< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق در وجوب ترتیب در غسل جنابت

اصل ترتیب را بحث کردیم و کامل شد. اما وجوب تربیت بین اجزاء دارای دو مرحله است: مرحله اول ترتیب بین شستن سر و شستن بدن در این رابطه هرچند بحثی انجام گرفته است ولیکن تحقیق بلکه اتفاق بلکه تسالم وجود دارد که در غسل ترتیبی سر ابتداءً شسته بشود مقدم بر بدن. در این رابطه اشکال و شبهه ای وجود ندارد.

ترتیب بین جانب راست و چپ

و اما بحثی که درباره ترتیب وجود دارد این است که آیا پس از شستن سر ترتیبی بین سمت راست یعنی جانب ایمن و جانب ایسر وجود دارد یا ندارد؟. در این رابطه صاحب نظران و فقهاء علی المشهور بلکه اجماعاً اعلام شده است که ترتیب بین سمت راست و سمت چپ بدن هم وجود دارد و دلیلی که در این رابطه اقامه می شود عبارت است از صحیحه زراره که این حدیث را قبلا خوانده ایم آن قسمتی که می تواند مستند باشد برای ترتیب بین یمین و شمال آن را برای شما بخوانیم. امام فرمود: «ثم صبّ علی منکبه الایمن مرتین و علی منکبه الایسر مرتین فما جری علیه الماء فقد اجزأه»[1] استدلال شده است که از این نص استفاده می شود که منکب و شانه راست قبل از شانه چپ باید شستشود بشود و اخذ به ترتیب بکنیم. و در بین ادباء و اهل ادب هم کلمه واو احیانا برای ترتیب هم آمده است. هرچند به طور اغلب واو برای ترتیب نیست بلکه برای عطف است. این آخرین استدلالی که به عمل آمده ولیکن واقع مطلب این است که قدمای اصحاب و فقهای کبار این ترتیب بین سمت راست و سمت چپ را یک امر مجمع علیه اعلام کرده اند.

آراء صاحب نظران در جانب راست و چپ

از باب نمونه شیخ در مبسوط می فرماید: مکلف مجنب باشد اقدام به غسل بکند «یبدء بالراس ثم بمیامن الجسد ثم بمیاسره»[2] دقیقا ترتیب را تصریح می کند. و محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه مطلبی دارد و آن این است که می فرماید: روایات دلالت دارد بر تقدم غسل سر نسبت به بدن، اما دلالت بر تقدم جانب ایمن بر جانب ایسر ندارد. بعد می فرماید: برای اینکه در نصی که دیدیم صحیحه زراره کلمه واو آمده بود «علی منکبه الایمن مرتین و علی منکبه الایسر» با واو این دو قسمت آمده بود که عطف به واو دلالت بر ترتیب ندارد. می فرماید: اگر بگوییم «قام زید ثم عمرو و خالد» ترتیب معلوم بود بین زید و عمرو که کلمه ثم داشت اما عمرو و خالد که عطف باشد ترتیب نداشت. آن دو تا با هم ایستادند یا هر کدام مقدم از دیگری کلمه واو دلالت بر ترتیب ندارد. بعد می فرماید این عین عبارت معتبر است «لکن فقهائنا الیوم باجمهم یفتون بتقدیم الیمین علی الشمال و یجعلونه شرطاً فی صحه الغسل»[3] می فرماید هرچند از متن صحیحه دلالت واضح دیده نمی شود ولی فقهای ما بالاتفاق فتوا دادند که این ترتیب لازم است و این ترتیب شرط صحت غسل است. اگر کسی این شرط را رعایت نکند غسلش صحیح نیست. پس از ایشان علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این ترتیب «علیه مذهب علمائنا اجمع»[4] جایی برای تردید و جایی برای شبهه باقی نمی ماند. پس از این اجماع هم گفته شد و نص را هم که دیدیم دلالت واضحی بر ترتیب ندارد اما ظهور سیاق اشعار به ترتیب دارد. ترتیب از آن سیاق استفاده می شود. اگر بنا بود که ترتیبی وجود نداشته باشد متن عوض می شد می آمد «یبدء بالراس ثم بالبدن» چرا گفت «ثم بجانب الایمن و جانب الایسر» این تفصیل ارشاد دارد که وجوب ترتیب بین آن دو هست و الا اگر بدن اصلا ترتیب نداشت می گفت سر و بدن. و اگر ترتیب را استفاده نکنیم این تفصیل لغو می شود. تفصیلی که بار معنا نداشته باشد از سوی معصوم بیاید مستلزم لغو می شود.

سوال:

پاسخ: یک دستوری که از سوی شرع آمده باشد از دستور ابتداءً الزام استفاده می شود استحباب مونه اضافی می طلبد. اگر فقط بیان باشد از کلام امام و شارع متضمن الزام است براساس مقام عبودیت و مولویت. همیشه استحباب را از طرق خودش استفاده می کنیم.

نکته

صاحب جواهر بعد از ایشان که به ترتیب که می رسیم قدماء هست و مشهور است و مرحله تفصیل، در مرحله سوم سلسله بحث که صاحب جواهر است می فرماید: اولین دلیل بر این ترتیبی که گفته شد بین جانب ایمن و ایسر اجماع است اجماعات منقول را نقل می کند بعد می گوید «یمکن تحصیل الاجماع» یعنی اجماع محصل اینجا امکان دارد. بعد می فرماید: مضافا به این اجماع اصل هم اینجا به ما کمک می کند استصحاب بقاء جنابت در صورتی که ترتیب رعایت نشده باشد. جنابت را استصحاب می کنیم. و اشتغال هم در پی آن خواهد آمد. قاعده اشتغال می گوییم مشغولیت ذمه داشتیم الان باید عمل را به نحو کامل انجام بدهیم تا برائت ذمه حاصل بشود. مضافا بر این دو تا اصل می فرماید: «و یدل علی ما اخترناه» که این غسل جنابت تنظیر شده است با غسل میت که در روایت آمده است که غسل میت مثل غسل جنابت است. در غسل میت بالاتفاق باید جانب ایمن در شستشو مقدم بشود بر جانب ایسر، ترتیب شرط است قطعا. آنگاه می بینیم که غسل میت قطعا ترتیب بین سمت راست و چپ هست و در نص تنظیر شده است که غسل میت مثل غسل جنابت است نتیجه این می شود که ترتیب اینجا وجود دارد.[5] کل ادله ای که تا به اینجا مورد استناد بود درباره اثبات ترتیب گفته شد در آخر اعلام می شود که رای فقهاء در حد اجماع منقول و محصل مخصوصا در حد اجماع قدماء به ما کمک می کند در این عمل عبادی باید احتیاط وجوبی در نظر بگیریم که «الاحوط وجوبا رعایه الترتیب بین الیمین و الیسار». این مطلب تا اینجا کامل بود. اما درباره این ترتیب سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مفصل بحث می کند روایات متعددی را یادآور می شود و بحث را بسیار به تفصیل مطرح می کند. که قسمتی از ادله ایشان را یادآور بشویم آنچه که می فرماید از نصوص می تواند کمک بکند که درباره لزوم ترتیب حدیثی که مستند ما بود و فهمیدیم که آن حدیث دلالت بر ترتیب ندارد و با کلمه واو آمده است. و اما اجماعاتی که گفته شده است می فرماید: «اجماعات منقوله من جانب و مدرکیه من جانب آخر» اجماعات که اساس ندارد و نصی که استدلال شد که بین ایمن و ایسر دو تعبیر آمده بود عطف به واو بود و عطف به واو ترتیب را نمی رساند. شاهد هم دارد شاهد این است که آنجایی که ترتیب است گفته است «ثم صب علی راسه ثلاث اکف ثم علی منکبه» بین سر و بدن ترتیب بود با کلمه ثم آمده و بین جانب راست و چپ که ترتیب نیست با کلمه واو آمده اگر ترتیب بود ثم می آمد. پس دلالت بر ترتیب نمی کند بلکه شاهد بر عدم ترتیب دارد. چون ثم یک آمدن در جمله بعدی ثم را نیاوردن ارشاد می کند که ترتیب بین ایمن و ایسر نیست. و بعد می فرماید: در ذیل روایت هم شاهدی است که می فرماید: «فما جری علیه الماء فقد اجزأه» این اطلاق دارد که در بدن آب جاری بشود. جریان آب در بدن که صورت بگیرد کفایت می کند. پس نه دلالت بر ترتیب دارد که اشعار بر عدم ترتیب هم دارد. و بعد می فرماید: از نصوص در این رابطه نصی داریم که عبارت است از صحیحه زراره که در این حدیث می بینیم که مطلب از این قرار است که ترتیب بین جانب راست و جانب چپ وجود ندارد. سند حدیث: عن المفید عن احمد بن محمد عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن حماد عن حریز عن زراره، همه اینها اجلاء و ثقات اند. عن ابی جعفر علیه السلام «قال قلت له رجل ترک بعض ذراعه او بعض جسده من غسل الجنابه فقال» سوال شد که یک کسی غسل جنابت انجام داده یک قسمتی از ذراعش را ترک کرده و نشسته یا یک قسمت از جسدش را نشسته است «فقال اذا شک و کانت به بله و هو فی صلاته مسح بها علیه» می گوید اگر شک کند و رطوبتی وجود داشته باشد در بدنش در حال نماز باشد به همان ترتیب مسح کند به همان جایی که خشک مانده است. «و ان کان استیقن» و اگر یقین دارد «رجع فاعاد علیهما» بر آن ذراع و جسد. «ما لم یصل بله» اگر رطوبتی به آن دو مورد نرسیده باشد. تا اینکه حدیث طولانی است آنجایی که مورد استشهاد ماست این است «و ان استیقن» اگر یقین داشت که یک جا از بدنش خشک مانده «رجع فاعاد علیه الماء و ان رآه و به بله مسح علیه و اعاد الصلاه باستیقان»[6] می گوید اگر یقین کند که یک جایش خشک مانده برگردد و اعاده کند آبی روی آن موضع جاری بسازد و اگر ببیند که به آن موضع رطوبتی هست مسح کند آن رطوبت را بکشد جای خشک شده را هم پوشش بدهد و نماز را اعاده کند در صورت یقین. از این حدیث استفاده می شود که فرموده است جایی از بدنش خشک مانده که سر دیگر نیست بدن است که جایی از بدنش خشک مانده یا باید با رطوبت مسح کند اگر رطوبتی است یا با آب غسل کند اگر رطوبتی نیست. نشان می دهد که ترتیب بین چپ و راست نیست و الا می گفت تفصیل می داد که اگر جانب چپ هست درست است و اگر جانب راست هست باطل است ترتیب بهم خورده باید غسل را از اول انجام بدهد تا ترتیب رعایت بشود. بنابراین می فرماید: شاید این روایت اظهر باشد نسبت به مدعا که ثابت بکند که ترتیبی در کار نیست. یک نکته دیگر هم می فرماید در این رابطه یک نکته ای قابل ذکر است و آن این است که اگر ترتیب واجب بود بین سمت راست و سمت چپ باید در نصوص می آمد. «لو کان لشاع» اگر ترتیبی بود قطعاً خبر می داد روایات برای ما که ترتیب از این قرار است. در یک روایتی هم به ترتیب بین سمت چپ و راست تصریح نشده است چنانکه بین سر و بدن تصریح شده. کشف می شود که اینجا ترتیبی در کار نیست. بعد می فرماید: شاید اظهر روایت دیگری است که آن روایت برای ما اعلام می کند که ترتیب بین سمت چپ و راست لازم نیست. موثقه عمار بن موسی ساباطی تا به آنجا که می فرماید: سوال شده است «عن المراه تغتسل» سوال ادامه دارد تا به اینجا که می رسد که «حفنتان علی الیمین و حفنتان علی الیسار» که موید آن قول به ترتیب می شود ولی می فرماید در آخر بیان این است «ثم تمرّ یدها علی جسدها کله»[7] دست راست را به شانه چپ و دست چپ را به شانه راست. «تمرّ یدها علی جسدها کلّه» این بیان ظاهرترین بیانی است که در شستشوی بدن ترتیب بین چپ و راست وجود ندارد چون که صریح فرمود دست تان را بکشید و امرار ید بر جسد بطور کل بدون تفصیل و توجه و ذکر ایمن و ایسر اظهر شاهد بر اینکه ترتیب بین چپ و راست وجود ندارد. در آخر می فرماید: «فالصحیح انه لا دلیل علی اعتبار الترتیب بین الایمن و الایسر» دلیلی نداریم بلکه دلیل بر عدم ترتیب داریم.

سید الخوئی می فرماید: و الاحتیاط فی محله

اینکه می فرماید یک مرتبه برمی گردد در کمتر از نصف سطر می فرماید: «و الاحتیاط فی محله»[8] نفرموده است که «لا باس بالاحتیاط» بلکه «و الاحتیاط فی محله»، چرا؟ برای اینکه در عبادت قدر متیقن برمی گردد به متعین. یک قاعده داشتیم که «القدر المتیقن فی العباده یرجع الی القدر المتیعن» عبادت به اقتضای طبیعت خودش قدر متیقن را قدر متعین اعلام می کند. بنابراین قدر متیقن همان است که سمت راست اول و سمت چپ بعدا باشد مضافا بر آن آن اجماع و آن تصریحی که شیخان دارد شیخ مفید و شیخ طوسی و آن اجماعی که سید علم الهدی دارد و آن اجماعی که محقق حلی و علامه حلی دارد و مضافا بر آن تنظیرات می گوییم در غسل جنابت احتیاط واجب رعایت ترتیب است بین ایمن و ایسر.

تحقیق در رقبه که جزء بدن است یا سر

نکته کوچکی در ترتیب این است که گفته می شود براساس دقت عروه الوثقایی که سرنوشت رقبه چیست رقبه سر داریم بدن داریم رقبه یک چیز جداست؟ این چه می شود؟ ترتیب این چیه؟ در این رابطه بحث و تحقیق نسبتاً طولانی کرده اند اما تحقیق این است که رقبه در اصطلاح جزء سر به حساب می آید که در استعمالات هست و مضافا بر آن به ارتکاز متشرعه غسل و شستن سر شامل غسل رقبه هست. این بهترین دلیل و محکم و استوار با این ارتکاز قطعی متشرعه غسل سر شامل غسل رقبه است لذا می گوید غسل راس ثم البدن معلوم است که راس شامل رقبه نصاً هم شده است مضافا بر ارتکاز. مسئله ترتیب کامل شد. می رسیم به بحث موالات شرح مسئله ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo