< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 58 سوره یونس درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 58 سوره یونس، یکی از بهترین و روشن ترین آیاتی است که درباره ولایت آن هم درباره نبوت حضرت رسول و ولایت امیرالمومنین بیان و مطلبی دارد. قال الله تعالی: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ».

 

ترجمه

یک ترجمه ابتدائی که بگو به فضل خدا و به رحمت خدا تمسک و توسل بشود و استشفاع بشود به این توسل و استمداد باید خوشحال بشود، این استمداد و توسل و این فرحت و خوشحالی خیر و بهتر است از آنچه به دست می آورید. در آیه قبلی آمده است که شفاء صدور از طریق قرآن به دست می آید. پیش امام صادق یک فردی آمد گفت سینه ام درد می کند گفت برو از قرآن استفاده کن که خدا شفایت بدهد که در قرآن آمده است «وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ».[1] به فضل خدا و رحمت خدا، آن شفای صدور بود از قرآن دیگر به فضل خدا و رحمت خدا تمسک کنید و چنگ بزنید که به این کار فرحت و خوشحالی دارند و این تمسک و این فرحت بهتر است از آنچه مردم جمع می کنند. تشکیلات و اموال و ثروت و قدرت هر آنچه را که آدم در دنیا به دست بیاورد این دو تا بهتر است. یک فردی آمد پیش امام صادق سلام الله تعالی علیه گفت من فقیرم چیزی ندارم مال دنیا ندارم بدهکارم، امام فرمود نه فقیر نیستی و سرمایه داری. گفت حاضری ولایت ات را بدهی ثروت این دنیا را بگیری؟ گفت آن که نه، آن را به کل دنیا نمی دهم. بنابراین «فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ» این فضل و رحمت خیر است همه چیز در فضل و رحمت است.

 

مراجعه به تفاسیر

تفسیر مراجعه کنیم این فضل و رحمت کیه و چیه، این «فَلْيَفْرَحُواْ» ضمیرش به کجا می رود. در تفسیر قمی و تفسیر عیاشی و اصول کافی، که ما چهار کتاب داریم که هم اصول می گوییم و هم کتاب اربعه که در راس آنها کافی است و از سه تای دیگر اعتبارش بالاتر است. و در این کتاب کافی روایتی آمده است و همین آیه را تفسیر کرد. این آیه را در تفسیر عیاشی اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام تفسیرش را نقل می کند که رحمت رسول الله الاعظم است «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»[2] و فضل امیرالمومنین علی بن ابی طالب است. «فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ» به این نبوت و این امامت باید خوشحال بشوند شیعیان او. شیعیان باید خوشحال بشود که چنین نبوت و چنین امامتی هست. روایت را بخوانم کتاب اصول کافی عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد که این احمد بن محمد بن عیسی است عن عمر بن عبد العزیز که در اسناد روایات تفسیر قمی آمده است و توثیق عام دارد. عن محمد بن فضیل که توثیق خاص دارد از اصحاب امام رضاست عن الامام الرضا علیه السلام «قال قلت قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ» این معنایش چیه؟ «قال بولایه محمد و آل محمد هو خیر مما یجمع هولاء من دنیاهم»[3] این خیر است از آنچه جمع می کند آنها که «هولاء» ممکن است مرجع معینی داشته باشد آن طواغیت عصر یا آن «هولاء» مرجعش مشخص نباشد یعنی مردم به عنوان مردم عادی که می روند برای امور زندگی یک وسیله ای پیدا کنند و یک زندگی درست بکنند یک مکنت و ثروت و به آشنایی اعتماد و دل می بندند، قطعا آنچه که خوب است دلبستن به فضل و رحمت خداست و این کارساز است. «فلیفرحوا» طبق تفسیر مرجع ضمیر شیعیان بودند و شیعیان امیرالمومنین به فضل و رحمت خدا دل ببندند که این خیر جامعی است.

 

منظور از رحمت و فضل چه کسی است

این فضل و رحمت «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئ» معنای «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» است. «و بفضلک العظیم» که فضل عظیم مصداقش غیر از امیرالمومنین در دنیا کسی نیست. یعنی از نظر تحقیقی که برویم فضل عظیم غیر از امیرالمومنین نیست. به دید محققین اگر هم تفسیر نبود واقعیت هم این است فضل عظیم یعنی امیرالمومنین. لذا گفته می شود که خدای متعال با خلقت علی قدرت نمایی کرد برای بشر که چه خدایی است که این جوری می آفریند و این جور مخلوق دارد. این فضل عظیم است. به این فضل عظیم و به این رحمت توسل کنید و این جوابی برای وهابی ها هم هستند که وهابی ها می گویند توسل نکنید درست نیست، دلیلش این است که خدا کافی است بعد خودشان می گویند روز قیامت درست است. بی انصاف روز قیامت مگر خدا کافی نیست؟، خدا که کافی است روز قیامت که بهتر در معرض داد و ستد است آنجا دیگر نزدیک تر است. می گویند روز قیامت شفاعت درست است و در دنیا نه. نستجیر بالله دو گانگی بین کار خدا ایجاد می کند. در روز قیامت توسل و شفاعت شک و شبهه وجود ندارد. اگر دلیل این است که خدا بس است و نیاز به کسی نیست در آخرت مگر خدا بس نیست؟. در کتب شان تصریحا دیدم که توسل به رحمت خدا درست است، «الهی برحمتک» همین که گفتید کافی است، در حالی که رحمت خدا رسول الله الاعظم است. از حدیث قبول نمی کنید ایه قرآن «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» توسل به رحمت خدا. فضل خدا هم امیرالمومنین است و توسل به رحمت و فضل خدا کار دستی است. که رسول الله چه شخصیتی است و رحمت چه شخصیتی است؟ رسول الله رحمت خداست و توسل به حضرت رسول توسل به رحمت خداست. توسل به ائمه توسل به فضل خداست. توسل به ائمه توسل به لطف خداست. شیخ انصاری می گوید «وجوه لطف و غیبته لطف آخر». توسل به ائمه ما تعبیر را کامل نیاوردیم و الا آن آقا اشکال نمی کرد که تو چرا گفتی مستقیما آقا امام زمان بفرستد چرا نگفتی خدا بفرستد، قطعاً قبول دست خداست امام زمان مخلوق خداست عبد خداست ولی چه عبدی که رحمت خداست. «بفضل الله و رحمته» که فضل الله امیرالمومنین است و امیرالمومنین یک موجود جدا در برابر خدا که نیست فضل خداست. بنابراین توسل و تمسک در حاجات و در استسقاء از امیرالمومنین و از امام عصر خواستن یعنی از لطف خدا مدد جستن و مددجویی از لطف خدا، و رحمت خدا و فضل خدا. بنابراین دو تا جواب یک جواب اصلی از وهابی ها داده شد و یک جواب که خواست از خداست و همه امور دست خداست و امیرالمومنین هم فضل خداست امام عصر هم لطف خداست از لطف خدا می خواهیم ما جای دیگر که نمی خواهیم. لذا از آقا علی قاضی سوال کرده بودند که این همه شما از ولایت می گویید توحید کجا رفت؟ فرمود که ولایت خود توحید است و توحید ولایت است. «و ولایه علی بن ابی طالب حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی». کسی که به فضل و رحمت خدا توسل و وصل و اتصال داشته باشد مطلب برایش حل است دنیایش حل است و آخرتش حل است. این را بدانید قطعاً شمایی که فاضلید و اهل درس و بحث هستید هیچ کسی در فقه به جایی نمی رسد که ولایتش کامل نباشد. تا از این مسیر تا آدم خودش را تنظیم نکند به فقاهت نمی رسد. لذا در اصطلاح معرفت و اخلاص گفته شده است قوت فقاهت بستگی به قوت ولایت دارد. تاریخ فقهای قوی را مطالعه کنید تمام قوت فقاهت شان مربوط به قوت ولایت شان. هر کسی یک ذره به علم خودش اتکاء کند و ولایتش کم رنگ بشود از بین می رود. و این رحمت و فضل که به اش تمسک کنید که قوت فقاهت می دهد و نکته بعدی هم این است که این فضل و رحمت هم سلامت جسم می دهد هم سلامت روح می دهد و سلامت جسم نذر صلوات بگیرید سیلی است که امواج بلا را می برد. از صلوات خسته نشوید این فضل و رحمت است. توسل به فضل و رحمت یعنی ذکر صلوات مداوم. تا می توانید صلوات بگویید نذر صلوات بگیرید هر وقت بی کار بودید صلوات، بتوانید ذکر دائم تان را صلوات درست کنید چه برکاتی دارد. یک مرتبه می بینی امور زندگی ات فکر نمی کردی خودش درست شد. من الان طبیب حاذقی دارم خیلی هم فاضل است و استاد دانشگاه است بیماری های شخصی خودش را و خانواده اش را با صلوات حل می کند برای دیگران معالجه می کند برای خودش با صلوات حل می کرد. گفت یک وقتی یک جراحی می کردم خون ریزی کرد معالجه نمی شد خونریزی حساسی کرد و هر کاری کردم به جایی نرسید. می گفت آخرش نذر صلوات گرفتم برای شادی آقای بهاء الدینی خون توقف کرد. این صلوات چه کاری که نمی کند. توسل به فضل و رحمت صلوات شد. خیلی کار مهمی داریم از بس همیشه با او هستیم کوچک می شمارید. از باب مثال همین خورشیدی که می بینید بزرگ ترین آیت از آیات اعتقادی بشر است مگر می شود یک کره با این حجم سوزان صدها که هزارها مایل را می سوزاند، پنج میلیارد سال نوری در یک مدار حرکت می کند. یک لحظه فکر کنید صلوات هم همین جوری است همیشه در دسترس ماست می گوییم این صلوات، ذکر یونسیه بگوید یا ذکرهای دیگر بگوید، خوب است ما که مخالف نیستیم اما این صلوات عجب برکاتی دارد چقدر نعمت بزرگی است هر وقت وقت می کنید این صلوات بگذارید کاری ندارد. و صلوات اطلاقاً همیشه قبول می شود و هر چیزی که جنبه شعار مذهب داشته باشد ریاء نیست ما اگر بگوییم من پیرو امام صادقم و امام مذهب ما امام صادق است ریاء‌هم بکنیم ریاء نمی شود تبلیغ مذهب و اعلام شعار است که اعلام شعار ریاء شکن است.

 

سوال:

پاسخ: اولاً مسئله «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[4] درباره عبادات واجبه است درباره مستحبات نیست. این یک مطلب، و بعد هم مسئله متقین در آنجا که «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» منظور از متقین کسانی هستند که اعتقادات شان درست باشد و ایمان به خدا و تقوا که تقوا ترکیبی است از ایمان و عمل. یک کسی تمرینی نماز می خواند متقین نیست. یک کسی ریائی صرف می خواند متقی نیست. کسی که ایمان به خدا دارد و بعد هم عمل را درست انجام می دهد ریائی نباشد تمرینی نباشد این عمل «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ». اولاً این «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» مربوط به عبادات واجبه است قبولی با آن بافت آیه قرآن علی الاقل قدر متیقنش عبادات واجبه است. در مستحبات کار نداریم. اما در جای دیگر که «بلغ» یا آیه دیگر به این مضمون که اعلای کلمه الله و تبلیغ حق و بیان شعائر مذهب و بیان حقائق اگر بیان حقائق براساس ریاء هم باشد که یک مکلفی و یک مومنی بیاید ریائی هم باشد بگوید خدا واحد است و خدا شاهد است ریاء هم می کند که این کلمه قطعا درست است و شکی نداریم. خدا واحد است و خدا شاهد است هیچ اشکالی ندارد. اگر برای تبلیغ و برای بیان شعائر و شعار به حساب بیاید. و « ِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» قطعاً تخصیص خورده درباره صلوات و درباره جاهای دیگر «يَتَقَبَّلُ اللّهُ» هست پس قطعاً آن «اِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» تخصیص دارد. منحصر نیست که عمل از متقین قبول شده باشد اگر آن جوری باشد توبه چیه؟ توبه در وقت گناه است، «أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ»[5] توبه را قبول می کند از آدم پر گناه قبول می کند و آدم پر گناه که متقین نیست. بنابراین آن «اِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» یک تاکیدی است برای جمع ادله، یک تاکیدی است که از متقین به احسن قبول است و الا قبولی توبه چه معنا دارد؟ توبه که برای آدم گناهکار است. اجمالش این است که قطعاً «اِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» کل قبولی اعمال حصر برای متقین نمی کند و صلوات یک استثنائی است چنانکه در شعارهای مذهبی و عقیدتی ریاء ضرری ندارد صلوات هم یک نوع اعلام ولایت و نبوت است یک شعار وابسته به مسئله عقیدتی است جزء‌تجلیات عقیده است. «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»[6] بنابراین با آیه «اِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» تضاد و تناقض ندارد اما آثار فضل و رحمت در زندگی و آثار فضل و رحمت در حکایات فقهاء، فضل و رحمت این است که دنیا و آخرت ادم را فضل و رحمت پوشش می دهد به یک حکایت قطعی فرد فاسقی آمد من از یکی از استادان بزرگ حوزه نجف به نام آیت الله شیخ مجتبی لنکرانی که تقریبا معاصر شیخ صدرا بود نقل می کنم. یک فاسقی در بغداد که شیعه بود فوت شده بود شبی که فردایش آن فاسق می آوردند در نجف دفن می کردند کلید دار و تولیت آنجا خواب دید که فردی می آید فاسق است راه ندهید و مولی قبولش نمی کند. فردا شد با آن خصوصیات رفت باب الولایه، دید آن جنازه فاسق را آورد تولیت گفت اجازه نمی دهیم. آن مردمی که مشیعین بودند یا از بستگان آن متوفی بود اصرار کردند و آوردند دفن کردند. این تولیت خیلی ناراحت بود که نتوانستم امر مولی را اطاعت کنم. شب خواب دید مولی گفت ناراحت نباش تو وظیفه ات را انجام دادی ولی آنها به زور آوردند ولی حرم ما دریای رحمت الهی است کسی که اینجا بیاید برسد دیگر شسته می شود و پاک می شود. دریای رحمت الهی است غضب که با رحمت جمع نمی شود فضل که با غضب و کیفر جمع نمی شود فضل است و رحمت. کسی اینجا بیاید قطعا نجات پیدا می کند. یک عالم دیگری اشکال کرد گفت شما می گویید حضرت امیر قطعا حرمش این جوری است و حرم حضرت رسول قطعا باید این جوری باشد بعضی از فسقه اگر در حرم حضرت رسول دفن شده باشند آنها هم باید قطعا مورد رحمت قرار گرفته باشد. عالم شیعی گفت فرق است بین نجس و متنجس، متنجس پاک می شود و نجس پاک نمی شود. خدایا روح ما را از آلودگی ها پاک فرما و تقوا برای ما عنایت فرما.


[2] سوره انبیاء، ‌ آیه 107.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo