< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درباره حکم مسلوس و مبطون

صورت مسئله شرح داده شد اقوال فقهاء هم گفته شد رسیدیم به نصوص، در این رابطه ابتداءً آن روایاتی که درباره مسلوس آمده است بحث کنیم آنگاه روایاتی که درباره مبطون هست مورد بررسی قرار بگیرد.

 

نصوص باب

موثقه سماعه سند از این قرار است: و عنه عن محمد بن الحسین عن عثمان بن عیسی عن سماعه که سماعه بن مهران است سند معتبر است. «قال سألت عن رجل اخذه تقطیر من فرجه اما دم و اما غیره قال فلیصنع خریطه و لیتوضو و لیصل فانما ذلک بناء ابتلی به فلا یعیدنّ الا من الحدث الذی یتوضو منه»[1] این حدیث که از حیث سند معتبر است تحت عنوان موثقه و از حیث دلالت هم هرچند حدیث مضمره است «سالته» ولی در این اضمار اشکالی وجود ندارد چون که سماعه غیر از امام از کس دیگر دیگر نقل نمی کند و سوال نمی فرماید. متن این است که سوال شده است درباره مردی که مبتلا به تقاطر است تقاطر بول که بشود سلس البول. «اخذه تقطیر من فرجه اما دم و اما غیره» فردی است از مخرجش تقاطر ادامه دارد چه کند؟ امام می فرماید: «فلیصنع خریطه» یک کیسه ای درست کند که فرج را در حدی محافظت کند که نجاست به محیط اطراف تسرّی پیدا نکند. پس از این عمل وضو بگیرد و نماز بخواند. تا اینجا حکم بود و یک تعلیلی هم آمده و آن این است که «فانما ذلک بلاءٌ ابتلی به» این یک گرفتاری هست که آن بنده خدا گرفتار آن شده. وضو را دیگر اعاده نکند «الا من الحدث الذی یتوضو منه» مگر از خود این حدثی که دوباره برود از وضو و نماز خارج بشود و در عملیات استنجاء قرار بگیرد آنگاه وضویش را تجدید کند. این حدیث از لحاظ متن که واضح است و تعلیلش هم یک تعلیل کامل که بلایی است و وضو و نماز اعاده ندارد. این حدیث سند درست است و دلالت آن کامل و تعلیل هم واضح است.

 

اشکال اضطراب در متن روایت

اما درباره این حدیث یک اشکالی شده است که این حدیث متنش کامل نیست، اضطراب دارد. برای اینکه این متن در وسائل در عوض کلمه «اخذه تقطیر فرجه» آمده است «قرحه» این «قرحه» که آمده است متن را به اشکال روبرو کرده است ربط به سلس البول دیگر ندارد و «قرحه» هست بنابراین با توجه به این اشکال متنی دلالت این روایت کامل نیست که گفته می شود اضطراب دارد. اضطراب یعنی یک کلمه بین دو چیز تصحیفی مردد بشود مثل برید و یزید،‌که اصل کلمه با هم یکی هستند به نقطه ها فرق می کند. چون کلمه اینجا خطر تصحیف دارد لذا متن قابل استفاده نیست و متن که قابل استفاده نبود نمی شود به این روایت استناد کرد. اما در جواب این اشکال سیدنا الاستاد فرموده اند که اولا این نسخه ای که در وسائل آمده «قرحه» فقط در وسائل آمده، در تهذیب[2] و در وافی[3] و همچنین در حدائق[4] کلمه «فرجه» هست و طبیعتاً امر که دائر باشد بین نسخه ای که وسائل است و نسخه تهذیب، طبیعتا تهذیب مقدم است. در این متونی که مراجعه می کنیم کلمه «فرجه» هست. این اولاً، و ثانیاً‌ قرائن داخلی داریم که «قرحه» در کار نیست چون سوال از وضو و صلاه شده است. دم قرح که ناقض وضو نیست ربط به نقض وضو ندارد، بنابراین این قرینه داخلی که سوال از وضو هست و همچنین خریطه طبیعتاً در اصطلاح فقه و اهل شرع برای فرج رجال بکار می رود و برای قروح چنین استعمالی وجود ندارد. در نتیجه این کلمه «قرحه» در وسائل اشتباه از نسّاخ تلقی می شود و این قرائن و شواهد اطمینان حاصل می شود که کلمه «قرحه» اشتباه است. دلالت کامل است. از این متن چه نکاتی گرفتیم: 1. درباره صلاه آدم گرفتار وضو بگیرد، اگر این حدیث نبود ما از کجا می فهمیدیم که وضو بگیرد در حالی که ممکن است در عین وضو تقاطر وضو را نقض کند. پس این نص خاص تخصیص شد برای ادله نواقض و حکم به وضو قبل از صلاه را برای ما اعلام کرد. آنچه که از این حدیث شریف استفاده کردیم این شد که وضو بگیرد و تقاطر پس از وضو حکم ناقض را ندارد اما نجاستش محفوظ است که باید در استتار و در داخل کیسه قرار بدهد تا به سایر اعضای بدن نجاست سرایت نکند.

 

روایات درباره مبطون

و اما روایاتی که درباره مبطون آمده است، این حدیث یک متمم هم دارد یعنی موثقه سماعه یک متمم هم دارد و آن صحیحه حریز بن عبدالله در این صحیحه آمده است محمد بن علی بن الحسین و محمد بن الحسن باسنادهما عن حریز یعنی هم شیخ صدوق و هم شیخ طوسی به اسنادشان از حریز نقل می کند. اسناد شیخان شیخ صدوق و شیخ طوسی به حریز بن عبدالله همیشه درست است. عن ابی عبدالله علیه السلام «انه قال اذا کان الرجل یقطر منه البول و الدم اذا کان حین الصلاه اخذ کیساً و جعل فیه قطناً ثم علّقه علیه و ادخل ذکره فیه ثم صلی»[5] این حدیث که سندش هم صحیح است مکمل و متمم می شود برای حدیث قبلی که اگر قطره بولی بود چون آنجا یک احتمال تبدیل نسخه می دادید اینجا دیگر احتمال تبدیل نسخه نیست. و بعد هم «اخذ کیساً» هم دقیقا تصریح کرد که برای عورت مرد هست. حکم همین است که نماز را با این وضعیت بخواند، وضویش را آنجا گفته بود اینجا شرح داد که در حین نماز این تقاطر اشکال ندارد و خریطه را با شکل خاصی درست کند. فعلا این دو حدیث که درباره سلس البول آمده اند مطلب را کامل بیان کردند که تقاطر در حین صلاه ناقض نیست و وظیفه این است که یک وضو قبل از صلاه بگیرد و نجاستش هم مرتفع نیست. و اما حدیثی که درباره مبطون آمده است، که در این باب نیست و در تهذیب هست. درباره مبطون موثقه محمد بن مسلم است چون ابن بکیر از محمد بن مسلم نقل می کند و می شود موثق. محمد بن الحسن شیخ طوسی باسناده عن احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که اسناد هم درست است، بزنطی که توثیق دارد عن ابن بکیر که عبدالله بن بکیر که از ثقات معروف است عن محمد بن مسلم که از اصحاب است‌ «قال سالت اباجعفر علیه السلام عن المبطون فقال یبنی علی صلاته»[6] یک جواب مختصر و کوتاه، امام فرمود: بناء بگذارد به نماز خودش یعنی آن سیلان و جریان ریح یا غائط نماز را باطل نمی کند. فقط درباره نماز فرموده است که نماز را آن سیلانی که «ما یخرج من البطن» ضرر نمی زند. که سه روایت این باب از محمد بن مسلم نقل شده است، روایت سوم که از محمد بن مسلم است و موثقه است از عبدالله بن بکیر از ابی جعفر علیه السلام «قال صاحب البطن الغالب یتوضو ثم یرجع فی صلاته فیتم ما بقی»[7] صاحب جواهر می فرماید این سند موثقه است و تحقیق هم این است که این سند موثق است. از امام باقر علیه السلام سوال کرد که صاحب بطن غالب، منظور از بطن غالب یعنی بطنی که کنترل نمی شود در اداره فرد نیست جریان دارد. یا ریح یا غائط است. کسی که چنین گرفتاری را دارد چه کند؟ امام فرمود: «یتوضو» اینجا یک وضو قبل از صلاه آمده، اگر این حکم نبود ما نمی توانستیم بگوییم که وضو دارد چون وضو که می گیرد در حال وضو با ناقض برمی خورد. «یتوضو» تخصیصی است نسبت به ادله نواقض. «ثم یرجع فی صلاته فیتم ما بقی» در اینجا وضو آمده است و نکته دوم که «ثم یرجع»‌ دارد این معنا را می رساند که در وسط نماز اگر حادثه خروج از مخرج را بربخورد آبی در کنار خودش بگذارد فورا وضو بگیرد، که یک نظری بود که دیروز اشاره کردیم. «فیتم ما بقی»‌ آنچنان که باقی مانده است را کامل کند. این متنی است که اینجا آمده است. اما حدیث سوم باز هم از همین محمد بن مسلم و موثق به همین مضمون در تهذیب آمده، حکم صاحب سلس و بطن ولی در آن حدیث و همین طور در کتاب وافی کلمه «ثم یرجع» ندارد فقط آمده است «صاحب البطن یتوضو و یبنی علی صلاته» نتیجتاً این شد براساس مفاد این حدیث مبطون باید در حال نماز اگر به ناقض برمی خورد بتواند وضو بسازد تا جایی که به عسر و حرج برنخورد. این را از متن فهمیدیم. اما فهم فقهاء در فتوا چه می شود؟ در این رابطه سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه که روایات را بحث می کند می فرماید: این حدیث یعنی موثقه دوم که «ثم یرجع فی صلاته» داشت این موثقه تعارض دارد با موثقه سماعه، موثقه سماعه گفت «فانه بلاء یبتلی بهم و لا یعیدنّ» و این «ثم یرجع» یعنی وسط نماز وضو بگیرد و برگردد، این تعارض است. در این تعارض چه کنیم؟ سیدنا الاستاد می فرماید: این تعارض به جایی نمی رسد. برای اینکه این موثقه ای که در متن خودش جمله «ثم یرجع»‌ را دارد این روایت تمام نیست، اولاً سند این روایت ضعیف است. اسناد شیخ طوسی به عیاشی ضعیف است. شیخ طوسی از عیاشی نقل می کند و شیخ عیاشی بقیه اسناد را می آورد. «باسناده عن العیاشی» اسناد شیخ تا عیاشی درست نیست. پس سند ضعیف است. و ثانیاً این متنی که اینجا آمده است این متن در تهذیب نیامده، «ثم یرجع» ندارد، در وافی هم نیامد، فقط صاحب البطن «یتوضو و یبنی علی صلاته»‌ و قرینه ای هم اینجا وجود دارد که این متن اضافه شده باشد و نقل مضمون، قرینه این است که یک راوی از یک امام یک سوال را سه بار پرسیده باشد و امام برای جواب جواب های مختلفی داده باشد. این قابل التزام نیست مناسبت ندارد. لذا توجیه این است که نقل مضمون است در صورتی که نقل مضمون باشد از اعتبار و اعتماد ساقط و خارج می شود. وانگهی بر فرض اینکه بگوییم این متن درست هست باز هم باید حمل بر استحباب بکنیم. چون تعارض می کند با تعلیلی که در موثقه بود، «فانه بلاء لا یعیدن» آن تعلیل ظهورش بالاتر از این است که بگوییم مراجعه شود فرمود اصلا اعاده نکند، بلا و گرفتاری است. ظهورش که اقوی بود آن را مقدم می کنیم این روایت که مضمونش وضو در وسط نماز هست حمل بر استحباب می کنیم. در نتیجه مطلبی که از روایات استفاده شود که وضو در وسط نماز انجام بگیرد از این روایات استفاده نمی شود. صحیح آن است که یک وضو کافی است برای نمازها تا آخر چنانکه شیخ طوسی اعلی الله مقامه فرموده است.[8] این تمام مطلب بود تا اینجا.

 

تحقیق

اما تحقیق این است که کلام سیدنا الاستاد بسیار دقیق و محققانه اما آن اشکالی که درباره سند فرمودند توجه کنید برخواسته از مبنای ایشان هست و آن مبنا را ایشان گسترش می دهد تا حد معاصرین، یعنی یک فقیه از فقیه معاصر خودش اگر نقل کند هم باید اسنادش صحیح باشد. شیخ عیاشی در عصر همین قدماء است شیخ عیاشی از روات قدماء که نیست، شیخ عیاشی در اواخر قرن سوم هست، معاصر شیخ کلینی است اگر شیخ طوسی از شیخ کلینی روایت یا اسناد داشته باشد جایی برای سوال ندارد. چون با هم در ارتباط و اتصالات هستند. اینجا جایی برای سوال از صحت اسناد نیست. لذا اینجا دیگر اسناد مطرح نیست شیخ طوسی که از شیخ عیاشی نقل می کند یعنی قابل اعتبار و اعتماد است. بحث رجالی اینجا زمینه ندارد. پس اشکال ضعف سند مرتفع است هرچند کلام ایشان هم درست است با آن دقتی که دارند اسنادی اینجا وجود نداشته، و ثانیاً مضمون این حدیث که در مبطون باید وسط نماز اگر به عسر و حرج کشیده نشود وضو ساخت و برگشت این مضمون معمول به عند القدماء و المتاخرین است. و قدماء و مشهور به مضمون این حدیث عمل کرده اند. بنابراین حدیثی نیست که بگوییم قابل اعتماد نباشد بلکه اعتماد عملی هست که به طور واضح از یک فحص بسیار مختصری به دست می آید که ان شاء‌الله ادامه بحث برای فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo