< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الاستحاضة /مساله 16 و 17 و 18 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

 

مساله 16 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

يجب على المستحاضة المتوسطة والكثيرة إذا انقطع عنها بالمرة الغسل للانقطاع ، إلا إذا فرض عدم خروج الدم منها من حين الشروع في غسلها السابق للصلاة السابقة.[1]

این همان مطلبی است که در ضمن بحثها مکرر برخورده باشیم که بر مستحاضه متوسطه که روزانه یک غسل دارد و بقیه نمازها را با وضو می تواند انجام بدهد و نسبت به مستحاضه کثیرة که سه تا غسل دارد یا پنج تا غسل دارد، اگر انقطاع صورت بگیرد، انقطاع دم، برء باشد. مثلا بالمرة یجب الغسل للإنقطاع. غسل واجب است به جهت انقطاع. چرا غسل واجب است؟ برای اینکه خود استحاضه قلیلة سبب برای وضو می شود و سبب است برای وضو. یک حدث است. یک موجب وضو است. و استحاضه متوسط و کثیرة یک حدثی است که موجب غسل است. این کلی مطلب.

 

اما شرح مساله 16 و آراء فقهاء

محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مذهب علمائنا أجمع: إن الاستحاضة حدث، تبطل الطهارة بوجوده، فمع الإتيان بما ذكره من الوضوء ان كان قليلا، أو الاغتسال ان كان كثيرا، يخرج عن حكم الحدث لا محالة [2] محقق حلی می فرماید: مذهب علماءنا أجمع بر اینکه این استحاضه حدث است و رافع طهارت است. اگر قلیله باشد موجب وضو می شود و اگر کثیرة باشد موجب غسل می شود. در این رابطه اشکال و شبهه ای وجود ندارد.

نصوص باب

متن روایت: وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن الحسين ابن نعيم الصحاف، عن أبي عبد الله عليه السلام (في حديث حيض الحامل) قال: وإذا رأت الحامل الدم قبل الوقت الذي كانت ترى فيه الدم بقليل أو في الوقت من ذلك الشهر فإنه من الحيضة فلتمسك عن الصلاة عدد أيامها التي كانت تقعد في حيضتها، فإن انقطع عنها الدم قبل ذلك فلتغتسل ولتصل، وإن لم ينقطع الدم عنها إلا بعد ما تمضي الأيام التي كانت ترى الدم فيها بيوم أو يومين فلتغتسل ثم تحتشي وتستذفر وتصلي الظهر والعصر ثم لتنظر فإن كان الدم فيما بينها وبين المغرب لا يسيل من خلف الكرسف فلتوضأ ولتصل عند وقت كل صلاة ما لم تطرح الكرسف عنها، فإن طرحت الكرسف عنها فسال الدم وجب عليها الغسل، وإن طرحت الكرسف عنها ولم يسل الدم فلتوضأ ولتصل ولا غسل عليها، قال: وإن كان الدم إذا أمسكت الكرسف يسيل من خلف الكرسف صبيبا لا يرقى فإن عليها أن تغتسل في كل يوم وليلة ثلاث مرات وتحتشي وتصلي وتغتسل للفجر، وتغتسل للظهر والعصر، وتغتسل للمغرب والعشاء الآخرة، قال: وكذلك تفعل المستحاضة فإنها إذا فعلت ذلك أذهب الله بالدم عنها. ورواه الشيخ بإسناده عن الحسن بن محبوب، وبإسناده عن محمد بن يعقوب مثله.[3] صحیحه حسین ابن نعیم الصحاف. این حدیث یک حدیث طولانی است و آن قسمتی که محل استشهاد ماست برایتان بخوانم. از امام صادق علیه السلام ضمن بیان احکام استحاضه این مطلب را می فرماید که ، فإن طرحت الكرسف عنها فسال الدم وجب عليها الغسل. این جمله اطلاق دارد که اگر دم از کرسف تجاوز کرد علیه الغسل. پس خود این حادث که تجاوز دم از کرسف باشد حدثی است که موجب غسل می شود و از این امور استفاده می کنیم و مطلب کامل هست. در این رابطه گفته می شود که اشکال و شبهه ای وجود نداشته باشد.

کلام سیدالخوئی

اما سیدناالاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مساله را که شرح می دهد بعد یک اشکالاتی هم عنوان می فرماید برخلاف رأی مشهور که خذ الغایات واترک المبادی. در نهایت أمر میفرماید الأحوط ما علیه المشهور و إن لم یکن الأقوی.[4]

إجماعات

برای ما همین مقدار کافیست که اشکال در این رابطه اشکالی نیست که صدمه ای به اصل حکم وارد کند. این مساله تا اینجا اشکالی و شبهه ای درش وجود ندارد و مطلب کامل. إجاعاً و نصاً. اجماعی که محقق حلی فرموده اند. أضف إلی ذلک إجماع دیگری که تقریباً کلام محقق حلی را بعه طور کامل بیان می کند و می گوید که این استحاضة حدث است و اگر کسی برای رفع حدث اقدامی نکند یعنی در مورد استحاضة متوسطة و کثیرة بعد از انقطاع غسل نکند و بعد از قلیلة وضو نگیرد حدث باقیست. أجمعَ علماءنا علی ذلک. سید یک إستثنایی را ذکر می کند که خب ذکر کرده است ولی اگر جسارت نباشد نیازی به ذکر کردن نبود ولی خب ذکر کردند. جزاه الله خیراً. می فرماید: إلا إذا فرض عدم خروج الدم منها من حين الشروع في غسلها السابق للصلاة السابقة. این إلا معنایش این می شود که مگر اینکه غسل آخرش همزمان با انقطاع باشد. دیگر جای بحثی نیست. غسلس نیست و همزمان با انقطاعش، دیگر بحثی ندارد.

مساله 17 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

المستحاضة القليلة كما يجب عليها تجديد الوضوء لكل صلاة ما دامت مستمرة كذلك يجب عليها تجديده لكل مشروط بالطهارة كالطواف الواجب ومس كتابة القرآن إن وجب ، وليس لها الاكتفاء بوضوء واحد للجميع على الأحوط ، وإن كان ذلك الوضوء للصلاة فيجب عليها تكراره بتكرارها ، حتى في المس يجب عليها ذلك لكل مس على الأحوط ، نعم لا يجب عليها الوضوء لدخول المساجد والمكث فيها ، بل ولو تركت الوضوء للصلاة أيضاً.[5] مطلبی که سید می فرماید این است که وضو برای هر نماز و هر عملی که نیاز به طهارت دارد، یک وضوی جدید لازم است و به وضوی قبلی نمی شود عمل مشروط به طهارت را که بعداً می آید، امجام داد. یک وضو کافی نیست. چرا؟ برای اینکه وضوی ای که در این باب آمده است یک وضوی اختیاری نیست. وضوی اولی نیست. بلکه یک وضوی اضطراری و خلاف قاعده و کلی و در حقیقت یک وضوی ثانوی است. بنابراین در صورتی که وضوی اضطراری باشد قاعدتاً هر أمری که اضطراری باشد به حد أقل و قدر متیقن بسنده می شود که الضرورات تتقدّرُ بقدرها. بنابراین از هر نمازی یک وضوی دارد نصاً و إجماعاً.

متن روایت: وعن محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، قال: قال: المستحاضة إذا ثقب الدم الكرسف اغتسلت لكل صلاتين وللفجر غسلا، وإن لم يجز الدم الكرسف فعليها الغسل لكل يوم مرة والوضوء لكل صلاة وإن أراد زوجها أن يأتيها فحين تغتسل، هذا إن كان دمها عبيطا، وإن كان صفرة فعليها الوضوء. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب، وقد تقدم في أحاديث الجنابة حديث آخر عن سماعة نحوه.[6] حدیث موثقه سماعة که در این روایت فرمود به طور واضح که والوضوء لكل صلاة. از این اطلاق استفاده می شود که نسبت به هر عمل مشروط به طهارت باید وضو گرفت. در این رابطه نصی نداریم و فقط آنچه که نص داریم درباره صلات است که لكلِ صلاةٍ وضوءٌ

اما درباره بقیه اعمال مشروط به طهارت نصی نداریم. پس چکار کنیم؟ 1- از قاعده اضطرار استفاده می کنیم که قاعدة اضطرار وضو را نسبت به یک عمل کافی می داند.به عمل دوم آن وضو دیگر کارآیی ندارد. 2- عمومات و مطلقات خود وضو در أعمال مشروط به وضوء. مسّ کتابت و غیره. بنابراین علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید هر أمر مشروط به طهارة در وضعیت استحاضة قلیلة نیاز به وضوی مجدد دارد.[7] شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه بعد از بررسی أقوال می فرماید: فعلم من ذلك كلّه أنّ الأقوى وجوب تجديد الوضوء لكلِّ ما يشترط بالطهارة.[8] سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید در این مورد چون نصی نداریم از عمومات وجوب وضو استفاده می کنیم با توجه به اضطراری که در کار بوده که محدوده ی اضطرار خیلی در مضیقه و تنگناست. او از یک سو و عمومات دیگر از سوی دیگر. استصحاب در مقابل کارآیی ندارد. اگر استصحاب مخصص بکنیم که در مورد استحاضة قلیلة که نماز بدون حالت طهارت جائز نیست مگر وضوء بگیرد مستحاضة. این استثناست. استصحاب کنیم حکم مخصص را. می فرماید این استصحاب قابل التزام نیست. چرا؟ ما در این مورد عمومات داریم و با داشتن عمومات نوبت به استصحاب نمی رسد. دلیل اجتهادی مقدم است بر اصلی که استصحاب باشد. بنابراین در تمامی اعمالی که نیاز به طهارت داشته باشد تجدید وضو لازم است. وإن كان ذلك الوضوء للصلاة فيجب عليها تكراره بتكرارها، اینکه دیگه بحث نداشت. چرا بحث نداشت؟ چون موثقه سماعة تصریح داشت. الوضوء لکل صلاةٍ ، حتى في المس يجب عليها ذلك لكل مس على الأحوط ، حتی درباره مس. ممکن است مس قران باشد. مسّ قران واجب بشود. چه طوی؟ سیدناالاستاد می فرماید مسّ واجب از باب اتنفاق ببیند قران بدون جلد ورق قران، الفاظ قران جایی افتاده است که موجب هتک قران می شود. واجب است که از آن وضعیت هتک بیرون بیاورد و موجب مسّ می شود. می فرماید در صورتی که مسّ باشد هم واجب است نسبت به هر مسّی وضو بگیرد با همان ادله ای که گفتیم نعم لا يجب عليها الوضوء لدخول المساجد والمكث فيها ، بل ولو تركت الوضوء للصلاة أيضاً. می فرماید که یک استثنی وجود دارد. واجب نیست بر آن مستحاضة ای که در وضعیت استحاضة قلیلة قرار گرفته است وضو برای دخول در مسجد و مکث در آن مسجد. چرا وضو لازم و واجب نیست؟ برای اینکه رفتن به مسجد از اعمال مشروط به طهارت نیست که هر کسی که مسجد برود باید وضو بگیرد. چون مشروط به طهارت نیست لذا این استثنی هم قابل ذک نبود. دیگر عمل هم اگر می‌خواهید اهل علم هم بدون وضو وارد مسجد می شوند و ممبر گوش میکنند و موقع نماز که شد میروند طرف وضو گرفتن. درس هم که می آیند بدون وضو هستند و بدون وضو می آیند و موقع نماز که شد میروند طرف وضو. سیره برخلاق سیره قدماء از اهل. قدماء از اهل علم از صبح که از خانه بیرون می آیند تا وقتیکه بخواهند شب بخوابند مُتَوضّی هستند. با وضو می خوابند. با وضو بیرون می آیندو درس را با وضو گوش می کنند. با وضو هستند. یک نکته اخلاقی، این کثرت وضو، هر کسی به طور فطری دوست دارد صورتش نورانیت صورتش محفوظ بماند. سن که هم برود بالا اما صورتش نورانی باشدو تلألو داشته باشد. یکی از این کارها با وضو بودن است. لذا اگر مراجع تقلید را ببینید دوران پیری شان فرا می رسد با یک فرد دیگر عادی از نظر نورانیت صورت فرق می کند بدلیل دائم الوضو بودن. یک توفیقی است که انشاء الله همه طلبه ها دائم الوضو باشند.

مساله 18 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

المستحاضة الكثيرة والمتوسطة إذا عملت بما عليها جاز لها جميع ما يشترط فيه الطهارة حتى دخول المساجد و المكث فيها وقراءة العزائم ومس كتابة القرآن ، ويجوز وطؤها ، وإذا أخلت بشيء من الأعمال حتى تغيير القُطنة بطلت صلاتها ، وأما المذكورات سوى المس فتتوقف على الغسل فقط ، فلو أخلت بالأغسال الصلاتية لا يجوز لها الدخول والمكث والوطء وقراءة العزائم على الأحوط ، ولا يجب لها الغسل مستقلاً بعد الأغسال الصلاتية وإن كان أحوط ، نعم إذا أرادت شيئاً من ذلك قبل الوقت وجب عليها الغسل مستقلاً على الأحوط ، وأما المس فيتوقف على الوضوء والغسل ، ويكفيه الغسل للصلاة ، نعم إذا إرادت التكرار يجب تكرار الوضوء والغسل على الأحوط ، بل الأحوط ترك المس لها مطلقاً. مستحاضة کثیرة و متوسطه اگر به آن اعمالی که دارد عمل کند، غسل و تبدیل قطنة و وضو، پس از این در حکم طاهر قرار می گیرد و می شود فرد طاهری حکماً. وانگهی جاز لها جميع ما يشترط فيه الطهارة جایز است برای این فرد که این اعمال را انجام داده کامل، هر آن، چیزی که مشروط به طهارت باشد. حتى دخول المساجد و المكث فيها وقراءة العزائم ومس كتابة القرآن ، ويجوز وطؤها ، وإذا أخلت بشيء من الأعمال حتى تغيير القُطنة بطلت صلاتها. در این رابطه فتوای متن را که فهمیدیم.

اما شرح مساله

محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مذهب علمائنا أجمع: إن الاستحاضة حدث، تبطل الطهارة بوجوده، فمع الإتيان بما ذكره من الوضوء ان كان قليلا، أو الاغتسال ان كان كثيرا، يخرج عن حكم الحدث لا محالة، و يجوز لها استباحة كل ما تستبيحه الطاهر من الصلاة، و الطواف، و دخول المساجد، و حل وطؤها، و لو لم تفعل ذلك كان حدثها باقيا، و لم يجز أن تستبيح شيئا مما يشترط فيه الطهارة.[9] می فرماید که اگر مستحاضة کثیرة و متوسطة اعمال را انجام بدهد تمامی افعال مشروط به طهارت برایش جایز خواهد بود که انجام بدهد و هیچ یکی از این اعمال دیگر مانعی ندارد برای اینکه او در حکم طاهر است. علامه حلی نیز با همان إجماع می فرماید مستحاضة ای که این اعمال را انجام بدهد در حکم طاهر است.[10] بعد از اینکه اجماع گفته شد و اعمال هم قبلاً شرح دادیم، تمامی اعمال طهارت برای فرد مستحاضة جایز خواهد بود و قسمتی از اعمال در نصوص آمده است که به طور عمده صلاة است و همینطور برخی از اعمال دیگر هم درباره اعمال مستحاضة آمده است که عمدتاً صلات بود و جواز استمتاع. این دو مطلب اصلی در نصوص هم ذکر شده است. برای این مطلب چیزی که می توانیم مورد استناد قرار بدهیم و بحث کنیم مضافاً بر اجماع و نفی شبهه که صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: لاشبهة و لاإشکال بر اینکه مستحاضة اگر اعمال خودش را انجام بدهد در حکم طاهر است. دیگر هیچ مانعی ندارد که تمامی اعمال مشروط به طهارت انجام بگیرد. [11]

نصوص

اما آنچه که از نصوص استفاده می شود درباره صلات امده است و درباره جواز استمتاع. نصوصی که در این باب آمده به طور عمده از صحیحه صفوان.

متن روایت: وعنه، عن الفضل، عن صفوان بن يحيى، عن أبي الحسن عليه السلام قال، قلت له: إذا مكث المرأة عشرة أيام ترى الدم ثم طهرت فمكثت ثلاثة أيام طاهرا ثم رأت الدم بعد ذلك أتمسك عن الصلاة؟ قال: لا هذه مستحاضة، تغتسل وتستدخل قطنة بعد قطنة وتجمع بين صلاتين بغسل ويأتيها إن أراد. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله.[12] حکمی که اینجا گفته شد درباره استمتاع و اتیان زوجه بود که بعد از که اعمال را انجام داد طاهر است و تمامی اعمال و افعال طاهر بر او مترتب می شود و استمتاع هم جایز خواهد بود.

روایت دیگر: وعن محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، قال: قال: المستحاضة إذا ثقب الدم الكرسف اغتسلت لكل صلاتين وللفجر غسلا، وإن لم يجز الدم الكرسف فعليها الغسل لكل يوم مرة والوضوء لكل صلاة وإن أراد زوجها أن يأتيها فحين تغتسل، هذا إن كان دمها عبيطا، وإن كان صفرة فعليها الوضوء. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب، وقد تقدم في أحاديث الجنابة حديث آخر عن سماعة نحوه.[13] در این روایت یک نکته دارد که باعث یک اضافه، یا یک توضیح در فتوا شده است. نسبت به وطیء زوجه مستحاضة به طور مطلق گفته شد که جایز است و اشکالی ندارد.

اما محقق حلی می فرماید با توجه به اینکه در مدرک اصلی که اجتناب از مواقعه در حال حیض باشد می بینیم که مواقعه موجب ایذاء می شود. در مدرک ایذاء آمده است به عنوان یک حکمت یا ملاک. بنابراین در وقت استحاضة خالی از ایذاء نباشد و اگر هم ایذاء در حد کمی باشد باید بگوییم که در آن حالت استمتاع یا مواقعه مکروه است کراهتاً مُغَلَظةً. و الأقرب ان المنع على الكراهية المغلظة، براساس ملاکی که گفته شد. این رای محقق حلی. اما شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید این مواقعه در حال استحاضة إشکالی ندارد ولیکن باید بعد از شستشو باشد که فحین تغتسل.[14] اغتسال. یک شرطی اضافه می کند که در حقیقت یک شرط ارشادی است. ارشادی برای اجتناب از آلودگی به دم استحاضة. رعایت این شرط خوب و حسن دارد اما الزام ازش استفاده نمی شود برای اینکه وضعیت ارشاد در این شرط به طور کامل مشهود است. این شرطی که شیخ مفید می فرماید هم جنبه ارشادی دارد و هم ذیل موثقه سماععه هم به این مطلب اشاره ای دارد که می فرماید وإن أراد زوجها أن يأتيها فحين تغتسل،. با این تکمله ها تمامی اعمال حتی جواز وطی هم اشکالی نداشته باشد. تا اینجا مساله معلوم شد که اگر مستحاضة تمام اعمالش را انجام بدهد به حکم طهار است طاهر مجاز است همه اعمال مشروط به طهارت را انجام بدهد والله هوالعالم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo