< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/تفسیر آیات ولایی قرآن مجید /تفسیر ایه 35 سوره مبارکة نور

 

﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[1]

همه قرآن نور است و آیات قران همه نور اند و این آیه که صراحت در کلمه نور دارد بسیار برای کسانی که می خواهند در مسیر نور حرکت کنند و از ظلمت بیرون بیایند این همان جاست که یک مرتبه نور تجلی خاصی بکند. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ خدای متعال نور آسمان و زمین است. در مجلس یکی از مراجع بزرگ نجف بودیم و دورا نجوانی بود و خطیب آنجا سخنران بودند در مجالس و سخنرانانشان آدم های فاضل و با ثواب و درس خارج بودند. وقتی خطیب این آیه را خواند و گفت ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ و آن مرجع گفت خدا نور است یعنی چی؟ فوراً آن طلبه آن واعظ و خطیب آنقدر قدرت داشت که همان جا فوراً جواب داد که به این مضمون که نور یعنی حقیقت نور در برابر ظلمت مطلق کمال مطلق است و نور از کمالات است و هر کمالی در حد اعلایش برای کمال مطلق است. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ بعد می فرماید که این نور آسمان و زمین که خود خدای متعال است توضیح می دهد این آیه که ﴿مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ﴾ مثال نور خدا مثل قندیل است که در آن قندیل چراغ است و باز هم چراغ است و آن هم در یک زجاجه ای است. به اصطلاح حباب چراغ یا شیشه چراغ. ﴿كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ﴾. یک چیزی است که آن زجاجه یک کوکب دری است. ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ.﴾ که از یک شجره مبارکه ای بیرون زده. درخشیده. آن شجرة مبارکة زیتونه است. ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ﴾ نه شرقی نه غربی که به اصطلاح امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه شنیده بودید برگرفته از این لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ باشد. ﴿يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ﴾ این ترجمه اش را می خوانیم ولی ما از ترجمه چیزی نمی فهمیم. خیلی عمق دارد. مصباح چیس؟ نور خداچیست؟ زجاجه و لاشرقیه و لاغربیه و موارد دیگر!!! چه کنیم؟ رجوع به تفسیر و تفسیر و نگاه به آرائ مفسرین گرانقدر.

رجوع به تفاسیر

تفسیر قمی: في قول الله ﴿الله نور السموات والارض مثل نوره كمشكوة﴾ المشكاة فاطمة (عليها السلام). (فيها مصباح المصباح) الحسن والحسين. علیهمالسلام. در ادبیات مصباح ٌ که مصباح است ولی المصباحٌ دومی همان مصباح اولی است و اینجا چنین می شود که امام حسن امام حسین است و امام حسین امام حسن است. یعنی امام حسن و امام حسین یکی هستند.﴿في زجاجة الزجاجة كأنها كوكب دري﴾كأن فاطمة (عليها السلام) كوكب دري بين نساء اهل الارض. در اصول خواندیم که کثرت مبانی تدلٌ علی کثرة المعانی .به عبارت دیگر گفته می شود که مشکات فاطمه است و کوکب دری زهراست. درخشندگی اش کوکب دریّ است. با فطم و فاطمه بودنش و تولی و تبرایی اش مشکات است. ﴿يوقد من شجرة مباركة﴾. يوقد من ابراهيم عليه وعلى نبينا وآله السلام (لا شرقية ولا غربية) يعني لا يهودية ولا نصرانية. می گوییم که قرآن در هر جایی و در هر زمانی معنا دارد رجاءاً الان بگوییم نه شرقی و لاغربی الان بگوییم آمریکا و روس. آمریکا شوروی﴿يكاد زيتها يضئ﴾ يكاد العلم يتفجر منها. انفجار نور است. خدا می داند. ﴿ولو لم تمسسه نار نور على نور﴾ إمام منها بعد إمام ﴿يهدي الله لنوره من يشاء﴾) يهدي الله للائمة من يشاء ان يدخله في نور ولايتهم مخلصا ﴿ويضرب الله الامثال للناس والله بكل شئ عليم﴾[2] این یک تفسیر بود. اما تفسیر دیگر تفسیر فرات کوفی است که سند معتبر و تفسیر معتبر.

تفسیر فرات کوفی: عن أبي جعفر محمد بن علي عليهما‌السلام في قول الله:﴿مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ﴾ قال : المشكوة العلم في [ صدر رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ﴿فِي زُجَاجَةٍ﴾ قال : الزجاجة صدر النبي [صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم. ر ] [ ومن. أ ، ر ] صدر النبي [ ر : صدره ] إلى صدر علي [ بن أبي طالب عليه‌السلام. ر ] علمه النبي لعلي [ عليه‌السلام. أ ] ﴿كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ [ زيتونة ). ر ] قال نور العلم ﴿لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ﴾ قال : [ من إبراهيم خليل الرحمان إلى محمد رسول الله صلى الله عليهما وآلهما وسلم. ر ] إلى علي [ بن أبي طالب عليه‌السلام. أ : صلوات الله عليه ]﴿لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ﴾. ر ، أ ] [ قال. أ ] لا يهودية ولا نصرانية ﴿يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ﴾ قال : يكاد العلم من آل محمد يتكلم بالعلم قبل أن يسأل عنه.[3]

روایت دیگر: عن أبي عبد الله [ عليه‌السلام. أ ، ب ] في قوله [ تعالى. ر. أ : قول الله ] : ﴿ الله نور السماوات والارض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح﴾ الحسن مصباح [ ب : المصباح ] والحسين في زجاجة [ ﴿الزُّجَاجَةُ.﴾ ب ] ﴿كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ﴾ فاطمة كوكب دري من [ ب. ( خ ل ) : بين ] نساء العالمين ( ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ [ ﴿زَيْتُونَةٍ﴾. ر ] ابراهيم [ الخليل. ر ] [ زيتونة. أ ، ب. ] ﴿لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ﴾ يعني : لا يهودية ولا نصرانية ﴿يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ﴾ يكاد العلم ينبع منها.[4]

اما توضیح براساس برداشت رجاءی و آنچه می فهمیم رجاءاً

﴿الله نور السموات والارض مثل نوره كمشكوة﴾ خدای که نور سماوات و الارض است. نور سماوات و الأرض که اضافه شده است مربوط به این عالم ناسوت و عالم خلقت و عالم انسانهاست. آن قسمت یا آن تجلی نوری که خداوند متعال دارد در این زمین و آسمان چه می تواند باشد؟ آن نور خدا که در بین زمین و آسمان است آن نور خدا فاطمة الزهراء، حسن و حسین، رسول الله و علی ابن ابیطالب اند. این أنوار نور خدا هستند. ﴿يهدي الله لنوره من يشاء﴾ خداوند متعال هدایت می کند به سوی نور خودش کسی را که بخواهد. خدای متعال مثال زده است برای مردم که مردم مطلب را خوب بفهمند. مثال برای فهم کامل مردم در جهت هدایت هست که به سوی نور بروند و بدانند که راه هدایت فقط پیامبر و علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند و این نور هدایت. نور هدایت زمین و آسمان هستند یعنی چه؟ یعنی از بدو خلقت از زمان حضرت آدم تا الان. کتاب جامع الاخبار شیخ صدوق را مطالعه کنید که حضرت آدم که گرفتار شدند و قسم داده شد به کلمات که چه بود؟ یا حمید بمحمد. یا عالی بعلی. یا فاطر بفاطمة. یا محسن بالحسن. یا قدیم الإحسان بالحسین. که حضرت آدم را از گرفتاری نجات داد. از بدو تا الان. حضرت آدم را شنیدید که اینجوری به این أنوار الهی که نور خدا مثالش در قران که حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حسین و رسول الله علیهم السلام و الصلوات گفته شده است مثال نور خدا در آسمان و زمین از بدو خلقت تا الان هست. هر کجا بخواهیم همین أنوار دست ما را میگیرند. اگر در مسیر هدایت بشود دنبال این أنوار برود. اگر طالب هدایت است. از اول نجات و هدایت از کشتی نجات بگیرید تا آخر همین خمسة طیبه اند. حضرت آدم آن موقع. حضرت نوح را بگویم. من تقریباً پیش از 40 شال پیش که برخی از شماها به دنیا نیامده بودید. من کتابی دارم که الان کتابش هست. آن زمان منطقه سیبری هست منطقه شوروی. روسیه جدید. آذربایجان شرقی. چه گرفتار هایی آن بندگان میکشیدند. از دور آشنا هستید که منطقه سیبری منطقه یخبندانی است و سرد و ... دانشمندانی که تحت کنترل شوروی بودند تحقیقات علمی می کردند. متحققین نمی دانم از کجاها بودند. دین هم که نداشتند. می خواستند تحقیق علمی پیدا کنند. رفتند زیر صخره های و کوههای یخی و دیدند تخته چوبی هست.(عرشه کشتی نوح) دیدند نوشته ای دارند. نوشته شان خیلی خوانا نیست. نویسنده اش اقای غلامی است. زبان روسی بلد بوده یا اصلش مال آذربایجان و نخجبان بوده. اینها دیگر اجمالی است. اصلی اش این که نوشته هایی پیدا کردند و بردند به متخصصین زبان و زبان شناس های عبری و عبری و غیره بردند و همینطور گشتند و ترجه کردند و ترجمه کردند تا رسید به اینجا که این ترجمه 6 کلمه داشت که در زمان شاه که اینجا بود یعنی قبل از انقلاب یک جمله اش در ماشینها نوشته می شد. 1- یک جمله اش این بود که الهی به امید تو. 2- جمله دیگرش این بود که یا محمد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین . این نوشته بود و بعد آن عرشه کشتی را که تحقیق کردند. دیدند عرشه کشتی حضرت نوح علی نبینا و علیه السلام و الصلاة بوده است. کشتی نوح، نجات کشتی نوح، نجات آدم از گرفتاری، از نور السماوات و الارض است و این نور السماوات و الارض یعنی خمسة طیبه. ما یک چنین نعمتی داریم. واقعه اش ای است که شکر نعمت مقدمه دارد و مقدمه اش توجه به نعمت است. این آشنایی با اهل بیت مقدمه شکر نعمت است. این نعمت را نمی توانیم اصلاً شکرش را به جا بیاوریم. خداوند آشنامون کرده به خمسة طیبة، به اهل بیت علیهم السلام. نصوص و خود قرآن ما آیه تطهیر و به تفسیر شیعه و سنی و معجزاتی که از خمسة طیبه در قران اخیر بین مسلمانان بوده است. اینها داستانشان هم طولانی است.

2 نکته اخلاقی از برداشت تفسیری از این آیه شریفه

اما چیزی که بر ما بعد از این تفسیر به ما اعلام می شود 2تا نکته است. 1- شکر این نعمت که خداوند ما را با ای نعمت آشنا کرده است و دست ما را میگیرد. گفتم براتون کسی در مکاشفه که الان هم هست و از اقطاب است و ارتباط خصوصی دارد و خبرش به ما آمد. در حالی روحش جدا شد و برود. محاسباتی آمد همه چیز تمام. آخرش که دید بیچاره یک مرتبه از عمق دل گفت من برای حضرت زهرا گریه کردم. برش گردانید. الان آمده مهلت گرفته و تا کی می تواند.. این نجات ما از هلاکت ها این اهل بیت. لذا حدیث کساء همانطوری که در آن متنش آمده است. منتهی یادتان نرود که خودتان درست بخوانید ولی ابتدای حدیث را عوام درست نخوانند. یادتان بگویید عن جابر بن عبدالله. این را انداختند. مثل سند تفسیر عیاشی را چاپ جدیدش را راویان را انداختند و گفتند نقل این راویان به چه دردی می خورد . آیه باشد و نقل معصوم. حدیث کساء را بخوانید. عن جابر بن عبدالله. ابتدایش را درس بخوانید. حدیث کساء را هم که می خوانید لطفا این دعاها را خراب نکنید. این را به مداحان بگویید. این دعاها را خراب نکنید. یک مرتبه به کلمه یا رب می رسد. دیگه دم می دهند. با صدای بلند. اینطوری نکنید. نیامده است. حال می کنند. به مداحان بگویید آقای مداح لطفا این دعاها را و بدنه دعا را خراب نکنید. خود آن متن یک حسابی دارد و بالا و پایین می کنید. آن متن یک حسابی دارد. یا به جایی می رسند به همه می گویند شما هم تکرار کنید. اینجوری نیست. کلماتی که یک مقداری توسل و یک مقداری مناجات است را به جمعیت می گوید تکرار کنید. حال می کند. اگر ما دعا را به طلبگی بخوانیم قبول نمی کنند. من یک بار جایی امام جماعت بودم دیگر نشد که جماعت بخوانم. گفتند ما وقت نداریم اینقدر نماز طولانی بخوانیم. در دانشگاه بودم نماز خواندم و یک جبهه ای و جانباز بعد از نماز آمد به من گفت و اشکال گرفت که حاج آقا این چه نمازی است شما خواندید. نماز یک مقداری طولانی خواندن جرم است. اگر آدم مبسوط الیدی بودم حتما این نحو نماز خواندن در مساجد و غیره را عوض می کردم. در کل جهان مساجد برنامه را عوض میکنم. باید نماز با طمئنینه خوانده شود. هر چه قدر طولانی تر بهتر. نه آنقدر طولانی که به قول یکی از مراجع می گفت اگر مرجعی در رکوع بود یک یاالله بگویید و بروید وضو بگیرید و بیایید به نماز بپیوندید. اینطوری هم نباشد. نه اینطوری هم نباشد که به سرعتی بخوانید که انگار خطری دنبالتان می کند. شما امام جماعت نمی توانید نمازتون را یواش بخوانید. جوی آمد و این طوری شد. این خطرناک است. این خوب نیست. تند خوانی بیش از حد. درباره حدیث کساء. این حدیث کساء را که می خوانید وسطش صحبتهای و حتی دعای دیگر در وسط حدیث کساء وارد نکنید. از اول تا آخرش را همانطور که در مفاتیح هست بخوانید. نه اینکه فرازی را قطع کنید و یک فصل روضه بخوانید یا ترجمه کنید و بعد دعا را ادامه بدهید. مثلاً الان دعای شب قدر را می خوانند. یک یا الله و بعلیٍ و بفاطمة. خود مردم رسم دیگر. الهی بعلیٍ. در دعا نیامده بنده خدا. از کجا می گویید. ما شکر خدا جلسه ای داریم و اهل علم هستند و دعاشون را شب قدر خودم می خوانم. روضه در وسطش تا بالحسین می رسد قطع می کند و دوباره ادامه می دهد. اینکه دعا نشد. دعا باید هیکلش بهم نخورد. هیکل دعا بهم بخورد تأثیرش فرق می کند. هیکلش بهم بخورد اینها ساختار نوری دارند. ساختارشان را بهم نزنید. ساختارشان از عالم بالاست. قبل و بعدش را کار نداریم. تا قبل از دعا و بعد از دعا تا می توانید دعا بخوانید و بعد از دعا هم سینه بزنید خیلی خوب ولی وسط دعا هیکل دعا را بهم نزنید. برای ما که پیرو اهل بیتیم شکر خدا کنیم.

2- از این نعمت استفاده کنیم. استفاده چیست؟ در هر مشکلی ، در خود حدیث کساء آمده است که هیچ مهمومی و مغمومی نیست که با یک حدیث کساء مشکلش حل نشود. خود حدیث کساء می فرماید. سندش فریقینی است. سند معتبر. متن عالی. این نعمتی است که خدا برایمان داده است. تجربه هایی هم ممکن است داشته باشیم ولی الان وقتش نیست. اگر کسی مستمندی بود گرفتاری بود. برای رفع گفتاری اش توصیه بکنید حدیث کساء بخوانید.منتهی حدیث کساء چون برمانه و شأن نزولش در جمع است اگر دو سه نفری حداقل3نفر باشند که گوش بدهند. چون شان نزولش در جمع است و هر چیزی که آدم انجام می دهد باید کاملش را انجام بدهد. دو سه نفری حاضر باشند زیاد باشند که چقدر خوب. دسته جمعی حدیث کساء را بخوانند قطعاً مشکلی نخواهد بود. مشکلات فقط مشکلات دنیا نیست. کسی بخواهد برای رشد معنوی اش بخواهد حدیث کساء بخواند. حدیث کساء موجب رشد معنوی هم می شود.حدیث کسائ که خوانده بشود در جمعی که حداقل جمع سه نفری و تا آخر گوش بدهد و یک نفر خواندن. احتیاط است که دونفر دیگر تا آخر گوش دهند و همه نخوانند و یک نفر بخواند. حوصله کنند. یعنی برای شما بگویم باور کنید کسی که اعتقاد به حدیث کساء دارد و حدیث کساء در اختیارش است مشکلی در زندگی ندارد و کلید حل همه مشکلها حدیث کساء است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo