< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه هشتم سوره هود درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

روز آخر جلسه بحث امسال ما هست تفسیر آیات ولایی از حسن اتفاق آیه ای که امروز می خوانیم طبق تفسیر مربوط است به وجود مقدس خود آقا امام عصر. سوره هود آیه 8، در این آیه یک مقدمه دارد که مقدمه اش «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» امتحان تان می کنند که کدام هایتان بهترین عمل را می کنید،

 

ترجمه

بعد «وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» می فرماید که اگر از آنها عذاب را به تاخیر بیاندازیم تا امت معدوده، دیگر از این ظاهر این را فهمیدیم بعد می بینیم که امت معدوده کیست. می گویند چرا این عقب افتاد و چطور شد که انجام نگرفت، گویا یک نوع استهزاء می کنند. آگاه باشید روزی که برسد برای آنها عذاب دیگر برنمی گردد از آنها. و جواب آن استهزائشان را می بینند. ما حصل این آیه این است که مردمی که بی راهه می روند بعد می گوییم بی راهه رفتن او به چه صورت است. و بعد برای اینها که امر به معروف یا اطلاع داده شود که فرجی هست آقایی داریم او خواهد آمد، استهزاء می کند کجاست، کی می آید نشد آن چیزی که می گفتید. خدای متعال می فرماید می رسد روزی آگاه باشید که عذاب دیگر روی سر آن افرادی که این استهزاءها را دارند خیمه می زند و کنار نمی زند. آن روز خواهد آمد که آن روز امت معدوده است. این چیزی بود که از ظاهر آیه با ترجمه آزاد استفاده کردیم اما این امت معدوده کیست.

 

مراجعه به تفاسیر

به تفسیر مراجعه کنیم تفسیر قمی در تفسیر همین آیه می فرماید: «ولئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده قال ان متعناهم فی هذه الدنیا الی خروج القائم فنردّهم و نعذبهم لیقولن ما یحبسه ان یقولون اما لا یقوم الامام و لا یخرج علی حد الاستهزاء فقال الا یوم یاتیهم لیس مصروفا عنهم و حاق بهم ما کانوا یستهزئون».[1] در ادامه روایت دیگری را از ابن ادریس نقل می کند در ترجمه همین آیه «ولئن اخرنا العذاب الی مده مدیده لیقولن ما یحبسه قال» که روایت نقل شده از امیرالمومنین و سندش هم صحیح است. «قال الامه المعدوده اصحاب القائم» این امت معدوده است «ثلاثمامه و البعضه»[2] سیصد و اندی، این اصحاب ائمه هست تا اینجا برای اینها مهلت داده می شود تا بیاید به جزای اعمال شان برسد اگر متنبه نشوند. در همین رابطه تفسیر عیاشی عن عبد الاعلی حلبی از امام باقر علیه السلام می فرماید: «اصحاب القائم ثلاثمائه و البعض عشر رجلا هم والله الامه المعدوده» امام باقر قسم یاد می کند که امت معدوده اینها هست. بعد هم می فرماید با یک وضعیت خاصی که «یجمعون له فی ساعه واحده» یک خصوصیت هم می گوید این سیصد و اندی همه هم زمان جمع می شوند تدریجی نیست مثل باران بهار، «کقزع الخریف»[3] قظع ابر باران زا است و خریف ایام بهار است. و روایت دوم را هم عن الحسین عن الخراز عن ابی عبدالله، «ولئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده» در این روایت سند هم حلبی از امام باقر آمده است «الی امه معدوده قال هو القائم و اصحابه»[4] این امت معدوده است. امت معدوده می آید و مواظب او باشید. این آیه یک انذار و یک تبشیر، یعنی یک اخطار و یک مژده و بشارت. کسانی که الان با آقا نیستند و با امام عصر نیستند از امام عصر بیگانه هستند به دو صورت اند، یک صورتش این است که غافلند اینها که غافلند در غفلت شان می مانند. اینها به جایی نمی رسند. اینها محرومند. یک دسته ای هستند مثل فسقه و فجره و کفره ای که اشکال می کنند و استهزاء می کنند بله امام تان خواهد آمد و امام عصر دارید. اینها دیگر از عذاب شدیدی گرفتار می شوند که «لیس مصروفا» که عذاب از آنها برنمی گردد. امت معدوده طبق این آیه اصحاب امام عصر سلام الله تعالی علیه است.ما دیگر وظیفه مان را فهمیدیم کسی که در این دنیا داعیه مذهب دارد اگر به مذهب اهل بیت معتقد است که هست ان شاء الله باید مواظب باشد ارتباطش را با آقا برقرار کند. درباره ارتباط با آقا یک نکته هایی که گفته می شود که به عنوان یادآوری بگویم، اولا معرفت به امام. معرفت امام حداقل دو مرتبه دارد که معرفت به اصطلاح می گوییم کف و سطح. کف معرفت محدث قمی می گوید همان است که انسان بداند امام امیرالمومنین تا امام عصر امام مفترض الطاعه است. یعنی همان نبوت را به عهده دارند با یک اختلاف که وحی برایشان مستقیم نمی رسد. امامت یعنی ادامه نبوت است، که سیدنا الاستاد آقای خویی قدس الله نفسه الزکیه در زندگینامه اش که آمده است می فرماید: «امیرالمومنین نفس رسول الله و خلیفته بعده» هر امامی نفس معصوم و امیرالمومنین نفس پیامبر است امام حسن و امام حسین هم نفس امیرالمومنین است تا حضرت حجت که خاتم الاوصیاء یک فضائلی بیشتری هم دارد. یعنی آنچه در آن امامان بوده در این امام عصر هست. این حداقل معرفت است. و اما درجه دوم معرفت که کامل می شود درجه دوم معرفت دو تا متن داریم آن را بخوانیم یک متن در اصول کافی است باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، یک روایت را حدود سه چهار صفحه است اوصاف و فضائل امام در این روایت آمده. در این روایت بعضی از تکه هایش را برایتان یادداشت کرده ام که از خود امام رضا نقل شده، در مرو کسی آمد سر راه امام رضا گفت درباره امامت یک چیزی بگو، نشست حضرت رضا اوصاف امام را همراه با آیات قرآن و متضمن تولی و تبری اینها را بیان کرد «الامام امین الله» بعد از چند جمله دیگر «نظام الدین و عز المسلمین» امام عزت ماست ما چیز دیگری غیر از این نداریم «و لله العزه ولرسوله و للمومنین» این است که «و غیظ المنافقین و بوار الکافرین الامام واحد دهره لا ینادینه احد و لا یعادله عالم و لا یوجد منه بدل و لا له مثل و لا له نظیر مخصوص بالفضل کله من غیر طلب منه له و لا اکتساب بل اختصاص من المفضل الوهاب» این حدیث متبرک بخوانیم معرفت حاصل بشود برای ما. و متن دوم درباره معرفت امام زیارت جامعه کبیره است. زیارت جامعه کبیره در حقیقت بیان کامل در جهت معرفت امام یا به عبارت دیگر امام شناسی است، در حد مطلوب خودش «بکم یمسک السماء و ینفس الهم» تا آنجا که «و الی جدکم بعث الروح الامین» این متن ها را که در جامعه کبیره بخوانیم معرفتی پیدا می کنیم که درباره امام بشناسیم که امام هیچ وقت فکر نکنیم که یک بشر عادی است. اگر کسی امام را یک بشر عادی فکر کند امام شناسی اش غلط است در قالب جسم انسانی آمده است مثل پیامبر. تمام نجات و نورانیت و هدایت گره خورده است به معرفت امام. از معرفت دور بشویم افتاده ایم. به معرفت ولایی و امام برسیم که رستگار و اهل نجاتیم. و در تجربه طلبگی خود ما اگر یک روحانی و یک عالم دینی برسد به جایی که معرفتش نسبت به امام کامل باشد او به طور غیر طبیعی توفیق رشد در جهت فقه و اجتهاد پیدا می کند. گفته ام برای این مطلب گاهگداری زندگینامه این اعاظم و این اقطاب فقه و اصول را مطالعه کنید. جلسه قبل درباره شهید ثانی چیزی گفتیم این جلسه یادآور بشویم صاحب جواهر در مقدمه کتاب زندگینامه ای مختصر صاحب جواهر آورده که بعضی از دانشمندان معروف می گویند جواهر معجزه است. واقعا هم اگر خرد بشود با معادلات تطبیق نمی کند آن زمان که نه شرائطی داشت دفتر و کاغذ درست نبود قلم و کاغذش آماده نبود چطور توانسته است بیش از صد صاحب نظری را در کل ابواب خدا می داند اینها چه بودند، آیت الله است دیگر. وقتی از دنیا می رفت در حین وفات شیخ انصاری را طلبید. شیخ انصاری که وارد شد منزوی بود اسم و رسمی هم نداشت در آن زندگینامه آمده است که تا آن موقع اسمش بود ملا مرتضی. ملا مرتضی آمد بعد که اعاظم نشسته بودند که هر کدام در معرض مرجعیت و اجتهاد بودند صاحب جواهر گفت که مرتضی نصب کرد جانشین برای خودش. مرتضی تو باید جای من مسند مرجعیت را بگیری. می دانید در مسلک فقهاء امر استاد امر درجه دو هست، امر درجه اول امر خود آقاست و امر درجه دو امر فقیهی که استاد آدم باشد. گفت چشم، قبول کرد. گفت بعضی ها از تعجب انگشت حیرت به دندان گرفتند تا اینکه خون شد اینقدر حیرت انگیز بود که این آمد از منزل صاحب جواهر که بیرون آمد یک مرتبه شد شیخ مرتضی. تا آن موقع بود ملا مرتضی و شد شیخ مرتضی. تا از جانب آقا نبود یک لطفی، کوشش عابد بیچاره به جایی نرسید. باید عنایتی از سوی مولی برسد و آن هم از کرمش. عنایت را از کرم طلب کنید هیچ وقت از لیاقت طلب نکنید از کرم. ما می گوییم در قسم هایتان قسم های خیلی غم انگیزی به زبان نیاورید امام را به کرمش قسم بدهید، خوب قسم بدهید. خیلی عالی و جاندار و مودبانه. چون قسمی که آدم بدهد مثلا به حضرت صدیقه آقا متاثر می شود راضی نشویم که آقا متاثر بشود. اینها آقا را متاثر می کند. ما که می گوییم به این چیزها قسم ندهید لذا راضی نشویم که اقا متاثر بشود بگوییم آقا به کرمت. و ائمه همه اهل کرم اند. صاحب جواهر ارادتش به اهل بیت در چه حد بود؟ کسانی از فقهاء که به جایی رسیده اند فقهاء و مومنین منتها فقهاء که درس فقه بوده، کسی که درس فقه می خوانند و فقهایی که به جایی رسیده اند آن فقیه به جایی رسیده که ولایتش ولایت بوده. آن فقیه به جایی رسیده است که تمام وجودش ذوب در ولایت علی بوده است و اهل بیت. آن قصه معروف صاحب جواهر را در همین مقدمه جواهر می نویسد که یک قصیده ای دارید معروف یک شاعر عرب به نام قصیده ازریه، این قصیده شبیه قصیده محتسم کاشانی است و قصیده معروفی درباره اهل بیت است. صاحب جواهر می گوید که ای کاش آرزو می کنم می شد از ثواب جواهر من را این شاعر می گرفت و ثواب این قصیده اش را به من می داد. ولایت چه می کند. فقهایی که رسیده اند به جایی از طریق ولایت. من تجربه خودم که در زندگی ام دارم مثلا خودم امام خمینی را می دیدم در نجف هر شب بدون هیچ قطع و وصلی مستمرّ هر شب به زیارت حرم امیرالمومنین مشرف می شد با یک حال و هوای خاصی ایستاده زیارت را می خواند. همان زیارت هایش بود که آمد سیل و بنیاد پهلوی را از بن کند. و در زندیگنامه سیدنا الاستاد آمده است مقدمه کتاب تنقیح،‌می نویسد: «فاطمه الزهراء لا شک فی عصمتها و عصمتها من ضروریات مذهبنا» عصمت حضرت زهراء از ضروری مذهب ماست. و بعد می فرماید: اگر علی نبود کفوی برای حضرت زهراء نبود. «لانها سیده نساء‌العالمین علی ما اعتقد به الروایات» فقهی صحبت می کند. این ولایت است. از اینجا یک ادامه را می دهد یک نکته را درباره حضرت زینب هم می گوید،‌می فرماید: «و السیده زینب شریکه الحسین» من که نمی گویم یک آدم عادی نمی گوید سید الخوئی می گوید. «و لم تخضع للجبابره» در برابر جباران خضوع نکرد هر وقت سختی دید ولی خضوع نکرد. یک لحظه در تمام عقبات و مراحل یک لحظه با خضوع و التماس از دشمن چیزی نخواست با کمال شهامت چیزی را برای دشمن اعلام می کرد. عجیب است، این است که خودم دیدم ایام عاشوراء که می شد دفتر ایشان بودیم ایشان کنار پنجره نشسته بودند دسته آمد موکب سینه زنی، تا موکب وارد شد صدای طبل و نوای موکب را شنید شروع کرد به گریه کردن با صدا، تکان می خورد و با صدا گریه می کرد. اینهایی است که آدم را به جایی می رساند. تا ما به جایی نرسیم که معرفت ولایی ما کامل نشود از چشمه فقه نمی توانیم سیراب بشویم اما اگر خدا این توفیق را به ما بدهد که برسیم به اینجا آنگاه یک دانشمندی می گوید یک عالم دینی با معرفت ولایی پایبند به احکام در بین قوم خودش یک پیامبر کوچک است. و یک عالم دینی بدون معرفت و تحت تاثیر هوای نفس در بین قوم خودش یک شیطان بزرگ است. روایت را بخوانم، اصول کافی باب صفه العلماء از امام صادق در ترجمه «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»[5] سوال شد معنایش چیه؟ فرمود: «یعنی بالعلماء من صدّق فعله قوله و من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم»[6] و روایت دیگر می فرماید: «عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد»[7] عالمی که به علم خودش نفع به مردم برساند بهتر و فضیلتش بالاتر است از هزار عابد. ما در اینجا به بحث نشسته ایم در جوار حضرت کریمه آل البیت که ان شاء الله عنایتی بشود به ما و نور ولایت ان شاء الله به عمق جان ما نافذ بشود که از این نور روح و روان و تن و جان ما نورانی بشود و در مسیر ارتقاء ان شاء‌الله به پیش برویم. بدون تمسک به اهل بیت و بدون معرفت به اهل بیت و بدون معرفت ولایی رشد و تقوای درست و عبودیت کامل و ارتقاء در مدارج علم و عمل صالح کار ناممکنی است. روز آخر جلسه درسی امسال ماست چند نکته مختصری درباره ماه رمضان، سلامت زندگی مربوط است به سه نکته سالم: 1. سلامت دل، 2. سلامت فکر، 3. سلامت روح. سلامت دل این است که کسی را فسقش را عینا ندانید درباره اش بگویید آدم درستی است. قلب سالم و دل سالم دلی است که دیگران را سالم می بیند. اگر کسی دیگران را درست و سالم نبیند سوء ظن داشته باشد قلبش عیب دارد و سالم نیست. 2. سلامت فکر، سلامت فکر این است که با توکل و توسل همه مسائل زندگی و آینده مان را مثبت فکر کند. نگویید نمی آید، بگویید ان شاء‌الله می آید خواهد آمد. 3. سلامت روح است،‌سلامت روح این است که آدم از طریق عبودیت امید خودش را به کرم خدای متعال محکم ببندد. خیلی امیدوارم چون کرم خدا نامتناهی است. بعضی از افرادی که می خواهند سلوک بکنند می گویند ما که نمی شود، پس تو سلامت روح نداری، همیشه امید به کرم خدا داری. کریم در به روی بینوا نمی بندد گشای در به روی بی نوای در به درت. کرم است. لذا در دعای ابوحمزه ثمالی مولی می گوید: «به و بکرمک» فقط زاویه کرم را پیدا کنید کرم یعنی بخشش از سر بزرگواری بدون لیاقت. در کرم لیاقت نمی خواهد بشنیده ام که اهل فراست سروده اند نا اهل و اهل نزد کریمان دو تا یکی است. خدایا توفیق عبودیت به ما عنایت فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo