< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام النفاس /تتمه و توضیح مسالة 3 و 4 از مسائل مربوط به مرأة نفساء

 

توضیح مساله سوم از مسائل مربوط به مرأة نفساء

مسئله نفاس پیچ و خمی داشت که بعضی از عزیزان صورت مسئله را سوال کردند. یک توضیح بسیار مختصر صورت مسئله را بگویم و بعد مسئله چهارم را شرح بدهم و یکی دو جلسه دیگر انشالله از وادی این بحث بیرون می رویم و مسئله غسل اموات می آید و دیگر راحت می شوید از احیا و تولیدات حیض.

برای شما بگویم به طور کل نفاس حداکثرش مشهور؛ منصوص؛ ده روز است. حداقل ندارد؛ برخلاف حیض. این مسئله در فقه جزء مسلمات؛ اگر می خواهید تقلید هم نکنید جزء ضروری می تواند باشد در این دو مسئله. اما اگر نفساء یعنی زنی که ولادت کرده است. تمام این ده روز را رویت دم داشته باشد؛ علی الاتصال؛ یا با انفصال؛ یک روز ببیند یک روز نبیند. تمام این ده روز نفاس است. این تمام. ادله اش را هم گفتیم از اجماع تا نص. مسئله نقاء متخلل را هم بحث کردیم کامل شد.

و اما اگر رویت دم از ده روز بیشتر بشود؛ نفاس است از ده روز بیشتر شد در این صورت این مرأة یا صاحب عادت است یا صاحب عادت نیست. اگر صاحب عادت است عادت را مورد توجه و معیار قرار بدهد. به چه صورت؟ مثلا عادتش هفت روز است. عادت عددیه اش هفت روز است. از روز چهارم نفاس تطبیق می کند تا سه روز بعد از نفا از ششم ولادت حساب می گیرد تا سه روز بعد از ده رو این هفت روز کلاً می شود حیض و مازاد آن می شود استحاضه. اگر عادت درست؛ کمتر است؛ در حد خود عادت بگیرید. کمتر است؛ کمتر از ده رو بیشتر ا منظور از ده روز یعنی از آن عشره نفا این صورت معلوم شد؟ و اگر که باز هم رویت دم از ده روز زیاد هست ولیکن صاحب عادت نیست. در این فرض دو قول وجود دارد؛ متن عروة می فرماید که ما هم گفتیم و دلیلش را هم اشاره کردیم می فرماید در این فرض ده روز را نفاس قرار بدهد؛ رویت دم را بعد از ده روز ادامه دارد. ولی او ده روز اول را نفاس قرار دهد قطعا. و هجده روز را هم احتیاط استحبابی. که دم ادامه داشته باشد؛ رویت دم. این را فهمیدید

آراء فقهاء و صاحب نظران

و اما قول دیگر این است که سیدنا الاستاد می فرماید که در این مورد یعنی در صورتی که ذات العادت نیست و رویت دم بیشتر از ده روز هست؛ به عادت اقوام و بستگان خودش مراجعه کند. طبق عادت آنها عمل کند. این صورت مسئله تا اینجا پاک شد. تا اینجا راحت و روشن بود. ادله اش را هم قبلا گفتیم. برای شما صورت مسئله هم گفتم که کمی بالا و پایین شده بود؛ خلط نشود. و اما فرمودند در مسئله شماره سه که صاحب عادت؛ یک خانومی که صاحب عادت است ولی ولادت هم کرده. خون نمی بیند رویت دم ندارد تا عادتش تمام شود. عادتش هفت روز بوده ولادتم کرده تا هفت روز رویت دم ندارد. چه می شود؟ بعد از هفت روز که خون هم تجاوز کرده از رویت دم هم تجاوز الدم العشره. در این صورت متن عروه می فرماید که صاحب عادته وإن رأت بعض العادة ولم تر البعض من الطرف الأول وتجاوز العشرة أتمها بما بعدها إلى العشرة دون ما بعدها فلو كان عادتها سبعة ولم تر إلى اليوم الثامن فلا نفاس لها. می فرماید فلا نفاس لها؛ این نفاس ندارد. و حیض هم ندارد؛ خون فاسد است. چرا؟ منتها آخرش کار درست می شود؛ فی امکان أحوط. که ما گفتیم أحوط؛ أحوط لزومی است. این مطلبی را که می گوید و اگر در بعد از عادت باشد در داخل ده روز نفاس است؛ ولی بعد از عادت است؛ میگوید نه حیض است نه نفاس. چرا؟ حیض نیست که بعد از عادت است. نفاس هم نیست چون اصلا نفاس برگرفته از عادت است. نصوصی که داشتیم چه بود؟ باب سه حدیث یک و دو و سه؛ تطبیق می کرد نفاس را به عادت. این قول متن است. شیخ انصاری هم در کتاب طهارت این مطلب را به نقل از فقها اعلام می کند. می گوید که قرار اصحاب این است که اگر این صورت را داشت مسئله؛ نه حیض است و نه نفاس.[1] [2] جامعه المقاصد محقق ثانی هم کتاب جامع المقاصد همین مطلب را تایید می کند که نه حیض است نه نفاس.[3] پس صاحب نظران را هم دیدیم. دلیل مطلب را هم دیدیم. سید الحکیم می فرماید که بهتر و اولی این است که از اطلاقات نفاس استفاده شود و آن سه روز خارج از عادت را حمل بر نفاس کنیم.[4]

نکته

تا اینجا گفتیم پیچ تند است اما اگر یادتان باشد یک نکته آرامش بخشی دارد. که هم این متن گفته و هم مقتضای جمع بین ادله که الأحوط هست. چه می گوییم؟ الأحوط لزوما در مثل چنین مورد؛ جمع بین اعمال طاهر و نفساء که مطلب حل حل است و هیچ مشکلی در کار نیست.

 

مساله چهارم از مسائل مربوط به مرأة نفساء

مسألة ٤ : اعتبر مشهور العلماء فصل أقل الطهر بين الحيض المتقدم والنفاس ، وكذا بين النفاس والحيض المتأخر ، فلا يحكم بحيضية الدم السابق على الولادة وإن كان بصفة الحيض أو في أيام العادة إذا لم يفصل بينه وبين النفاس عشرة أيام وكذا في الدم المتأخر ، والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم كما مر نعم لا يبعد ذلك في الحيض المتأخر لكن الأحوط مراعاة الاحتياط.[5] مسئله چهار را دیروز عنوان کردیم می فرماید که مشهور علما این است که یک فاصله اقل طهر بین حیض متقدم و بین النفاس باشد.

شرح مسئله چهارم

طبق نصوص و نفی خلاف؛ بلکه اجما این است که بین الحیضتین باید اقل طهر فاصله بشود. اما بین الحیض و النفاس چه طور؟ باید همین فاصله باشد یا نباشد؟

نظرات و آراء فقهاء از متقدمین

علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که فاصله اقل طهر بین حیضین و بین حیض و نفاس لازم است. اگر فاصله نباشد یک مرأة ای پنج روز قبل از ولادت رویت دم داشته باشد؛ بعد ولادت کند؛ در این فرض می فرماید که حکم به حیض نمی شود بلکه حکم به استحاضه است. چرا؟ برای اینکه بین حیض و نفاس اقل طهر فاصله نشده است.

و محقق ثانی یعنی همین صاحب جامع المقاصد که جامع المقاصد شرح کتاب قواعد علامه است. می فرماید که دلیل بر این مطلب این است که نفاس؛ حیض محتبس است برای تغذیه طفل و بعد هم کل احکامی که در حیض اجرا می شود در نفاس هم اجرا می شود. مگر آن احکامی که استثنا صریحا اعلام شده است مثل استمرار رویت دم در سه روز اول برای حیض و عدم استمرار دم در سه روز اول برای نفاس. بنابراین باید فاصله باشد.[6]

و شیخ طائفه شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید این دمی که پنج روز قبل از ولادت مثلا رویت می شود این حکم حیض نیست. چرا؟ برای اینکه گفتیم که چه؟ که حامل ممکن است حیض بشود. ولی حامل مستبین قابلیت حیض ندارد. شیخ طوسی می فرماید اینجا دیگر حامل مستبین است. حامل مستبین یعنی چه؟ یعنی اینکه دیگر روشن شده است که الان در شروف ولادت قرار دارد. نزدیک شده به ولادت. نزدیک ولادت که قرار دارد مستبین حمل؛ یعنی نزدیک به ولادت حیض نمی بیند. حیض نیست.[7]

پس یا بر اساس رای شیخ یا بر اساس عدم فصل ده روز بین الحیضه و نفاس؛ حیض قبل از نفاس و بعد از نفاس؛ هر دو اگر فاصله نداشته باشد حیض به حساب نمی آید. این رایی بود که گفته شد از قدما و دلیلش را هم گفتیم.

والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم

صاحب عروه سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم. متن را می فرماید که مشهور علما این است که اقل طهر بین حیض متقدم و نفاس فاصله باشد که گفتیم و همینطور بین نفاس و حیض متاخر یعنی حیض بعد از ده روز نفاس. فلا يحكم بحيضية الدم السابق على الولادة وإن كان بصفة الحيض أو في أيام العادة إذا لم يفصل بينه وبين النفاس عشرة أيام وكذا في الدم المتأخر این که معلوم است شرحی بود از آن بیانی که برای شما گفتم. اما می فرماید که والأقوى عدم اعتباره في الحيض المتقدم كما مر نعم لا يبعد ذلك في الحيض المتأخر لكن الأحوط مراعاة الاحتياط.. أقوی این است که عدم و اعتبار این فاصل در حیض متقدم؛ پنج روز قبل از ولادت یا فرض بفرمایید مرأة هفت روز عادتش است. هفت روز رویت دم دارد بعد از هفت روز ولادت می کند. سید می فرماید آن هفت روز حیض است. چرا حیض است؟ یک؛ حامل؛ حائض می شود. دو دلیلی بر وجود فاصله وجود ندارد و اما در حیض متاخر لا یبعد ذلک. نعم لا يبعد ذلك في الحيض المتأخر لكن الأحوط مراعاة الاحتياط. در حیضی که فرض کنید نفاس ده روز شد. بعد از ده روز به فاصله یک روز عادت مرأه فرا رسید. هفت روز عادت. می فرماید که در حیض متاخر فاصله بعید نیست که شرط باشد اما در حیض متقدم فاصله شرط نیست. در حیض متاخر بعید نیست که شرط باشد. اولا شما یک اشکالی می کنید که می گویید اگر فاصله هست که هست اگر نیست که نیست. این چه می شود که در متقدم فاصله شرط نباشد و در متاخر فاصله شرط باشد؟

سوال: به قول علامه حلی و جامع المقاصد و مشهور علما که فاصله شرط حیض؛ متقدم باشد یا متاخر؟ دلیلش هم چه بود؟ دلیلش هم حیض محتبس و اقل طهر بین حیضین یک امر مسلم منصوص گویا مجمع علیه است. تا اینجا تمام. اما سید می آید فرمایششان را برای ما ثابت بکند؛ برای اینکه متن را مستند بکنیم یا ادله اش را ذکر بکنیم با استفاده از بیان سیدنا الاستاد و اضافاتی از این قرار است.

کلام سیدالخوئی

سیدنا الاستاد می فرماید که اولاً درباره فاصله بین حیض و نفاس از اساس دلیل نداریم. آنچه که ما دلیل داریم؛ فاصله اقل طهر بین حیضتین است و بین حیض و النفاس نیست. مطلبی که گفته می شود نفاس حیض محتبس است این مطلب یک مطلب فقهی نیست. ممکن است یک بحث توضیحی باشد در جهت حالات زنهای حامله و حائض. عنوان فقهی ندارد. بنابراین لذا ما در فقه عنوان نفاس را با عنوان حیض از هم جدا بحث می کنیم و دو موضوع جداست و احکام مشترکی هم دارند و احکام جدایی هم دارند. حیض عین نفاس نیست. اگر هم گفته باشد تنزیلی است. در بحث تنزیل داریم که تنزیل به تمام معنا نمی شود امر منزل عین منزل له باشد. تنزیل تا حدودی هم می تواند کافی باشد. یعنی در بعضی از خواص و احکام تنزیل شده نه در همه احکام. تنزیلی است. علی الاقل می گوییم نفاس حیض تنزیلی است یعنی شبیه همان خون است ولی بعد از ولادت است. حکمش حکم حیض است ولی در مدت ده رو عین حیض که نمی تواند باشد. بنابراین عینیتی که در کار نبود فاصله ثابت نمی شود. غایت ما فی الباب به اطلاق ادله فاصله اقل طهر مراجعه می شود که اقل طهر بین الحیضتین اطلاق دارد. آن اطلاقش ممکن است شامل اینجا بشود و می فرماید که ما اعلام کردیم که اطلاق شامل نمی شود برای اینکه هر دو مورد با همدیگر فرق دارد. اطلاق که شامل نشد هیچ دلیل دیگری نداریم. اگر شک بکنیم که این شرط هست یا شرط نیست به علامات و ادله صفات مراجعه بکنیم. اگر دیدیم آن دمی که قبل از ولادت هست صفات را دارد صفات حیض را دارد؛ حمل بر صفات می شود. در صورت شک مراجعه. به صفات می شود و با استفاده از صفات حمل بر حیض می شود. قاعده امکان هم جای خودش را دارد. چرا؟ ما چه گفته بودیم؟ گفته بودیم قاعده امکان در صورتی که فاصله ده روز نباشد جا ندارد. آن جایی بود که فاصله در بین حیضتین ده روز نباشد. اما فاصله بین حیض و نفاس ده روز ثابت نیست. لذا قاعده امکان هم جا دارد چیزی که ممکن است حمل به حیض بشود حمل به حیض بشود بر اساس قاعده امکان. این نسبت به حیض متقدم. اما نسبت به حیض متاخر برای شما بگویم سید می فرماید یعنی سیدناالاستاد امتثال از بیان متنی که آمده است. می فرماید اگر ما بودیم و همین قاعده در حیض متاخر هم همین حرف را می گفتیم که چه؟ که باید چه کند؟ باید در بین حیض و نفاس لازم نیست که فاصله رعایت بشود. می فرماید اگر ما بودیم و این قواعد؛ طبق قاعده حیض متاخر هم فاصله لازم ندارد آن هم می تواند بلافاصله حیض باشد ولیکن یک روایتی داریم که این روایت صحیحه هم هست.

متن روایت: محمد بن يعقوب، عن محمد بن أبي عبد الله، يعني محمد بن جعفر الأسدي، عن معاوية بن حكيم، عن عبد الله بن المغيرة، عن أبي الحسن الأول عليه السلام في امرأة نفست فتركت الصلاة ثلاثين يوما ثم طهرت ثم رأت الدم بعد ذلك، قال: تدع الصلاة، لان أيامها أيام الطهر قد جازت مع أيام النفاس. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن أبي عبد الله مثله. [8] صحیحه عبدالله بن مغیره. رجال سند صحاحند. سریع بخوانم. شیخ کلینی محمد بن یعقوب عن محمد بن ابی عبدالله که شیخ شیخ کلینی است و از اجلا و ثقات هست. این محمد بن ابی عبدلله یعنی همان محمد بن جعفر اسدی هست عن معاویه بن حکیم که از موثقین و اجلا هست عن ابی عبدلله بن مغیره که از اصحاب اجماع هست. سند هم سند تقریبا می توانیم بگوییم از مصطلحات رجال؛ آل سند است. آل سند که واسطه اش با معصوم کم است. دو واسطه دارد. شیخ کلینی و با سه نفر از آقا امام موسی بن جعفر نقل می کند. عن أبي الحسن الأول عليه السلام في امرأة نفست فتركت الصلاة ثلاثين يوما ثم طهرت ثم رأت الدم بعد ذلك، بعد ذلك. یک زنی که نفاس شده سی روز نمازش را ترک کرده؛ خون می دیده مسئله را هم بلد نبوده. این حدیث نظری به این سی روز از جهت صحت و سقمش ندارد سی روز یک عمل انجام شده ای است فتركت الصلاة ثلاثين يوما ثم طهرت ؛ بعد از سی روز که دیگر خون قطع شد ثم رأت الدم. آنگاه خون دید بعد ذلك. بعد ذلك. فرمود که نماز خودش را فرو بگذارد وانجام ندهد. چرا؟ برای اینکه لعلی ایامها ایام طهر قد جازت مع ایام النفاس. برای اینکه ایامها یعنی آن ده روز طهر که خودش هم توضیح می دهد. ایامها ایام طهر جازت مع النفاس. هم نفاس ده روز گذشته هم ده روز دیگر فاصله گذشته ده روزی که طهر باشد بین نفاس و حیض متاخر. الان که حیض می شود این حیض؛ حیض درستی است. منتها با تحقق این فاصله ده روز. لذا بر اساس این روایت فاصله اقل طهر که ده روز باشد بین نفاس و حیض متاخر جا دارد و درست است منتها أحوط جای خودش را دارد. ولیکن در این مدت که در حیض متاخر فاصله در نظر گرفتیم و در حیض متقدم فاصله در نظر نگرفتیم؛ طبیعتا طبق نص خاصی بود. قاعده ما چیست؟ ما هر موقع یک مطلبی را بر خلاف قاعده بر بخوریم می گوییم نص خاصی دارد. فاصله بین حیض متاخر و نفاس؛ نص خاص است. فتوای سید برگرفته از این مطلب است.[9]

سوال:

جواب: این سی روزی که در اینجا آمده دخلی به حکم یا تایید حکم ندارد؛ سی روز عمل انجام شده است. در بحثهای قبلی هم گفتیم روی عمل انجام شده هجده روز سوال می شود؛ الان هم سوال شده است سی روز نماز نخوانده حالا خون دیده؛ این خون حیض هست یا نیست؟ بله حیض است. چرا؟ چون بعد از نفاس تا این موقع ده روز طهر فاصله شده است و چون فاصله حداقل طهر صورت گرفته است بین نفاس و رویت دم. الان این رویت دم حمل به حیض می شود. چون فاصله اقل طهر واقع شده است. استفاده می شود که بین نفاس و حیض متاخر باید ده روز فاصله صورت بگیرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo