< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

94/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی حجیّت ظاهر کتاب

اشکالاتی را منسوب به اصحابنا الاخباریین گفته بودند و اشکالات احتمالی هم گفته شد. در جواب آن اشکالات شیخ انصاری، محقق خراسانی ردود و اجوبه خوبی و کافی داشتند تا رسیدیم به جواب محقق نائینی.

 

نظر محقق نائینی دراشکالات

محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه اشکال اخباریین را مطرح می‌کند، پس از که اعلام می‌دارد حجیّت ظواهر یک امر مسلم است. همان طور که گفتم از اجماع بالاست متسالم علیه است، در حدّ ضرورت است. و بعد اشاره می‌کند روایاتی را که مستند قرار دادند در جهت اشکال آن روایات به طور عمده به دو طائفه است: طائفه اول روایاتی است که تفسیر به رأی محرّم و ممنوع اعلام می‌کند و این دسته از روایات که متعلق است به تفسیر به رأی به طور طبیعی ظهور دارد درباره آیات متشابهات که تفسیر است و تفسیر به رأی است. ربط به نهی از استفاده از ظاهر کتاب ندارد. ظاهر کتاب که تفسیر به رأی نیست. مطلب در کمال وضوح است. طائفه دوم روایاتی است که مربوط می‌شود به ابناء عامه یا بعضی از ائمه مذاهب عامه که براساس رأی خاص‌شان که می‌گویند «حسبنا کتاب الله» این روایات نظری دارد که «حسبنا کتاب الله» خلاف مذهب است و خلاف وصیت رسول الله است و خلاف حدیث ثقلین است. و جدا کردن عترت از قرآن است. بنابراین قرآن در بعضی مواردی نیاز دارد که تفسیر بشود و تفسیرش فقط از مهبط وحی به دست بیاید. که قرآن کتاب وحی شده است از طریق وحی آمده است و آن مطالبی که به شکل معجزه در قرآن گنجانده شده است به جزء اهل مبهط وحی از طریق دیگر قابل دسترسی نیست. جدایی قرآن از عترت یک نوع ضلالتی است. این طائفه دوم نظر به این جهت از مسئله دارد. و هیچ گونه نظری به نهی از عمل به ظاهر قرآن در این طائفه از روایت دیده نمی‌شود.[1]

نظر سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه همین اشکالات و همین اجوبه را دارند با مقدار اضافات و توضیحاتی که یک نکته قابل ذکر به نظر می‌آید که چیزی اضافه‌ای در مرحله جواب باشد. می‌فرماید: اگر به ظاهر قرآن عمل نشود، ظاهر قرآن کنار گذاشته شود متشابهات و موارد غامضه که طبیعتاً کنار گذاشته شده و معنای اعجاز قرآن زیر سوال می‌رود. اعجاز از کجا به دست بیاید از چه راهی؟ آنجایی که بواطن است کنار گذاشته می‌شود و ظواهر هم کنار گذاشته شود راهی برای کشف برای اعجاز نیست. بنابراین معجزه قرآن که یک امر مسلّم است اقتضاء می‌دارد که مردم اهل لسان افرادی که دارای فهم نسبتاً متعارفی باشند از ظاهر قرآن استفاده کنند.[2] مطلب تا اینجا در مرحله جواب از اشکالات کامل شد.

 

ادله حجیت ظواهر

سبک بحث به تبع سلف صالح این شد که اول ادله مانعین را بگوییم آنگاه ادله مثبتین. اما ادله جواز استفاده از ظواهر کتاب یا ادله حجیت ظاهر کتاب.

 

محقق قمی

در این رابطه آنچه را که طبق تتبع‌مان برخوردیم مفصل‌ترین ادله را درباره اثبات حجیت ظاهر کتاب قوانین الاصول دارد. محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب قوانین الاصول می‌فرماید: «الحق حجیه محکمات الکتاب ظاهراً و نصاً». به طور موجز رأی و نظر اعلام شد که حق این است که محکمات کتاب الله حجیت دارد نص باشد یا ظاهر.[3] شیخ انصاری و به تبع‌شان محقق خراسانی و به تبع‌شان سیدنا الاستاد فرموده‌اند که محقق قمی صاحب قوانین حجیت ظاهر قرآن را اختصاص داده است به من قصد افهامه. بعضی از شراح مثل حقیر که مطالعه و تتبعش به جایی نرسیده فرموده است که «نسب الی المحقق القمی» و بنده حقیر در این بحث حجیت ظاهر کتاب و در بحث اجتهاد و تقلید که شیخ ارجاع داده مراجعه کردم این قسمت ظاهر کتاب را خواندم و عنوان بحث هم این است که «الحق حجیه محکمات الکتاب ظاهراً و نصاً» این نصّ است، این جمله نصّ محقق قمی است. بعد ادله‌اش را دیدم من نیافتم اما ادب این است که من نفهمیده باشم آنها شیخ اعظم فهمش بالاتر است و قابل مقایسه نیست. آن از رموز فهمیده من نفهمیدم، آنچه دیدم نص بیان محقق قمی این است که محکمات قرآن نصاً و ظاهراً حجیت دارد. لذا محقق خراسانی و سیدنا الاستاد هم به شیخ اعتماد کردند. من هم اجتهاد و تقلید مراجعه کردم آنجا یک عبارات غامضی است ردّاً علی الاجماع، که غموض دارد ولی اینجا نصّ است که «الحق حجیه محکمات القرآن نصا و ظاهرا». بعد از که این مطلب را علی الاجمال عنوان می‌کند موجز بحث که بیان شد به ادله تعرّض می‌فرمایند. ادله‌ای که محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه برای اثبات حجیت ظاهر کتاب اقامه کرده‌اند از این قرار است: می‌فرماید: 1. شکی نیست که قرآن به لسان قوم پیامبر نازل شده است. لسان قوم معنایش سنخیت در اصل حروف نیست، لسان قوم معنایش بیانی سبک سخنی که قابل تفهیم و تفهّم باشد. این لسان قوم است. در این رابطه هیچ شکی نداریم. از مسلّمات است. 2. قرآن معمّا نیست که اگر بگوییم متشابهات که متشابهات است و محکماتش معنای ظاهر نداشته باشد نستجیر بالله می‌شود معما. آیا می‌شود قرآن را بگوییم لفظ قرآن معما است؟ امکان ندارد. 3. قرآن معجزه است، معجزات وجوهی دارد، وجوه زیادی دارد وجه برتر معجزه قرآن بلاغت آن است. معنای بلاغت هم به اتفاق یا به طور واضح از دید متخصصان بدیع و بیان این است که بیان واضح مطابق فهم و مطابق مقتضای حال باشد. و در صورتی که بلاغت معنایش این باشد دقیقاً معانی ظاهر کتاب که برای مردم روشن و قابل استفاده باشد این دقیقاً معنای بلاغت است. و جز این نیست. 4. شاهدی از مفسّر وحی، حامل وحی رسول الله الاعظم است و مفسّر وحی امیرالمومنین است. ظاهر قرآن را نهج البلاغه برای ما بیان می‌کند که حجیت دارد. کتاب نهج البلاغه مجموعه تألیفی سید رضی قدس الله نفسه الزکیه خطبه 183 امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: «و الصلاه علی نبیّه الذی ارسله بالفرقان لیکون علی العالمین نذیرا و انزل علیه القرآن لیکون الی الحقّ هادیاً و برحمته بشیرا»، الی أن قال «فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق حجه الله علی خلقه اخذ علیه میثاقه». در این فراز فرموده‌اند که قرآن آمده است تا مردم را به سوی حق هدایت کند. معنای هدایت به سوی حق این است که ظاهرش را مردم بفهمد. و آمده است که قرآن آمر و زاجر است، امر و نهی می‌کند، امر و نهی را باید مردم بفهمد. و آمده است که قرآن حجت خداست تا میثاق الهی بر مردم اخذ بشود. به وضوح هدایت می‌کند که ظاهر قرآن برای مردم قابل فهم است تا حجت خدا برای مردم باشد. از این فراز استفاده شد که ظاهر قرآن برای اهل زبان حجیت و اعتبار قطعی و بلا شبهه و اشکال دارد.

 

سوال: در بیان کلیت قرآن نیست و تمام جزئیات را شامل بشود مثلا این اهداف از طریق ائمه باشد.

پاسخ: ظهور چیزی است و خلاف ظاهر چیز دیگری است. آن خلاف ظاهر و احتمال می‌دهد. ظاهرش این است که خود مردم بفهمند. آنکه می‌گویید که ممکن است هادی بالحق باشد ولی به توسط ائمه معنا بشود برای مردم داده بشود. ولی این مخالف این نصّ است که گفته است خود قرآن مستقیماً هادی الی الحق است.

 

سوال:

پاسخ: آن اصطلاحی که شنیده‌ایدکه «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال»، احتمال سه قسم است: احتمال موهوم است، احتمال عقلی است، احتمال عقلائی است. احتمال موهوم همیشه است اگر بناء باشد به مطلقات احتمالات اعتناء بشود دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر احتمال عقلی هم مورد اعتناء قرار بگیرد باز هم تمام ظهورات بلکه نصوص از کار می‌افتد، عقل امکانش را اعلام می‌کند، امکان حتی در برابر نص هم است. اما آن احتمالی که اعتبار دارد احتمال عقلائی است. اگر احتمال عقلائی شد لفظ یا بیان می‌شود مجمل و ظهوری در کار نیست. جایی که ظهور باشد در برابرش احتمال خلاف است، اگر احتمال خلاف نبود می‌شود نص. بنابراین با احتمال ضعیف اهل بلاغت، ادب، سیره، عقلاء اعتناء نمی‌کنند. 5. حدیث ثقلین و ارجاعات ائمه اهل بیت علیهم السلام. مطلب مسلّمی است که در حدیث ثقلین امر به تمسک شده است اطلاقاً، تمسک هم ظهور دارد به تمسک مستقیم. و اگر گفته بشود که ممکن است تمسک باشد بالواسطه، این خلاف ظاهر است. ظهور تمسک به تمسک مباشری است. و آن هم در حدیثی که به تواتر بین الفریقین و آن هم در شکل چراغ هدایت برای بشریت تا ابد. تا ابد که تمسک به قرآن و عترت باشد، اگر دسترسی به ظاهر قرآن باشد باید استفاده نشود نستجیر بالله. بنابراین تمسک به قرآن و عترت و ارجاعاتی که خود اهل بیت داده‌اند در مسائل عدم قبولی خبر فاسق، در مسئله تعارض روایتین و امثال آن ارجاعات متعددی از سوی اهل بیت علیهم السلام آمده است نسبت به قرآن که آن ارجاعات ارجاعات به ظاهر قرآن است. پنج دلیل از سوی محقق قمی درباره حجیت ظاهر کتاب بیان شد.

 

نکته مستفاد از صاحب نظران

اما ادله‌ای که صاحبنظران دیگر اشاره کرده‌اند از ضمن بیان شیخ اعظم و محقق خراسانی و محقق نائینی و سیدنا الاستاد یک دلیل استفاده می‌شود و آن این است که می‌فرمایند حجیت ظواهر بیان به طور مطلق یک امر قطعی است عقلائیاً و ارتکازیاً. و ظاهر کتاب از همین سنخ ظواهر است. شرع اسلام، پیامبر اسلام برای ظواهر کتاب و روایات طریقت جدیدی را اختراع نکرده است. و در آخر حجیت ظاهر کتاب متسالم علیها عند الاصحاب است یعنی یک ضرورت.

 

تحقیق

تحقیق این است که از مجموع آراء فهمیدیم حجیت ظاهر کتاب مورد تسالم است. این یک مطلب، اما مضافا بر آن دلیل قطعی دیگری را که برای حجیت ظاهر کتاب می‌توانیم اقامه کنیم سیره متشرعه و سیره قطعیه ائمه معصومین است. بنابراین در برابر این سیره قطعیه که هم از سوی متشرعه است و هم سیره خود ائمه ثابت و قطعی است اشکالی باقی نخواهد ماند. نکته دیگر هم این است که بحث درباره حجیت یا استفاده از قرآن در این باشد که آیاتی ظهور دارد یا ندارد اما پس از که گفتیم آیه قرآن ظهور در این معنا دارد، ظهور که ثابت بشود معنایش این است که آن معنا دارای واقعیت است و انکار آن خلاف واقع است منتهی به خلف می‌شود. انکار معنای ظاهر انکار یک واقعیت و انکار یک واقعیت خلف است و محال. از این قسمت از بحث فارق شدیم یک مطلبی را محقق خراسانی به تبع شیخ انصاری عنوان کرده است و آن این است که اشکال شده است شبهه تحریف. اگر تحریفی شده باشد ما نمی‌توانیم از ظاهر قرآن استفاده کنیم چون ممکن است تحریف شده باشد، جواب اجمالی‌اش این است که تحریفی نیست و شرح مسئله ان شاء الله برای جلسه آینده.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo