< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصل فیما یکره علی الجنب

قبل از که به این بحث جدید که فصل مربوط به مکروهات است وارد بشویم یک سوال را جواب بگوییم ببینید فعل محرم مورد اجاره واقع می شود یا نمی شود؟ نظر سید الحکیم و سید الخوئی یک طرف قضیه است و نظر صاحب عروه یک طرف قضیه است. صحبت هم فقط درباره عمل محرم مربوط می شود. اگر عمل محرم بود این عمل محرم را سید طباطبایی می گوید مطلقا اجاره روی آن انجام نمی گیرد. اما سید الحکیم و سید الخوئی می گوید که عمل محرم دو قسم است: یک قسم الغاء مالیت می شود که اینجا اجاره انجام نمی گیرد عالم باشد یا جاهل. سرّش را گفتم چون مالیت نیست و اصلا معامله زمینه ندارد. اما گفت اگر عمل محرم از قسم دوم باشد که الغاء مالیت نشده در این عمل محرم اگر از روی جهل باشد اشکال ندارد. اگر از روی علم باشد اشکال دارد. که جمع بین دو دلیل ممکن نیست براساس مبنای سید و براساس مبنای قدماء حدیث «اذا حرم شیئاً حرم ثمنه» که از یک طرف باید وفاء کند و از دیگر نهی آمده بین نهی و وفاء جمع نمی شود لذا اجاره می شود باطل در صورتی که فرد عالم باشد.

سوال:

پاسخ: اجره المثل اینجا نیست در صورتی اگر مستأجر عالم باشد و اجیر جاهل باشد اجره المسمی دارد و اگر مستاجر و اجیر هر دو جاهل باشد باز هم اجره المسمی دارد اگر عالم باشند مخصوصا اگر اجیر عالم باشد اجاره درست نیست و معامله باطل است. این عمل دیگر احترام ندارد و عملی که احترام نداشت نه اجره المسمی دارد و نه اجره المثل. یادتان نرود هر موقع عمل محترم باشد فرض کنید یک کسی می رود برای سرقت، در خانه طرف را درست می کند و راه را همواره می کند برای اینکه ماشین برود و دیوارش را خوب می چیند که محکم بشود که از دیوار بتواند وسائل را خوب بیاورد کلّی کار کرده در خانه ناهموار بوده هموار کرده کار کرده برای صاحب خانه عمل است احترام ندارد اجره المثل ندارد قیمت ندارد. چون عمل با یک خصوصیت عملی که محترم باشد.

فصل فیما یکره علی الجنب

«فصل فیما یکره علی الجنب و هی امور الاول الاکل و الشرب و یرتفع کراهتهما بالوضوء او غسل الیدین و المضمضمه و الاستنشاق او غسل الیدین فقط الثانی قرائه ما زاد علی سبع آیات من القرآن النوم الا ان یتوضو او یتمم ان لم یکن لهما الماء یتیمم بدلا عن الغسل»[1] نه مورد از مکروهات گفته شده است که سعی دارم این موارد مهم را انتخاب کنم که محل ابتلاء باشد برای شما بگویم بقیه را به متن اکتفاء کنیم. سه موردی که مهم به نظر می رسد: 1. اکل و شرب، 2. نوم یعنی خوابیدن پس از جنابت، 3. قرائت البته جنبی که قرآن بخواند نادر خواهد بود. اما مورد اول که اکل و شرب باشد می فرماید: مکروه است در حال جنابت ولی کراهتش به وسیله وضو و مضمضمه و استنشاق رفع می شود.

نقل اقوال و استدلال

درباره این حکم قدمای اصحاب شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «یکره علی الجنب الاکل و الشرب الا ان یبادر بالمضمضه و الاستنشاق»[2] این فرمایش شیخ طوسی است می گوید اکل و شرب در حال جنابت مکروه است اما مضمضمه و استنشاق بکند کراهت مرتفع می شود. و محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه هم همین مطلب را می فرماید که اکل و شرب از مکروهات است در حال جنابت.[3] و علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «یکره الاکل و الشرب الا بعد المضمضه و الاستنشاق»[4] قدمای اصحاب و مشهور بیان صریحی داشتند گفته شد دیگر اشکالی در این جهت نداریم. اما از لحاظ استدلال محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در حالی که انسان جنب باشد مکروه است که اکل و شربی داشته باشد و در این رابطه نصی که دلالت دارد عبارت است از صحیحه زراره محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان جمیعاً عن حماد بن عیسی عن حریز عن زراره، که همه اجلاء و ثقات هستند. یک مشکلی که داشت که صحیحه نشود عن ابیه بود که آن ابیه را یک جایگزین آورد که ابیه و عن محمد بن اسماعیل که محمد بن اسمایعلی که علی بن ابراهیم نقل می کند محمد بن اسماعیل بن بزیع است که از اجلاء و ثقات است. فضل بن شاذان همان فضل بن شاذان معروف که از اجلاء و ثقات است عن حماد بن عیسی که از اصحاب اجماع است عن حریز که از اجلاء و ثقات است عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام «قال الجنب اذا اراد ان یاکل و یشرب غسل یده و تمضمض و غسل وجهه و اکل و شرب»[5] می فرماید جنب اگر بخواهد اکل و شربی بکند دستش را بشوید و مضمضمه کند و بعد می فرماید صورتش را بشوید و اکل و شرب کند. دلالت این حدیث با سند صحیح تا این حد درست است که جنب اگر می خواهد اکل و شرب کند باید دستش را بشوید و مضمضه داشته باشد استنشاق اینجا نیامده. و این روایت تا حدودی دست ما را می گیرد. روایت کامل تر را برای شما می خوانم. روایت بعدی صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله است. محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن یحیی که اسناد شیخ طوسی همیشه به احمد بن محمد بن عیسی درست است. احمد بن محمد بن عیسی عن حسن بن محبوب که از مشایخ ثلاث است که مراسیل شان مسانید است عن عبدالرحمن بن ابی عبدالله که از اجلاء و ثقات و اصحاب امام صادق است فی حدیث «قال قلت لابی عبدالله علیه السلام ایأکل الجنب قبل ان یتوضو قال انا لنکسل لکن لیغسل یده فالوضوء افضل»[6] در روایت اول امر به مضمضه بود و غسل ید بود اگر نگوییم اضطراب متن کمی نامشخص بود نزدیک به اضطراب یک خطر دیگری هم داشت چون که امر آمده بود حمل بر استحباب دلیل می خواهد. بنابراین حدیث اول را هم فی الجمله مدرک گرفتیم برای اینکه محقق حلی به آن حدیث استناد کرده است. اما این حدیث که الان سند صحیح است خود روایت صحیحه است متن را برای شما توضیح بدهم امام فرمود در برابر سوال که آیا جنب می تواند اکل داشته باشد چیزی بخورد که شامل اکل و شرب هم بشود «قبل ان یتوضو قال انا لنکسل» ما کم می آوریم این بیان یک بیان متعارفی است در حقیقت حالت مردم را بیان می کند. مثلا کسی می رود پیش فقیه می گوید مسح را با هم انجام می دهم به ترتیب انجام نمی دهم فقیه می گوید ما دیگر مسح را توجه نمی کنیم اشاره به این است که مردم توجه نمی کنند. «انا لنکسل» مردم این است وضعش کم می آورند کسل یعنی عجز و کم آوردن، ما کم می آوریم و توجه نمی کنیم جنب است و راحت اکل و شرب داریم «ولکن لیغتسل یده» دستش را هم بشوید خوب است بعد می فرماید: «فالوضوء افضل» وضو اگر بگیرد افضل است. این حدیث دلالتش بر استحباب کامل است. وضو را گفته است افضل و دست شستن هم کافی است به عنوان یک فضیلت است وضو افضل است پس همه اینها مستحب است و بدون اینها می شود مکروه، بدون وضو و شستن دست خوردن و آشامیدن مکروه است.

سوال:

پاسخ: استحباب دو قسم است: استحبابی که امر دارد استحبابی که به معنای راجح است. مکروه هم دو قسم است مکروهی که نهی تنزیهی دارد و مکروهی که مرجوح است. و نکته دیگر هر کجا یک امر مستحب در عمل بود نه هر کجا، این هم یادتان نرود هر کجا نیست در عمل هر کجا در عمل عبادی شخص مستحب بود ترکش مکروه است نه خارج عمل. ممکن است مستحب مستقل باشد. در عمل عبادی هر کجا مستحب بود ترکش مکروه است و هر کجا مکروه بود ترکش مستحب است و رجحان دارد چون امر دائر بین راجح و مرجوح است که این طرفش مکروه می شود و آن طرفش مستحب.

سوال:

پاسخ: مکروه یعنی مرجوح همین مقدار که در این بحث توجه کردید برای ما کفایت می کند مکروه یعنی مرجوح. آن مکروه که اقل ثوابا است یا مکروه مبغوضیت دارد که اگر مبغوضیت دارد اشکال پیش می آید که باید انجامش جایز نباشد چون مبغوض الی الله انجام دادنش جایز نیست عصیان است. جوابش را دادند که مکروه اینجا اقل ثوابا هست نه مبغوضیت، آن در آن باب است که یا مبغوضیت است و یا اقل ثوابا.

نظر سید الحکیم

درباره کراهت اکل و شرب سید حکیم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اکل و شرب مکروه است اجماعاً، «و یدل علیه صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله»[7] که همین صحیحه بود که گفتیم. مسئله کراهت اکل و شرب را به همین مقدار اکتفاء می کنیم. یک توضیح این است که درباره مضمضه و استنشاق در جهت رفع کراهت بیان متعدد آمده غسل ید و غسل وجه و وضو، یک قاعده این است که در باب مستحبات اگر نصوص مختلف بود حمل بر مراتب استحباب می شود. بنابراین وضو که آمده در درجه بالاتر یعنی مستحب کامل تری است. و مضمضمه و استنشاق که آمده است این مستحب درجه ابتدائی است. و شستن صورت مرتبه متوسط است. بنابراین قاعده این شد که در مستحبات اگر روایات مختلفی دارای مدالیل مختلفی آمد حمل بر مراتب استحباب و فضیلت می شود. لذا در خود نص هم آمده بود شاهد بر مدعای ما که «و الوضوء افضل». دیگر نگویید اینجا روایات متعارض است روایت دیگر تعارض ندارد.

سوال: استنشاق ذکر نشده بود در روایت

پاسخ: به باب بیست و پنج مراجعه کنید در آنجا مسئله استنشاق هم ذکر شده. یک نکته دیگر در جهت حمل بر کراهت که این خوردن در حال وضو مکروه هست در بیان شیخ صدوق آمده است که «لا یجوز» حفظ کنید خودتان را. این را چه کار کنیم که این «لا یجوز» را به کراهت تطبیق بدهیم.

قاعده در مستحبات

نکته دوم اینکه استحباب و مکروه از سه راه قابل اثبات است: 1. تصریح بشود به این معنی که «یکره، یستحب» 2. فضل ذکر بشود که افضل یا احسن یا یحسن. 3. فائده عمل به عنوان یک فائده در زندگی اعلام بشود. این دیگر حکم الزامی نیست حکم تنزیهی است یا مکروه یا مستحب. راه سوم که فائده این عمل اعلام بشود. «قال نهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عن الاکل علی الجنابه و قال انه یورث الفقر»[8] موجب فقر می شود. فائده دنیایی برایش اعلام شد برای عوام اگر این مطلب را اعلام بکنید دلچسب تر است موعظه می کنید در حال جنابت کسی که اکل و شرب بکند موجب فقر می شود. یا از باب مثال درباره نماز شب بگویید که یکی از آثار نماز شب این است که وضعیت مالی آدم خوب می شود دیگر همه بروند به طرف نماز شب خوب است اما باید قربه الی الله باید درست باشد که نماز شب را به قصد تکثر اموال انجام ندهد. ولی این چیزها برای عامه مردم مفید هم هست. پس ما الان آن نکته اصلی یادتان نرود مستحب و مکروه یا از طریق تصریح یا از طریق بیان فضیلت یا از طریق فائده مادی و زندگی و معیشتی. اگر این نبود یک مشکلی که ما داریم از نصوص چطوری بفهمیم که این واجب است این واجب نیست. کار استنباطی همین است که ما بفهمیم که روایاتی که دال بر احکام غیر الزامی دارند باید با این اوصاف باشد از این سه طریق می تواند احکام غیر الزامی باشد. و اما آن روایاتی که بار اخلاقی است آن چیز دیگری دارد که در رجال گفتیم.

سوال:

پاسخ: صحیحه زراره این بود «الجنب اذا اراد ان یاکل و یشرب غسل یده و تمضمض و غسل وجهه و اکل و شرب» فضیلت نبود در صحیحه زراره فقط این بود که جنب اگر بخواهد اکل و شرب بکند که آن را ما گفتیم حداقل از این استفاده می شود که اگر کسی اکل و شرب بکند باید مضمضمه بکند. و نکته دیگر هم گفتم که محقق حلی به این روایت تمسک کرده است.

سوال:

پاسخ: ما روایاتی را تشخیص بدهیم که این روایات احکام شان احکام الزامی نیست. سه دارد: 1. تصریح، 2. بیان فضیلت 3. بیان فائده. و البته این سه راه طبیعی ابتدائی است راه های دیگر هم دارد راه های دیگر این است که از جمع بین نصوص استفاده می کنیم که مدلول استحبابی است آن راه های فرعی است راه اصلی اش همان سه راه بود. یک نکته هم بگوییم که در تصریحات فرق می کند گاهی صریح صریح گفته می شود که «یکره، یستحب، یجوز ترکه، لا باس بترکه» اینها از تصریحاتی است که ابهام ندارد حمل بر حکم غیر الزامی است. اما گاهی می گوید «ینبغی، لا ینبغی» یک تصریحاتی داریم که محل بحث است که آنجا فهم ظهور و آن اصول تان اینجا کار می کند. که از «ینبغی» چه می فهمید و از «لا ینبغی» چه می فهمید اینها حجیت ظهورات و آن حقیقت و مجاز که می گویید ثمر دارد یا ندارد اینجا خودش را نشان می دهد. شما کلمه ینبغی را خوب می فهمید و کلمه «ینبغی او لا ینبغی» که از مولی صادر بشود می فهمید نتیجه این است که اگر «لا ینبغی» از مولای شرعی صادر بشود دلالت بر الزام در ترک دارد. این نکته های اصلی بود.

سوال:

پاسخ: شیخ مفید در کتاب مقنع فرموده است که «لا یجوز الاکل» این ظاهرش یعنی «یحرم» است منتها این «لا یجوز» را ما با روایتی که خواندیم استفاده می کنیم که فرمود: «یورث الفقر» از اینکه فائده را بیان کرد یعنی دیگر حکم الزامی نیست پس «لا یجوز» حمل می شود به حکم تنزیهی. روا نیست منتها تنزیهاً روا نیست چون «یورث الفقر». خود «یورث الفقر» شاهدی است برای اینکه حکم الزامی نیست. خود تنزیهی است.

اما نوم در حالت جنابت

اما مسئله کراهت نوم که خواب در حال جنب مکروه باشد حکم هم اجماعی است و هم منصوص است مورد اجماع که محقق حلی فرموده است شرح آن ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo