< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام النفاس /مساله 2 و 3 و 4 از مسائل مربوط به مرأة نفساء

 

مسالة دوم 2 از مسائل مربوط به مرأة نفساء

مسالة 2: إذا انقطع دمها على العشرة أو قبلها فكل ما رأته نفاس، سواء رأت تمام العشرة أو البعض الأول أو البعض الأخير أو الوسط أو الطرفين أو يوماً ويوماً لا ، وفي الطهر المتخلل بين الدم تحتاط بالجمع بين أعمال النفساء والطاهر ، ولا فرق في ذلك بين ذات العادة العشرة أو أقل وغير ذات العادة ، وإن لم تر دماً في العشرة فلا نفاس لها ، وإن رأت في العشرة وتجاوزها فإن كانت ذات عادة في الحيض اخذت بعادتها ـ سواء كانت عشرة او أقل ـ وعملت بعدها عمل المستحاضة وإن كان الأحوط الجمع إلى الثمانية عشر كما مر ، وإن لم تكن ذات عادة كالمبتدئة والمضطربة فنفاسها عشرة أيام وتعمل بعدها عمل المستحاضة مع استحباب الاحتياط المذكور.[1] سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: وإن لم تر دماً في العشرة فلا نفاس لها ؛ این مطلب که اگر زن نفسا در بین ده روز اول دم و خونی نبیند نفاس برایش محقق نمی‌شود.

اگر اشکالی بشود که نفاس همان ولادت هست بعد از ولادت باید نفاس حکمش محقق بشود جواب این است که موضوع نفاس مرکب است از ولادت و جریان دم، و رؤیت دم، اگر رؤیت دم در کار نبود، جزء الموضوع محقق نشده است و قاعده‌ی کلی این است که هر کجا برای یک حکمی دو جزء به عنوان موضوع شرعاً تعیین بشود یک جزئش اگر ساقط، یا از بین و منتفی بشود موضوع محقق نیست. موضوع که محقق نبود طالبه به اصطلاح شما، منتفی به انتفاع موضوع هست. وإن لم تر دماً في العشرة فلا نفاس لها ؛ هر مسئله‌اش فروعی دارد و این یک فرع،

اگر دم نفاس بیشتر از 10 روز بود ایام عادت حساب کند

و فرع دیگر وإن لم تر دماً في العشرة فلا نفاس لها ، وإن رأت في العشرة وتجاوزها فإن كانت ذات عادة في الحيض اخذت بعادتها این فرع دوم؛ اگر در ده روز رویت دم داشته باشد وتجاوزها باشد وتجاوزها از آن عشره، بیشتر شد و تجاوز کرد در این صورت فإن كانت ذات عادة في الحيض اخذت بعادتها ـ سواء كانت عشرة او أقل ـ ، فرض این مسئله اینطوری است که اگر خون را ببیند وإن رأت في العشرة ، معنایش این نیست که ده روز کامل دیده در ده روز دیده فرض کنید در آخرهای ده روز دیده و بعد از آن ده روز تجاوز کرده است حال باید چه کند؟ آن قسمتی که در ده روز نفاس بود، و این چند روزی که تجاوز از آن ده روز کرده است، همه را حیض بگیرد و همه را نفاس بگیرد، یک وضعیت نابسامانی است گفته می‌شود که اگر در ده روز وإن رأت في العشرة، و تجاوز کرد آنگاه به عادت مراجعه کند ببیند عادت حیضش چقدر بوده اگر سه روز در عشره‌ی نفاسی دید و چهار روز بعد از آن دید، و عادت حیضشم هم هفت روز بود سه روز از آن داخل دهه‌ی نفاس، چهار روز از محلِ بعد از آن، مجموعاً بشود هفت روز، منظور از إن كانت ذات عادة في الحيض اخذت بعادتها ، چرا این اخذت به عادتها برای اینکه در نصوصمان میبینیم که می فرماید: وعن المفيد، عن أحمد بن محمد، عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد ابن محمد بن عيسى، عن محمد بن عمرو، عن يونس قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن امرأة ولدت فرأت الدم أكثر مما كانت ترى، قال فلتقعد أيام قرئها التي كانت تجلس ثم تستظهر بعشرة أيام، فإن رأت دما صبيبا فلتغتسل عند وقت كل صلاة، فإن رأت صفرة فلتتوضأ ثم لتصل قال الشيخ: يعني تستظهر إلى عشرة أيام.[2] سوال می شود از زنی که ولادتی داشته است، ولی دم نفاس فرأت الدم أكثر مما كانت ترى ، از ده روز بیشتر شد، ایام عادت را بگیرد الان که زیاد شده، تطبیق نمی‌تواند ایام عادت را بگیرد، ایام عادتش هر قدر بود به همان عمل کند. قال فلتقعد أيام قرئها التي كانت تجلس ثم تستظهر بعشرة أيام، فإن رأت دما صبيبا فلتغتسل عند وقت كل صلاة، فإن رأت صفرة فلتتوضأ ثم لتصل قال الشيخ: يعني تستظهر إلى عشرة أيام.

متن روایت دیگر: محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابن بكير، عن زرارة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تقعد النفساء أيامها التي كانت تقعد في الحيض وتستظهر بيومين.[3] صحیحه‌ی معتبره زراره هست، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تقعد النفساء أيامها التي كانت تقعد في الحيض وتستظهر بيومين یعنی نفسا همان ایام عادتی که در حیض باید قروء داشته باشد یعنی احکام را مترتب بکند و نماز نخواند و سایر احکام، همان احکام را جاری کند درباره‌ی نفسا، این یک نکته.

نکته‌ی دیگر هم که در بحث قبلی هم داشتیم که النفاسُ حیضُ محتبسٌ، بنابراین اگر نفساء یک همچین حالتی داشت که از ده روز تجاوز کرد، دو سه روزی در داخل ده روز بود و بقیه‌اش در خارج ده‌ روز ایام عادت را در نظر بگیرد بر اساس این نصّ خاصّ و بر اساس آن مطلب تنظیر که نفاس را به حیض تنظیر کرده در روایت. این درباره‌ی ذات العاده بود. می‌فرماید که فإن كانت ذات عادة في الحيض اخذت بعادتها ـ سواء كانت عشرة او أقل ـ وعملت بعدها عمل المستحاضة. عمل مستحاضه انجام داده دیگر در این وضعیت معیار عادت است؛ چرا؟ 1. نصوص، 2. قاعده‌ی امکان، که اینجا امکان حیض وجود دارد و بعد هم قدر متیقن هم این است. بر اساس این سه وجه این کار را باید انجام بدهد. و می‌فرماید که وإن كان الأحوط الجمع إلى الثمانية عشر كما مر. هر چند احتیاط همان است که گفتیم احتیاط مستحبی برگرفته از نصوص، احوط را اینجا ایشان بسیار به وجه خوبی اعلام فرموده‌اند که وإن كان الأحوط الجمع إلى الثمانية عشر كما مر ، یعنی جمع بین اعمال مستحاضه و اعمال حیض، یک اشکالی اینجا داشتیم، گفتیم اگر عزیمت باشد کار مشکل می‌شود رجاءَ بخواند نماز هم رجاءً بخواند. بنابراین جمع بکند بین اعمال و اجتناب از استنطاق بکند و قضا هم ندارد. وإن لم تكن ذات عادة كالمبتدئة والمضطربة فنفاسها عشرة أيام. اگر مبتدئه و مضطربه ولادت کند، طبیعتاً نفاسش ده روز است بر اساس نصوص نفاس، 2. قدر متیقن، که قدر متیقن مجمع علیه هم گفته می‌شود. و این معلوم است خلافی هم در آن نیست. یک چیزی هم سید الحکیم هم اعلام می‌کند که قاعده‌ی امکان، قاعده‌ی امکان خوب است ولی اشکالی به ذهن می‌آید که خیلی روشن است. اشکال این است که قاعده‌ی امکان مربوط به حیض است. حیض المحتبس ولی اگر از این باب بگیریم نیازی به قاعده‌ی امکان نداریم. ولی اگر هم قاعده‌ی امکان را بگیریم وجهی دارد.[4] که سید فرموده است وتعمل بعدها عمل المستحاضة مع استحباب الاحتياط المذكور و بعد از ده روز، تا ده روز را نفاس می‌گیرد بعد از ده روز اگر ادامه پیدا کرد عمل می‌کند به معاییر و احکام مستحاضه که همان وضعیتی که داشت، مع الاستحباب الاحتیاط المذکور با احتیاط مستقیم که جمع بین عملین بکند، عمدترین جمع در این قسمت اجتناب از محرمات حیض است مثل مسجد رفتن و خواندن عزائم و استمداد، عمده‌اش این است. جمع بکند بین اعمال مستحاضه و اعمال حیض.

مسالة سوم از مسائل مربوط به مرأة نفساء

مسألة ٣ : صاحبة العادة إذا لم تر في العادة أصلاً ورأت بعدها وتجاوز العشرة لا نفاس لها * على الأقوى ، وإن كان الأحوط الجمع إلى العشرة بل إلى الثمانية عشر مع الاستمرار إليها ، وإن رأت بعض العادة ولم تر البعض من الطرف الأول وتجاوز العشرة أتمها بما بعدها إلى العشرة دون ما بعدها ، فلو كان عادتها سبعة ولم تر إلى اليوم الثامن فلا نفاس لها ، وإن لم تر اليوم الأوّل جعلت الثامن أيضاً نفاساً ، وإن لم تر اليوم الثاني أيضاً فنفاسها إلى التاسع ،وإن لم تر إلى الرابع أو الخامس أو السادس فنفاسها إلى العشرة ، ولا تأخذ التتمة من الحادي عشر فصاعداً ، لكن الأحوط الجمع فيما بعد العادة إلى العشرة بل إلى الثمانية عشر مع الاستمرار إليها.[5]

سید طباطبایی یزدی می‌فرماید که صاحب عادت است ولی ولادت کرده، صاحبة العادة إذا لم تر في العادة أصلاً فرض کنید عادتش هفت روز بود در عادت چیزی ندید، ورأت بعدها و بعد از آن ایام عادت رویت دم داشت ورأت بعدها وتجاوز العشرة، و این دم تجاوز کرد از ده روز، می‌فرماید وتجاوز العشرة لا نفاس لها على الأقوى ، نفاسی نیست برای چنین صاحب العاده‌ای على الأقوى ، بعضی از فقها فرموده‌اند که این نفاس است، متن می‌فرماید که نفاس نیست. اما قولی که گفته می‌شود باید نفاس باشد برای این است که فرض این است ولادت شده است رؤیت دم هم در داخل عشره صورت گرفته باید نفاس حساب بیاید و عرف هم این را می‌گوید. عرف متشرعه هم این را می‌گوید که باید نفاس باشد و اشکالی نیست. اما متن می‌فرماید که نفاس نیست این کار را مشکل می‌کند. عمده‌ترین دلیلی که در جهت اثبات حکم متن می‌توان گفت این است که اگر نفاس با ده روز منطبق نبود در داخل ده روز از ابتدا تا انتها نبود یا منقطع هم بود عیبی ندارد نفاس است که گفتیم اما اگر این زن نفساء صاحب عادت باشد عادتش مثلاً فرض کنید هفت روز است در این هفت روز تمام ندید، نصوص می‌فرمود که نفسا عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تقعد النفساء أيامها التي كانت تقعد في الحيض وتستظهر بيومين، نفاسش را تطبیق بدهد به ایام عادتش، ایام عادت رؤیت دم نداشت پس حیض نبود و پس از آنکه تطبیق هم دادیم طبق قاعده نفاس هم نباید باشد چون نفاس بر اساس نصوص باید تطبیق داده بشود به ایام عادت، تطبیق داده شد رویت دم نبود حیض که نبود نفاس هم على الأقوى نیست. همینکه على الأقوى می‌گوید یعنی آن طرفی که الان فتوا آمده است بر نفاس یک قول نسبتاً قوی آنجا هم هست الأقوى اسم تفضیل در برابر غنی هست آن طرف هم یک قول دیگری هست.

می‌فرماید وإن كان الأحوط الجمع إلى العشرة اگر چنین اتفاقی بیفتد احوط این است در متن آمده است احوط استحبابی، و فهم بعضی از ضعفای تاریخ معاصر این است که وإن كان الأحوط الجمع إلى العشرة، چون مسئله‌ی نفاس در داخل عشره هست. بل إلى الثمانية عشر مع الاستمرار إليها می‌شود احوط وجوبی، بل إلى الثمانية عشر مع الاستمرار إليها، احوط استحبابی است که در بحث جمع بین روایات گفتیم که روایات الثمانية عشر ، علی الاقل معرض عنه المشهور هست و توجیهاتی هم وجود داشت که تکرار نکنیم. ، وإن رأت بعض العادة ولم تر البعض من الطرف الأول وتجاوز العشرة أتمها بما بعدها إلى العشرة دون ما بعدها ؛ قاعده‌ی حیض که معلوم است دو روز اول را دیده و دیگر ندیده، اینجا قاعده‌ی حیض جاری می‌شود که اگر ابتداء حیض یعنی سه روز مستمر صورت گرفت، تا انتهای عادت حکم به حیض جاری می‌شود و در اینجا اشکالی نیست تا ده روز که انتهای مدت حیض است طبق قاعده‌ی حیض عمل می‌کند و مطلب تمام. دون ما بعدها ، بعد از عشره دیگر حکمی ندارد. مثلاً فلو كان عادتها سبعة ولم تر إلى اليوم الثامن فلا نفاس لها ، اگر عادتش هفت روز است و رؤیت دم نداشته تا روز هشتم، این مثال برای همان مطلب قبلی بود که گفتیم، مثال‌ها را الان کامل می‌کنیم لف نشر غیر مرتب، لف نشر مرتب نیست. وإن لم تر اليوم الأوّل جعلت الثامن أيضاً نفاساً و اگر روز اول رؤیت دم نداشته است روز هشتم را نفاس قرار بدهد سرش این بود که اینجا عادت نیامده، اینجا قاعده‌ی حیض نیست اینجا قاعده‌ی نفاس هست در ایام نفاس ده روز نفاس عادتی در کار نیست. روز اول ندیده، اگر فقط روز دهم را ببیند روز دهمش هم نفاس است الان روز هشتم را دیده حکم به نفاس می‌شود و دیگر عادتی در کار نبود. وإن لم تر اليوم الأوّل جعلت الثامن أيضاً نفاساً وإن لم تر اليوم الثاني أيضاً فنفاسها إلى التاسع ،وإن لم تر إلى الرابع أو الخامس أو السادس فنفاسها إلى العشرة ، تا چهارم و پنجم و ششم ندید کلاً نفاسش تا ده روز است یعنی از ده روز دیگر بیشتر نمی‌شود اینطوری نیست که تا روز چهارم ندیده بعد از چهارم که شروع کرد استمرار پیدا کرد از ده روز نفاس گذشت چهار روز دیگر هم اضافه کند چهار روز دیگر هم اضافه بکند چهار روزی که ندیده ده روز بشود ده روز که نفاس هست از حین ولادت تا ده روز است ولادت و رؤیت دم، نه اینکه رویت دم تا چهار روز نبوده آن هیچ، از چهار روز که شروع شده چهار روز دیگر بعد از ده بگیرد تا ده روز را کامل کند. اینطور نیست. چون نفاس در ایام ولادت است و بعد از ولادت و با رؤیت دم، ده روز، اگر قطعه قطعه هم ببیند در ده روز نفاس است در صورتی که صاحب عادت نباشد. بعد می‌فرماید: لكن الأحوط الجمع فيما بعد العادة إلى العشرة بل إلى الثمانية عشر مع الاستمرار إليها؛ همان حرفی که قبلاً گفتیم أحوط این است که تا ده روز جمع بین اعمال مستحاضه داشته باشد و اعمال نفاس، بلکه تا هجده روز هم همین کار را ادامه بدهد این مسائلی بود که راحت و روشن و واضح درش بحثی هم نبود، سید فقط این مقدار که وقت شما را گرفتیم مثال را توضیح داد برای ما و الی مطلب، کلی مطلب این است که در مثل نفاس تا ده روز، تمام ده روز را خون ببیند یا بعضی از آن ده روز را خون ببیند بر اساس قاعده‌ی امکان که سیدالحکیم فرمود، و بر اساس فهم عرف متشرعه که شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید بر اساس نصوص تنظیر بین این دو مورد ده روز مسئله‌اش حل می‌شود اما احتیاط مستحبی تا 18 روز بر اساس آن نصوصی که گفتیم، احتیاط مستحبی است ولیکن از لحاظ أدله و نصوص و اجماع، همان ده روز است در نفاسی که ذات العادة نباشد.[6] [7]

مسالة چهارم از مسائل مربوط به مرأة نفساء

مسألة ٤ : اعتبر مشهور العلماء فصل أقل الطهر بين الحيض المتقدم والنفاس ، وكذا بين النفاس والحيض المتأخر ، فلا يحكم بحيضية الدم السابق على الولادة وإن كان بصفة الحيض أو في أيام العادة إذا لم يفصل بينه وبين النفاس عشرة أيام وكذا في الدم المتأخر ، والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم كما مر نعم لا يبعد ذلك في الحيض المتأخر لكن الأحوط مراعاة الاحتياط.[8] آنچه مسلم است بین الحیضتین ده روز حداقل طهر باید فاصله باشد نصاً و إجماعاً و قاعدتاً، اما نصّاً که نصوص باب حیض را دیدیم که ده روز باید بین الحیضتین طهر باید فاصله باشد. اما اجماعاً که در این رابطه هیچ خلافی وجود ندارد حتی می‌توانیم اجماع محقق اعلام بکنیم. تا اینجا مسئله، اما قاعدتاً که قاعده‌ی امکان در صورت عدم فاصله‌ی ده روز زمینه ندارد. قاعده‌ی امکان وقتی است که بین حیضتین ده روز فاصله بشود. اگر ده روز فاصله نبود قاعده‌ی امکان جا ندارد و حمل به حیض نمی‌شود. بیش از ده روز می‌رود در وادیِ استحاضه. حکم مشهور می‌گوید بین حیض و نفاس، و بین حیض متأخر از نفاس، باید ده روز فاصله باشد، چون 1. قاعده‌ی فاصله‌ی اهل طهر بین الحیضتین شامل اینجا هم می‌شود چون نفاس حیض المحتبسٌ، همان ده روز قید نفاس و حیض هم باید فاصله باشد فرقی نمی‌کند حیض متقدم از نفاس باشد یا متأخر از نفاس باشد. بنابراین این حرف را مشهور گفته‌اند ولیکن در این رابطه متأسفانه نصّی نداریم. نصّی که در اختیارمان نداریم أقوی و سید می‌فرماید که این فاصله‌ی ده روز بین حیض متقدم و نفاس لازم نیست و بین حیض متأخّر و نفاس والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم كما مر. بین حیض متقدم و نفاس فاصله‌ی ده روز شاید نیست. پنج روز قبل حیض بوده الان نفاس می‌شود لازم نیست یک فاصله‌ای باشد ما بگوییم این دیگر الان نفاس نیست یا آن قبلی حیض نبوده این فاصله شرط نیست. بعید نیست که نسبت به حیض متأخر این فاصله رعایت بشود که نفاسی که آمده است ده روزش کامل شده اگر رؤیت دم دارد و به عادتش تطبیق می‌کند حیض متأخر می‌شود در این وسط این دو کار، نفاس و حیض متأخّر فاصله‌ی ده روز بعید نیست که لازم باشد. چون امکانش هست و نفاس هم ده روزش کامل شده و آن اقلّ طور هم باید در این وسط قرار بگیرد. وقت تمام شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo