< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه شصت و سه سوره یونس درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه شصت و سه و شصت و چهار از سوره یونس: قال الله تعالی : «الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» این دو تا آیه را که می خوانیم جلب توجه می کند به خصوص که خدا توفیق بدهد انسان و خودمان از مصادیق این دو تا آیه باشیم.

 

ترجمه

خدای متعال می فرماید: «الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ» آنهایی که ایمان آورده اند و اهل تقوا بودند ایمان جنبه نظری است و تقوا جنبه عملی، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر و ایمان به ائمه، و پایبند به تقوا هستند، عمل درست است. منظور از تقوا انجام واجبات و ترک محرمات است. کسانی که ایمان آوردند و تقوا آوردند «لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ» برای اینها مژده ای هست هم در این دنیا و هم در آخرت. نتیجه دعای «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً» [1] به دستش آمده. بعد در ادامه می فرماید: «لا تبدیل لکلمات الله» تبدیلی برای کلمات الله نیست. «ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» این یک رستگاری بزرگی است. اما ببینیم منظور از ایمان ایمان کامل و تقوا هم همان انجام واجبات و ترک محرمات است. ما که می گوییم تقوا انجام واجبات و ترک محرمات است به این معنا که یک مومن واجبات و محرمات را نادیده نمی گیرد یعنی یک موردش را هم جا نمی گذارد. یک حدیثی از امام صادق سلام الله تعالی علیه به نقل مضمون که «لا ینظر الله الی عبد و لا یزکیه اذا ترک فریضه من الفرائض او ارتکب کبیره من الکبائر» این معنای «یتقون» که می گوییم انجام واجبات و ترک محرمات است. تقوا خیلی آسان است ولی این ظرافت دارد تقوا که می گوییم انجام واجبات یعنی تمام واجبات و ترک محرمات تمامی محرمات. این نمی شود مگر به لطف خدا که اگر تقوایی هم هست آدم به خود نسبت ندهد تقوایی هم اگر صورت می گیرد بداند که به لطف خداست. اگر عمل خوبی انجام می دهد یک مرتبه برگردد به خودش بگوید بله من این جوری ام این خراب کرد بگوید عجب خدا توفیق داد. توفیق الهی اگر در کار بود این پایبندی به واجبات و محرمات به وجود می آید. پس نکته اولش این بود که انجام واجب و ترک حرامی که دارد یک توفیق الهی است به خود نسبت ندهد که این یک نوع شکر گذاری است و شکر گذاری کار آدم را مستمر درست می کند. نکته دوم این است که آدم مراقبت کند. «رحم الله عبداً راقب ذنبه» این روایتی از امیرالمومنین است و در غرر الحکم است. پس مراقبت کند، و مطلب سوم خودمان بیاییم یک امتحانی بکنیم مدتی که این کار را تمرینی هم به عنوان یک عمل تعبدی که هست انجام بدهیم پس از مدتی روح آدم انس می گیرد چون آدم برای عبودیت آفریده شده. عبودیت در روح آدم جا دارد. آدمی که از نماز خسته بشود یا از عبادت خسته بشود باید بداند که مشکل دارد. مشکلش را باید حل کند. وقتی امتحان کردید که از عبودیت خسته نشدید شکر دارد. و مرحله بعدی لذت ببرد، وقتی که لذت برد دیگر عبودیتش الحمد لله پا گرفته است که از نماز و از عبادت و مثلا از نماز و ذکر و روزه و عبادات دیگر لذت می برد. این می شود نشانه برای اینکه عبودیت در روح آدم جا گرفته و جای خودش را پیدا کرده این جا دیگر شکر بیشتر می خواهد. خوشحالی است ولی خوشحالی از جهت لطف خدا نه خوشحالی از جهت اینکه منم دیگر، اگر گفتید منم که این کار را می کنم خراب شد. شیطان آنقدر زیرک و زرنگ و فعالی است که از این راهها هم وارد می شود. یک لحظه که خوشحال شد و بازوهایش را تکان داد که منم که اینقدر ذکر طولانی خواندم من هزار تا صلوات می خوانم وقتی که خوشحال شد و به خودش نسبت داد خراب کرد. هر عبودیتی که انجام می دهید توفیق الهی است و شکر دارد. واقعا این جوری است. صد در صد این جوری است. «مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ». [2] یک نکته هم اشاره کنم و آن این است که ما می خواهیم دنبال منافع باشیم یا نباشیم؟ دنبال منافع این است که دنبال مستحبات و ترک مکروهات است. اگر دنبال منافع تلاش می کنید منافع انجام مستحبات و ترک مکروهات است. و مستحبات و مکروهات یک تلقی غلطی شده که مستحبات و مکروهات اشکال ندارد، این جوری نیست. مستحبات و مکروهات وظیفه هست ولی اگر کار داشتید یا وقت نداشتید آزادید، وظیفه است. بنابراین بعضی می بینید که در وقت نماز است و وقت اذان است رفته آنجا نشسته، راحت نشسته و وقت هم دارد دو رکعت نماز نافله ظهر نمی خواند. مثل کسی که راه می رود سر به هوا، یک گنجی حلال و مباح زیر پایش است می رود از روی آن و نمی بیند. این عبادت ها این گونه است. عبادت ها در یک قدمی نمی بیند. توجه نمی کند. وقت داشتید یک جای امر مستحبی بود. مثلا آیت الله العظمی سید محسن حکیم که خیلی محبوب بود و مرجع بزرگ بود و در یک زمانی مرجع عمومی کل دنیا هم شد و نفوذ عجیبی داشت بین مردم، مادامی که در سالیان درس می گفت مسجد که وارد می شد دو رکعت نماز تحیت مسجد را می خواند بعد مشغول درس می شد. شما یک وقتی نگویید که گاهی اینها به ریاء و تظاهر می شود. ریاء و تظاهر چیه؟ آدم که می خواهد با خدا ارتباط برقرار کند تظاهر معنی ندارد برایش، بشر از او چی ساخته است و بشر که برای آدم کاری نمی کند. آدم با خدای خود معامله کند کار دست خداست و دست کس دیگر نیست. غیر از اولیاء الله و ائمه آدم برای بشر کار بکند که چی؟ هیچ فائده ندارد. بنابراین عبادت هر کجا بود مردم بگویند. واجبات و محرمات حفظ حیات عبادی است عابد دیگر نیست از انسانیت می آید بیرون و مستحبات و مکروهات رعایتش منافع است تعبیر دیگر این است که واجبات و محرمات یک امارت است و یک بناء و ساختمانی است و واجبات و مستحبات رنگ آمیزی و زرق و برق و آذین بندی و جلاء و صفایش است. یک مرتبه می بیند داخل یک خانه ای نشسته که دیوارش سیمانی است و رنگ هم ندارد و زبر هم هست آدم تکیه بدهد عبایش پاره می شود. ولی یک جایی برود که خانه اش دیوارهایش خیلی تمیز است و به اصطلاح گچ و رنگ و تشکیلات خیلی خوب دارد با آسایش آن مرحله اول که فقط دیوارهای سیمانی دارد آن واجبات و محرمات است و آن گچ و رنگ و زیبایی می شود مستحبات. و توصیه ما این شد که واجبات و محرمات کار آدم است. و این جوری نیست که تلقی عوام بشود که مستحبات لازم نیست، قطعا لازم است منتها لازم بودن فرق دارد آمده برای اینکه آدم انجام بدهد. ما در بعضی جاها برمی خوریم برای افرادی جوانی یا غیر جوانی که می گوید اذان و اقامه پدرم گفت واجب نیست و تا الان اذان و اقامه نمی گویم. این تلقی عامیانه است کی می گفت لازم نیست؟ گفتم مستحبات وظیفه است ولی وظیفه الزامی و حتمی نیست یک وظیفه ای است اگر به مشکل برخوردید انجام ندهید تا وقتی که به مشکل برنخوردید انجام بدهید. تقوای حداقل واجبات و محرمات شد تقوای کامل تر با زرق و برقش آن تقوایی است که مستحبات و مکروهات هم رعایت بشود. که در بعضی از فقهاء در عمل مستحبات و مکروهات مثل واجبات و محرمات به حساب می آوردند که روی واجبات و محرمات که حساس بودند روی مستحبات و مکروهات هم همین طوری حساس بودند. و رشد آدم از این طریق است یعنی آدم وقتی که بیاید به مستحبات و مکروهات پایبند باشد یک روحیه و یک حالت و صفا پیدا می کند. شما گاهی یک اشتباه حاشیه ای به وجود می آید که اعلام می شود سلوک را چه کنیم بعد برویم عرفان و بعد برویم مکاشفه بعد برویم جزء عرفاء، این یک جذبی دارد برای خودش اما خیلی نکته ها اینجا وجود دارد نکته های اصلی گاهی فرعی می شود و فرعی ها اصلی می شود. من یک فردی را سراغ داشتم که اذکار طولانی را در نظر گرفته بود و صحرا می رفت، بعد یک مقدار از احوالش پرسیدم دیدم نماز واجب قضائی به عهده دارد. من به اش گفتم که کارت را غلط در پیش گرفتی برو اول نمازهای قضایت را انجام بده و بعد محرمات را خوب رعایت کن و این واجبات و محرمات که کامل شد یواش یواش بیا طرف مستحبات، ما مخالف ذکر و اذکار بلند نیستیم اینها همه اش خوب است ولی افراط و تفریط نشود که در قالب برخورد جوان هایی که می خواهند بیایند وارد بحث تربیت و سلوک بشوند معرفت و آشنایی اش کم. جلسه اول بعد از نماز عشاء پنج بار جوشن کبیر بخوانید، و بعد هم اگر تاخیر شد یک جوشن کبیر را در حال رکوع بخوانید و یک جوشن کبیر در حال سجود بخوانید تا حال تان درست بشود. یک مدرسه ای داشتیم در همین قم چند تا طلبه اش از بین رفت، یکی اش نیمه بیمار برای من مراجعه کرد آمد و آن طلبه های جوان را شروع کرده بودند یک اذکار و وردها و ذکرها را آنقدر بگویند تا یک نوری دیده بشود و از این حرفها، گفت نهایت آن جلسه کاری که یک سال گذشت یا دو سال گفتند چند نفر از این جوانها متاسفانه فوت شدند و مردند چندتایش هم دیوانه شدند یکی هم نیمه کاره بود پیش ما آمد دیدم تقریبا حالت عادی نیست دیگر شرح داد که چه گذشته بود. که آنقدر بخواند تا مغز و اعصاب از دست برود و تخیلاتی بشود و یک چیزهایی ببیند بعد در برابر تخیلات یک کارهایی بکند و این اعصابش از دست داده بود یک کمی با او کار کردم یک کمی خوب شد ولی طبیعی نیست. در روایت هم خوانده ایم و الان هم اشاره می کنیم «ما حق الامام علی الناس قال حقه علیهم ان سمعوا له و یطیعوه»[3] مشکل از اینجا می آید که آدم آن صراط مستقیم و آن تربیت ولایی و آن خط امامت را رها کند. آنکه برای آدم تربیت می آورد و آن است که برای آدم راه درست را نشان می دهد و آرامش می دهد فقط خط تربیتی ولایت اهل بیت است که مطابق با قرآن به عبارت دیگر هدایت قرآن و عترت که پایبندی به واجبات و محرمات است. و کار برای خدا قربه الی الله هدایت را از ائمه هدی بگیرید عمل را از تقوای قرآنی بگیرید واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات. من مخالف اذکار نیستم ذکر بسیار خوب است برای شما توصیه می کنم هر موقع بیکار بودید و خسته نشدید بهترین ذکر فقط به صلوات مشغول باشید. در روایت دارد امام باقر علیه السلام دو تا رحمت خدا داده یک رحمت پیامبر اعظم است یک رحمت صلوات است. اعداد اثر دارد ولی عدد هم در نظر نگیرید هر موقع بیکار بودید بگویید منتها عددی اش این است که عدد صد تا خودش یک عدد است ما که معرفت ولایی داریم گوش به فرمانیم چیزی که آمده باشد مثلا صد صلوات آمده، ما معتقدیم و اعداد دیگر هم دارد. بنابراین اعدادی که آمده است رمزی و رازی دارد و روی اعداد حساب می کنیم. بهترین ذکر در روایت آمده است که در عصر جمعه افضل الاعمال بعد از نماز عصر صلوات است صد بار. و هر روز در تعقیب نماز صبح صد تا صلوات یعنی صد تا برکات. اینها که شد «لَهُمُ الْبُشْرَى» هم در دنیا و آخرت. الهی بفضلک و رحمتک اللهم اغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo