< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /حکم چهارم و پنجم و ششم از أحکام و مسائل مربوط به مرأة حائض

 

حکم چهارم و پنجم و ششم از احکام حیض

درباره احکام مربوط به حائض بحث می کردیم و طبق متن عروة الوثقی به مورد چهارم رسیدیم؛

الرابع : اللَّبث في المساجد.[1]

الخامس : وضع شيء فيها إذا استلزم الدخول.[2]

السادس : الاجتبار من المسجدين. والمشاهد المشرفة كسائر المساجد دون الرواق منها ، وإن كان الأحوط إلحاقه بها ، هذا مع عدم لزوم الهتك و إلاّ حرم. وإذا حاضت في المسجدين تتيمم وتخرج إلاّ إذا كان زمان الخروج أقل من زمان التيمم أو مساوياً. [3]

رابع و خامس و سادس مربوط به احکام مساجد است

این مورد چهارم و پنجم و ششم در حقیقت احکام مساجد هست. برای فرد حائض متن عروه فرمود که سکون و توقف در مساجد از محرمات است. در حال حیض نمی تواند مراة حایض در مسجدی از مساجد وقوف کند و مکث کند و اما اجتیاز و عبور اشکال ندارد. پنجم هم فرمودند چیزی را در مساجد بگذارد، وضع شیء فیها، گذاشتن شیئی در آن مساجد هم اگر مستلزم دخول در مساجد شود حرام است؛ مثلا اگر از پنجره ای چیزی را پرت کند و بندازد که مستلزم ورود در مسجد نباشد خب اشکالی ندارد. ششم هم اجتیاز از مسجدین حرمین مسجد مکه و مسجد مدینه. مسجد الحرام و مسجد النبی. اجتیاز در بقیه مساجد اشکال ندارد در این دو مسجد اجتیاز هم از محرمات است. بعد می فرمایند که مشاهد مشرفه مثل سایر مساجد است، حرم اهل بیت کلا مثل سایر مساجد است که اجتیاز اشکالی ندارد، وقوف و مکث اشکال دارد. خود مساجد دون الرواق، رواق ها که ما شکر خدا حرم ها را آشنا هستیم می دانیم رواق چیست ؛ می فرماید در رواق ها اشکالی ندارد و ان کان الاحوط الحاقه بها؛ هر چند احتیاط این است که رواق را هم به همان خود مشاهد مشرفه الحاق کنیم. این در صورتی است که مستلزم هتک نشود. اگر در رواق رفتن مستلزم هتک شود رفتن در رواق هم اشکال دارد. این متنی بود که برای شما خواندیم.

ادله بحث

اما ادله ما در این رابطه اولا مسئله مکث را که اولین مسئله بود عنایت کنید. مکث در مساجد در حال حیض اشکال دارد و قدمای اصحاب این مطلب را به عنوان یک امر مسلم تلقی کرده اند به عنوان مثال، شیخ طوسی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید یحرم الدخول الا مجتازا؛ به عنوان یک مطلب مسلم عند الفقها دیده می شود. آن هم شیخ طوسی که لم یتکلم الا عن نص و اجماع. [4]

و محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که وقوف و مکث در مساجد حرام است و هو اجماعٌ؛ می فرماید اجماعی است.[5] علامه حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که انه مذهب عامة اهل العلم. [6]

تا به اینجا به این مطلب رسیدیم که مسئله دخول و ورود و وقوف در مساجد در حال حیض مطلبی مورد اتفاق است و اجماع هم گفته شده بود.

نظر صاحب جواهر

صاحب جواهر قدس الله نفسه الذکیه می فرماید بعد از نقل اجماع که اجماعات را نقل می کند نصوصی را که در این رابطه می تواند مطلب را اثبات کند تعرض می فرمایند. درباره این مسئله دوتا روایتی داریم که از ان استفاده کنیم.[7] کتاب وسائل جلد 1 باب 15 از ابواب جنابت حدیث شماره 10 و حدیث شماره 17 در حدیث شماره 10 شیخ صدوق نقل می کند .

متن روایت: وفي (العلل) عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة، ومحمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قالا: قلنا له: الحائض والجنب يدخلان المسجد أم لا؟ قال: الحائض والجنب لا يدخلان المسجد إلا مجتازين إن الله تبارك وتعالى يقول: ولا جنبا إلا عابري سبيل حتى تغتسلوا. [8]

در کتاب وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ از محمد بن بابویه یعنی علی بن بابویه از محمد بن بابویه عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ اهوازی که از اجلا و ثقات است عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ که توثیق خاص دارد عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى که از اصحاب اجماع است عَنْ حَرِيزٍ بن عبد الله که از اجلا و ثقات است عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ که فوق توثیق هست عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ امام باقر علیه اسلام قالا صحیحه زراره و محمد بن مسلم دو نفری، دو نفر اعظم از اجلا؛ قالا قلنا له؛ عرضه داشتیم و سوال کردیم از آقا امام باقر علیه السلام قالا: قلنا له: الحائض والجنب يدخلان المسجد أم لا؟ قال: الحائض والجنب لا يدخلان المسجد إلا مجتازين ؛ دو تا حکم را بیان کرد. وقوف جایز نیست ، اجتیاز و عبور اشکال ندارد الا مجتازین فقط می توانند در حال عبور باشند نه توقف و بعد حدیث ادامه دارد، آقا امام باقر به آیه قرآن استناد می کند؛ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا. این آیه هر چند درباره جنب آمده است ولی بعد از اینکه امام باقر حکم جنب و حائض را با هم از این آیه استفاده فرموده اند و به این آیه استناد کرده اند معلوم می شود که جنب و حائض از لحاظ حرمت ورود در مسجد با هم مشترک هستند.

سوال : استاد قبلا *** بودید کل شیء یجب ترکه علی الجنب یجب ترکه علی الحائض، صاحب جواهر جلد 3 صفحه 217

جواب : خدا خیرتان بدهد، جزاکم الله. خیلی عالی بود. بسیار عالی بود ، می خواستم این را بگویم که شما گفتید. جایش هم تقریبا همین جا بود.

خود امام صادق تطبیق کرده است حکم جنب و حائض را به همین آیه. این آیه دلالت دارد بر حکم جنب و حائض . تعمیم از همین نص صحیح استفاده می شود. در این رابطه هیچ شک و شبهه ای نیست مضافا بر قاعده ای که آقای علیزاده فرمودند کل شیء یجب ترکه علی الجنب یجب ترکه علی الحائض؛ قاعدة فقهیة. این روایت اول بود. سند صحیح است، دلالت هم صریح هست. اجتیاز را تجویز و وقوف را تحریم فرموده است. نص ما الحمد لله در این رابطه نص صریحی بود. روایات دیگری هم در این رابطه داریم که به همین یکی اکتفا می کنیم و نیاز به ذکر روایت دیگری نیست. فقط روایت شماره 17 را هم که نکته ای دارد برای شما یاد آور شویم که همین احکام مساجد را پوشش می دهد.

متن روایت: محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن الحسن الصفار، عن إبراهيم بن هاشم عن نوح بن شعيب، عن حريز، عن محمد بن مسلم قال: قال أبو جعفر عليه السلام: (في حديث الجنب والحائض) ويدخلان المسجد مجتازين ولا يقعدان فيه، ولا يقربان المسجدين الحرمين .[9]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ شیخ طوسی قدس الله نفسه الذکیه بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ اسناد شیخ به حسن بن صفوان صحیح است عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ ، پدر بزرگوار علی بن ابراهیم صاحب تفسیر است، خیلی کم پیدا می شود که ابراهیم بن هاشم در یک روایتی بدون فرزند خودش آمده است، اینجا هم جایی است که ایشان تنها آمده است ؛ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ؛ روایت صحیح گفته می شود و حسن هم گفته می شود ، حسن احتیاط کنیم و ابراهیم بن هاشم را ممدوح بگوییم، نوح بن شعیب توثیق دارد ولی بحثی هم سیدنا الاستاد دارد که بعدا یاد آور می شوم ولی توثیق دارد شیخ طوسی توثیق کرده است ؛ حریز بن عبد الله و محمد بن مسلم که معلوم است که مشکلی ندارد و فوق توثیق است . قَال قال أبو جعفر عليه السلام: (في حديث الجنب والحائض) ويدخلان المسجد مجتازين ولا يقعدان فيه، ولا يقربان المسجدين الحرمين نص صریح و کامل است ، وارد مسجد که شوند جنب و حائض باید در حال عبور باشند و مجتازین باشند وَ لَا يَقْعُدَانِ فِيهِ قطعا قعود نکنند، ننشینند ؛ وَ لَا يَقْرَبَانِ الْمَسْجِدَيْنِ الْحَرَمَيْن . اما به مسجدین حرمین ، مسجد الحرام و مسجد النبی لا یقربان نه اجتیازا و نه قعودا و مکثا ؛ همه احکام مساجدی که داشتیم در این دو روایت کامل بیان شد. 1- یک وقوف در مساجد حرام است، 2- دو اجتیاز درست است. 3- سه اجتیاز در مسجدین حرمین درست نیست. سه تا حکم معلوم شد، وضع شیء در مسجد در روایت دیگری است که برای شما می گویم. کتاب هم که جلد 2 باب 35 هست آن را می گویم ان شاء الله فردا . برای شما شرح دهم که این فروع بر اساس همین دو روایت گفته شد و تمام . صاحب جواهر می فرماید که اما در مسجدین که در روایت شماره 17 که فرمود لا یقربان ، می فرماید و هو المناسب لزیادة شرفهما و تعلیمهما؛ مناسب هم همان است که در آن دو مسجد اصلا نزدیک نشوند ، نه وقوفا و نه اجتیازا به جهت زیادتی شرافتی که آن دو مسجد دارند و عظمتی که آن دو تا مسجد دارند. این تا به اینجا گفته شد و تمام .

نظر سیدالخوئی

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الذکیه درباره اجتیاز از مسجدین حرمین یک بحث و نظری دارد ؛ می فرمایند که درباره این دو مورد که حرمین را دو تا روایت داریم که اگر این دو روایت درست باشد قابل اعتماد باشد می شود بگوییم اجتیاز در مسجدین حرمین جایز نباشد اگر که این دو روایت تمام نبود سنداً و یا دلالتاً، آن موقع است که ما باید بگوییم اشکال یا احتیاط . آن دو تا روایتی که در این رابطه آمده است اول همان روایت شماره 15 ابواب جنابت حدیث شماره 10 بود که الان خواندیم . که چه بود ؟ شماره 10 الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ لَا يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَيْنِ . در آن دو تا روایت دلالت آن روایت را که صحیح است زراره و محمد بن مسلم بود. اما روایت دیگر روایت شماره 3.

متن روایت : عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى رَفَعَهُ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ ص فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلا مُتَيَمِّماً حَتَّى يَخْرُجَ مِنْهُ ثُمَّ يَغْتَسِلَ وَ كَذَلِكَ الْحَائِضُ إِذَا أَصَابَهَا الْحَيْضُ تَفْعَلُ كَذَلِكَ وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَمُرَّا فِي سَائِرِ الْمَسَاجِدِ وَ لَا يَجْلِسَانِ فِيهَا.[10] که این حکم آخر را هم گفت. از این متنی که برایتان خواندیم می فرماید که ظهور دارد در اینکه در مسجدین حرمین فردی که جنب باشد یا حائض باشد اجتیاز هم نکند . از کجا استفاده کردیم ؟ از فلیتیمم والا جنب شده فورا برود بیرون ، نه تیمم کند که اجتیاز هم بدون تیمم جایز نیست ؛ جنب حتی اجتیاز هم نتواند . این درست است. دلالتش را می فرماید درست است ، در دلالتش بحث نداریم . اما سند مرفوعه است . سند که مرفوعه بود هر چند ابی حمزه ابی حمزه خودمان است ، ابوحمزه ثمالی است مطاعنی نیست ولی مرفوعه است . سند مرفوعه اعتبار ندارد مگر که یک مگری داریم که ایشان مگرش را نمی فرماید بعدا می گوییم . در کل سند مرفوعه ناقص است و سندش درست نیست . این روایت اول مشکل داشت . روایت دومی که بر این مطلوب دلالت دارد همین روایت شماره 17 همین باب 15 از ابواب جنابت روایت را الان خواندیم شماره 17 چه بود ؟ برای شما بگوییم که در آن روایت آمده است وَ يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ مُجْتَازَيْنِ وَ لَا يَقْعُدَانِ فِيهِ وَ لَا يَقْرَبَانِ الْمَسْجِدَيْنِ الْحَرَمَيْن‌ دلالت دیگر از این واضح تر نمی شود. این دلالت ظاهر نیست نص است و صریح است . دلالت کامل است منتها می فرمایند که مشکل، مشکل سند است

بحث نوح بن شعیب

مشکل سند کجاست ؟ نوح بن شعیب مشترک است بین صحیح و ضعیف . در کل روایات در کل اسناد به طور عمده ما دو تا نوح بن شعیب داریم ، نوح بن شعیب بغدادی و نوح بن شعیب خراسانی نیشابوری ؛ می فرماید که نوح بن شعیب بغدادی توثیق دارد ولی نوح بن شعیب خراسانی نیشابوری توثیق ندارد لذا مشترک می شود و صحت و توثیق سند ثابت نمی شود ما به این سند نمی توانیم اعتماد کنیم . هر چند می فرماید اگر اشکال کنید . عجیب این است این یکی از جاهای خیلی حساسی در سند است خوب دقت کنید نوح بن شعیب که مشترکند عجیب این است که طبقه شان یکی است راوی یکی است ابراهیم بن هاشم ، مروی هم یکی است حریز بن عبد الله ، خیلی عجیب است طبقا یکی است ، اسم خودش و اسم پدر هم یکی است و بعد لقب فرق می کند آن که توثیق شده است بغدادی است و آن که توثیق نشده است خراسانی است. می فرماید که ممکن است شما بگویید با این همه انطباق ها ، اسم و فرزند شعیب و طبقه و راوی و مروی مضمون روایت و روایت با این طبقه و با این انطباق ها ممکن است یک فرد دو تا لقب برای خودش بگیرد، خراسان متولد شده است و بغداد رفته است . خیلی ها بودند ، شیخ طوسی خراسانی بوده رفته بغداد ساکن بوده ، می شده بغداد نظمیه بوده در زمان خلیفه ، نظمیه دانشگاهی یک ویک جهان اسلام بوده تقریبا ، آنجا می رفتند حرم مقدس کاظمین بوده ، مشکلی ندارد خراسانی باشد بعد بغدادی شده باشد با این قرائن ممکن است یکی باشد . می فرماید که این قرائنی که شما ارائه می دهید در حد ظن و گمانه زنی است ؛ این وثوق نمی آورد باید توثیق یعنی وثاقت ثابت شود در هاله ظن و تردید باقی می ماند و توثیق ثابت نیست ، بنابراین چون سند وثاقتش ثابت نیست به این روایت هم اعتماد نمی شود، اما تحقیق این است که با استجازه از روح بلند و ملکوتی ایشان ما فهم خودم را از چیزهایی که از خودشان یاد گرفته ایم بگوییم و آن این است که ما اولا در بحث مجهول عمدتا به طبقه مراجعه می کنیم یعنی اصلا اگر یک سوالی یک جواب مختصری در رجال داشته باشد که مجهول را از کجا پیدا می کنیم ؟ از طبقه، کار طبقه چیست ؟ رفع جهالت از متشابهین . عنایت کردید؛ اسم ولد به اصطلاح به طور متعدد اتفاق می افتد احمد بن محمد احمد بن محمد زیاد ، به لقب هم می شود لقب هم اگر نشد طبقه کار گشا است در صورتی که طبقه یکی باشد ، طبقه عمدتا در رجال خوانده ایم که شرح شد 14 طبقه داریم این طبقه این راوی را که پید کردیم ظاهرا طبقه پنجم است که پیدا کردیم بعد راوی و مروی هم که یکی باشد روایت هم یکی باشد مضمونش این است، بر اساس فهم ما ضعفا اطمینان حاصل می شود که همین یک نفر است و دو نفر نیست ، چیزی نمی شود در یک طبقه در کل اسناد با یک خصوصیات دو نفر باشد. احتمال دو نفر احتمال ضعیفی باقی می ماند. این هیچی این بحث رجالی بود و اما بحث اعتبار، بحث اعتبار این است که این روایت در عین حالی که شاعبه اعتبار هم دارد معمول بها عند الاصحاب است ، اصحاب به این روایت عمل کرده اند ، در صورتی که معمولٌ بها عند الاصحاب باشد ما یک روایت مرسل را می خواهیم مرفوع اگر معمول ٌبها باشد اعتبار دارد؛ خود صحیحه عمل قدما را مورد تایید قرار می دهد این روایت مورد عمل است اطلاقا متاخرین و قدما بنابراین در صورتی که بگویید مورد تایید است عند القدما و متاخرین پس عمل اصحاب جبران می کند، سند درست است سند که درست بود متن هم صریح است، مسئله اجتیاز در مسجدین حل است

نظر سید الحکیم که موید می شود

و برای تایید مطلب سید الحکیم قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که مکث جایز نیست تا اینجا که می رسد عدم اجتیاز در مسجدین جایز نیست و نٌسب ذلک الی الاصحاب [11] ؛ نٌسب ذلک الی الاصحاب چه شد؟ یعنی یک شهرتی می شود که این عمل و این رای که منسوب به اصحاب شد پس مضمون این روایت معمول به عند الاصحاب می شود و بعد هم دلالت این دو روایت را قبول می کند و به اضافه که روایت ذیل مرفوعه که باب شماره 15 حدیث 3 بود و این حدیثی که گفتیم شماره 17 بود می فرماید که حسن محمد بن مسلم را ایشان حسنه می داند در صورتی که با آن تحقیقی که دارد این روایت را که حسنه بداند یعنی این سند درست است و مرفوعه هم که عمل اصحاب روی آن آمده از اعتبار برخوردار است نتیجتاً همانطوری که فتوای مشهور بلکه مورد اجماع یا اکثریت قریب به اجماع فقها می بینیم اجتیاز در مسجدین حرمین از محرمات حال حیض به حساب می آید. اجتیاز را گفتیم ، اصل وقوف را گفتیم این دو تا مطلب تمام شد.

 

الحاق مشاهد مشرفه به مساجد

اما دو مطلب دیگر باقی ماند: 1- یک الحاق مشاهد مشرفه به مساجد؛ سید طباطبایی یزدی فرمود که مشاهد مشرفه حکم مساجد را دارند در بحث قبلی در ابواب جنابت بحث کردیم الان هم یک اشاره ای کنیم نصی در این رابطه داریم و وجهی .

اما نص

متن روایت: محمد بن الحسن الصفار، في (بصائر الدرجات) عن أبي طالب يعني عبد الله ابن الصلت، عن بكر بن محمد قال: خرجنا من المدينة نريد منزل أبي عبد الله عليه السلام فلحقنا أبو بصير خارجا من زقاق وهو جنب ونحن لا نعلم حتى دخلنا على أبي عبد الله عليه السلام، قال فرفع رأسه إلي أبي بصير، فقال: يا أبا محمد أما تعلم أنه لا ينبغي لجنب أن يدخل بيوت الأنبياء؟! قال: فرجع أبو بصير ودخلنا.[12]

حدیث شماره 1 معتبره است اگر صحیحه نگوییم حداقل معتبره است چون من درباره بکر بن محمد که گشتم ایشان توثیق دارد ولی ابهامی بودنش را نگشتم تا برایتان گفتم صحیحه حداقل معتبره است . مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ فِي بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ ، محمد بن الحسن صفار را که می شناسید که از اجلا و ثقات است عَنْ أَبِي طَالِبٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الصَّلْتِ ، عبد الله بن سلطت قمی اشعری از اجلا و ثقات است و توثیق خاص دارد عن بکر بن محمد که هم توثیق دارد عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِينَةِ نُرِيدُ مَنْزِلَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ، امام صادق ، فَلَحِقَنَا أَبُو بَصِيرٍ خَارِجاً مِنْ زُقَاقٍ ، بیرون کوچه وَ هُوَ جُنُبٌ وَ نَحْنُ لَا نَعْلَمُ، او جنب بود و ما نمی دانستیم ، حَتَّى دَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ، تا اینکه وارد امام صادق شدیم؛ قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى أَبِي بَصِيرٍ ، روایت را برای شما خوانده ام ، یادتان است دیگر ، آقا سرش را بلند کرد به طرف ابا بصیر گفت آقای ابو محمد فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِجُنُبٍ أَنْ يَدْخُلَ بُيُوتَ الْأَنْبِيَاءِ، ابو بصیر به کسی نگفته بود اما صادق خب امام است دیگر از غیب خبر می دهد، گفت آمدی مگر نمی دانی جنب وارد خانه انبیاء نمی شود

سوال: استاد امام که می گوید جلوی دیگران آبروی او می رود.

بله این روایت تا اینجا، معلوم شد یک نکته معرفتی بود که معجزه امام صادق از غیب خبر داد، امام مذهب ما اعتقاد ما که چیزی ساده است دیگر خب امام قطعا همینطور است ، انسانی کامل است، معنای انسان کامل کشف کامل است و معنای کشف کامل یعنی تمام حقایق رویی و تویی را می داند این معنای علم کامل است. امام فرمود و نتیجه هم می شد که دستور و حکم را هم صادر کرد که در بیوت انبیاء کسی وارد نمی شود . در روایت بعدی دارد بیوت الانبیاء و اولاد انبیاء، اینجا هم که امام صادق گفت بیوت انبیاء که بیت خود امام صادق بود دیگر، بیت امام بیت نبوت است، اهل البیت اهل البیت، اهل البیت اهل البیت معنایش این است که بیوت نبی بیوت ائمه است دیگر، ائمه اهل بیت نبوة هستند السلام علیک یا اهل بیت النبوة، تمام. دلالت این شد که جنب وارد خانه امام و پیامبر نمی شود و بعد هم امام حی و میت ندارد مرقد مطهرش باشد یا اینکه خانه در حال حیات باشد فرقی نمی کند. دلالتش کامل است. لاینبغی یک کلمه ای است که آقای حسینی اگر جایی باشد که هر دو معنا صدق می کند به سبب اولویت و استحباب هم صدق می کند یا به لا هم باشد کراهت هم صدق می کند به هر دو قابل تطبیق است ولی تناسب حکم و موضوع و نحو بیان و قرائن جهت ینبغی را روشن می کند، لا ینبغی این است که نباید شود .

سوال : فرمودید اجمال داشته باشد قدر متیقن بگیریم. جلسه قبل فرمودید وقتی اجمال در لفظ روایت باشد

جواب : اجمال نیست.بعد هم اجمالی در کار نیست. لا ینبغی را گفتم کاملش را گوش ندادید، کاملش این است که لا ینبغی مشترک معنوی چطوری است؟ دو تا معنا دارد هر معنا که قرینه داشته باشد آن معنا معین است دیگر، لا ینبغی تقریبا یک مشترک معنوی است قرینه معینه که داشت معین است دیگر . بنابراین

اشکال : قرینه ندارد دیگر

جواب : قرینه تناسب حکم و موضوع یک، خود امام از اول به نحو تهدید می فرماید نمی دانی که اینجا می آیی. با این وضعیتی که امام صادق می فرماید که یا ابا محمد اما تعلم بعد از اینکه آن عبارت تهدید آمیز را فرمود؛ فرمود و امام قبل از اینکه او بگوید این مطلب را بیان کرد، اگر ینبغی جواز و کراهت بود شاید امام اصلا بیان نمی کرد الزامی نداشت ، مجوزی نداشت.

اشکال : ائمه جنب می شدند یا نه؟

جواب : عیبی ندارد سوالی است تخصصی ، یک وقتی من باشم و شما باشید، میان عاشق و معشوق رمزی است کرام الکاتبین آن را نداند.

بنابراین عنایت کنید تا به اینجا مشاهد مشرفه ملحق به مساجد است و صاحب جواهر قدس الله نفسه الذکیه می فرماید مشاهد مشرفه که به مساجد ملحق است بل یمکن دعوی الحاقها بالمسجدین المحرمین، به مکه و مدینه بگوییم، انا مکة و منا را که گفته است؟ امام سجاد. بله بعد فهم مدارها علی الشرف و التاویل و هی اولی من غیرها . مشاهد در شرافت و عظمت اولی من غیرها از مساجد عادی بلکه در این صورت اجتیاز هم مشکل داشته باشد.[13] بنابراین آنچه که از این نصوص استفاده کردیم و بعد هم ملاکی را که به اصطلاح پس از تحقیق احراز ملاک شد که شرافت و تعظیم هست که تقریبا در ملاکش شک نداریم، ملاک که شرافت و تعظیم بود می دانیم که عظمت بالاتر از آن است، عظمت ائمه اگر بالاتر از مکه نباشد در حد مکه است، این نص است در تاریخ است ولی سندش قطعی است انا مکة و منا؛ بنابراین تعظیم و جلالت شان در یک حد و اجتیاز در حرمین جایز نیست بنابراین تا به اینجا حکم مشاهد مشرفه را گفتیم اما اجتیاز هم کراهت دارد یا ندارد بقیه بحث فردا


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo