< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

94/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی ادله عدم تحریف

سالروز ورود مبارک و مسعود بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه سلام الله تعالی علیها را به قم گرامی می‌داریم. قمی که عشّ آل البیت است به قدوم حضرت معصومه سلام الله علیها متبرّک شد و عشّ آل البیت. ورود حضرت معصومه میمنت و شرافت و نور و سعادت، امنیّت آفرید و قم که قم علم شد و قم که حوزه عظمای علمیه در دنیا شده است بدانیم لطف خدا و کرم حضرت معصومه است. معصومه بانویی است که دارای عصمت است، هر کس که منکر است بگو روبرو کند، آن کس که در جوار او سکنی گزیده است، کفران نعمت است که خلد آرزو کند. سعادت عظمایی است تشرّف قم و شرف قم درس حوزه علمیه است و درس فقه و اصول قم است. سعادت بزرگی است که آنکه اهلیت دارند نقداً احساس می‌کنند و آنها‌یی در این وادی نیستند بعداً احساس می‌کنند که چه سعادتی است. بهترین لذّت زندگی در دنیا شرکت و حضور در جلسه درس حوزه‌ای فقه و اصول است. از زبان سیدنا شهید صدر نقل می‌کنم که ایشان فرموده است بهترین لذّت زندگی من آن موقعی بود که در نجف پای درس آقای خویی حاضر می‌شدم. حال و هوائی دارد که یدرک و لا یوصف. این عشق درسی معادلاتی هم نیست یک انگیزه‌ای خداوند برای انسان می‌دهد که ان شاء الله بتواند درک بکند.

 

بررسی ادله عدم تحریف

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در کتاب البیان تحت عنوان صیانه القرآن عن التحریف انصافاً بحث مبسوطی دارد اما این بنده حقیر خدا با یک اضافات و با یک نکته‌هایی این بحث را دنبال کردیم ان شاء الله فردا کاملش کردیم.

 

نکات

رسیدیم به جایی که ایشان ادلّه دالّ بر عدم تحریف را بیان فرمودند. دلیل اول آیه قرآن، دلیل دوم حدیث ثقلین که در این حدیث ثقلین با سند متواتر فریقینی آمده است «إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا ابدا و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض». که مستند آن در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق آمده که متون معتبر و قابل استناد است. اما سند که در نهایت استحکام و فوق تواتر اما دلالت کتاب با عترت با هم به عنوان چراغ راه هدایت مسلمان‌ها تعیین شده است. که نکته‌ها دارد: نکته اول قرآن و عترت میراث پیغمبر است و رمز خاتمیت است و الا باید نبوت باشد. ثقلین که باشد ادامه خط نبوت است. نکته دوم ارتباط و با هم بودن قرآن و عترت است و این دو نکته دارای دو بعد است: هم قرآن و عترت خودشان موضوعاً با هم‌اند و مراجعه مسلمان‌ها هم به این دو نور باشد. نکته سوم این است همان طوری که به عترت اطلاقاً مراجعه دستور داده شده است به قرآن هم به طور اطلاق دستور صادر شده است که مراجعه شود. اگر انحراف و احتمال تحریف وجود داشت چنین بیانی امکان نداشت، علی الاقل ارشاد به سوی امری می‌شد که قابلیت هدایت نداشته باشد که محال است از سوی خدا و پیامبر خدا ارشاد به سوی امر محرّفی صادر بشود. شاید بتوان گفت بهترین دلیل برای عدم تحریف قرآن همین حدیث ثقلین است که مورد استناد فقهاء است. دلیل صحت مذهب این، دلیل خاتمیت این، دلیل عصمت قرآن و عترت این. این حدیث سه تا جلوه نورانی بزرگی دارد.

 

دلیل سوم

دلیل سوم روایات صحیحه‌ای که مورد عمل هم است عند الاصحاب و اگر نگویم در حد تواتر در حد استفاضه یا حداقل سند معتبر و قطعی مکرّر. از جمله شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند درباره تعارض روایات، می‌فرماید «فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه».[1] و همچنین شیخ جلیل هبه الله قطب راوندی روایتی را با سند معتبر از امام صادق نقل می‌کند که در ذیل آن حدیث آمده است «فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فردّوه»، آن کلمه آخر اختلاف داشت، در روایت اول «فدعوه» بود، در روایت دوم «فردّوه». این روایت با این صحت سند دلالت بر مطلوب بسیار واضح است. بعد از آنکه می‌فرماید ما روایات متعارض داشتیم و راه چاره‌ای نداشتیم صحت روایت را از موافقت با کتاب به دست بیاورید اطلاقاً، معیار صحت روایت به طور مطلق مطابقت با کتاب دلیل قاطعی است که کتاب خدای متعال محفوظ و مصون از تحریف است. تحریفی اگر در آن وجود داشت چنین استنادی معنا نداشت. با این آیات و این روایات مطلب کامل است.[2]

 

عدم تحریف ثابت است به ادله اربعه

بنابراین تحریف واقعیت ندارد و یک امر خرافی است به ادله اربعه، کتاب را گفتیم، سنت را گفتیم، و دلیل سوم هم اجماع بلکه مورد تسالم اصحاب است که کتاب الله تحریف نشده است که سیدنا الاستاد که درباره اجماع بسیار با احتیاط تعرض می‌کنند مطلب را در حدّ تسالم اعلام می‌کنند و قطعی.

 

سوال اگر در حد تسالم است چرا اختلاف است

پس اگر در حد تسالم است این بحث‌ها از کجا آمده است؟ اولاً اگر قول به تحریف که دیروز اشاره شد از سوی بعضی از محدثین گفته شده است اختلاف محدث با فقهاء ضربه‌ای به اجماع وارد نمی‌کند. و ثانیا چون بحث دارای اهمیت است و در بعضی از نصوص و بعضی از صاحبان غرض و مغرضین اشکالاتی گفته شده است که ما برای آن اشکالات بحث را ادامه دادیم. بین فقهاء دو طائفه‌ای نیست که یک طائفه قائل به تحریف و یک طائفه قائل به صیانت تا بحث بین خودشان باشد. لذا عنوان بعدی بحث شبهات است. بحث مفصل ما در جهت رفع شبهه و یا ردّ اقوال مغرضین بود.

 

دلیل چهارم

دلیل چهارم حکم عقل، اما حکم عقل که درباره عدم تحریف می‌خواهیم بگوییم دو گونه حکم عقل داریم. حکم عقل کلامی و حکم عقل فلسفی. اما حکم عقل کلامی که مربوط می‌شود به معرفت. تعریف قدیم کلام این است که کلام مربوط می‌شود به احوال مبدأ و معاد و این را که جدیدتر کنید می‌شود علم کلام مربوط به معرفت. بعد از که بحث معرفتی شد، ما قاعده لطف که برجسته‌ترین قاعده کلامی است. مسئله فیض که ما ترجمه می‌کنیم به نور. که برای هدایت بشر نور و فیض از سوی خدا یک امر قطعی است و قرآن را هم یکی از اوصافش را آورده‌اند نور. بعد از که نور شد نور خدا باشد «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[3] بنابراین مصنویت قرآن از باب اینکه نور خداست به دلیل عقلی کلامی و آن نور خدا و «متمّ نوره» که گفته شده است در سطح بیان و تنزیل گفته شده است و الا آن نور ذاتا خاموش نمی‌شود چون وصل به نور مطلق است، وصل به منور النور است، آن قابل خاموشی نیست. تحریف قطعاً آسیب به نور است. که امکان ندارد. و از سوی دیگر قاعده لطف که یک قاعده کلامی مسلمی است معنایش این است که لطف خدا به عنوان لطف اقتضائش این است که انسان را به سوی قرب به خدا کمک کند و آنچه به سوی هدایت حق و در مقام تقرب نزدیک بشود به آن جهت لطف کمک می‌کند و لطف خدا کامل است. لطف خدا مقتضی نیست، فطرت مقتضی است و مثلاً الهام مقتضی است لطف و فیض مقتضی نیست علت تامه است کامل است نقص ندارد کم نمی‌آورد. بنابراین لطف خدا که کامل است و تامّ درباره قرآنی که برای هدایت آفریده این را قاعده اجازه نمی‌دهد که «هدی للنّاس» دستخوش افرادی قرار بگیرد که تحریف بکنند. بنابراین براساس قاعده عقلی هم قطعاً قرآن مصون از تحریف است. بنابراین براساس ادله اربعه قرآن مصون از تحریف است.

 

سوال:

پاسخ: سرمایه عقل فلسفی اصول فلسفی است. اصول فلسفی از مبدأ تناقض و علیت و انسجام بگیرید تا سایر مبادی فلسفی که در یک جمله می‌شود براهین عقلیه فلسفیه. در عالم عمل کار ندارد نظر محض است. و اما عقل کلامی جان مایه‌اش تحسین و تقبیح عقلی است که تحسین و تقبیح آن ضروری باشد و اگر شبهه داشت از دائره بیرون است. و آن هم متعلق به عمل است، چون مربوط به عمل می‌شود لذا عقل کلامی را می‌گوییم عقل عملی و عقل فلسفی چون همه‌اش مباحث کلی ذهنی است هرچند ضرورت‌هاست سرمایه‌اش تناقض است که اصل الاصول و اوّل الاُوَل است.

 

شبهات

شبهه اول معروف و مشهور که «عند مولانا امیرالمومنین مصحفٌ»، یک قرآنی پیش امیرالمومنین است. شبهه دوم روایات از ائمه در حد متواتر به دو دسته: 1. تصریح به کلمه تحریف دارد، 2. متضمن این است که اسم امیرالمومنین در آیات قرآن بوده و حذف شده. اما شبهه سوم گفته می‌شود که در زمان خلفاء قطعا تحریف صورت گرفته است و لذا قرآن سوزی شاهد این مدعا باشد. در مجموع مصحف امیرالمومنین قرآنی است با تفسیر، مصحف امیرالمومنین متن و شرح است. او هم کاتب وحی است و هم مفسّر وحی. و روایات و زمان خلفاء تحریف وجود نگرفته است، آن را هم ان شاء الله برایتان شرح بدهم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo