< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه بیست و چهار سوره ابراهیم درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

بحث تفسیر آیات ولایی رسیدیم به آیه شماره بیست و چهار سوره ابراهیم، آیه بسیار پر جاذبه و پر نور خدای متعال می فرماید: «أَلمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ» ترجمه اش واضح است نمی بینید چگونه خدای متعال مثال آورده است کلمه طیبه مثل شجره طیبه است که اصلش ثابت است و فرعش در آسمان هاست. این ترجمه آن است ولی این آیه خیلی عمق دارد و باید تفسیر کامل بشود. ما با این ترجمه ظاهری اول اینکه مثال زده خدای متعال به کلمه طیبه و بعد کلمه طیبه را تنظیر کرده است به شجره طیبه بعد شجره طیبه را هم تعریف فرموده که اصلش ثابت است و فرعش در آسمان است یعنی به حسب ظاهر اصلش در زمین است و فرعش در آسمان. بعد هم وصف دیگری برای این شجره طیبه آورده است که «توتی اکلها کل حین» عطا می کند خوردنی و ثمرش را هر آنی یعنی مستمر به اذن پروردگار آن و خدا این مثال را زده است برای مردم تا شاید متذکر بشود منظور از متذکر این است که انسان در عمق فطرتش این ها را دارد فطرت یک به اصطلاح عوام یک تکانی می دهد یک تذکری لازم دارد امر فطری علت تامه نیست آمادگی است اگر یک اقتضاءاتی روی آن بیاید یک عواملی و یک ارشاداتی بیاید امر فطری رشد می کند و اگر امر فطری تذکر نداده نشود و توجه شود غفلت بیاید طبیعتاً به جمود و خمود کشیده می شود و به خاموشی می رود. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» و همین طور مثل کلمه خبیثه «كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ» آن یک شجره ای است که ثبات ندارد. شجره خبیثه و هر چیزی که باطل است قرار و ثبات ندارد. گرایش به باطل تکیه دادن به یک چیز متزلزل است که آن هم پایه ندارد خود آدم به چیزی بی پایه که اتکاء کند آخرش افتادنی است. این ترجمه بود اجمالا، بیاییم به تفسیر مراجعه کنیم که این آیه بسیار آیه زیبایی است که در تفسیر ببینیم روح آدم را نوازش می دهد.

 

مراجعه به تفاسیر تفسیر قمی

اول کتاب تفسیر قمی در تفسیر همین آیه که روایت مسند است تا سلام بن مستنیر عن ابی جعفر که سند معتبر است که رواتی که در سند تفسیر قمی هست همه این روات توثیق دارند و توثیق شان از طریق توثیق عام است. «عن ابی جعفر قال سالته عن قول الله مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء قال الشجره رسول الله صلی الله علیه و آله اصلها نسبه ثابت فی بنی هاشم و فرع الشجره علی بن ابیطالب علیه السلام و غصن شجره فاطمه علیها السلام و ثمرتها الائمه من ولد علی و فاطمه علیهما السلام» تا اینجا که فهمیدیم قدر تشیع و پیروی اهل بیت را بدانیم «و شیعتهم ورقها» شیعیان امیرالمومنین ورق شجره طیبه است. دید مذهب ما این است که به هر فردی که پیرو ولایت اهل بیت هست ما باید یک علاقه و یک دلبستگی داشته باشیم «احب من احب علیا» تا وقتی که یک فسق و فجوری علنا از او ندیدیم باید بدانیم که این از پیروان امیرالمومنین است باید دوستش بداریم باید حسن نظر داشته باشیم. و تلاش هم بکنیم که این دوستی و مودت در بین این بخش از مردم بیشتر بشود. اگر این دید و این مبنا بین پیروان ولایت حاکم بشود جهان همان جهانی که «یملا الارض قسطا و عدلا» یک مورد نه احتیاج نه گرفتاری و نه درگیری وجود ندارد چون آدم با دوست اصلی خودش که درگیری نمی کند اگر عیبی دید گفت عیب ندارد بشر است یا به زبان خوش می گوید این اشکال بر شما وارد است آن جواب می گوید که بله باید اصلاح کنید یا دلیلش را می گوید. عجب وضعی است عجب برنامه ای هست عجب راهگشایی هست آیات قرآن ولایی. از لحاظ معرفتی کل پیروان اهل بیت با هم متحد و هم دل و هم دین و هم مسلک و هم مشرب نیستند. «شیعتها و شیعته ورقها» شیعیان اهل بیت ورقه شجره طیبه اند در صورتی که شیعه امیرالمومنین ورقه شجره طیبه باشد که ورقه شجره طیبه که همه با هم اوراق شجره طیبه هستند درگیری وجود ندارد اختلافی نیست حسادتی نیست آدم با یک برادر ابوینی که خیلی هم دوست دارد با برادری که خیلی دوستش دارد ابوینی هست حسادت می کنید بدی می کنید برخورد تلخ می کنید پشت سرش حرف می زنید؟ نه، اگر معرفت آمد هر کسی که بگوید «ولی لمن والاکم» قضیه از این قرار است. «و ان المومن من شیعتنا لیموت فتسقط من الشجره ورقه» به موت و فوت هر مومنی یک ورق از یک شجره ساقط می شود «و ان المومن لیولد فتورق شجر ورقه» هر مومنی که به دنیا بیاید آن شجره طیبه یک ورقی یک برگی بیرون می دهد. قدر خودمان را بدانیم خدا این عنایت را کرده که پیروان امیرالمومنین باشیم. ای جوان رهبر تو کیست از آن شاه بگو، اشهد ان علیا ولی الله بگو. این معیار است، معیار که این شد دیگر تمام ذهن آدم فضای نورانی پیدا می کند و دنیا چیز دیگری می شود. من همیشه جواب سوال مقدر بدهم که اینجا نگویید که شما فاصله بین شیعه و سنی ایجاد می کند و می گوید شیعه این و سنی این، نه این کار را نمی کنیم مذهب ما اجازه نمی دهد مذهب ما می گوید که با سنی روابط حسنه همسایگانی داشته باشید شیعیان اهل خانه ماست سنی همسایه ماست گاهی در روایت هم آمده که «الجار ثم الدار». بنابراین ما با تقریبی که بعضی ها دارند کار می کنند صریحا مخالفت نمی کنیم منتها این برنامه که امروز شما متن معتبرش را دیدید که «شیعتهم ورقها» کار کمی نیست شیعه که ورقه شجره طیبه باشد از دست گل هم زیباتری است ورقه طیبه است. لذا یکی از استادهای همین حوزه می گوید من اگر یک حرفی را ببینم از علماء یا از اهل علم یا غیر اهل علم اگر به شخص خود من توهین کند به بیت من و به مجموعه من و سیادت من از او دل نمی گیرم چون می بینم «اشهد ان علیا ولی الله» می گوید من به آن می نگرم من به خودم نمی گیرم ولی تو که می گویی «اشهد ان علیا ولی الله» هیچ ترتیبی و آدابی مجو هر چه می خواهد دل تنگت بگو ولی فقط «اشهد ان علیا ولی الله» باشد. ریشه اش این است که حضرت صدیقه طاهره فرمودند که اگر حضرت علی شمشیر بگیرد اینها را از پا درآورد بلال آمد شروع کرد به اذان خبر دادند به حضرت زهرا که بلال آمده بعد از فوت حضرت رسول، بلال که حضرت رسول نباشد چه می کند؟ بعد یک مرتبه دلش آمد بروم از دختر رسول الله سری بزنم غریب و تنها نباشد آمد نزدیک خانه که رسید خبر دادند که یا فاطمه الزهرا بلال برگشته، وقت اذان شد حضرت زهرا در چه حالتی بود؟ مریض بود بیمار بود و در بستر خوابیده بود خبر دادند که بلال آمد وقت اذان شد گفت به بلال بگویید یک بار دیگر اذان را بگوید بعد از که رسول الله رحلت کرده اذانت را نشنیدم می توانی اذان دیگر بگویی خبر دادند که بلال می رود الان اذان می گوید مقاتل می گوید شاید مطابق واقع باشد حضرت زهرا فرموده است که بستر من را بیرون بیاورید دم در که صدای اذان را بشنوم بستر من را بکشید دم راه ورودی که از در خانه صدای اذان بلال را بشنوم. اذان و اذان و اذان که حضرت زهراء هم شروع کرد به گریه کردن تا رسید به این جمله ای که اسم پدر بزرگوارش را در اذان گفت یک مرتبه خبر دادند بلال بس است حضرت زهرا از هوش رفت. مطلب این بود که به حضرت زهرا گفته شد زبان حال و قال که اگر می خواهید امیرالمومنین فاتح بدر و حنین و خیبر با ذوالفقارش بیاید همه را از پا دربیاورید حاضرید ولی این اذان خاموش باشد حاضرید؟ حضرت زهرا به کلام نفسی اذان بماند ما هم با غربت مان صبر می کنیم ولی اذان بماند.

 

توتی اکلها کل حین

بعد می فرماید: «قلت أرأیت قوله تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا قال یعنی بذلک ما یفتون به الائمه شیعتهم» می فرماید: منظور از این «توتی اکلها کل حین» این است که ائمه برای پیروان خودش فتوا می دهد احکام شرع اعلام می کند اینها ثمرات این شجره است در حج و عمره و حلال و حرام لذا فقه اهل بیت که قدرش را بدانیم فقه اهل بیت آن ثمره شجره طیبه است اگر کسی بگوید شجره طیبه ثمره اش فقه اهل بیت است این آیه و این تفسیر، و بعد می فرماید: «ثم ضرب الله لاعداء محمد مثلاً» یک مثالی برای اعدای پیامبر هم در همین آیه بعدی آمده «و مثل کلمه خبیثه الخبیثه الظلمه عبده الاوثان كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ»[1] ثبات ندارد متزلزل است روی سطح زمین یک چند روزی می ماند. این تفسیری بود که از کتاب تفسیر قمی خواندم.

 

سوال:

پاسخ: سوال شد که در تفسیر آمده «اصلها ثابت فی بنی هاشم و فرعها» اینجا منظور از اصل ترجمه روایت دیدید که گفت «اصلها نسب» بیان نسب پیامبر را می کند در بنی هاشم که از طائفه بت پرستان جدا کند که در این نسب در این محدوده است این بنی هاشم خارج از محدوده بت پرست هاست. هم تولی در آن است هم تبری در آن است. اینجا فضیلت برای پیامبر نسبت به بنی هاشم نیست اینجا فقط بیان وصف است آن وصف هم این است که نسبش پاک و طاهر و دور از بت پرستی و فقط موحد و متأله.

 

تفسیر عیاشی

و اما تفسیر شیخ عیاشی در تفسیر این آیه روایت هم از زراره و حمران است عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام از صادقین که دو راوی جلیل القدر از صادقین علیهما السلام «فی قول الله تعالی ضرب الله مثلا کلمه طیبه قال یعنی النبی صلی الله علیه و آله و الائمه من بعدهم الاصل الثابت و الفرع الولایه لمن دخل فیها»[2] روایت دوم از اباعبدالله امام صادق علیه السلام «قال رسول الله اصلها و امیرالمومنین فرعها و الائمه من ذریتهما اغصانها و علم الائمه ثمرها و شیعتهم ورقها فهل تری فیها فضلاً قلت لا و الله» مثل این فضیلت می بینید؟

 

اصول کافی

این را مرحوم کلینی هم در کتاب اصول کافی نقل می کند و فرات کوفی هم در تفسیر خودش این حدیث را نقل می کند، بسیار جالب است «رسول الله اصلها امیرالمومنین فرعها الائمه من ذریتهما اغصانها و علم الائمه ثمرها و شیعتهم ورقها فهل تری فیها فضلا قلت لا و الله قال و الله ان المومن لیموت فتسقط ورقه من تلک الشجره قال قلت توتی اکلها کل حین باذن ربها قال یعنی ما یخرج الی الناس من علم الامام فی کل حین یسأل عنه»[3] ثمره علم امام است این فقه این روایات این نصوص ثمره شجره طیبه است. این تا اینجا گفتیم باز هم روایت ادامه دارد اکتفاء کنیم و یک روایتی را از شواهد التنزیل حاکم حسکانی بگویم که حاکم حسکانی در عداد بخاری و مسلم و اینهاست از نظر اعتبار. شش تا روایت حاکم حسکانی نقل می کند درباره این آیه، روایت هایی که با طریق عامه هست طولانی است اخبرنا ابوعبدالله تا ابوبکر الجرجائی ابو احمد البصری المغیره تا می رسد آخرین راوی سلام خثمعی «قال دخلت علی ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام فقلت یابن رسول الله قول الله تعالی اصلها ثابت و فرعها فی السماء قال یا سلام الشجره محمد و الفرع علی امیرالمومنین و الثمر الحسن و الحسین و الغصن فاطمه و شعب ذلک الغصن الائمه من ولد فاطمه علیها السلام و الورق شیعتنا و محبونا اهل البیت فاذا مات من شیعتنا رجل تناثر من الشجره ورقه و اذا ولد لمحبینا مولود اخبرّ مکان تلک الورقه ورقه فقلت یابن رسول الله قول الله تعالی توتی اکلها کل حین باذن ربها ما یعنی؟ قال یعنی الائمه تفتی شیعتهم فی الحلال و الحرام»[4] حدیث شماره بعدی این روایت را عبدالرحمن بن عوف «قال الا احدثک حدیثا قبل ان تشاب الاحادیث بالاباطیل» با یک مقدمه ای که یک حدیثی درباره این آیه بگویم قبل از اینکه اهل باطل برود یک چیزهای باطلی را برای شما بگویند. «سمعت رسول الله یقول انا شجره و فاطمه فرعها و علی لقاحها و حسن و حسین ثمرها و محبوهم من أمتی ورقها ثم قال هم فی جنه عدن و الذی بعثنی بالحق» یک حدیث دیگر هم بخواهم از همین کتاب شواهد التنزیل، می گوید «سمعت رسول الله یقول انا شجره و علی القلب» که قلب الشجره است «و فاطمه اللقاح و الحسن و الحسین الثمر و شیعتنا الورق و حیث ینبت الشجر تساقط ورقها ثم قال فی جنه عدن و الذی بعثنی بالحق» قسم به پروردگاری که مرا به حق مبعوث کرد جای این شیعیان ما جنت عدن است. عجب مژده ای است عجب روایاتی است. و حدیث دیگر که حسکانی نقل می کند «قال ابوجعفر الامام الباقر مثلنا اهل البیت کمثل شجره قائمه علی ساق من تعلّق بغصن من اغصانها کان من اهلها قلت من الساق قال علی علیه السلام» بنابراین ساق شجره طیبه علی است هر کسی که به این ساق تمسک بکند شیعه است و اهل نجات که صاحب بن عباد قزوینی می گوید «انا و جمیع ما فوق ترابی فداء تراب نعل ابی ترابی» خداوند ان شاء الله توفیق تمسک به این شجره طیبه را برای ما عنایت کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo