< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الطهارة/تفسیر /تفسیر آیات ولایی قرآن-سوره کهف، آیه 44

 

تفسیر آیه 44 سوره مبارکه کهف

﴿ هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الحَقّ هُوَ خَيرٌ ثَوَابًا وَ خَيرٌ عُقْبًا ﴾ [1]

ترجمه

می فرماید که آنجا ولایتی است خدایی، حق. که او بهترین ثواب و پاداش و بهترین آینده و عاقبت دارد. این ترجمه آزاد آیه بود؛

نکات مورد استفاده

آنچه که از ظاهر آیه استفاده می شود این است که یک ولایتی است. یک حقی است. هم ثواب و پاداشی دارد و هم حسن عاقبتی دارد. این از ظاهر آیه استفاده می شود ولی مطلب و محتوا و مدلول و معنای اصلی چه باشد؟ ذهن آدم را می برد که باید مطالعه کند و معنای ولایت را پیدا کند و خیر ثواب و خیر عاقبت را پیدا کند.

مراجعه به تفسیر ضمنی

باید مراجعه کنیم به تفسیر. تفسیر که مراجعه کردیم، کتاب کافی عده ای از ایات را تفسیر می کند. یک بابی است در کتاب اصول کافی که در این باب، باب: فيه نكتٌ ونتفٌ من التنزيل في الولاية. این باب را یادتان نرود که آیات زیادی در باب ولایت اهل بیت دارد. در همین کتاب اصول کافی، همین باب: فيه نكت ونتف من التنزيل في الولاية ح 34 روایت از امام صادق علیه السلام و مسند و دارای اعتبار کافی. مصدر، مصدر معتبر، اصول کافی و روایت مسند، ببینیم که معنای این آیه چه می شود. باید برویم سراغ تفاسیر. اصول کافی تفسیر ضمنی است که در یک باب ایات ولایی را تفسیر کرده است.

متن روایت: الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن محمد بن أورمة، ومحمد بن عبد الله، عن علي بن حسان، عن عبد الله بن كثير، عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله تعالى: " ﴿عم يتساءلون عن النباء العظيم﴾ قال: النبأ العظيم الولاية، وسألته عن قوله " ﴿هنالك الولاية لله الحق﴾ قال: ولاية أمير المؤمنين عليه السلام.[2] حدیث ش 34.

گفته باشیم ممکن است ولایت، کتابی، فطری، عقلی و عقلانی، سنت متواتر. حالا آمدیم اینجا دیدیم که ولایت در قرآن تصریح شده است. ﴿هنالك الولاية لله الحق﴾ خود کلمه ولایة آمده است. قال: ولاية أمير المؤمنين عليه السلام. این ولایتی که ما در قرآن خواندیم که ولایت خدایی هست و حق، ولایت امیرالمومنین است. غیر از ولایت امیرالمومنین دیگر هیچ ولایتی در دنیا نیست. یعنی ولایت اهل بیت، ولایت امیرالمومنین است. ولایت رسول الله و ولایت علی علیه السلام از ﴿إنّما ولیکم الله و رسوله﴾ از ولایت رسول و ولایت الله گرفته شده است. ولایت امیرالمومنین ولایت الحق است.

حال برویم به سراغ تفسیر دیگر. کتاب شواهدالتنزیل. این شواهد التنزیل مال شیعه نیست. مال عالم سنی حاکم حسکانی است. کتاب شواهد التنزیل ج 1 ص 461 همین آیه را آورده است. آیه شماره 44 می فرماید: ﴿هنالك الولاية لله الحق﴾

حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَقِيقِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْعَلَوِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ سُلَيْمَانَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَيُّوبَ الْمُزَنِيُ‌ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِ‌﴾ قَالَ: تِلْكَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي لَمْ يُبْعَثْ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِهَا.[3] تا از امام باقر علیه السلام نقل می کند. یادم باشد که ابناء عامه هم احادیثی از امام باقر و امام صادق و امام سجاد علیهم السلام نقل می کنند. این ولایت، ولایت امیرالمومنین است که پیامبری مبعوث نشده مگر معتقد به این ولایت. این ولایت که در این حد است تتمه اش را الان هم شرح بدهیم و برویم سراغ توضیح. ﴿هنالك الولاية لله الحق﴾ می فرماید آنجا ولایتی است برای خدای متعالی که حق است. این ولایتی که برای خدا است لِّله نه ولایت الله.

فرق است بین ولایة الله و ولایةٌ لِلّه.

فرق است بین ولایة الله و ولایةٌ لِلّه. یعنی یک ولایتی است برای خدا. خدایی است. این ولایت خدایی که حق است، ﴿خَيرٌ ثَوَابًا وَ خَيرٌ عُقْبًا﴾. هم از لحاظ مثوبت خیر است و هم از لحاظ عاقبت. حسن عاقبت مال کسی است که ولایت دارد. هر کجا برود و هر پیچ و خمی را ببیند ولی آخرش ولایت، حبلی است که حبل الله المتین است و آخرش بُریده نمی شود. می فرماید که ﴿خَيرٌ ثَوَابًا وَ خَيرٌ عُقْبًا﴾ خیر ثواب و خیر عُقبی چطوری است؟ اگرعبادت بدون ولایت باشد و در مسیر ولایت نباشد آن عبادت باطل است. نماز بی ولایت بی نمازیست عبادت نیست نوعی حقه بازیست. و ثواب وقتی درست می شود که با ولایت باشد و ولایت شرط قبولی عبادت بلکه شرط صحت نماز هم هست. بدون ولایت، عبادت درست نمی شود و مهر صحت نمی خورد و ثوابی هم ندارد و ثواب مال ولایتی است که در عبادات باشد در معاملات باشد در زندگی باشد. و حُسن عاقبت دارد.

سوال : ولایت چطور شرط صحت است؟

جواب: در مسائل مختلف شنیدید که شرط قبول ولایت است اما من گفتم بلکه شرط صحت هم باشد. یعنی اگر ولایت نباشد نماز بی طهارت است چون ولایت موجب طهارت باطنی است. طهارت گاهی ظاهری است گاهی باطنی. مُطهّر ظاهری کلمه توحید است و مُطهّر باطنی ولایت است که گفتم شرط صحت می شود نماز بدون طهارت باطل است. در زیارات حضرت صدیقة طاهرة خوانده اید که قد طهّرنا بولايتك و در زیارت جامعه نیر می خوانیم که وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ، طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَهً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَهً لَنَا وَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِنَا به این مضامین. آنهایی که اهل ولایت نیستند و به این مباحث پایبند نیستند که کار نداریم. بنابراین این ولایت که طهارت باطنی است شرط قبول که بود شرط صحت هم می تواند باشد.

خوب این مطلب را که گفتیم ﴿خیرٌ ثواباً و خیرٌ عقباً﴾ این به ذهن می آید که رجائی و اسنباطی است که فوائد و آثار و پداشهایی در این نیا دارد که اعم از اینکه این پاداش ها پاداش های جسمی باشد یا معنوی باشد یا شخصی باشد یا غیره. در همین دنیا پاداش هایش را می چشد. گفته می شود بهشتی در دنیا بهشتی است و جهنمی در دنیا جهنمی. آثار بهشتی این است که راحت است و غصه ندارد. مثلاً. غصه ندارد همه اش تز نداری نست بلکه حوادث دنیا برایش کوچک می شود و قضایا در دنیا مثل یک حالت مروری است که از پیش چشمش می رود و در حال گذر است. آنگاه کالجبل الراسخ می شود. ما چرا خودمان را به سیل بلا و گرفتاری بندازیم. گرفتاری می رود دیر یا زود. شما در حوادثی که قرار گرفتید وظیفه تان را انجام بدهید و اگر غصه بخورید یعنی در مسیر سیل بلا قرار گرفتید و ناخودآگاه سیل شما را می گیرد و اعصابتان خورد شده و به اعتقاداتتان آسیب می رسد. گاهی در همین مواقع به اعتقادات آسیب می رسد و در سیل بلا قرار می گیرد. انسان باید وظیفه اش را انجام دهد و کار را به مولی بسپارد. دستورات مولی را انجام دهد و مولی می داند که چه کند خواست تفضل می کند و نخواست تفضل نمی کند. در زندگی از دستورات مولی پیروی می کنیم. و یکی از معانی عملی ولایت این است که مضافاً بر اعتقادات و دلبستگی و مطیع بودن و اطاعت، گوش به فرمان باشیم. یعنی ببینیم که مولی چه دستوری می دهد. یکی از دستورات مولی به ما معلوم است. همان حدیث معروف را شنیدد که یک مردی همسرش را فرستاد پیش حضرت صدیقة که به این مضمون که برو به بانو بگو که به مولی بگوید که من اهل ولایت که هستم. به این مضمون خبر آورد که مولی فرمود اگر به واجبات و محرمات پایبندی که شیعه ای وگرنه نه دیگر. بنابراین واجبات و محرمات را انجام ندهید عملاً شیعه نیست. شیعه در حق کسی ظلم نمی کند. من سیاسی نیستم ولی مخالف سیاست هم نیستم. مثلاً الان یک عده افراد که می روند اموال مردم را غارت می کنند و بانک را به آتیش می کشند این حرام است. ما نظر فقهی میدهیم که بالضرورة حرام است. و قطعاً این پیرو مولی علی علیه السلام نیست. مال مردم و اتلاف آن خیلی خطرناک است و ضمانت دارد و گرفتاری. غارت اموال مردم و دزدی های بانک ها یا گرانی بنزین و امثال ذلک که در جامعه رخ می دهد. فاجعه انسانی است و ضرر به اموال مردم حرام است و عقاب تعذیری هم در پی دارد. هم حکم وضعی دارد و هم حکم تکلیفی در پی دارد. امام فرمود که اگر به واجبات و محرمات بگو پایبندی هستید شیعه مائیید و گویا ولایت دارید. نکته بعدی که در زندگی ما به درد می خورد گوش به فرمان بودن است. نکته اول پایبندی به واجبات و محرمات و نکته دوم در کلّ مسائل زندگی فقط امید به خدا کلمه امید در زندگی آدم را شاداب و با نشاط و رفته رفته محکمتر می کند. بیان مولی امیرالمومنین. الهی تَری حالی و فَقری و فاقَتـــی و اَنتَ مُناجاتی الخَفیَهَ تَسمَعُ / الهی فَلاتَقطَع رَجائی ولا تُزِغْ فُؤادی فَلی فی سَیبِ جودکَ مَطمَعٌ / الهی لَئِن خَیَّبتَنــی اَو طَرَدتَنــــــی فَمَن ذَالَّذی اَرجو ومَن ذا اُشَفِّعُ / الهی اَجِرنی مَن عذابــکَ اِنَّنــــی اَســیرٌ ذَلــــیلُ خائِفٌ لَکَ اَخْضَعُ / الهی فَانِسنی بِتَلقینِ حُجَّتــــی اِذا کانَ لی فی القَبرمَثوًی ومَضجَعُ / الهی لَئِن عَذَّبتَنی اَلفَ حِجَّــــهٍ فَحَبلُ رَجائی مِنکَ لا یَتَقَطَّعُ / الهی اَذِقنــــی طَعمَ عَفوکَ یَومَ لا بَنونَ و لا مالٌ هُنالِــــکَ یَنفَــعُ / الهی لَئن لَم تَرعَنی کُنتُ ضائِعًا و اِن کُنتَ تَرعانی فَلَستُ اُضَیِّعُ / الهی اِذا لَم تَعفُ عَن غَیر مُحسِنٍ فَمَن لِمُسیئٍ بِالهَوی یَتَمَتَّعُ / الهی لَئن فَرَّطتُ فی طَلَب التُّقی فَها اَنا اِثــْرَالعَفوِ اَقفوا و اَتبَـعُ / الهی لَئِن اَخطَاتُ جَهلاً فَظالَما رَجَوتُکَ حَتّی قیلَ ما هُوَ یَجزَعُ .... اگر کسی اینجوری باشد دیگر می شود ولایی. ولایی یعنی آن عنایاتی را که مولی داشته است آن عنایات را رعایات کند. انجام واحبات و ترک محرمات. در هرشرائط پایبند باشید.

ارتباط أرحم با رجاء

هیچ وقتی امید به کرم خدا قطع نشود چون دنیا حوادث زیاد دارد. امید یعنی سرمایه نشاط و آرامش و راحتی. البته امید به خدا. گفته می شود که می خواهید جوانیتان را حفظ کنید محکم امید را به دل داشته باشید. امید به موفقیت در زندگی. یکسری از دوستان که به سمت عبودیت می روند می گویند ما که هیچی نمی شویم این درست نیست ما کاره ای نیستیم ما فقط با حالت امید واری نشسته ایم و سرمایه ما إرحم مَن رأس ماله الرجاء. امید و رجاء با رحم باهمدیگر ارتباط دارد. رجاء که نبود یاس و ناامیدی می آید و ممکن است از قلمرو رحم بیرون برود. الهی لَئِن عَذَّبتَنی اَلفَ حِجَّــــهٍ فَحَبلُ رَجائی مِنکَ لا یَتَقَطَّعُ. ریسمان امید من از شما کنده نمی شود. نکته بعدی اینکه ما طلبه هستیم. ولایت برای همه مردم خوبه ولی برای اهل علم تمام زندگی و تمام سرمایه تمام هست و بودش باید ولایت باشد و گره خورده است تمام موفقیت طلبگی به ولایت و افت و ضعفش هم به ولایت چسبیده است.می تونید تجربه کنید. این تجربه شده است. کسی که اهل ولایت را هر قدر بزنند بالا میرود. من در زمان شاه بودم که برای امام خمینی خیلی تبلیغات سوء می شد. من می دانستم که امام خمینی خیلی ولایشان قوی بود یعنی یک کسی که ذوب در ولایت بود. یا حضرت عباس. ولایتش چه کرد؟ دشمن را از بین برد و اینجور در دنیا معروف و .... . من آقای خویی را هم دیدم و شاگردش بودم. اوائل انقلاب خیلی حرفها و تهمت ها به سیدنالاستاد می زدند ولی هر چه می گفتند یک ذره از ابهت و عظمتش پایین نمی آورد. ولایت را کسی نمی تواند جلویش را بگیرد و الان طوری شده است که الان حوزه سفره ای که دارد از همین سیدالخوئی و آراء او است. در حوزه مراجع و بزرگانی که تا حالا می درخشند. در مکاشفه ای آمده است که امیرالمومنین حواله می کردند چیزی را به سیدالخوئی. آقای فاطمی گفت رفتیم نجف و به کاروان زوار گفتم که بروید قبر آقای خوئی را زیارت کنیم. د.نفر پزشکی آمدند و گفتند که ما نمی رویم و به ما وقتی که داشجو بودیم گفتند آن یک انگشتری دارد که فلان و فلان... . صبح که شد دیدم آن دو نفر پزشک متخصص آمدند و گفتند که آن یکی به ان یکی می گوید بگو و دیگری به ان می گوید بگو بالاخره گفتند که ما الان از سر قبر آقای خوئی می آییم. داستان از این قرار است که خواب دیدیم امیرالمومنین را خود حضرت را و از آقا پرسیدیم که ایا این شهدای ما واقعا مقام دارند و شهدای واقعی هستند؟ حضرت فرمود که از آقای خوئی بپرسیدو سوال کنید. ببینیند مقام را. اقای خوئی فرمودند که هر کسی که در راه خدا به شهادت برسد و جان بدهد چرا شهادتش مقبول نباشد. چندتا دعا کنیم. خدایا ما را اهل ولایت بدار. خدایا پیروان ولایت اهل بیت را در دنیا و آخرت نصرت بفرما. خدایا تمامی مشکلات را از بین مومنین و پیروان اهل بیت دفع و رفع بفرما. خدایابه حق ولایت حوائج این جمع را رفع و دفع بفرما. چشم ما را به جمال امام زمان روشن بفرما.حوزات علمیه و مراجع تقلید و مقام معظم رهبری در سایه امام زمان به توفیقاتشان بیافزای. پروردگارا توفیق عبودیت برای همه این جمع عنایت بفرما. توفیق معرفت کامل برای این جمع عنایت فرما.اللهم نظرنا نظرةً رحیمة. نستکمل بها الکرامة فی الدنیا و الاخرة.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo