قاعده: قاعده این است که از حیث رتبه همیشه استصحاب مقدم بر اشتغال است. اما استثناء دارد استثناء جایی است که در بعضی از موارد براساس خصوصیت مورد اشتغال مقدم می شود. به طور کلی در سه مورد: 1. آن موردی که اهمیت فوق العاده دارد که دماء و فروج است یا انفس و اعراض. 2. علم اجمالی در حد شبهه محصوره باشد. چون که نفوذ و تنجیز علم اجمالی در شبهه محصوره مثل تنجیزی در متعلق منجّز معین. 3. اگر درباره اتیان خود عبادت که عبادت را انجام دادیم در آن خود عبادت شک کنیم که این عبادت درستی بود یا درست نبود، شک در عبادت خیلی شک مهم و قابل اعتناء است باید به اشتغال مراجعه کنیم. یک چیزی را هم اضافه کنید و آن این است که برفرض اجرای استصحاب و برائت هم همیشه حسن احتیاط محفوظ است. بنابراین در این موردی که گفته شده است حسن احتیاط محفوظ است و مخالفت با رای سید که قاعده ما این بود که مخالفت با رای اعاظم جرات نمی کنیم مگر اینکه مورد احتیاط باشد که اشکال ندارد. یک نکته دیگری هم بگوییم و آن این است که این استصحاب که در وضوی اول جاری شد در وضوی دوم هم جا دارد. چون ما حدث را یک احتمال می دهیم که بعد از دو نماز باشد یقین سابق قبل از هر دو نماز به وجود حدث نداریم تا استصحاب حدث بکنیم.

 

سوال:

پاسخ: بعد از نماز یقین می کنیم که یک حدثی بوده است بعد از وضو، بعد از وضو می تواند بعد از نماز هم باشد. بنابراین شما یقین قطعی به حدث سابق ندارید، حدثی که وجود دارد قطعا بعد از این دو وضو حدث تحقق یافته است. این بعد کی بوده؟ بعد از وضوی اول بوده، بعد از وضوی دوم بوده و حتی بعد از نماز دوم هم بوده، ما استصحاب را درباره وضوی دوم که می گوییم وضوی دوم که قطعی بود حدث هم قطعی بود بعد از یکی از این دو تا، حدث که قطعاً قبل از وضوی دوم نبوده تا استصحاب وضوی دوم با استصحاب حدث تعارض کند. ایشان در متن آورده اند که استصحاب وضوی دوم با استصحاب حدث تعارض می کند. بنابراین این در صورتی است که ما فرض کنیم که حدث قبل از وضوی دوم قطعا صورت گرفته و ما چنین فرضی نداریم. بنابراین استصحابی که جاری نمی شود در وضوی دوم و در وضوی اول یکسان هستند. به عبارت دیگر استصحاب اول یقین به وضوی اول داریم این یقین به وضوی اول را استمرار می دهیم تا بعد از نماز اول. و اگر اشکال بشود که همین استصحاب در وضوی دوم هم جاری می شود، یقین داریم به وضوی دوم، اما شک می کنیم که این وضوی دوم تا نماز دوم ادامه داشته یا نداشته، استصحاب می کنیم. پس استصحاب دوم هم شاکله اش درست است که اگر درست بود تعارض می کند. تعارض که بکند شرط این است که سید گفت که اگر یکی اش را انتخاب کنیم ترجیح بلا مرجح است و اگر هر دو را اجراء کنیم مخالفت قطعیه است پس قاعده این است که تعارض می کند و تساقط می کند. سیدنا که فرموده اند ذهن شریف ایشان شاید به این بوده است که حدث قبل از وضوی دوم است اگر حدث یقیناً قبل از وضوی دوم بود آن موقع حالت سابقه ما یقین بر حدث و یقین بر وضو. پس استصحاب حدث با استصحاب طهارت تعارض می کند.

 

سوال:

پاسخ: یقین روی وضوی دوم است که یقینا وضو گرفتید و بعد حدث که آمد شک می کنید که قبل از وضوی دوم بود یا بعد از وضوی دوم، اما یقین به وضوی دوم دارید، این است که استصحاب درست می شود. یقین به وضوی دوم که دارید آن موقع شک می کنید حدثی که قطعا آمده بعد از وضوی دوم بوده یا قبل از وضوی دوم بوده و می شود استصحاب. این مطلب تا اینجا گفته شد.

 

مسئله چهل و دو

مسئله چهل و دو: سید یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا صلی بعد کل من الوضوئین نافله ثم علم حدوث حدث بعد احدهما فالحال علی منوال الواجبین لکن هنا یستحب الاعاده اذ الفرض کونهما نافله و اما اذا کانت الصوره المفروضه احدی الصلاتین واجبه و الاخری نافله فیمکن ان یقال بجریان قاعده الفراغ فی الواجبه و عدم معارضتها بجریانها فی النافله ایضا لانه لا یلزم من اجرائها فیهما طرح تکلیف منجز الا ان الاقوی عدم جریانها للعلم الاجمالی فیجب اعاده الواجبه و یستحب اعاده نافله».[1] می فرماید: اگر کسی نماز بخواند بعد از دو وضو مثل فرض قبلی که دو وضو گرفت و دو نماز خواند در پس هر وضو یک نمازی خوانده شد، بعد از خواندن دو تا نماز یقین کرد به تحقق حدث، اما شک کرد که این حدث قبل از وضوی دوم بوده یا بعد از آن. دو نماز واجب حکمش را گفتیم که باید هر دو نماز را اعاده کند. نکته اصلی این بود که شک در تحقق شرط و اجماع و احتیاط. و اما اگر این دو نماز نافله باشد چه می شود؟ بعد از نافله هم اگر شک کرد که یک حدثی صورت گرفته قبل از وضوی دوم بوده یا بعد از وضوی دوم یا قبل از نماز بوده یا بعد از نماز، حکم چه می تواند باشد؟ نافله های را چه کند؟ می فرماید: احوال این صورت از مسئله مثل آن حالتی است که در دو نماز واجب بود. دو نماز واجب را اعاده می کردیم، اینجا هم باید اعاده کنیم. اما شرح مختصری دارند سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در این مورد که اشاره بشود خالی از فائده نیست هرچند بحث طبق قاعده است و قواعد را می توانید اینجا تطبیق کنید. شرح این است که منظور از نافله چه نافله ای باشد؟ نافله دو قسم است: نوافل مبتدئه و رواتب. اگر نوافل مبتدئه باشد نافله مبتدئه قضاء ندارد و نوافل اگر از رواتب باشد قضائی دارد. شما اگر شب وقت نکردید نماز شب بخوانید فردا در تعقبیات نماز صبح یا ظهر می توانید نافله شب را قضایش را بخوانید. در روایت دارد که خدای متعال به من ملائک خودش می گوید که من افتخار می کنم به بنده خودم که قضای نافله را می خواند. دیگر عذری باقی نمی گذارد که خواب مان زیاد است روز که بیدارید، هر ساعت هم عیب ندارد قضای نافله شب تان را بخوانید. سیدنا می فرماید: اگر مبتدئه باشد که مبتدئه جزء رواتب نیست مبتدئه دو معنی دارد: یک معنایش این است که نماز مستحبی همیشه آزاد است «الصلاه خیر موضوع» نماز بهترین کاری است هر موقع خواستید دو رکعت نماز نافله بخوانید. یا این نوافل مبتدئه هم یک محدودیت هایی دارد مثلا دو رکعت نماز می خوانم هدیه می کنم به جدم. یا دو رکعت نماز نافله می خوانید در مسجد که نماز تحیت مسجد. اینها نوافل مبتدئه است در مبتدئه اگر باشد سید می فرماید بحث جا ندارد برای اینکه مبتدئه اصلا اعاده و قضاء ندارد تا ما مثل آن فرض بگوییم که دو تا نماز را اعاده کردیم. معنای دومش این بود که یک عنوان های اخلاقی و فقهی آمده است مثل نماز تحیت مسجد و مثل نماز شکر. بنابراین اگر نوافل مبتدئه باشد که جای برای بحث ندارد اما اگر نوافل رواتب باشد مثل دو تا نماز واجب باید اعاده بشود. هر دو که اعاده شد براساس اینکه شرطش محقق نبود، شرط صحت نماز طهارت است و طهارت محرز نبود بنابراین باید نماز را اعاده کند. حالا فرقش این است که واجب که بود نماز وجوباً اعاده می کند مستحب بود نماز را استحباباً اعاده می کند. این درباره دو نماز نافله، اما اگر یکی نافله بود و یکی فریضه ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo