< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مکروهات در حال جنابت

درباره مکروهات حال جنابت بحث می کردیم گفته ایم که سه مورد مهم ترین مورد و شاید محل ابتلاء از مکروهات دیده می شود که 1. اکل و شرب، 2. نوم، 3. قرائت آیات قرآن. درباره اکل و شرب بیان را کامل کردیم و گفته شد که قبل از مضمضمه و استنشاق اکل و شربی به عمل نیاید که مکروه است. این مطلب را هم شیخ[1] در نهایه و هم محقق حلی[2] در معتبر فرموده بودند و هم در عروه هم این مطلب تصریح شده است. دلیلی که در رابطه با کراهت این مورد بدون مضمضمه و استنشاق گفته شد صحیحه عبدالرحمن[3] بود. اما نکته ای که اینجا هست این است که کلمه استنشاق در این نصوص نیامده بود که در بیان فقهاء گفتیم تصریح شده.

استنشاق در نصوص

اما آنچه که درباره استنشاق می توانیم به عنوان مدرک ارائه بدهیم عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل می کند «قال المضمضمه و الاستنشاق مما سنّ رسول الله»[4] این بیان یک بیان مطلقی است که پیامبر مضمضه و استنشاق سنت قرار داده از اطلاقش ممکن است استفاده کنیم که قبل از اکل و شرب یک مکلف برای رفع کراهت اکل باید مضمضمه و استنشاق داشته باشد. اگر اشکالی بشود که این روایت در جهت مقدمه غسل جنابت هست. جوابش را گفتیم که روایت اطلاق دارد از اطلاقش استفاده کنیم. اما دلیل دوم روایتی است از فقه رضوی منسوب به امام رضا علیه السلام که فرموده باشند «اذا اردت ان تاکل علی الجنابه فاغسل یدک و تمضمض و استنشق ثم کل»[5] این حدیث شریف دلالتش بر مطلوب کامل است استنشاق را به عنوان دستور اعلام فرموده است شبهه ای وجود ندارد. اما شما در جریان هستید که فقه رضوی و تحف العقول براساس رای صاحب نظران محل اشکال و ایراد است که این فقه رضوی معلوم نیست که از امام باشد شاید فتاوای خود شیخ صدوق باشد. تحف العقول هم که مراسیل هست اعتبار سندی ندارد که ما جوابش دادیم که به همان مقداری که تحف العقول بین صاحبان فضل و کمال محدثین و رجالیین معروف هست به همان مقدار فقه رضوی هم کتاب معروفی است. خود کتاب معلوم است مضافا بر آن اگر شیخ صدوق نقل بکند یک قاعده درباره خود شیخ صدوق داریم و آن این است که شیخ صدوق بدون روایت فتوا نقل نمی کند. لذا فتاوای شیخ صدوق احیانا کلمات و الفاظ روایات را در متن فتوا می آورد. شیخ صدوقی که استاد شیخ مفید است که تحقیقا از اقدمین است و نزدیک قرن سوم است. در هر صورت مضافا بر این قاعده تسامح هم بیاورید هرچند سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه درباره قاعده تسامح اشکال می کنند اما من طبق تحقیق مختصری که در قواعد دارم کسی را نیافتم که قاعده تسامح را رد کند. مشهور که قریب به اتفاق قاعده تسامح را قاعده معتبر می دانند. بنابراین به اضافه قاعده تسامح در ادله سنن می شود این حدیث مدرک دیگر برای کراهت اکل و شرب قبل از مضمضه و استنشاق. مورد دوم از موارد کراهت خوابیدن در حال جنابت بود.

سوال:

پاسخ: راه به دست آوردن احکام غیر الزامی سه راه است: 1. تصریح است، 2. نقل و ذکر فائده است 3. نتیجه مجموع روایات. یک روایت می گوید «لا یترک» یک روایت می گوید «لا باس» یک روایت می گوید «افضل» پس اینکه می گوید افضل کل اینها را جمع بکنیم نتجیه جمع این می شود که این حکم الزامی نیست که کلمه افضل دارد و کلمه لا باس دارد.

خواب در حال جنابت

اما مورد دوم نوم شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: نوم هم در حال جنابت مکروه است مگر اینکه مضمضه و استنشاق بکند که به وسیله مضمضه و استنشاق کراهت رفع می شود.[6] و همین مطلب را محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: کراهت دارد نوم بدون طهارت[7] البته اینجا می گوید بدون وضو، اگر بخواهد رفع کراهت کند باید وضو بگیرد و بخوابد. در این رابطه محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «هذا مذهب علماءنا» یعنی این مطلب اجماعی است. و روایتی که در این رابطه یادآور می شود عبارت است صحیحه حلبی عبیدالله بن علی الحلبی سند صحیح و کوتاه است که محمد بن علی بن الحسین شیخ صدوق باسناده عن عبیدالله که اسناد شیخ صدوق به عبیدالله بن علی الحلبی درست است. «قال سئل ابوعبدالله علیه السلام عن الرجل اینبغی له ان ینام و هو جنب» سوال شد از امام صادق که آیا درست است سزاوار است که مردی بخوابد در حالی که او جنب باشد «فقال یکره ذلک حتی یتوضو»[8] مکروه است که جنب بخوابد قبل از که وضو بگیرد.

قرائت قرآن در حال جنابت

اما مورد سوم از مکروهات قرائت قرآن بود که سید می فرماید: «الاول الاکل و الشرب و یرتفع کراهتما بالوضو او غسل الیدین و المضمضمه و الاستنشاق او غسل الیدین فقط الثانی النوم الا ان یتوضو او یتیمم ان لم یکن له الماء بدلا عن الغسل الثالث قرائه ما زاد علی سبع آیات من القرآن ما عدا العزائم و قرائه ما زاد علی السبعین اشد کراهه» این متن عروه بود گفتیم که شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه همین مطلب را در کتاب نهایه ذکر می کند می فرماید: جنب نباید بیشتر از هفت آیه از آیات قرآن قرائت بکند و مکروه است و در مبسوط می فرماید: احتیاط این است که جنب نباید قرآن را غیر از سوره عزائم از هفت آیه و یا هفتاد آیه بیشتر بخواند.[9] و محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: من از شیخ تبعیت می کنم که گویا هفت آیه بیشتر خوانده نشود. ادله ای که در این رابطه امده است ببینیم مستفاد از روایات چه می شود. باسناده عن الحسین بن سعید که حسین بن سعید اهوازی است و اسناد شیخ به حسین بن سعید اهوازی همیشه درست است. عن عثمان بن عیسی که از اجلاء و ثقات است عن سماعه که ثقه معروفی است از اصحاب امام صادق «قال سالته عن الجنب» روایت مضمره است ولیکن مضمره سماعه اشکالی ندارد چون غیر از امام نقل نکرده است. «سالته عن الجنب هل یقرء القرآن قال ما بینه و ما بین سبع آیات»[10] قرائت بکند تا هفت آیه، این روایت هفت تا آیه را اعلام کرد. حدیث دیگر همین سند است منتها در عوض عثمان بن عیسی زرعه آمده است زرعه هم موثق است ولی مثل سماعه است موثق است و امامی نیست و واقفی است. سماعه همیشه واقفی است در سندی که سماعه بود سند می شود موثق و صحیح نمی شود. زرعه هم واقفی است. همین سند تا عن الحسین بن سعید عن زرعه عن سماعه «قال سالته عن الجنب هل یقرء القرآن قال سبعین آیه»[11] هفتاد آیه می تواند بخواند. سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ظاهر و قریب این است که این دو تا روایت یکی باشد سبعین و سبع تشبیه تصحیف است تصحیف یعنی یک کلمه تغییر کرده باشد سند همان سند است و متن همان متن است سبع سعبین شده باشد بنابراین نشان می دهد که یک روایت باشد لذا بحثی نیست و همان هفت تا درست است و هفتاد تایی در کار نیست.[12]

قاعده حمل بر مراتب

ولیکن اگر ما بخواهیم به ظاهر روایت جمود کنیم هر دو را درست بدانیم که شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه این را تلقی فرموده اند به مضمون هر دو حکم اعلام کرده اند اما حکم احتیاطی «الاحتیاط» فرموده است جمع بین این دو تا روایت حمل بر مراتب است. در استحباب و در کراهت اگر تعدد بیان بود یکی ییشتر و یکی کمتر تعارضی نیست حمل بر مراتب می شود. بنابراین جمع این دو روایت از باب حمل بر مراتب می گوییم سبعین اشد کراهه است اگر مکروه بود اشد می شود و اگر استحباب بود آکد می شود. مراتب در نصوص مربوط بر مستحبات و مکروهات است. لذا سید طباطبایی هم به این مطلب اشاره دارد می فرمایند: قرائت سبعین اشد کراهه است. که حمل بر مراتب کرده است. هر دو روایت را گرفتیم تعارض هم نیست حمل بر مراتب کردیم که سبع اخف است و بیشتر از سبعین اشد کراهه است.

سوال: آیا وضو گرفتن باعث رفع کراهت قرائت قران می شود؟

پاسخ: وضو درباره نوم است در جنابت اصلا مسئله وضو مسکوت است نیامده و ذکر نشده حکم ابتدائی این است که قرآت نخواند بیشتر از هفت و بیشتر از هفتاد آیه. در مسئله کراهت قرائت تا آن حد مکروه است وضو بگیرید و وضو نگیرید و وضو گرفتن رفع کراهت نمی کند. تا اینجا سه تا امر مکروه را گفتم که محل ابتلاء بود و ظاهرا بقیه مکروهات یک روخوانی می کنیم و می رویم به بحث بعدی. اما یک نکته اصلی که قال الله تعالی ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾[13] شب ولادت پیامبر اعظم است این ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ معنایش چیه؟ اولا بدانیم برای وصف پیامبر در قرآن نه در قرآن در تاریخ نه در تاریخ برای کل هستی وصفی برای هیچ کسی مثل این وصف نیامده یعنی وجود پیامبر از بدو خلقت بشر عصیان گری است طبیعت وحشی دارد طبیعت حیوانی دارد طبیعت بی رحمی دارد غضب و ظلم و خودخواهی و خودگرایی طبیعت حیوانی بشر است. اینکه این گونه آفریده شده بشر است. ﴿إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾[14] اشاره به این دارد این طبیعت بشر است. یک عنایتی در کنارش آفریده شده از سوی خدا، آن عنایتی که در کنار این طغیان و سرکشی و ظلم و تعدی قرار داده شده در جهان هستی وجود مقدس حضرت رسول اولین مخلوق عالم و افضل مخلوق عالم پیامبر اعظم است که این رحمت در کنار این خودکامگی‌ها و غضب ها و خشونت ها حداقل جامعه را به سوی آرامش هدایت کند که اگر کسی اهل هدایت باشد و هدایت را بپذیرد ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[15] زیر پوشش رحمت قرار می گیرد حتی می شود مطلب را از این بالاتر که پیامبر اعظم یک رحمت تکوینی یک حالت تکوینی در جهان هستی دارد. جلو و راه فوران غضب و طغیان را گرفته است پیامبر. لذا شاهد این است که در ولادتش ظلمت ها و بت ها و .. افتادند و از بین رفتند. این اثر تکوینی این رحمت للعالمین است. نکته دیگر معنای رحمه للعالمین گفته می شود اگر مکتب انبیاء نبود بشریت نه از علم و فضل و کمال استفاده و بهره ای داشتند و نه آرامشی در بین بشر وجود داشت حتی بردگی از بین نمی رفت. مکتب انبیاء و مکتب پیامبر بردگی و طبقاتی را از بین برد. و معنای سوم رحمه للعالمین رحمت جهانی این است که اگر جهان آگاه بشود آن رفتار پیامبر آن کلمات پیامبر را الگو قرار بدهند مردم همه می شوند با هم دیگر اهل رحم و مروت و جامعه انسانی در یک آرامش روح و ریحان قرار می گیرد. معنای ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ که در تاریخ زندگی پیامبر اعظم دارد که دشمنان که اذیت می کردند دشمن ها که جدا می شد به هر دلیلی می دیدند که پیامبر دارد ذکر می گوید گویا دعا می کند ترسیدند که الان نفرین می کند و مردم را غضب فرا می گیرد دیدند که دعا می کند «اللهم ارحم هولاء انهم لا یعلمون». یک جاهلی یک کسی یک اشتباهی از او سر بزند فورا محکوم به کفر و فسق نکنیم بشر است معصوم نیست بر فرض عمد هم داشته باشد بشر که معصوم نیست. رحمه للعالمین نکته چهارمش این است که رحمت للعالمین برای پیروان درست خودش رحمت در عمق دلش انداخته یک نفر پیرو راستین پیامبر اهل رحم است کسی که ادعای امت پیامبر را دارد از طریق حق و صدق دارای رحم و مروت است. گفته می شود خودتان را آزمایش کنید امام صادق می گوید اگر به کسی رحم دارید دل تان سوخت شکر کنید که پیرو مایید و امت رسول الله اید و اگر رحم نداشتید برگردید و بیایید که خودتان را از امت پیامبر قرار بدهید. در همین کلمه رحمت یک روایتی هم بخوانم رحمتی که رسول الله الاعظم دارد این رحمت رحمت خود خداست که از سوی خدا مستقیم فرستاده شده. یک نکته ای هم بگویم وهابی ها می گویند که ما کسی دیگر را نمی توانیم واسطه قرار بدهیم اما فضل و علم و رحم و مروت رحم خدا را می توانیم واسطه بدهیم بگوییم «الهی برحمتک یا ارحم الراحمین» پس که می توانیم بگوییم برحمتک آیه قرآن می گوید ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾. خدایا به رحمت رحمه للعالمین ما را مشمول رحمت خودت قرار بده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo