< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

93/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جمع بندی بحث درباره تعمیم نسبت به خطابات شفاهیه
آنچه صاحبنظران درباره تعمیم بیان کردند گفته شد که ما حصل آراء این است که خطابات شفاهیه اختصاص به حضار و مخاطبین حاضر ندارد، شامل غائبین هم می شود. منتها با این توضیح که بعضی از صاحبنظران می فرمایند که در شمول این خطابات باید از قاعده اشتراک کمک گرفت. خود خطابات به عنوان الفاظ خطابی شامل حال غائبین نمی شود. «یاءیها الناس» اختصاص به حضار دارد، تمامی مردم در آینده دور و نزدیک که مشمول این خطاب می شوند باید از قاعده اشتراک احکام بین المسلمین کمک گرفت. و دسته دیگر بر این شدند که نیاز به قاعده اشتراک نداریم. جعل احکام بر شکل قضیه حقیقیه شامل حاضر و غائب و معدوم می شود. جعل حکم بر فرض موضوع است. «کل من کان فی المعسکر یواجه الخطر»، فرق نمی کند حاضر باشد یا غائب باشد یا در آینده بیاید. بنابراین در مجموع دو تا مسلک بیشتر نداریم هرچند خصوصیات اقوال فرق های جزئی را نشان می دهد ولی در جمع بندی عمدتاً آن دو مسلک است اما در نتیجه اختلافی وجود ندارد. علی المسلکین خطابات شفاهیه شامل غائبین و غیر حاضر هم می شود. بنابراین در این جمع بندی مشکل نداریم. اختلاف در مبادی است و در غایت و مقصد اختلافی ندارد، اگر اختلاف مسلکی بود و اختلاف در مقصد وجود نداشت، مشکل در بحث احساس نمی شود.

رأی سیدنا الامام رحمه الله تعالی
اما به عنوان حسن ختام اشاره ای هم بکنیم که امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: درباره خطابات شفاهیه در حقیقت خطاب متوجه مردم نیست. خطابات قطعاً متوجه حضرت رسول اعظم است، که وحی شده برای حضرت. این خطاب که به حضرت رسول به وسیله وحی تعلق می گیرد، طبیعتاً حضاری نیست و حاضرین و غائبین فرق نمی کند. و می فرماید: فرق است بین مقنن و مبلغ، پروردگار عالم مقنن است و رسول الله الاعظم مبلغ است. آن تلبیغ رسالت می کند و او بیان الهی را به مردم ابلاغ می کند اما اصل خطاب به خود حضرت رسول آمده. بنابراین با این دیدگاه اصلا زمینه برای بحث وجود ندارد که ما بحث کنیم که مخاطبین حاضر فقط مخصوصاً مورد خطاب هستند یا اینکه غائبین را هم خطاب شامل می شود. از اول بیان به حضرت رسول اعلام می شود و اینجا بیان به حضار و غیّبی وجود ندارد که یک بیان نسبت به حضار باشد و بتوانیم به غیّب هم آن بیان را تعمیم بدهیم. [1]

سوال: یاءیها الناس و یاءیها الذین آمنوا خطاب به مردم است
پاسخ: خود یاءیها الناس وقتی که نازل شده است به پیامبر نازل شده است. مستقیماً از سوی خدا به مردم نیست، به پیامبر نازل شده است. به پیامبر نازل شده است که شما بگویید بر مردم.

سوال: در همه جا «قل» نیامده
پاسخ: اولا «قل» همیشه در کار نیست. قل ها آنجا موجود است میان عاشق و معشوق رمزی است کرام الکاتبین آن را ندانند. و ثانیا بالضروره اینها برای مردم است و بالضروره نزول مستقیم به پیامبر است. خداوند در مسجد النبی شخصاً برای مردم نمی گوید یاءیها الناس، خداوند برای پیامبر وحی می فرستد پیامبر می آید برای مردم می گوید.



اما تحقیق
تحقیق این است که مضافا بر اینکه مشکل خاصی در تعدد آراء نداشتیم، هدف و غایت یکی بود و ان همه با هم اعتراف دارند به تعمیم خطابات شفاهیه، منتها یا براساس دلالت خود خطاب و یا براساس قاعده اشتراک. اما تحقیق این است که باید ببینیم خطاب دو قسم است: 1. خطاب خاص که متعلق است به مورد خاص با خصوصیت شخصی، زمانی، مکانی یا خاص به معنای جزئی حقیقی. مثل قول خدای متعال «انک لعلی خلق عظیم». این خطاب خاص بی تردید قابل تعمیم نیست. مختص رسول الله الاعظم است. خطاب خصوصیت دارد و مخاطب خصوصیت دارد و بیان خصوصیت دارد. این دیگر زمینه برای تعمیم ندارد. 2. خطابی است که مدخول آن خطاب وسعت و توسع دارد. گستره مدخول وسیع است. مثل یاءیها الناس، این مدخول خطاب از اساس دارای وسعت و شمول است. یا آیه دیگر یاءیها الذین آمنوا، آنانی که اهل ایمان هستند این عنوان مدخول است. دلالت این عنوان برای مصادیق خودش وضعی است. نیاز به چیز دیگر نداریم. مدخولی را ادات شامل می شود که آن مدخول بالوضع عموم و شمول دارد. یاءیها الذین آمنوا آنکه ایمان دارد معنا و موضوع له برای «الذین آمنوا»است. بنابراین با این تحقیقی که به عمل آمد، با کمک گرفتن از بیان سیدنا الاستاد که فرمود انشاء فقط اظهار توجیه خطاب نحو المدخول است. کار دیگر ندارد، و انشاء فراتر از این دست نمی گذارد. آنگاه دو قسم خطاب را براساس وضع مورد توجه قرار دادیم و این نتیجه را اعلام می کنیم که در خطابات به ظاهر شفاهیه که مدخول وضعاً دارای گستردگی و شمول است، خود مدخول وضعاً دلالت می کند بر همان معنای وسیع، چیز دیگر لازم نداریم. بنابراین در این خطابات شفاهیه که گفته می شود اختصاص به حضار این یک دید بدوی است، یک اختصاص و انصراف بدوی است. ما پس از که به دقت بنگریم انصراف به حضار از اساس زمینه ندارد. معنا تابع لفظ است، لفظ تابع وضع است، و ما فراتر از این کاری در عالم بیان نداریم. مطلب کامل است و بلا ابهام و اشکال.

بیانی از محقق خراسانی تحت عنوان بحث از ثمره خطاب شفاهی
اما پس از که نتیجه اعلام شد، یک عنوانی را مطرح می کنیم که محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه بعد از خروج از این بحث، می فرماید: این بحث دو تا ثمره دارد. که با استفاده از بیان محقق قمی و وحید بهبهانی دو تا ثمره اعلام می کند و هر دو را نقد می کند. که به ترتیب باید ابتداء بگوییم که ثمره این بحث را محقق قمی می فرماید: مسئله خطاب شفاهی ثمره ای که دارد این است اگر خطابات شامل غائبین بشوند ظاهر خطاب حجیت دارد. و غائبینی که در عصرهای بعدی می آیند خطابات شفاهیه را ملاحظه می کنند، به ظواهر خطابات بنگرند که دلالت آن ظواهر تا چه حد و تا کجاست. نیاز به چیز دیگر ندارند. چون از ابتداء خطابات شامل حال آنان بوده است. می فرماید: لازم نیست بلکه جایز نیست که برود به سراغ چیز دیگر. فقط آن ظواهر را و آنچه که فعلا عصر خودشان و فهم عرف خودشان اقتضاء می کند به آن عمل کند. اما اگر ثابت نشد شمول خطابات شفاهیه بر غائبین و معدومین، در این صورت ظواهر آنگونه خطابات برای مکلفین عصرهای متاخر حجیت ندارد و نمی توان به آن ظواهر استناد کرد. چون آن ظواهر فرض ما این است که اختصاص داشته است به حضار و به مخاطبین زمان بیان، دیگر آن خطاب شامل حال غائبین نبوده است تا اینکه بتوانند از آن ظواهر استفاده کنند و آن ظواهر را به عنوان حجت تلقی بکنند.[2] این ثمره ای است که محقق قمی می فرماید.

سوال: یک مثالی برای این بزنید
پاسخ: ما می بینیم آیه قرآن می فرماید: «یاءیها الذین آمنوا اتقوا الله»، الان در زمان خود ما تقوایی که ما می فهمیم عبارت است از انجام واجبات و ترک محرمات، به این ظاهر عمل کنیم. تقوا چیست؟ انجام واجبات و ترک محرمات. طلبه کیست، روحانی چه کسی است؟ عامل به واجبات و تارک محرمات. اگر عامل به واجبات و تارک محرمات نباشد، درس هم نخواند صحت سلب دارد. طلبه بودن دو تا مقوم دارد که بیمه می کند طلبه را. هر روحانی و طلبه ای که در جامعه آبرومند است، عزیز است این دو تا مقوم را دارد، پایبند به واجبات و محرمات و درس خوان. طلبه ای که می بینی مشکل دارد، روزگارش اصلا رونق نمی گیرد. پرتلاش است، زیرک است اما هیچ کارش نمی گیرد. خودش برود مراجعه کند یا واجبات و محرماتش مشکل دارد و یا اینکه درس نمی خواند. صبح که خسته است می گوید نرویم امروز چه عیب دارد. اینها از وساوس شیطانی است. و اما اگر بگوید که من در برابر واجبات و محرمات، از اهل بیت بگیرید، اهل بیتش یک غیبت بکند با نرمی می گوید غیبت نکن. با هم درس یک شوخی که تشویه در ضمن داشته باشد انجام می دهد می گوید لطفا این کارها را نکن. درباره یک کسی که علم ندارد فوراً نظر می دهد فاسق و فاجر، می گوید روز قیامت جواب بدهید. این طلبه پایبند است. طلبه که پایبند به واجبات و محرمات بود، از موفقیت سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه رفتار طلبگی که با روحانی با طلبه به حرف مردم و اشکالات مردم ترتیب اثر نمی داد. هرکسی درباره اش چیزی می گفت می گذشت. یک چیزی یاد دارم از ایشان بگویم، سیدنا الاستاد فرمودند که برای من هر چیزی گفتید بخشیدم، ولیکن آن اشکالی که گفتید سید خویی سید نیست، این یکی را نمی بخشم. به زبان حال پیش جدم شکایت می کنم. دأب طلبگی این است که واجبات و محرمات پایبند و اهل درگیری با همدیگر نیست. هرکسی اشکالی بکند خودش را درگیر نمی کند. «اعرض عن الجاهلین»، این طلبه است. مرحوم آیت الله العظمی حکیم فرزندان خودش را که معمم می کرد می گفت پسرم الان که روحانی شدید اگر کسی در بازار به شما فحش بدهد جواب ندهید. روحانی در لباس احرام است. هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست، نه هر کس سر نتراشد قلندری داند. «یاءیها الذین آمنوا اتقوا» اینهایی که در عصرهای بعدی هستند، از این آیه همان ظاهر تقوا را می گیرند. اگر قائل به تعمیم نباشیم این «یاءیها الذین آمنوا اتقوا»، این معنایی که برای ما دارد نمی توانیم بگیریم، ممکن است در زمان حضور پیامبر و امام اتقوا معنای دیگری داشته. ظاهر برای ما حجیت دارد در صورت تعمیم، و حجیت ندارد در صورت عدم تعمیم. و این حجیت دارد و حجیت ندارد، یک ثمره است، این ثمره علمی و عملی است.

رأی شیخ انصاری
رأی دوم درباره ثمره شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ثمره ای که در این مسئله در نظر گرفته می شود این است که اگر قائل به تعمیم شدیم و گفتیم خطابات شفاهیه شامل غائبین هم می شود، در این صورت ما می توانیم از همان ظاهر استفاده کنیم مثل آنچه که محقق قمی فرمودند. اما اگر خطابات شفاهیه اختصاص به حضار داشت، ما باید فحص کنیم که این بیان در زمان حضار به چه معنایی ظهور داشته است. ظهور عرفی آن معنا را به دست بیاوریم. و اگر نتوانیم ظهور آن عصر را به دست بیاوریم باید توقف کنیم، نمی توانیم از ظهور فعلی بهره ببریم.[3]

رأی محقق خراسانی
اما محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه با استفاده از بیان محقق قمی و استفاده از بیان وحید بهبهانی می فرماید: دو تا ثمره گفته شده است: ثمره اول حجیت ظهور، ثمره دوم تمسک به اطلاق. فرق این دو این است که حجیت ظهور این است که اگر تعمیم داشت ظواهر این خطابات برای مکلفین عصرهای بعدی ظواهرش حجت است، و اگر تعمیم نداشت ظهور عرفی اش حجت نیست. و اما ثمره دوم تمسک به اطلاق، تمسک به اطلاق به این معنی است که ما در یک موردی شک می کنیم می بینیم که این مردم صنفش با مردمی که حاضر بودند در زمان پیامبر فرق دارد. مثلا آنها آگاه به مسائل بودند، اینها آگاه به مسائل نیستند. یا نسبت شان فرق دارد آنها عرب بودند اینها عجم اند. براساس این تغییرات اگر شک بکنیم در شمول که آن حکم اولی شامل این صنف ها هم می شود یا نمی شود، اگر تعمیم را برای خطابات شفاهیه ثابت کردیم در فرض شک تمسک به اطلاق می کنیم و این صنف مشکوک را شامل اطلاق قرار می دهیم. می گوییم «یاءیها الذین آمنوا اتقوا» اطلاقش شامل این مورد مشکوک هم می شود.

رأی محقق نائینی
اما محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ثمره در این بحث واضح است. و تقریبا به این مضمون می فرماید که تعجب می کنم بعضی از اعاظم که درباره وجود ثمره اشکال می کنند. و آن این است که اگر خطابات شفاهیه تعمیم داشت، حکم درباره مکلفین به توسط خود خطاب ثابت می شود. و اگر خطابات شفاهیه اختصاص داشت برای حضار حکم به توسط قاعده اشتراک ثابت می شود نه به وسیله دلیل لفظی. [4]

رأی سید الخوئی
سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ثمره صحیح این است که در بین دو تا رأی ثمره همان تمسک به اطلاق و عدم تمسک به اطلاق است. که اگر بتوانیم تعمیم را در خطابات شفاهیه ثابت بکنیم می شود در مورد شک در مصداق تمسک به اطلاق خطاب بکنیم و اگر تعمیم ثابت نشد، در مورد شبهه تمسک به اطلاق زمینه ندارد.[5] ثمره بحث هم گفته شد و خطابات شفاهیه هم کامل شد. جلسه بعد عامی که متعقب به ضمیری است که در مرجع آن تردید وجود داشته باشد، ان شاء الله بحث کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo