< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تکمله ای درباره مسئله هشت

«ذکر بعضهم» که ابن ادریس بود در حالت اضطرار می شود نماز اضطراری خواند که به حداقل صورت نماز اکتفاء کرد قرائت یا تسبیح، رکوع و سجود به ایماء مثل صلاه غریق. در این رابطه سید طباطبایی فرمودند: «هذا و ان کان حسنا لکن وجوبه محل منع بل تکفی الکیفیه السابقه» از لحاظ قواعد شخصی که مضطر هست یعنی مسلوس و مبطون حالت اضطرار دارد در حالت اضطرار صلاه اضطراریه جا و زمینه دارد. به این صورت که این فردی که در حال اضطرار است و بتواند تحفّظ بر طهارت کند نماز را در حالت اضطرار بخواند قرائت یک تسیبح رکوع و سجود به اشاره تا بشود نمازی را در حالت طهارت خوانده باشد. این شکل مطابق قاعده است برای اینکه تزاحم است بین حفظ طهارت و حفظ صورت کامل صلاه. و از آن جا که صورت صلاه بدل دارد و طهارت در اینجا بدل ندارد، در تزاحم گفتیم آنکه بدل ندارد مقدم می شود. پس طهارت مقدم است که منظور وضو باشد حفظ کند با خواندن نماز در حداقل. این طبق قاعده است. و حسن آن این است که هم نماز را به همین صورت اضطراری بخواند و هم با آن کیفتی که قبلا گفته شد نسبت به هر نمازی یک وضو بگیرد. این حالت اگر رعایت بشود طبیعتاً احتیاط است و جمع بین محتملات و یقین به برائت. اصل احتیاط که حسن دارد که شبهه ای نیست. گفته بودیم که حتی جایی که استصحاب و برائت هم جاری می شود حسن احتیاط محفوظ است. احتیاط که سید می فرماید «حسن» شکی در آن نیست ولی خواندن نماز به نحو اضطراری دلیل ندارد، قاعده این را اقتضاء می کند اما به نصوص که مراجعه کنیم صحیحه مسعود بن حازم[1] داشتیم برای ما اعلام شد که مسلوس و مبطون می تواند با یک وضو نماز بخواند اگر ناقض در حال صلاه در اثناء صلاه واقع بشود مانعی ندارد. بنابراین چون نص خاص داریم که صورت عمل برای مسلوس و مبطون از آن قرار است یعنی نسبت به هر نمازی یک وضو، اگر فتره ای در وسط نماز هم باشد برود وضو بگیرد و برگردد و مابقی را کامل کند. بنابراین قاعده با وجود نص تاثیری نخواهد داشت و جا نخواهد داشت. نص ورود دارد بر قاعده، نص که بیاید دیگر موضوع قاعده را برداشته است. بنابراین این مسئله کامل شد، و وجوب وضوی اضطراری محل منع است که سید طباطبایی فرموده است بلکه کیفیت سابقه که در نص آمده است نماز با خواندن قرائت و رکوع و سجود درست با یک وضو هر نماز درست و کافی است.

 

سوال:

پاسخ: چون که تیمم شرائطش غیر از شرائط اضطرار در سلس البول است. جا برای جواز تیمم وجود ندارد برای تیمم عمدتا فقدان الماء زمینه است. مسئله شماره نه: «من افراد دائم الحدث المستحاضه و سیجئ حکمها»

 

مسئله دهم

مسئله شماره ده: «لا یجب علی المسلوس و المبطون بعد برئهما قضا ما مضی من الصلوات» می فرماید: بر مسلوس و مبطون بعد از اینکه خوب بشود قضای آن نمازهایی که آن گونه خوانده اند واجب نیست. اولاً قاعده اجزاء اعلام می کند عدم قضا را، چون که در آن شرائط ماتی به مطابق با ماموربه بوده است. هر کجا که مطابقت بین این دو عنوان وجود داشته باشد اجزاء قطعاً خواهد آمد. چون حکم اضطراری ماموربه شرعی است و حکم اضطراری حکم واقعی است کشف خلاف هم نشده است، لذا نه کشف خلافی است و نه عدم مطابقتی است بنابراین اجزاء درست و به جاست. و ثانیاً سیدنا الاستاد می فرماید: قضا ندارد برای اینکه قضا موضوع می خواهد، تا موضوع برای قضا محقق نشده است حکم به قضا معنا ندارد. موضوع قضا فوات است، فوات صلوات. اینجا فوت صلاه صورت نگرفته، نماز اداء شده است نه فوت. بنابراین از اساس موضوع برای قضاء محقق نشده است تا حکم به قضا اعلام بشود. «نعم اذا کان فی الوقت وجبت الاعاده» یک استدراکی می فرماید که اگر این عارضه یعنی مسلوسیت و مبطونیت در خود وقت برطرف بشود اعاده واجب است. سرّش این است که این فرد که مسلوس هست عنوان مسلوس است ولی با یک خصوصیت که در تمام وقت معذور و مضطر باشد. قاعده در مضطر این است کلاً که اضطرار مستمر باشد اگر یک گوشه ای از وقت اضطرار رفع بشود دیگر عنوان مضطر صدق نمی کند. بنابراین اگر در وقت اضطرار رفع شده باشد دیگر عنوان مضطر صدق نمی کند و وظیفه همان حکم حالت اختیاری خواهد بود که نماز را بخواند.

 

مسئله یازدهم

مسئله یازده: «من نظر ان یکون علی الوضو دائما اذا صار مسلوسا او مبطونا الاحوط تکرار الوضو بمقدار لا یستلزم الحرج و یمکن القول بانحلال النذر و هو الاظهر» مسئله این است که کسی نذر کند که دائم الوضو باشد بعد این فرد مبتلا بشود به سلس و بطن، حکمش چه می شود؟ این کاملا نذر منحل شده است. منظور از این منحل یعنی خود آن عقد از بین رفته. و یا اینکه مثل همان نماز هر کجا یک فرصتی به دستش آمد وضو بگیرد یا در حال آن ناقض وضو بگیرد چون که نذر کرده است که دائماً علی الوضو باشد.

 

نذر دو قسم است

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: نذر به دو قسم است: قسم اول این است که نذر در شکل افرادی باشد، قسم دوم نذر در شکل مجموعی. منظور از افرادی این است که مثل عام افرادی، که وجود تعلق می گیرد به فرد فرد نه به مجموع من حیث المجموع. نذر مجموعی این است که وجوب نذر تعلق می گیرد به مجموع اوقات من حیث المجموع که اگر این حالت مجموع شکست و صدمه دید اختلال به وجود آمد دیگر امتثال صورت نمی گیرد، عمدی بود کفاره دارد و غیر عمدی منحل. بنابراین پس از که این دو قسم نذر را گفتیم تطبیقش را بسیار به آسانی عنایت کنید. اگر افرادی بود یعنی نذر تعلق گرفته است به وضو به عنوان فرد فرد وضو در هر وقتی از اوقات، فرد یعنی وضو در هر وقت از اوقات، در این صورت انحلال معنا ندارد. هر موقع و هر وقتی که فرصت و فتره باشد وجوب نذر می آید و مکلف وضویش را می گیرد. و اما در مواردی که ناقض ادامه دارد طبیعتاً آنجا کار ناممکن است و وضو میسور نیست و وجوب ساقط می شود. این حالت را ادامه می دهد به شرط اینکه عسر و حرجی به وجود نیاید. اگر همین حالت هم یعنی رعایت فرد عسری و حرجی بشود طبیعتاً قاعده عسر و حرج وجوب را برمی دارد و اما اگر متعلق نذر مجموعی باشد یعنی در مجموع اوقاتی که در اختیار یک مکلف مختار هست باید وضو داشته باشد غیر حالت خواب و مقطع هایی از زندگی. در حالت عادی وضو داشته باشد مجموعاً. اگر نذر این جوری شد همان که در عام مجموعی خواندیم که امتثال یک مورد است و مخالفت هم یک مورد. اگر چنانچه در عام مجموعی دیدیم که یک مورد اختلال به وجود آمد و عدم تمکن از وضو به جهت جریان استمرار ناقض دیگر امتثال صورت نمی گیرد و وضو واجب نیست آنگاه ممکن است که بگوییم در این صورت از مسئله قضیه نذر به انحلال کشیده می شود یعنی عقد نذر منحل می شود. بنابراین با این تفصیل بسیار دقیق انحلال نذر نیاز به دقت و توجه به تفصیل می طلبد. با این تفصیل نذر منحل می شود اما در صورتی که متعلق نذر مجموع باشد.[2] مطلب تا اینجا تمام، بحثی نداریم. این مطلب مقتضای قاعده نیست این مطلب منوط به قصد ناذر است. مسائل قصدیه مربوط می شود به قصد ناذر. قاعده ندارد که ما اعلام بکنیم که مقتضای قاعده مجموعی است یا افرادی. در بحث عام داشتیم گفتیم که اصل در نوع عموم افرادی است چون مجموعی نیاز به یک خصوصیت زائده دارد.

 

سوال:

پاسخ: مربوط می شود به قصد ناذر، ناذر اگر عامی هم باشد اینقدر می فهمد که من تمام اوقات را به طور کل نذر کرده ام یا اینکه نذر کردم افرادی هر وقت کل این اوقات را، فرق است بین کل و مجموع. کل این اوقات را نذر کردم که هر وقتی از این اوقات را باید با وضو باشند. ما یک بحث وضوی مفصلی داشتیم کل بحث وضویی که بحث شد به عنوان بحث وضو جدا بکنند یک تحقیق ویک نوشته علمی فقهی خودش می تواند مفید و موثر باشد و اثری باشد برای خود شما عزیزان. وضو بحثش تمام شد.

 

اغسال

رسیدیم به اغسال، «فصل فی الاغسال والواجب منها سبعه غسل الجنابه و الحیض و النفاس و الاستحاضه و مس المیت و غسل الاموات و الغسل الذی وجب بنذر و نحوه کان نذر غسل الجمعه او غسل الزیاره»[3] در این رابطه فقط اغسال را بگویم در فقه اغسال واجبه عند القدماء و المشهور شش تاست. شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الاغسال المفروضه سته»[4] شش تاست همین شش تایی که اسم بردیم به استثناء نذر. و شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «فی الاغسال المفروضات و المسنونات» بعد می فرماید: اغسال واجبه شش تاست همین شش تایی که گفتیم.[5] این قول قدماء بود. مشهور در فقه متنی از شرائع، محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اغسال مفروضه شش تاست همان شش تایی که گفتیم.[6] سه تایش مربوط می شد به بانوان حیض و نفاس و استحاضه. و سه تایش مشترک بود که جنابت و مس میت و غسل میت و غسل مس میت. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا خلاف بین الفقهاء بالنسبه الی تلک الاعداد الا عن سید علم الهدی»[7] که ایشان می فرماید: غسل مسّ میت مستحب است. و اما پنج تای دیگر مورد اجماع، تسالم بلکه ضرورت است. هر کدام یکی یکی بحثش خواهد آمد. اما فقهای اخیر یا معاصرین که هفت تا گفته اند غسل واجب به وسیله نذر را هم جزء اغسال مفروضه شمرده اند. عدد اغسال واجبه معلوم شد. شش تا یا هفت تا، با تفصیلی که گفتیم. و اما غسل زیارت چه غسلی است و چه صورتی دارد سید طباطبایی در انحاء و انواع غسل زیارتی شرح دادند که یک جلسه مستقل می طلبد فردا ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo