< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله سوم از مسائل مربوط به جبیره

سید طباطبایی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا کانت الجبیره فی الماسح فمسح علیها بدلاً عن غسل المحل یجب ان یکون المسح به بتلک الرطوبه ای الحاصله من المسح علی جبیرته» مسئله سوم از مسائل مربوط به جبیره. سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که اگر جبیره در ماسح باشد مثلاً کف دست، در این جا جبیره است و باید مسح بشود. کف دست جبیره شده باید مسح بشود. در بدل غسل محل که قبلا سالم بود باید غسل می شد. منتها واجب است که مسح به وسیله این ماسح به این نداوت و این رطوبت باشد یعنی رطوبتی که حاصل است از مسح بر جبیره آن. یعنی با رطوبت خود مسح ماسح روی پایش را مسح کند و آب جدید نگیرد. بحث این بد که در مسح جبیره ما می توانستیم از آب جدید هم استفاده بکنیم در صورتی که محل مسح نباشد و محل غسل باشد. الان ماسح است ممسوح نیست، حکم ممسوح را اشاره کردیم الان ماسح است،‌کف دست است جبیره شده باید مسح بشود و بعد مسح به این ماسح به همین رطوبت باشد. بعد سید ترجمه می کند «ای الحاصله من المسح علی جبیرته» یعنی آن رطوبتی که حاصل شده است از مسح بر جبیره این ماسح. توجه کنید دو تا مسح در کار است. یک مسح خود این جبیره می شود و یک مسحی هم این جبیره و این کف دست انجام می دهد چون خودش ماسح است. و بنابراین مسح خود جبیره که طبق قاعده جبیره مسح بشود اما خود این جبیره ای که مسح شده که ماسح هم هست الان روی پا را مسح می کند آب جدید نگیرد از آب جدید استفاده نکند بلکه به همان رطوبتی که با مسح از جبیره گرفته شده. چون در مسح گفتیم نداوت وضو باید باقی باشد از آب جدید برای مسح استفاده نمی شود.

 

روایت صحیحه زراره

در این رابطه قبلاً بحث کردیم که صحیحه زراره است باسناده عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن زراره که سند صحیح است منتها بعضی از مبانی این حدیث را حسنه می گویند به خاطر ابراهیم بن هاشم. در این حدیث از امام باقر آمده است درباره وضو احکامی دارد تا می فرماید در ذیل «و تمسح ببله یمناک ناصیتک و ما بقی من بله یمناک ظهر قدمک الیمنی و تمسح ببله یسراک ظهر قدمک الیسری»[1] صریح بیان فرمود که مسح در محل مسح به رطوبت و نداوت آب وضو باید انجام بگیرد. این مطلب علی الظاهر خلافی و اشکالی در آن نیست.

 

مسئله چهارم

مسئله چهار: «انما ینتقل الی المسح علی الجبیره اذا کان فی موضع المسح بتمامه» این را قبلا اشاره کرده بودیم، می فرماید: درباره مسح بر جبیره وظیفه مسح در بشره منتقل می شود به مسح بر جبیره وقتی که تمام موضع مسح جبیره شده باشد، روی پا تماما جبیره شده باشد «و الا فلو کان بمقدار المسح بلا جبیره یجب المسح علی البشره» و الا اگر به مقدار مسح روی پا بدون جبیره باقی مانده باشد به همان حداقل باید مسح بشود و جبیره ای در کار نیست. اتفاق می افتد دو تا انگشت از انگشتان پا آسیب می بیند سه تایش یا چهار تایش، اینجا مسح از روی انگشتان باید انجام بگیرد، یک انگشت پا که مثال می زند خنصر یعنی‌آن انگشت کوچک اگر تنها بدون جبیره باشد مسح روی آن کافی است. چون صدق مسح می کند و در مسح هم خواندیم که مسمّا کافی است. در محل باشد یعنی در آن منطقه روی پا حداقل کافی است. «و اذا کانت مستوعبه عرض القدم مسح علی البشره فی الخط الطولی من الطرفین و علیها فی محلها» این روی پا هست مثلاً جبیره آمد در عرض یعنی عرض را جبیره کردیم حالا این مسح که از سر انگشتان تا کعبین واجب است وسط مانع ایجاد شده، چه کنیم؟ دو طرفش را مسح می کنیم و خود بشره را مسح کنیم و آن قسمت که در وسط عرض اش را جبیره کردیم روی آن قسمت وسطی به روی جبیره مسح می کنیم. این مطلب را از قاعده میسور استفاده می کنیم که درباره قاعده میسور به این نتیجه رسیدیم که قاعده میسور در عمل همان قاعده میسور است هرچند از نظر سند اشکالی هم بکنیم ولی آخر هم سیدنا فرمودند مگر جایی که دلیل خاص دارد که وضو، حج، نماز حداقل هایش باید انجام بشود. و ما گفتیم قاعده میسور در عمل همین است.

 

قاعده میسور و روایت عبدالرحمن بن حجاج

طبق قاعده میسور از یک سو و خود روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج هم این مطلب را شرح می دهد، می فرماید: «یغسل ما وصل الیه الغسل مما ظهر مما لیس علیه الجبائر» از آقا امام رضا سلام الله تعالی علیه که می فرماید: قسمت بالا و پایین جبیره را غسل کند هر کجا که روی آن جبیره نیست غسل کنید و هر کجا که جبیره بود آنجا را روی جبیره مسح کنید. بنابراین اگر یک متقطعاتی بین جبائر وجود داشته باشد نباید از غسل و شستشو کنار گذاشته بشود. اصل مطلب این است که جبیره با متقطعات آن قسمت هایی که بین دو جبیره قابل غسل هست به وسیله جبیره جوار غسل آن ساقط نمی شود. هر جا که امکان غسل دارد غسل بشود و هر جا که امکان مسح دارد مسح کند و هر کجا که امکان ندارد مسح بر جبیره صورت بگیرد. مضافا بر این روایت و قاعده میسور، قاعده فقهی دیگری داریم که «الضرورات تتقدر بقدرها». این مقدار مسح که ضرورت بود به همین مقدار اکتفاء می شود. می فرماید: خط طولی را باید مسح کند تا اندازه مسح کامل بشود. اما مسئله پنجم: «اذا کان فی عضو واحد جبائر متعدده یجب الغسل او المسح فی فواصلها» همین مطلب را برای توضیح در مسئله قبل که کامل کردم در خود این مسئله آمده است دلیلش هم همان دو قاعده و یک روایت هست. قاعده میسور و قاعده الضرورات و حدیث صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است.

 

مسئله ششم

مسئله ششم: «ان کان بعض الاطراف صحیح تحت الجبیره فان کان بالمقدار المتعارف مسح علیها و ان کان ازید من المقدار المتعارف فان امکن رفعها رفعها و غسل المقدار الصحیحه ثم وضعها و مسح علیها و ان لم یمکن ذلک مسح علیها لکن الاحوط ضم التیمم ایضا خصوصاً اذا کان عدم امکان الغسل من جهه تضرر القدر الصحیح ایضاً‌ بالماء»[2] می فرماید: اگر جبیره ای بود و روی جبیره باندی پیچیده شد بعد از آن این باند درست به اندازه زخم نیست یک مقدار از زخم فراتر می شود این قسمتی را که جبیره فرا می گیرد فارغ و بیشتر از حد زخم این چه می شود؟ الان که زخمی را می بندید مخصوصا بیمارستانها که می بندند زخم که به اندازه یک سر انگشت باشد به اندازه چهار انگشت می بندند این چه می شود؟ آن قسمتی که اضافی و صحیح و سالم است ولی زیر جبیره قرار گرفته، حکمش چیست؟ می فرماید: اگر بعض اطراف صحیح تحت جبیره باشد اگر به مقدار متعارف باشد ببینید مقدارش چه اندازه است. اگر یک مقدار متعارفی است مسح کنید به شرط اینکه به مقدار متعارف باشد. مقدار متعارف یعنی حداقلی از مرز زخم بیرون باشد. می فرماید: اگر آن مقدار صحیح از بدن تحت جبیره باشد حکم آن چیست؟ آنکه زخم نیست که حکم جبیره داشته باشد قسمت صحیح بدن است پس حکم آن چه می شود؟ در این رابطه سید می فرماید و قاعده هم این است که اگر آن مازاد یعنی حوالی و اطراف زخم به اندازه متعارف باشد بیش از حد متعارف نباشد مسح کافی است و غسل نمی خواهد. اما اگر آن مقدار صحیح که تحت جبیره قرار گرفته از حد متعارف بیشتر باشد کسی که توجه به این چیزها ندارد وضو و نماز را کار ندارد می بندد در حد زیادی اینجا می فرماید اگر بیشتر از حد متعارف باشد باید سعی کند که رویش را باز کند و غسل کند و شستشو کند اگر جای غسل هست و مسح کند اگر جای مسح هست. سید هم به مقدار متعارف اکتفاء‌کرده است و حکم هم همین است و شبهه و اشکالی را کسی هم وارد نکرده است و مطلب تا اینجا معلوم است. اما آنچه که مورد بحث هست این است که اگر ممکن نباشد مسح بر آن جبیره یعنی رفع جبیره ممکن نباشد و مسح بر بشره قسمت صحیح در کنار زخم ممکن نباشد در این صورت که اگر امکان نداشت رفع جبیره و جبیره بیشتر از حد متعارف بود روی همان جبیره مسح کند ولی در صورتی که امکان رفعش وجود نداشته باشد. در این صورت می فرماید: احتیاط مستحبی این است که تیممی را هم ضمیمه کند خصوصا اگر این عدم رفع جبیره از آن قسمت صحیح عضو در اثر تضرر باشد یعنی نمی شود آن قسمت را برداریم برای اینکه ضرر می زند به آن مقدار صحیح، به خود مقدار صحیح مجاور هم ضرر می زند اگر جبیره را برداریم. اشکال نکنید که این کار نمی شود، فرضی است، اگر عدم امکان در اثر ضرر باشد یک خصوصیتی دارد که خصوصیتش را ان شاء‌الله در مسئله بعدی می گوییم که هر کجا که غسل ضرری شد وظیفه تیمم است. در صورتی که امکان داشته باشد جبیره را از محل صحیح رفع کنید به سادگی رفع کنید و غسل کنید یا مسح. و اما اگر امکان ندارد که عدم امکان عقلی نیست عدم امکان شرعی است یعنی ضرر می زند یا زخم آسیب بیشتری می بیند یا خود محل صحیح که در کنار زخم است با آب یک مقدار مشکل و آسیب می بیند در این صورت می فرماید: اشکال ندارد و مسح انجام بگیرد ولیکن اگر این بسته و جبیره بیش از حد متعارف باشد و امکان رفع وجود نداشته باشد در این صورت تیمم باید انجام بگیرد. سرّش را گفتیم که هر کجا وضو ضرری شد زمینه برای تیمم فراهم می شود. چرا این مطلب را می گوییم که اطراف را بشوید؟ روایت عبدالله بن سنان بود و روایت صحیحه حلبی بود که متن این بود «قال اغسل ما حوله»[3] و در حسنه عبدالله بن سنان آمده بود «یغسل ما حوله»[4] این مطلب تمام هست. ما خود آن زخم را جبیره می کنیم ولی در اطراف آن حکم جبیره که جاری نیست بلکه این حدیث بیان صریحی دارد که ما حول و اطراف زخم را باید شستشو بکنیم. اگر شستشوی اطراف ضرری و حرجی بشود قاعده ضرر نفی می کند و اگر ضرری و حرجی نبود اطراف را شستشو می کنیم و روی محل جبیره را مسح می کنیم و اما اگر جبیره از حد متعارف زیاد بود که این حد متعارفی که ما داریم در اینجا منظور از حد متعارف این است که آن بسته خارج حد زخم و جرح به آن مقدار برسد که قسمت صحیح را هم فرا بگیرد در حد اقلی که بسته روی محل صحیح قرار گرفته و وصل شده به محل زخم. آن حد فاصلی که فقط اتصال بین محل زخم و محل صحیح هست آن مقدار متعارف است و بیشتر از آن هر مقدار پارچه را بکشد و اضافه کنند خارج متعارف می شود و حکمش همان است که در صحیحه آمده بود «اغسل ما حوله» باید اطرافش را شستشو بکند. در هر صورت احوط این است که غسل ما حول انجام بشود جبیره انجام بشود. بنابراین احتیاط این است که مع الجبیره یک تیممی هم انجام بگیرد تا یقین به حصول اطاعت محقق بشود و الله هو العالم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo