< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله نهم از مسائل مربوط به جبیره

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا کان لم یکن جرح و لا قرح و لا کسر بل کان یضره استعمال الماء لمرض آخر فالحکم هو التیمم» اگر استعمال آب برای وضو ضرر داشته باشد اما این ضرر به وسیله جرح و کسر و قرح نباشد. اگر چنانچه استعمال آب ضرر داشت مثلاً سمت چپ دست تان مشکلی دارد که اگر آب روی آن بریزید این ضرر به آن وارد می شود. اینجا چه کنیم؟‌ آیا جبیره کنیم و یا تیمم؟ متن می فرماید «فالحکم هو التیمم لکن الاحوط ضم الوضوء مع وضع خرقه و المسح علیها ایضاً مع الامکان» حکم تیمم است. برای اینکه بدل و مبدل است و هر کجا که وضو ضرری شد وظیفه منتقل می شود به تیمم و ما هم گفتیم یعنی مبنای سید که اصل اولی تیمم است. و جبیره مورد خاصی داشت یک عملیات مخصوصی است و موارد خاصی دارد که احتیاج به نص خاص دارد که درباره جرح و قرح و کسر آمده بود. اما درباره ضرر که نیامده است استعمال آب که ضرری شد وظیفه منتقل می شود به تیمم و دلیلی بر جبیره نداریم. منتها از آنجا که احتمال می دهیم ملاک چنانکه از ضمن کلام شیخ انصاری استفاده می شود احتمال می دهیم که ملاک جرح و قرح اینجا باشد آن ملاک «یوذیه» بود که در خود نص صحیحه حلبی «یوذیه» داشت. آن «یوذیه» که معنایش ضرر بود لذا می گوییم اینجا هم آن ملاک است بنابراین طبق آن ملاک باید اینجا جبیره انجام بشود. پس از این یک جوابی سید الحکیم از این اشکال داده اند، جواب این است که ملاکات در تکالیف قابل کشف نیست. در وضعیات قابل کشف است و در تکلیفیات و عبادات قابل کشف نیست ولیکن علم به وجود ملاک داریم و علم به تشخیص ملاک نداریم اما اگر جایی اشاره رفته باشد از سوی خودشان به ملاک آن اشاره ما را هدایت می کند که ملاک این است. منتها ما کشف نکردیم بیان شده است که ملاک این باشد. بنابراین جواب آن اشکال داده شد که در تعبدیات ملاک قابل کشف نیست، جواب این بود که برای مکلف قابل کشف نیست ولی خود شارع که می داند. اگر یک جایی اعلام بکند ما می فهمیم. اینجا البته در موارد بسیار نادری می توانیم بربخوریم که ملاک مورد بیان قرار گرفته از جمله اینجا جرح وکسر جبیره شود که برداشتن جبیره و وضو گرفتن موجب اذیت باشد. در متن آمده «یوذیه». لذا چون اینجا احتمال ملاک می دهیم یک دغدغه خاطر برای ما به وجود می آید پس از به وجود آمدن این دغدغه می گوییم احتیاط این است که مضافا بر اینکه حکم تیمم بود احوط این است که وضو را هم ضمیمه کنیم منتها با همان وضع جبیره. آن موضعی که دست آدم که با شستن درد می گیرد ببندیم و باند پیچی کنیم و مسح کنیم روی آن با امکان که این وضعیت اگر امکان داشته باشد. «او مع الاقتصار علی ما یمکن غسله» یا اقتصار کنیم که این هم نص بود که «اغسل ما حوله» اقتصار کنیم بر آن چیزی که ممکن است غسلش که غسل آن اطراف آن موضع باشد. وضوی این چنینی هم احتیاطا بگیریم و تیمم هم بکنیم.

 

مسئله دهم

مسئله دهم: «اذا کان الجرح او نحوه فی مکان آخر غیر مواضع الوضو لکن بحیث یضر استعمال الماء فی مواضعه ایضاً فالمتعین التیمم» می فرماید: اگر جرح یا مانند آن مثل کسر در مکان دیگری باشد غیر از مواضع وضو، در موضع وضو نیست لکن آن موضع دیگر مثلا این دست ما که موضع وضو است و شانه ما موضع وضو نیست اما اگر دست را آب بکشیم این شانه ما درد می گیرد یا ضرر به آن وارد می شود اینجا می فرماید: در این رابطه تیمم متعین است. برای اینکه اولاً این مسئله مورد اجماع فقهاء است. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر ضرری در اثر وضو به وجود بیاید می شود از موارد تیمم.[1] خود ضرر به وسیله وضو به وجود بیاید وسیله استعمال آب از موارد تیمم است. که موضع وضو نیست منتها استعمال آب در موضع وضو به این موضع ضرر می زند. بنابراین اگر ضرر در موضع وضو باشد جا برای جبیره است و ضرر در خارج از موضع وضو باشد جا برای جبیره نیست. دو تا مسئله است. اما حکم در اول فرق داشت، که تیمم با وضو احتیاطاً کند. در این فرض دوم زمینه برای وضو وجود ندارد چون موضع وضو ضرری نیست تا جا برای وضو باشد. استعمال آب به آن موضع خارج از محل وضو ضرر می زند. اینجا قطعا تیمم است.

 

آراء فقهاء

اما آراء: شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه که مطلب همان بود که گفته شد. اما بعد از شیخ طوسی محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در اینجا این حکم مذهب ماست یعنی اجماع در مذهب است.[2] که اجماع اگر بگوییم اجماع است ولی اگر «مذهبنا» بگوییم رنگ اجماع رنگ تسالم پیدا می کند. چیزی که در متن مذهب و در اقتضای خود مذهب قرار بگیرد می شود تسالم. پس براساس رای شیخ و محقق حلی دیدیم که مسئله مورد اجماع است هرچند کلمه اجماع ذکر نشده بود. سید عاملی قدس الله انفسهم الزاکیات متن را که نقل می کند بعد می فرماید: «اجماعاً»[3] یعنی این حکم همین است و تصریح می کند اجماعاً. از لحاظ آراء مورد اجماع شد.

 

دلیل اول روایت معتبره ابن ابی عمیر

اما دلیل اول ما یک نص خاصی است معتبره ابن ابی عمیر، سند از این قرار است: محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله علیه السلام «یتمم المجدور و الکسیر بالتراب اذا اصابته جنابه»[4] مجدور بیماری است که بیماری پوستی دارد و آبله دارد استعمال آب برایش ضرر دارد وظیفه اش می شود تیمم. این نص خاص است و سند هم معتبر است. مرسل است ولی مرسل ابن ابی عمیر است.

 

سوال: این درباره غسل است؟

پاسخ: در اینجا دیگر برای تیمم و عذر از استعمال آب دیگر فرق بین وضو و غسل قطعاً وجود ندارد. غسل قطعاً‌ موضوعیت ندارد. این دلیل خاص بود. اما دلیل اصلی ما در این رابطه بسیار واضح است و آن قاعده لا ضرر است. در اصل وضوی ضرری که بدل می شود به تیمم ریشه اصلی اش قاعده نفی ضرر است. معنای لا ضرر این است که حکم ضرری وجود ندارد. یعنی وضویی که ضرری شد دیگر وجوب از بین رفته است. مسئله یازدهم: «فی الرمد یتعین التیمم اذا کان استعمال الماء مضراً مطلقاً اما اذا امکن غسل اطراف العین من غیر ضرر و انما کان یضر العین فقط فالاحوط الجمع بین الوضو بغسل اطراف العین و وضع خرقه علیها و مسحها و بین التیمم»[5] رمد یکی از بیماری های چشم دردی است که شاید زمان قدیم در اثر وارد شدن میکروب در چشم بوده که به وجود می آمده. که یک چشم دردی شایعی بوده که برای عموم به وجود می آمده. این رمد در فقه عنوان شده است و تا جایی که درباره روزه گرفتن به نحو خاص دلیل داریم که اگر کسی رمد داشته باشد می تواند روزه اش را افطار کند یعنی روزه اش را نگیرد اما درباره وضو در نصوص عنوان نشده است که رمد چشم درباره وضو چه می شود. منتها فقهاء فرموده اند که رمد اگر در چشم به وجود آمد و استعمال آب ضرر داشت باید تیمم کند. «اذا کان استعمال الماء مضراً مطلقاً» اگر استعمال آب ضرر داشت به طور مطلق چه آب داخل چشم برسد یا نرسد اطرافش هم اگر آب برسد ضرر دارد در این صورت تیمم متعین است. چون موضوع برای تیمم محقق است. موضوع تیمم مضر بودن استعمال آب است. «اما اذا امکن غسل اطراف العین» اما اگر شستشوی اطراف چشم بدون ضرر ممکن بود و ضرر فقط اختصاص داشت به شستن خود چشم در اینجا می فرماید احوط جمع است بین وضو به آن صورتی که گفتیم که خود چشم را نشوید اطراف چشم را شستشو کند و روی چشم یک خرقه و حاجبی بگذارد و بعد رویش مسح کند که بشود از قبیل مسح جبیره وانگهی تیمم هم بکند. برای اینکه در صورتی که اطرافش قابل شستشو بود و خود چشم در اثر آن عارضه قابل شستشو نبود و جبیره امکان داشت اشبه شئ به جبیره است که آن قروح و جروح هم تقریبا از یک سنخ می نماید و این هم جزء زخم و جزء قروح بگوییم. بنابراین چشم دردی یعنی رمد اگر در این حد بود که شستشوی اطرافش مانع نداشت عملیات وضو را در شکل وضوی جبیره انجام بدهد و تیمم هم بکند تا در نتیجه قطع به اطاعت و امتثال امر حاصل شده باشد. اما مسئله دوازدهم ان شاء‌الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo