< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 جايگاه علم اصول
 علم اصول از جايگاه رفيع و ارزش هاي والايي برخوردار است كه توجه به اين ارزش ها روح آدم را زنده و شاداب مي كند. 1. قداست و نورانيت اين علم يك علم مقدس داراي يك درخشندگي و نورانيت مي باشد. علم اصول كه مقدمه فقه هست عبادت است عبادت مستقيم است شما امروز كه وارد شديد قصد قربت كنيد خدايا اين درس را قربه اليك ارائه مي دهيم و تعلم مي دهيم همين قصد و علم لحظات و دقايق و ساعات بدون هيچ ترديد عبادت در نامه اعمال ثبت مي شود
 فقه نور است و اصول پايه نور
  و از آنجا كه قداست هر علم ارتباط تنگاتنگ به هدف آن دارد هدف كه مقدس است كه همان فقه است و فقه هم كه نور است العلم نور كه همان فقه است اصول كه پايه فقه است نورپايه . استوانه نور و اين استوانه نور كه در زندگي با آدم همراه باشد زندگي آدم را نوراني مي كند و يك صفا و يك جلوه و جلا در زندگي آدم به وجود مي آورد
 در علوم انساني علم اصول فرا رتبه اي است
 2. عظمت و برتري و سروري ويژه اي كه اين علم دارد. دقت و عمقي كه در اين علم وجود دارد واكاوي ها و ريزنگيرها و واشكافي ها در آن سطح گسترده در حدي است كه همين الان در دنيا مقام اول را دارد. در تمام علوم انساني دنيا درجه بندي ها ارشد و دكتري و فوق دكتري و غيره در درجه بندي ها خضوع نمي كند برتر و فراتر حدي و حسابي كه برايش تعيين نشده براي اينكه فراتر رفته است علم اصول فرارتبه اي است. رتبه ها داده اند حقوق خيلي رتبه دارد جزء صدرنشين هاست اما اين مجموعه كوچك و صغير در برابر چهره پرفروغ اصول لذا الان اصول در دنيا مقام اول را دارد. يكي از صاحب نظران علوم پزشكي كه متخصص و استاد است وارد حوزه شد و به رسائل كه رسيد گفت كه انيشتين هنري نكرده كه برق اختراع كرده است اگر هنر دارد رسائل بنويسد هنر آن كرده كه رسائل نوشته .
 قدرت و توانمندي در علم اصول
  3. قدرت و توانمندي اصول آنقدر استدلال اصولي پر انرژي و توانمند است كه در همه علوم انساني سروري و اشراف و سيطره دارد لذا يك اصولي در علم كلام و فلسفه و تفسير و ادبيات و بلاغت و حقوق و اقتصاد و سياست اشراف و تسلط و حاكميت دارد
 تعبير سلطان العلوم به علم اصول
 شاهد بر اين مدعا پس از نهضت و انقلابي كه به رهبري امام خميني صورت گرفت بعضي از چهره هاي فاضل روحاني در آن اوائل در بحث هاي سياسي با سياست مداران غربي كه مواجهه مي كردند برتري داشتند و كم نمي آورند سوال كردند از اينها دانشكده علوم سياسي كه درس نخوانده اند اينها كه از سياست به معناي علم سياست بهره اي نبرده اند از كجا اين توان را دارند جواب را خودشان دادند كه اينها مي روند در قم علم استدلال مي خوانند اين علم استدلال در هيچ ميداني كم نمي آورد لذا تعبير شده است اصول سلطان العلوم است. «بلند است پرواز علم اصول فراتر ز قوس صعود و نزول» 4. آثار و بركات اين علم آثار و بركات زيادي دارد از جمله آثار انبساط روحي نشاط توفيق حتي سلامت جسمي از هدايا و آثار اين علم گرانسنگ است
 مطلبي از شيخ صدراي باكوئي
 مطلبي را از مرحوم علامه شيخ صدرا باكويي در نجف به ياد دارم مي گفت كه بعضي ها مي گويند اين كفايه الاصول چه فايده دارد جواب اين است كه كفايه الاصول نفعش و فايده اش بالاتر از آن است كه شما فكر مي كنيد غير معادلاتي است يعني همين كفايه الاصول آن اهداف و نيازمندي هاي مادي تان را از طريق غير معادلاتي حل مي كند شرطش اين است كه درس را قربه الي الله خوب دنبال كنيد . نكته ديگر كه كفايه الاصول از دنيا بالاتر مي رود اين است كه سلطان القلوب درست مي كند آدم را آنكه مي گويد العالم الرباني سلطان القلوب يك كفايه الاصول خوب يك سلطه و سلطنت قلبي نسبت به مردم از طريق معنا اهدا مي كند
 جاذبه معجزه آسا در علم اصول
  5. امتياز پنجم علم اصول جاذبه معجزه آسا دارد شاهد اين مطلب هم درس خواندن ها و درس گفتن هاست اين درس خواندن هاي حوزوي شش سال هشت سال يا دوازده سال يك دور اصول همه روزه استاد بدون هيچ مطامع مادي شاگرد هم بدون هيچ تشويق و مطامع مادي اگر اين مطلب را براي غربيها شما عرضه كنيد مي گويند اين همچه چيزي نيست قطعا اينها كه مي آيند پول مي گيرند خبر ندارد جاذبه از جاي ديگر است يك جذبه دارد جذبه عشق عشق به علوم آل البيت آن طرف وصل است به نور اهل بيت مثل اين قم كه حوزه وصل است به حرم مطهر حضرت كريمه آل البيت عليها الصلاه و السلام
 مدخل علم اصول
 با اين نگاه كوتاه و آشنايي ابتدايي رسيديم به درب ورودي اصول هر تاليف علمي كه باشد رسم در اين است كه بحث اول اختصاص دارد به ترسيم دورنمايي از آن علم تا طلبه و دانش پژو با آگاهي به سمت و سوي آن علم حركت كند ايجاد انگيزه و خلق جاذبه كند بنابراين شما شايد برخورده باشيد كه در اين بحث اول كه اين مسؤليت دارد اين بحث را مي شود گفت فصل اول تا درب ورودي يا مقدمه
 ذكر رئوس ثمانيه در آغاز هر علم
 در تعبير منطق ارسطويي كه متاسفانه تا حالا منطق ما منطق ارسطويي است دانشمندان منطقي هنوز منطق درستي ندارند بدنه بدنه منطق ارسطويي است در اين منطق گفته اند بحث اول فصل اول بايد رؤس ثمانيه بحث شود هشت تا مطلب ابتدايي در جهت شناسايي و چهره نمايي علم بيان شده است اين هشت تا مطلب به نام رؤس ثمانيه يا كليات در عبارت فارسي عبارت اند 1. تعريف 2. موضوع 3. غرض 4. اسم كتاب 5. اسم مؤلف 6. رتبه علم 7. تقسيم علم 8. انحاء تعليميه
 پنج نكته از رئوس ثمانيه مطرح خواهيم كرد
 فقها و اصوليون در اين ابتداء بحث يا در اين مرحله ورود به بحث سه تا از اين رؤس ثمانيه و يا كليات را كه از اهميت برخوردار بوده گرفته اند و بحث مي كنند اين سه تا عبارت است از تعريف، موضوع و غرض و هدف اين سه تا در اصول خيلي مفصل بحث مي كنند و دو تا از اين هشت تا اين بنده حقير هم انتخاب كرده ام كه اضافه كند تا بشود پنج تا كه عبارت است از 1. روش ما در تدريس كه در اصطلاح منطقي بود انحاء تعليميه 2. نماي دوري از بحث و ساختار و شكل و طبقه بندي بحث را ارائه كنيم
 روش تدريس ها بر محور كفايه و تقريرات اصول مرحوم آقاي خويي است
  اول روش ما در بحث به اميد خدا روش ما اين است كه چارچوبه و مخطط متني ما طبق پيروي از اساتيد فن نجف و قم متن ما كفايه الاصول هست اسلوب و چارچوبه كفايه الاصول است و بدنه بحث استدلالي تقريرات بحث سيد الاستاد آيت الله العظمي خويي است عنايتي بود توفيقي بود يك دور بحث اصول ايشان را از اول تا به آخر توفيق فراگيري را داشتم تكرار نشد البته بعضي ها دو دور و سه دور مي رفتند اما براي اينكه با سبك و سياقش آشنايي دارم و هم سبك و تعبيرش خيلي روان و ساده است دقت و سادگي دو تا حسني است كه در بحث ايشان است و كامل تمام صاحبنظران كه آرائي دارند به نحوي اشاره شده است اين بدنه اصلي بحث تحقيقي
 توجه به آراء علماي بزرگ اصول
 اما از آراء صاحبنظران اصول از شيخ انصاري و صاحب كفايه و شاگردان تا ميرزاي نائيني و محقق عراقي و علامه اصفهاني و تا خود سيد الخويي مجموعه نجفي ها و آراء صاحبنظران و اعاظم قم از شيخ حائري موسس حوزه علميه تا سيد بروجردي و امام خميني استفاده به عمل مي آيد مراجعه مي شود معنايش اين نيست كه بايد آراء تمام اين اعاظم در جلسه مطرح بشود معنايش اين است كه به همين اينها مراجعه مي شود اگر نكته و مطلب از لطافت و ظرافت سودمندي برخوردار بود براي شما عرضه مي شود و روش ما اين است كه بحث با بيان ساده سازي و روان سازي يكي ازنكته هاي اصلي بحث ماست 2. توجه به نكات كليدي و معيارهايي كه زير ساز بحث استدلالي است مصطلحاتي كه اصولي ها و استادها مسلما مي دانند و رد مي شوند ما بايد ان را واكاوي كنيم شرح بدهيم ساده سازي كنيم
 مدت اتمام درس خارج اصول ما
 و به اميد خدا طبق پيش بيني كه شده است در كمتر از چهار سال ان شاء الله يك دورش را كامل كنيم
 ساختار علم اصول و تقسيمات آن
 و اما نكته دوم ساختاري از اين علم ارائه بشود اصول را سيد الاستاد در بحث هاي مقدماتي اش كاملا قسمت بندي و عنوانها از هم جدا كرده است مفصل كه با ساده سازي اين است كه اصول به طور كلي به دو بخش اصلي تقسيم مي شود 1. اصول لفظيه از باب تغليب 2. حجج و امارات از باب تغليب اين دو قسمت اصلي است و هر قسمت دو بخش دارد قسمت اول كه اصول لفظيه بود از باب تغليب متعلق است به مباحث الفاظ حقيقت و مجاز و صحيح و اعم و مشتق و وضع و غيره اين قسمت از بحث در حقيقت يك بحث بلاغي است در بلاغت بحث مي شود منتها بحث بلاغت كجا اصول صاحب كفايه كجا
 برگشت اصول لفظيه به اصول عقلايي
  و بخش دوم قسمت اول عبارت است از اصول لفظيه كه عبارتند از اصاله الظهور اصاله الحقيقه تا اصاله العموم و اصاله الاطلاق اين اصول لفظيه در حقيقت روحشان اصول عقلاييه است برگرفته از بناي عقلاست چرا اصول لفظيه مي گوييم براي اينكه در بستر الفاظ جريان دارد ظهور نسبت به بياني كه از شرع آمده اصاله الاطلاق نسبت به بياني كه از سوي شرع ثابت شده پس اصول لفظيه هر چند مي گوييم اصول لفظيه است بلكه اصول عقلاييه است بسترش الفاظ و ادله نقليه است كه ما به حول و قوه خداوند تطبيقي و دقيق در عين حالي كه مختصر و با بيان ساده براي شما عزيزان ان شاء الله عرضه مي كنيم
 تقسيم مبحث حجج و امارات
 اما قسمت دوم حجج و امارات از باب تغليب كه به دو بخش تقسيم مي شود يك بخش از اين حجج و امارات آن امارات معتبره شرعيه است كه از قطع مي شود تا اطمينان مثلا در اصول به اطمينان اشاره هاي ضمني شده است ما اين ها را از بين كلاماتشان استفاده كرده ايم و برجسته مي كنيم اطمينان جايگاه دارد علم و اطمينان و بينه و خبر عادل و قول خبره و اينها مي شود امارات و در اين امارات هم يك دسته بندي داخلي وجود دارد امارات لفظيه و امارات لبيه كه دسته بندي مي كنيم امارات لفظيه آن حجت هاي معتبري است كه با لفظ ارتباط دارد ساختار و ماهيت لفظي دارد و دسته دوم امارات لبيه است كه عبارت است از اجماع و سيره و شهرت و موارد ديگر كه اضافه مي كنيم اين بخش اول از قسمت دوم
 تقسيم اصول عمليه بر اساس حصر عقلي
  بخش دوم از قسمت دوم عبارت است از اصول عمليه كه شنيده ايد كه همان چهارتاست حصرش هم عقلي است يعني ديگر امكان كم و زياد وجود ندارد استصحاب و برائت و احتياط و تخيير حصر عقلي است گفته شده استقرائي بعد در آخر راي صحيح اين است كه حصر عقلي است
 احتساب اصاله الحل و اصاله الاباحه از قواعد فقهيه
 و يك اشكال مي كنند كه اين چهار اصل كه هست اصاله الاباحه و اصاله الحل اينها از اصول معتبر است پس چند اصل ديگر هم هست مي گفتند اين چهارتا شايد مشهورش را گفته غير مشهور اصول ديگر هم هست جواب اصلي اش اين است آنها از قواعد فقهيه است اصاله الاباحه اصاله الحل از قواعد فقهيه است قاعده فقهيه را مي گوييم اصل همان طور كه به اصل هم مي گوييم قاعده اما جزء قواعد فقهيه است مسير و ساختارش كاملا جداست كه در ادامه همين بحث به فرق بين اصل و قاعده اشاره مي كنيم در آخر بحث با استفاده و پيروي از بعضي از اعلام كه اصول كه ادله بود بدنه اصلي اش همان ادله اربعه هست حجج مي گويند قواعد مي گوييند عناصر مشتركه مي گويند بدنه همان ادله اربعه است در اصول كه كتاب و سنت و اجماع بحث شد از عقل به طور مستقل بحث نشده ما با پيروي از بعضي از اعلام در آخر بحث عقل ملازمات عقليه قاعده كلماحكم به العقل و عقلياتي كه در اصول هست فرق بين حكم عقلي و عقلائي فرق بين حكم عقلي اصول و عقلي فلسفه يك مجموعه در آخر ان شاء الله مفصل بحث مي شود كه اين ادله اربعه كامل بشود . اين دو تا كلي كه گفته شد جزء بحث ها بود امر مقدماتي به حساب نمي آيد
 تعريف علم اصول
  اما كلي سوم از كليات عبارت است از تعاريف علم، تعريف علم اصول علم اصول يك تعريف مشهور دارد كه همان تعريفي است كه صاحب كفايه است آن تعريفي است كه در قوانين الاصول و الفصول في الاصول مرحوم محمد حسين اصفهاني اين تعريف آمده و صاحب كفايه هم مي فرمايد
 عناصر تعريف علم اصول نزد مشهور
  اين تعريف مورد تاييد است متنش اين است «هو العلم بالقواعد الممهدده لاستنباط الاحكام الشرعيه» علم اصول يك علمي است كه تعلق دارد به يك دسته از قواعد كه قواعد به معناي عام يعني كليات و اصول و مطالب كليدي عبارت است از قواعدي كه آماده شده در جهت استنباط احكام شرعيه عناصري دارد خصوصياتي دارد اين تعريف كه با توجه به اين خصوصيات ما مي توانيم بهترين تعريف به حساب بياوريم اين نكته را توجه كنيد كه تعريف اصول طبق نظر مشهور اعتبار دارد و كفايه مورد تاييد و ثبت اعتباري دارد الكفايه كفايه لذا هم تاييد كفايه هم راي مشهور تعريف علم اصول عبارت است از علم به قواعد ممهدده براي استنباط احكام شرعيه خصوصياتي دارد اين تعريف كه سيد الاستاد اين تعريف را به قالب ديگر آورده اشاره كنيم ان شاء الله جلسه آينده

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo