< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:بحث و تحقیق درباره مسئله نهم

سید طباطبای یزدی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند: «اذا احدث بالاکبر فی اثناء الغسل فان کان مماثلا للحدث السابق کالجنابه فی اثناء غسلها او المسح فی اثناء غسله فلا اشکال فی وجوب الاستیناف اجماعاً و تسالماً» تا اینجا اجماع و تسالم که بحثش را دیروز کردیم «و اما ان کان مخالفا له فالاقوی عدم بطلانه فیتمّه و یأتی بالآخر» تا اینجا هم گفتیم «و یجوز الاستیناف بغسل واحد لهما و یجب الوضوء بعده ان کانا غیر الجنابه او کان سابق هو الجنابه حتی لو استأنف و جمعهما بنیه واحده علی الاحوط» می فرماید: اگر چنانچه در وسط غسل حدث اکبری تحقق پیدا کرد غسل قبلی را باطل نمی کند اگر مخالف باشد اقوی این است که باطل نمی کند. برای اینکه گفتیم موجبات متمایزند و اسباب متعددند نسبت به یک سببی که عمل آغاز شده است آن عمل انجام می شود و کامل، موجب دیگر که در وسط بیاید آن غسل قبلی و موجب قبلی را باطل نمی کند. چون مقتضای این موجب بعدی فقط تحقق اثر آن است که باید یک غسلی انجام بدهد و اما نسبت به بطلان و صحت غسل قبلی ارتباطی ندارد و دلیل اعتبار غسل قبلی این مورد را هم شامل می شود که آن غسل جایز است حتی اگر در وسط اختلالی به وجود بیاید غسل را کامل کند. این را گفتیم می فرماید: استیناف هم جایز است در وسط غسل اولی فرض کنید غسل نذر بوده در وسط غسل نذر غسل مس میت صورت گرفت موجبش آمد و محقق شد در این صورت می فرماید که جایز است استیناف به غسل واحد برای هر دو، برگردیم یک غسل را انجام بدهیم به نیت هر دو هم غسل مس میت و هم غسل نذر قربه الی الله ولیکن «و یجب الوضوء بعده» ولی وضو بعد از این دو تا غسل واجب است. شما یک اشکالی کردید که گفتید وضو بعد از غسل آمده ولی در نص دیدیم که وضو قبل از غسل هست ایجاد اشکال نمی کند. اینجا برای رفع حدث است حدثی صورت گرفته که ناقض وضو است غسل موجبی داشته که براساس آن موجب غسل انجام شده و ناقض حدث جای خودش را دارد وضو می طلبد شما در وسط ناقض آمده، فرق می کند جایی که در وسط ناقض بیاید و یا ناقض در وسط نباشد از اصل وضو نداشته باشد آنجا که گفتیم وضو قبل از غسل هست جایی است که از اساس وضو ندارد اینجا که می گوییم جایی است که غسل می کنیم در وسط غسل یک ناقض می آید در این تعبیری که در متن آمده و در آن عبارتی که در نص آمده بود اشکال نکنید منافاتی وجود ندارد «یجب الوضو بعده ان کانا غیر الجنابه» وضو واجب است اگر این دو تا غسل غیر غسل جنابت باشد بر مبنای کسانی که قائلند که غیر از غسل جنابت بقیه اغسال کفایت از وضو نمی کند که مطلب روشن است غسل است و غسل از وضو کفایت نمی کند اینکه بحث ندارد. و اما بر مبنای کسانی که غسل واجب از وضو کفایت می کند اینجا در این مورد این گونه غسل از وضو کفایت نمی کند. چون غسل نیمه کاره است آن غسلی که از وضو کفایت می کند غسل کامل است در وسط ناقض آمده نتیجه اش این می شود که بگوییم غسل ناقص هم از وضو کفایت کند که دلیل می گوید فقط غسل کامل کفایت از وضو می کند. بنابراین «و یجب الوضو بعده ان کانا غیر الجنابه او کان السابق هو الجنابه» یا اینکه غسل قبلی اش غسل جنابت باشد مثلاً کسی دارد غسل جنابت انجام می دهد در وسط مس میت می کند اینجا ناقض آمد اینجا هم چون سابق غسل جنابت هست این موجب دوم غسل مس میت آورده اینجا هم غسل جنابت کافی از وضو نیست که شرحش را دادیم که غسل جنابت کامل طبق آیه «ان کنتم جنبا فاطهروا» غسل جنابت بما هو غسل کامل من البدایه الی الختام از وضو کفایت می کند اما این غسل غسل کامل نیست وسطش ناقض آمده باید بگوییم که غسل ناقص و نیمه کاره از وضو کفایت می کند که مقتضای دلیل این نیست. و اما می فرماید: «حتی لو استأنف و جمعهما بنیه واحده علی الاحوط» حتی می گوید که اگر جمع بکنید بین غسل مس میت و غسل جنابت از ابتداء که علی الاحوط وضو باید بگیریم. چرا علی الاحوط؟ برای اینکه غسل جنابت است از ابتداء هم هست باید این غسل از وضو کفایت کند.

کلام سید الحکیم درباره فروع مطرح شده

سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه این فروع را بحث می کند اینجا می فرماید: محل تامل است این احوط وجهی ندارد. چون می فرماید: غسل قبلی غسل جنابت بوده و غسل عارض غسل مس میت است از اول هر دو غسل را شروع بکنیم به نیت واحده غسل جنابت است دیگر، غسل جنابت باید از وضو کفایت کند. سید می فرماید: علی الاحوط باید اینجا هم وضو بگیرد. وجه احتیاط این است که آن غسل جنابتی که کافی از وضو هست غسل جنابت کامل مشخص معین است اینجا یک نیت مشترک است مشترک بین غسل جنابت و غسل مس میت، لذا غسل یک غسل جنابت به تمام معنا نیست و مخلوط است. علی الاحوط وضو بگیرد سید الحکیم که فرمود جا ندارد وضو برای اینکه غسل جنابت از وضو کفایت می کند[1] سید فرمود که «حتی لو استأنف و جمعهما بنیه واحده علی الاحوط و ان کان اللاحق جنابهً فلا حاجه الی الوضو» این امر معلوم است «سواء اتمه و اتی للجنابه بعده او استأنف و جمعهما بنیه واحده» که در ابتداء هم گفتیم اگر دو تا غسل مماثل بود آن دومی را باید در نظر بگیریم که اتفاقا و تسالماً و وجداناً دومی محکّم است چون اول به جایی نرسید همان سبب الان آمد باید غسل از اول انجام بگیرد آنجا دیگر بحث نبود.

مسئله دهم

مسئله دهم می فرماید: «الحدث الاصغر فی اثناء الاغسال المستحبه ایضاً لا یکون مبطلا لها» درباره اغسال مستحبه دو نوع اغسال داریم: 1. اغسال مستحبه بما هی مستحبات فی ذاتها، 2. اغسال مستحبه ای که بما هی مستحبه للافعال و الاعمال، خلاصه و اجمال بحث این است که اغسال مستحبه بما هی اغسال مستحبه مثل غسل جمعه این غسل مستحب با ناقض و با عروض موجب دیگر باطل نمی شود. صبح غسل جمعه کنید بعد بخوابید غسل جمعه تان است چیزی که بر غسل جمعه مترتب است از ثواب و اعمال هست. چون خود غسل جمعه بما هو غسل مستحب و مطلوب است. و اما اغسالی که مستحب برای افعال و اعمال است مثل غسل احرام و غسل زیارت این اغسال اگر ناقضی بربخورد از بین می رود غسل احرام که بکنید با آن غسل احرام که از میقات حرکت کنید تا خود حرم اگر بیدار بماند و ناقضی صورت نگیرد درست است اما اگر خوابش برد یا ناقضی به وجود آمد دیگر آن غسل کفایت نمی کند. چون آن غسلی است برای عمل،

کلام صاحب جواهر

دلیل بر این مطلب صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این عدم نقص خلافی نیست بلکه مقتضای اصل است و استصحاب عدم انتقاض که سید الحکیم هم تصریح می کند به استصحاب عدم انتقاض، تا آن غسل باقی بود شک می کنیم الان نومی آمد این غسل نقص پیدا کرد استصحاب می کنیم عدم انتقاض را و می فرماید که این اغسال مستحبه به واسطه عروض حدث نقض نمی شود اجماعاً[2] که صاحب جواهر اجماع را از سید طباطبایی نقل می کند که سید طباطبایی جواهر سید بحر العلوم است که استاد صاحب جواهر است که می گوید «سیدنا الاستاد بل استاد الاساتید» متن بیان مصابیح این است «لا یعاد شیء منها بالحدث اجماعا» مضافا بر این روایتی هم داریم موثقه ابن بکیر که روایت سندش موثقه است به خاطر خود ابن بکیر اما اعتبار سند کامل است. «سالت اباعبدالله علیه السلام عن اللیالی التی یغتسل فیها فی شهر رمضان» الی ان قال «و الغسل اول اللیل قلت فان نام بعد الغسل قال هو مثل غسل یوم الجمعه اذا اغتسلت بعد الفجر اجزأک»[3] می فرماید: غسلی که در اول شب بکنید غسل شب رمضان کفایت می کند بخوابید هم اشکالی ندارد مثل غسل جمعه است که در اول فجر که غسل کنید از غسل جمعه مجزی است. بنابراین ورود نقص و تحقق ناقض بعد از غسل مستحبی اشکالی ایجاد نمی کند که اگر غسل مستحبی غسل قسم اول باشد. و اما قسم دوم اغسالی که در آن اغسال اعمالی باید انجام بگیرد می فرماید: «الحدث الاصغر فی اثناء الاغسال المستحبه ایضا لا یکون مبطلا لها» این عدم ابطال را هم قاعدتاً گفتیم که دلیلی بر نقض غسل نداریم حدثی است تقارن پیدا کرده غسل یک شستن بتمامه هست نسبت به بدن انسان انجام می شود یک عملی است در وسط آن عمل اگر یک حدثی سربزند صدمه ای به غسل وارد نمی کند هم قاعده بود و هم اجماع و نصی که در این رابطه داشتیم و اشاره شد. «نعم فی الاغسال المستحبه لاتیان فعل کغسل الزیاره و الاحرام لا یبعد البطلان» این همان قسم دوم است درباره غسل های مستحبی که برای انجام فعلی باشد مثل غسل زیارت قبر رسول الله الاعظم و زیارت ائمه بقیع بعید نیست که این غسل اگر به ناقضی بربخورد ناقض غسل را باطل می کند. برای اینکه سیدنا الاستاد به شرحش می فرماید: این غسل که باطل می شود برای این است این عمل خواسته شده که با غسل انجام بگیرد فقهاً عملی است که خواسته شده که با غسل انجام بگیرد. بحث درباره بطلان غسل نیست بحث در این است که این عمل با غسل انجام بگیرد لذا اگر غسل کند قبل از انجام عمل ناقضی به وجود بیاید عمل با غسل انجام نمی شود. شرحی که ما دادیم که غسلی که برای انجام افعال و اعمال است که خود عمل گویا با غسل انجام بشود. در اینجا می فرماید: «لا یبعد البطلان» و سیدنا الاستاد می فرماید: صحیح این است که بطلان باشد.[4] «کما ان حدوثه بعده و قبل الاتیان بذلک الفعل کذلک»[5] همان گونه که حدوث ناقض بعد از غسل و قبل از اتیان زیارت موجب بطلان آن غسل می شود. سرّ اصلی اش این است که خود این غسل برای انجام عمل آمده بود

نصوص باب

مضافا بر این نصوصی داریم که این نصوص برای ما کمک می کند و مطلب را بیان می کند. نص اول ما صحیحه عبدالرحمن بن حجاج، محمد بن یعقوب شیخ کلینی عن ابی علی الاشعری که از اجلاء و ثقات است و شیخ شیخ کلینی است عن محمد بن عبد الجبار که از اجلا و ثقات است عن صفوان بن یحیی که صفوان از اصحاب اجماع است عن عبدالرحمن بن بن حجاج که از اجلاء و ثقات و از اصحاب امام کاظم است «قال سالت ابا ابراهیم علیه السلام عن الرجل یغتسل لدخول مکه ثم ینام فیتوضو قبل ان یدخل أیجزیه ذلک او یعید قال لا یجزیه لانه انما دخل بوضوء»[6] این عملی که گفته شد با غسل وارد بشود ورود با غسل نیست غسل تمام شد و نوم آمد و ناقض آمد داخل حرم با وضو داخل شده است نه با غسل «لا یجزیه دخول مکه مع الغسل» این دخول مکه با غسل نیست. روایت دوم هم صحیحه نضر بن سوید محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی اشعری عن الحسین بن سعید عن نضر بن سوید که توثیق دارد و سند می شود صحیحه، عن ابی الحسن علیه السلام «قال سالته عن الرجل یغتسل للاحرام ثم ینام قبل ان یحرم قال علیه اعاده الغسل»[7] اگر بخواهد این عمل مستحب را انجام بدهد که احرام با غسل داشته باشد باید تا خود انجام احرام باید غسلش به ناقضی برنخورد اگر غسل بکند و بعد بخوابد آنگاه احرام ببندد غسل با احرام صورت نگرفته. روایت دیگر که صحیحه است باسناده عن الحسین بن سعید که اسناد شیخ به حسین بن سعید است عن صفوان عن عیص بن القاسم که از اجلاء و ثقات است و از اصحاب آقا امام صادق «سالت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یغتسل للاحرام بالمدینه و یلبس ثوبین ثم ینام قبل ان یحرم قال لیس علیه غسل»[8] این سند هم درست بود و دلالتش هم صریح بود سید الحکیم می فرماید: این خبر مهجور است به عبارت دیگر معرض عنهاست. با مسلک مشهور درست است اما با مسلک ما که هر حدیثی اگر تعارض کرد تا جایی که امکان دارد اگر از روی تقیه نبود ما برای آن حدیث یک محملی پیدا کنیم ممکن است بگوییم که این حدیث دوم جایی است که به عسر بربخورد اگر با عسر بربخورد چون غسل واجب نیست با عسر اگر بربخورد که مستحبات و مکروهات طلب و نهی شرعی است امر و نهی شرعی است تا وقتی که به عسر برنخوریم باید انجام بدهیم تا وقتی که سنگینی به ما نداشته باشد انجام بدهیم. که اشکالی کردید که عسر و حرج که واجب را هم می تواند ممانعت بکند گفتیم «عسر کل شیء بحسبه» آن عسری که در برابر استحباب می آید عسر دیگری است آن عسری که در برابر واجب می آید عسر دیگری است. این را حمل کنیم به استحباب و ان شاء الله تتمه بحث برای فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo