< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الاستحاضة /مسئلة شماره 5و6و7و8و9 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

 

روز دوازدهم بهمن ماه است روز ورود امام خمینی(قدس) که بر همه‌ی طلبه‌ها مخصوصاً، امام خمینی به گردن همه‌ی طلبه‌ها یک حق خاصی دارد باعث شخصیت و اعتبار و عظمت کل روحانیت شد در روحانیت شیعه، امام خمینی به گردن همه‌ی ما طلبه‌ها حقی دارد امروز هم روز ورود ایشان هست احترام و تقدیری می‌کنیم و اگر بخواهیم صحبتی بکنیم وقتی که امام‌خمینی قیامش پا می‌گرفت، سیدناالاستاد فرمودند که نکند که این سید حسنی باشد، تا این حدّ پیش ایشان هم جایگاهی داشت. پیش سید خویی هم جایگاهی که می‌گفت نکند امام خمینی همین سید حسنی باشد که پیشاپیش ظهور آقا می‌آید. در هر صورت ما که فقط در لاک طلبگی هستید هر طلبه‌ای که یک وجدانی داشته باشد امام خمینی به گردنش حقی دارد، یک آرامش، یک افتخاری و یک اعتباری برای روحانیت قطعاً امام خمینی به وجود آورده که الان در زمان قبل از انقلاب، زمان شاه، روحانیت احترام بیشتر داشت الان احترامش کمتر شده، اولاً آن زمان هم بی‌احترامی می‌شد البته از طرف طرفداران شاه، الان هم که بی‌احترامی می‌شود از طرف ضد انقلاب، ولی روی هم رفته در دنیا روحانیت شیعه بعد از قیام امام خمینی اعتباری پیدا کرد. ادای حقشان این باشد که گاهی حرم می‌روید یک سلامی از طرف امام خمینی بدهیم. و گاهی رفتید تهران از کنار مرقدش رد شدید یک حمد و سوره‌ای بخوانید این کاری که از دست ما طلبه‌ها بر می‌آید یک دعا و سلام و صلوات، اگر سیاسی بودید که در سیاست کار می‌کنید که در آنجا خدمت بکنید. و اما اگر در لاک خالص طلبگی بودید هم امام خمینی حقی دارد که این را نادیده نگیریم برای تجدید شخصیت مذهب شیعه. و برای اعتبار روحانیت و طلبه‌ها، این را می‌دانیم همین حوزه‌ی علمیه‌ی قم که الان سبب علت می‌شود، ما که همه چیز را لطف خدا می‌دانیم و بعدهم لطف امام زمان منتها در این وسط علل و اسباب و زمینه‌هایی هم هست. یکی از این علل بسیار مهم که حوزه‌ی علمیه‌ی قم این همه رشد کرده از جذبه‌ی امام خمینی است.

مسئله‌ی شماره‌ی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة-

يجب على المستحاضة تجديد الوضوء لكل صلاة ولو نافلة ، وكذا تبديل القُطنة أو تطهيرها و كذا الخِرقة إذا تلوثت ، وغسل ظاهر الفرج إذا أصابه الدم ، لكن لا يجب تجديد هذه الأعمال للأجزاء المنسية ، ولا لسجود السهو إذا أتى به متصلاً بالصلاة ، بل ولا لركعات الاحتياط للشكوك بل يكفيها أعمالها لأصل الصلاة ، نعم لو أرادت إعادتها احتياطاً أو جماعة وجب تجديدها.[1] گفتیم برای هر نمازی مستحاضه‌ی قلیله که معلوم بود، وظیفه وضوء بود و برای مستحاضه‌ی کثیره که اصل غسل محل اتفاق بود و وضوء محل بحث بود، شرح دادیم و نصوصی که لکلِ صلاةٍ الوضوءٌ، حدیث شماره 6 موثقه‌ی سماعه باب یک استحاضه گفته شد و بعد نتیجه این شد که همین مطلبی که در متن آمده است هو الاحوط، و اما اعمالی که مربوط می‌شود به اجزاء منسیه، مثلاً سجده‌ی فراموش شده، تشهد فراموش شده، جزء نماز هست، اگر بعد از نماز مکلّف حائط، یک تشهد مرثیه را انجام بدهد باز هم وضوء لازم دارد یا لازم ندارد؟ سید طباطبایی می‌فرماید، لكن لا يجب تجديد هذه الأعمال للأجزاء المنسية واجب نیست تجدید وضوء و تبدیل قطنه برای اجزاء منسیه و برای سجود سهو، مثلاً اگر که مکلّف آن اجزاء منسیه را بدون فاصله، متصلاً به صلاة انجام بدهد، یعنی وضوعی که برای نماز گرفته است، نماز را انجا داده بعد از سلام نماز، یا قبل از سلام نماز یقین کرد که یک جزء فراموش شده و از محل گذشته است باید قضاء کند و برای قضای آن جزء وضوی مجدد لازم نیست. چرا؟ اولاً و ثانیاً، دلیلی که در نصوص آمده است اختصاص دارد به تجدید وضوء برای کل صلاة بما هیَ ماهیةٌ مخترعةٌ مرکبةٌ من الاجزاء و الشرائط، نه برای جزء جزء. و ثانیاً؛ جزء منسی که بلافاصله انجام بگیرد به طور طبیعی، از باب تبعیت آن جزء هم در حال وضوء انجام می‌گیرد چون جزء یک مرکب تابع یک مرکب هست وضوء که برای صلاة گرفته شده است برای تمامیِ اجزاء این صلاة هست بنابراین نسبت به اجزاء مرثیه‌ای که بعد از نماز بلافاصله‌ انجام بگیرد وضوی مجدد لازم نیست ، بل ولا لركعات الاحتياط للشكوك ، بلکه برای رکعات احتیاطی که برای شکوک صحیحه فتوا داده شده است هم وضوی مجدد لازم نیست، بل يكفيها أعمالها لأصل الصلاة، بلکه کفایت می‌کند او حائض الاعمال آن حائض که وضوء و تبدیل قطنه و غیرهما هست، آن اعمالی که برای اصل صلاة انجام می‌دهد کفایت می‌کند. اجزاء منسیه که معلوم بود رکعات احتیاط هم قضیه‌اش روشن است چرا؟ چون رکعات احتیاط متمّم و مکمّل صلاة هست بر اساس احتیاط می‌شود منزم به صلاة، جدای از اصل صلاة نیست. نعم لو أرادت إعادتها احتياطاً أو جماعة وجب تجديدها می‌فرماید که اگر قصد کند حائض، اعاده‌ی نماز را، نماز را اعاده کند احتیاطاً، مثلاً شکش مردّد شد که این شک بعد از سلام بود یا قبل از سلام، مردد شد و احتیاطاً خواست اعاده کند یا اعاده کند جماعتاً که در جماعت هم جایز است نماز خوانده شده اعاده شود، صلاة المعاده فی الجماعه، در این دو صورت می‌فرماید وجب تجدیدها واجب است تجدید طهارت، وضوء و مایلق به، برای اینکه این نماز، نماز مستقلی می‌شود اعاده دیگر عین آن نماز نیست. و نمازی که در جماعت جداگانه خوانده می‌شود هم نماز مستقل هست تحت قاعده واقع می‌شود. قاعده‌ای که از نص استفاده شد لکل صلاةٍ وضوءٌ، باید وضو بگیرد و نماز را بخواند.

مسئله‌ی شماره‌ی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة-

إنما يجب تجديد الوضوء والأعمال المذكورة إذا استمر الدم ، فلو فرض انقطاع الدم قبل صلاة الظهر تجب الأعمال المذكورة لها فقط ولا تجب للعصر ولا للمغرب والعشاء ، وإن انقطع بعد الظهر وجبت للعصر فقط ، وهكذا بل إذا بقي وضوؤها للظهر إلى المغرب لا يجب تجديد أيضاً مع فرض انقطاع الدم قبل الوضوء للظهر .[2] می‌فرماید، تجدید وضوء برای هر نماز که گفتیم واجب هست، در صورتی واجب هست که موضوع برای تجدید وضوء محقق باشد و اگر موضوع محقق نبود، دیگر وجوب وضوء اصلاً موضوع ندارد. موضوع تجدید وضوء استمرار دم هست اگر مکلّف وضوء گرفت قبل از صلاة ظهر فرض کنید، قبل از وضوء انقطاع دم صورت گرفت و بعد از آن وضوء گرفت، نماز ظهر را خواند، دیگر دم منقطع است. در این صورت برای نماز عصر، وضوء لازم نیست چون موضوع محقق نیست. موضوع استمرار دم بود. این مسئله تمام.

مسئله‌ی شماره‌ی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة- و آراء فقهاء

في كل مورد يجب عليها الغسل والوضوء يجوز لها تقديم كل منهما ، لكن الأولى تقديم الوضوء.[3]

این حکم شرعی است که بیان کنید. در هر جایی که وضوء و غسل لازم بود قطعی مثل متوسطه، یا احتیاطی در کثیره، هر موردی که غسل و موضوع لازم بود در آنجا می‌فرماید که جایز است برای آن مکلّف حائض مقدم داشتن هر یک از این دو تا را که بخواهد، می‌خواهد وضوء قبل از غسل انجام بدهد یا غسل قبل از وضوء، مخیّر است فرق نمی‌کند بعد می‌فرماید که لكن الأولى تقديم الوضوء؛ اما وجه تأخیر، این تأخیر مشهور است.

محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید، که در صورتی که وضوء و غسل لازم باشد هر کدام را مقدّم بدارد، اشکالی ندارد اول وضوء بگیرد یا اول غسل. این وجه تخییر اطلاق ادلّه هست و رأی مشهور. اطلاق ادله که فرموده است وضوء بگیرد لکل صلاة الوضوء و غسل. مقتضای اطلاق این است که مقدم بدارد یا مؤخّر فرق نمی‌کند.[4]

فرق بین أولی و أحوط

اما اولی که فرموده است فرق بین أولی و أحوط گفتم این بود که، اولی من حیث الادله هست احوط من حیث العمل.

وجه اولویت

و اما اینجا وجه اولویت چه هست؟ گفته می‌شود که در باب جنابت یک روایتی بود که آمده بود الوضوء بعد غسله بدعتٌ، پس باید وضوء قبل از غسل باشد. هر چند مورد داشت شاید هم اختصاص داشت و توجیهی هم داشت. در مجموع وجهی برای اولویت می‌توانیم آن حدیث را در نظر بگیریم. پس بنابراین بهتر این است که وضوء ابتداعاً انجام بشود و بعد از آن غسل، تحلیلش هم این است که وضوء ناقص است طهارت ناقصی به نظر می‌آید و غسل طهارت کامل، ترتیب طبیعی‌اش این است که از ناقص به طرف کامل برود نه از کامل به طرف ناقص در حد یک استحسان، ما گفتیم از اساس باطل نیست استحسان دلیل مستقل نیست. استحسان یک چیزی است که حسن داشته باشد و قبیح نیست و یک امتیاز است. این استحسان را اضافه می‌کنیم به آن وجه اولویت که تقریباً استحسان در حد خودش وجه برای اولویت هم می‌تواند باشد.

مسئله‌ی شماره‌ی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة-

قد عرفت أنه يجب بعد الوضوء والغسل المبادرة إلى الصلاة ، لكن ينافي ذلك إتيان الأذان والإِقامة والأدعية المأثورة ، وكذا يجوز لها إتيان المستحبات في الصلاة ولا يجب الاقتصار على الواجبات ، فإذا توضأت واغتسلت أول الوقت وأخرت الصلاة لا تصح صلاتها، إلا إذا علمت بعدم خروج الدم وعدم كونه في فضاء الفرج أيضا من حين الوضوء إلى ذلك الوقت بمعنى انقطاعه ولو كان انقطاع فَترة.[5] هر دو حکم را بیان می‌کند در این مسئله حکم اول وجوب مبادرت، و بعد هم مبادرت را معنا می‌کند که تا چه حدّ، و حکم دوم اگر مبادرت صورت نگرفت موجب بطلان صلاة می‌شود. اما درباره‌ی مبادرت می‌فرماید که منافات ندارد وجوب مبادرت با اذان و اقامه و دعایی که وارد شده است مشکلی ندارد. و مستحبات را در نماز هم انجام بدهد مشکلی ندارد و واجب نیست اغتصار بر واجبات که فقط واجبات نماز، یک سبحان‌الله بگوید مثلاً، اینها واجب نیست بلکه مستحبات هم اگر انجام بدهد با مبادرت منافات ندارد، وجهش هم این است که این موارد با مبادرت عرفی تطبیق می‌کند منظور از مبادرت، مبادرت عقلی نیست بلکه عرفی است. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه همین مطلب را بیان می‌کند که مبادرت که واجب هست ولی اذان اقامه گفتن اشکالی ندارد برای اینکه اولاً، از مبادرت به نماز گفته شده است اینها اجزاء نماز است. مبادرت یعنی زمان غیر از نماز اضافه هزینه نشود، اما در مورد خود اعمال نماز که دیگر غیر مبادرتی نیست و نماز مبادرت صورت گرفته، این اولاً. و ثانیاً می‌فرماید که اقوی یا أولی همین مبادرت عرفیه است.[6] مبادرت عرفیه به نماز شروع بکند نماز را به اصطلاح طلبه‌ها مثل نماز جعفر طیّار نخواند مثل نماز متعارف اذان و اقامه و تسبیحات و...متعارف. با رعایت مستحبات هم انجام بدهد اشکالی ندارد. چون مبادرت عرفی به وجود می‌آید.

اصل دلیل وجوب مبادرت چه باشد؟ اصل دلیل وجوب مبادرت همان اجتناب از رکوع نجاست در صلاة، که فرض این است که استمرار دارد و باید مبادرت کند تا صلاة در حال وقوع نجاست در بدن صورت نگیرد، این مطلب هم واضح هست می‌فرماید که اگر نماز را تأخیر کند تا وقتی که مثلاً اول وقت بوده، تا آخر وقت، فإذا توضأت واغتسلت أول الوقت وأخرت الصلاة لا تصح صلاتها، دیگر مبادرتی نکرده و نمازش صحیح نیست. إلا إذا علمت بعدم خروج الدم مگر اینکه علم حاصل کند که در این مدتی که تأخیر شد دم خارج نشده است، و معلوم شد که منظور از این غسل و وضوء مستحاضه‌ی کثیره است که استمرار دارد با وضوء انجام بدهد مبادرت بکند محل را ببندد شاید در یک نماز چیزی خارج نشود. خود علت و حکمت مبادرت معلوم و واضح است. جایی که ملاک مبادرت معلوم باشد دیگر بحث ندارد.

مسئله‌ی شماره‌یاز مسائل مربوط به مرأة مستحاضة- و آراء فقهاء

يجب عليها بعد الوضوء والغسل التحفظ من خروج الدم بحشو الفرج بقُطنة أو غيرها وشدها بخِرقة ، فإن احتبس الدم ، وإلا فبالاستثفار ـ أي شد وسطها بتكَّة مثلاً وتأخذ خرقة أخرى مشقوقة الرأسين تجعل إحداهما قدامها والأخرى خلفها وتشدهما بالتكة ـ أو غير ذلك مما يحبس الدم ، فلو قصرت وخرج الدم أعادة الصلاة ، بل الأحوط إعادة الغسل أيضاً ، والأحوط كون ذلك بعد الغسل ، والمحافظة عليه بقدر الإِمكان تمام النهار إذا كانت صائمة.[7] می‌فرماید که واجب است بر مرأه‌ی حائض بعد از وضوء و غسل، خود نگهداری از خروج دم، معالجه کند ببندد، قطنه بگذارد و اگر دم بسته شد راهش که خوب، و اگر بسته نشد که وإلا فبالاستثفار استفثار کند استفثار در لغت به معنای پاک نگه داشتن هم آمده است اینجا هم به معنای همان پاک نگه داشتن منتها با یک بستن محکم، تا چیزی اصلاً بیرون نیاید. که این شرح را که سید داده است از کتب سلف صالح گرفته شده است، صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه و قبل از ایشان، محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که مرأه‌ی حائض باید این کار را بکند برای اینکه از خروج دم در حال نماز جلوگیری به عمل می‌آید دلیل این مطلب اولاً و ثانیاً؛ دلیل عقلی این مطلب جلوگیری از بیرون آمدن خون بر اساس قاعده‌ی اجتناب از نجاست در حال صلاة، این دلیل اول. دلیل دوم هم در نصوصی که در باب یک ابواب استحاضه داشتیم آمده بود تحتشي و تستثفر. همان روایت معاویة ابن عمار.[8]

متن روایت: محمد بن يعقوب، عن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن حماد بن عيسى، وابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: المستحاضة تنظر أيامها فلا تصلي فيها، ولا يقربها بعلها، فإذا جازت أيامها ورأت الدم يثقب الكرسف اغتسلت للظهر والعصر، تؤخر هذه وتعجل هذه وللمغرب والعشاء غسلا تؤخر هذه وتعجل هذه، وتغتسل للصبح وتحتشي وتستثفر ولا تحنى (تحيى) وتضم فخذيها في المسجد وسائر جسدها خارج، ولا يأتيها بعلها أيام قرءها وإن كان الدم لا يثقب الكرسف توضأت ودخلت المسجد وصلت كل صلاة بوضوء، وهذه يأتيها بعلها إلا في أيام حيضها. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله.[9] می‌فرماید وتغتسل للصبح وتحتشي وتستثفر، این روایت دلالت دارد بر اینکه باید مرأه‌ی حائض محل را محکم ببندد تا در وقت نماز دمی خارج نشود بر اساس آن دو دلیلی که برای شما عزیزان یادآور شدیم. نعم می‌فرماید که فلو قصرت وخرج الدم أعادة الصلاة ، بل الأحوط إعادة الغسل أيضاً اگر این مرأه تقصیر کند یعنی نبندد منطقه و محل را، یا ببندد بسیار سطحی و خرج دم ، دم خارج شود و محیط اطراف هم فرا بگیرد. فلو قصرت وخرج الدم أعادة الصلاة نماز را اعاده کند وللاحوط اعادة الغسل، غسل هم اعاده کند، بل الأحوط إعادة الغسل أيضاً والأحوط كون ذلك بعد الغسل. چرا باید نماز را اعاده کند؟ برای اینکه نماز با نجاست خوانده شده و طهارت بدن در نماز واجب است و نماز بدون طهارت بدن، باطل است. و حدث هم صورت گرفته بدون طهارت بدن، و بدون طهارت صلاتی است یا به عبارت دیگر، هم حدث هست هم خبث، که طهارت از حدث هم لازم است و طهارت از خبث هم لازم است. بل الأحوط إعادة الغسل. بلکه احوط اعاده‌ی غسل هست این احوط وجهش معلوم است و آن این است که غسل که صورت می‌گیرد برای اینکه نماز با طهارت و در حالی انجام بگیرد که بدن طاهر و ملوس و آلوده نشود و بعد از آنکه بدن آلوده شد، احتیاط این است که غسل هم انجام بشود هر چند احتیاط است والأحوط كون ذلك بعد الغسل ، والمحافظة عليه بقدر الإِمكان تمام النهار إذا كانت صائمة ، این احوط مربوط می‌شود به کل مسئله، به ابتداء مسئله، وجوب تحفض، احوط این است که این تحفض بعد از غسل باشد والمحافظه، محافظه‌ی بر این امر به قدر امکان تمام روز باشد اگر مرأه، صائم باشد چون در حالت استحاضه، صوم جا دارد در این رابطه که اگر صائم باشد محافظت کند در تمام اینها محکم محل را ببندد تا اینکه دمی خارج نشود. دلیل بر این مسئله اولاً گفته می‌شود که تسالم باشد یا اجماع، صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید اگر در حال صوم باشد هم باید مرعه محل را محکم ببندد تا سرایتی انجام نگیرد و صوم در صورتی که طاهر باشد صورت گرفته باشد این مطلب را صاحب جواهر که می‌فرماید بعد دلیلش را اعلام می‌کند می‌فرماید من غير خلاف أجده فيه.[10] و سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه کتاب تنقیح جلد هشت صفحه‌ی 188، می‌فرماید که این مطلب مورد تسالم بین اصحاب اعلام می‌شود گویا کسی در این رابطه اشکالی نداشته است مسئله خالی از اشکال هست.[11] اما اصل مطلب در این رابطه همین شد که این مسئله مورد اجماع یا نفی خلاف یا حتی متسالم باشد ولیکن یک روایتی را هم علی ابن مهزیار(قدس الله نفسه الزکیه) نقل می‌کند روایت هم روایت مکاتبه هست وسائل جلد یک از ابواب استحاضة. .....


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo