< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

94/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادلّه قائلین به حجیت قول لغوی

در این رابطه که مختار و مطابق با رأی و نظر قدماء است ادلّه و مویداتی گفته شد

 

اختلال نظام

که رسیدیم به دلیل ششم که اختلال نظام محاورات است. یک مسئله مهم و حیاتی و یک خطّ برجسته نظام مند در زندگی انسان محاورات است که از مختصّات انسان و از کارها و روش‌های حیاتی در زندگی انسان است. مطالب و احتیاجات و داد و ستدها و انس و محبّت و در مجموع انسانیت مورد تبادل قرار بگیرد و این تبادل افکار و تبادل معنویات و تبادل مساعدات و در کلّ ارتباطات به وسیله محاوره است. این محاوره باید نظام مند باشد نظام‌ مندی‌اش این است که الفاظی که به کار می‌رود معانی آن الفاظ برای طرف روشن باشد. اگر بناء بشود که از هر لفظ چند معنا به ذهن مخاطب خطور کند القاء و تلقی معنی و تفهیم و تفهم و داد و ستد به وجود نمی‌آید و نظام زندگی صدمه می‌بیند چون زندگی اجتماعی به قول اهل بلاغت انسان مدنی الطّبع است یعنی تمدّن در اصطلاح بلاغت با هم زندگی کردن و ارتباطات داشتن. این ارتباطات از طریق الفاظ است. الفاظ باید معانی خود را داشته باشد تا این وضعیت شکل بگیرد. و اگر راه برای تشخیص معنا غیر از لفظ راه دیگری وجود داشته باشید معرفی کنید و آنچه واقعیت امر نشان می‌دهد این است که محاورات داد و ستد معانی به توسط الفاظ از طریق اهل لسان و اهل لغت به دست می‌آید. اگر به این دو منبع که عام و خاص است یا به عبارت دیگر اهلیت عمومی و اهلیت اختصاص اگر به این دو منبع اعتماد نباشد محاورات به اختلال برمی‌خورد قسمتی از معانی که از اهل لغت استفاده می‌شود باید در محاورات مورد اعتماد باشد. محل استشهاد ما در این دلیل همین جا است. قسمت قابل توجّه یا قسمت دارای کیفیت بالا از الفاظ که از طریق لغت استفاده می‌شود که چه معانی دارند اگر مورد اعتناء قرار نگیرد اختلال در نظام محاورات به وجود می‌آید. نظام محاورات در جمع تبادل الفاظ القاء و تلقّی‌ها یک بخشی معنای عرفی ندارد معنای لغوی دارد. یعنی معنای آن الفاظ از لغت‌نامه‌ها استفاده می‌شود. اگر به آن معانی مخصوصاً بین قشر با سواد اگر به آن معانی اعتماد نشود کسی آن لفظی را که معنای لغوی دارد را به طرف بگوید و طرف به آن معنا اعتماد نکند یک مورد دو مورد نیست. لذا این نظام محاورات بهم می‌خورد.

 

سوال:

پاسخ: در نظام محاورات یک بخشی مخصوصاً بین اهل علم و قشر باسواد یک بخشی قابل توجهی الفاظی است که معانی‌اش از لغت به دست می‌آید متعارف نیست، اینها عرفی نیست. این بخش از الفاظ که از منبع لغت‌نامه‌ها به دست می‌آید بین قشر باسواد هم متداول است اگر مورد اعتماد نباشد اختلال در نظم محاورات به وجود می‌آید. متکلّم اعتماد کند مخاطب اعتماد نکند یا متکلّم اعتماد نکند مخاطب اعتماد کند یا هر دو اگر اعتماد نکند جنون‌آمیز است. بنابراین این اختلال نظم معنایش این است. فرقش این است که دلیل ما قبل عبارت بود از یک قاعده عقلائی و این می‌شود قاعده عقلی، برای اینکه اختلال نظم قاعده عقلی کلامی است. چون تقبیح و تحسین روشن و قطعی دارد. هر کجا که تحسین و تقبیح واضح در کار بود جایی برای حکم عقل کلامی است.

 

سوال وجواب: سوال این است که حکم عقل چه حکمی است، عقل مگر حکم دارد یا درک دارد؟ ما در فقه می‌گوییم عقل مشرّع نیست عقل حکم شرع را جعل نمی‌کند. تعبیر سیدنا الاستاد عقل مشرّع نیست. و امّا درباره مسائل خارج از احکام شرع عقل حکم دارد که می‌گوییم حکم ندارد حکم شرعی صادر نمی‌کند اما خودش در قلمرو خودش درباره وجود، درباره بافت هستی، درباره حدوث و قدم و امثال آنها تحسین و تقبیح اینها مواردی است که عقل حکم دارد. این دلیل ما که قاعده اختلال نظام محاورات بود یک قاعده عقلی کلامی در جهت اثبات حجیت قول لغوی.

 

دلیل هفتم

دلیل هفتم ما بررسی نقش استعمال الفاظ درباره کشف معانی حقیقی. قبل از این ما بحثی داشتیم تحت عنوان اصاله الحقیقه که بر عکس آنچه از دور گفته می‌شد که اصاله الحقیقه حقیقت ندارد گفته شد که اصاله الحقیقه در الفاظ برخواسته از بنای عقلاء است و معنای مجازی خلاف اصل است. این را برای این یادآور شدیم که بررسی نقش استعمال با بحث از اصاله الحقیقه نزدیک است اشتباه نشود. اصاله الحقیقه مسیر جدا دارد و نقش استعمال را به گونه دیگر بررسی می‌کنیم. صاحب نظران و محققین فرمودند آنهایی که منکرین حجیت قول لغوی بودند فرمودند که اهل لغت استعمالات را کشف می‌کند نه معانی حقیقی. این جزء حرف‌های اصلی منکرین بود.

 

دو منظوره بودن مطلوب

ما در این بررسی مطلب ما دو منظوره می‌شود: از یک منظور استعمال که کشف کند از معنای حقیقی ردّی است بر استدلال منکرین از منظور دیگر اثبات کننده مدعا و مقصود است. توضیح بحث: استعمالات را که اهل لغت به دست می‌آورند یک مورد نیست استعمال مضبوط، استعمال حاکم، استعمال مستقرّ را به دست می‌آورد نه استعمال کردن لفظ برای یک بار در معنای خودش. این دأب اهل لغت است. و کار اصلی اهل لغت است. پس از که گفتیم استعمال مستقرّ و پایه دار را اهل لغت به دست می‌آورند که استعمال ثابت و مستقرّ مساوی با تبادر است و تبادر هم کاشف حقیقت است. و بر فرض تنزّل که بگوییم اهل لغت فقط استعمالات را به دست می‌آورد اما استعمالات ثابت و مستقر را به دست می‌آورد. در نتیجه کار اهل لغت کشف معانی حقیقی است و این راه اصلی برای کشف معانی است. موید مطلب شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه در کتاب التذکره باصول الفقه آمده است طرق و راه‌های رسیدن به مطلوب، می‌فرماید: «الثانی اللسان و هو السبیل الی معرفه معانی الالفاظ».[1] لسان یعنی استعمالات، استعمالات راه وصول به معرفت معانی است، منظور از معانی هم معانی مجازی هم نیست. با این توضیح نتیجه دلیل ششم اعلام شد که قول لغوی قابل اعتماد است.

 

رفع اشکال

اشکال سید الخوئی

اشکال این است که در بیان سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه آمده بود که اهل لغت اوّلاً از حسّیات خبر می‌دهند و اهل لغت اهل خبره نیست که از حدسیات خبر بدهد تا اعتبارش از طریق حجیت قول خبرگان به دست می‌آید.[2] در جواب عرض می‌شود که این مطلب را توضیح دادیم در جواب از اشکال محقق نائینی در بحث دیروز. اما مضافا بر آن درباره اهل خبره تحقیق میدانی داریم که اهل خبره از حسیّات هم که خبر بدهند اهل خبره است، اوائل عروه الوثقی می‌گویید که تقلید اعلم واجب است، دلیلش این است که دوران امر بین تعیین و تخییر. و این اعلمیت را از کجا به دست بیاوریم؟ یکی از راه‌هایش اهل خبره، این اهل خبره سوال می‌کند بحث می‌کند و مطالب خیلی سنگینی را می‌پرسد طبق دأب نجف اگر کسی داعیه اجتهاد داشت فضلاء می‌رفتند باهاش بحث می‌کردند. این بحث‌ها همه‌اش حسّیات است و بعد از که جواب خوبی گفت و فهم مطلب را کامل بیان کرد و قواعد را دید که خوب بلد است حسّ شد این حسّیات دست اهل خبره را می‌گیرد. اهل خبره می‌گوید که ما دیدیم و درک کردیم که این آقا اعلم است. این نمونه‌ای بود که در برابر بیان محقق نائینی که پس از آن سیدنا الاستاد هم آن مطلب را تایید متابعت فرموده‌اند تاکید شد. اشکال بعدی سید این بود که اهل لغت که الفاظ را برای معانی به کار می‌برند بگوییم استعمال‌شان مساوی با استعمال در معنای حقیقی است مستلزم یک تالی فاسدی می‌شود و آن این است که معظم الفاظ باید مشترک بشوند. چون که اهل لغت برای هر لفظ چند معنی ذکر می‌کند بعد فرمودند که اگر گفته شد که محقق خراسانی هم فرموده، اگر گفته شود که در بحث لغت همان معنای اوّلی که ذکر می‌شود معنای حقیقی است این هم مقبول نیست. برای این جهت که در صورت لفظ مشترک باید بیان کند که معنای دوم هم معنای حقیقی است. تا اغراء به جهل صورت نگیرد. اشکال اصولی دقیقی است.

تحقیق

اما تحقیق این است که در استعمالات و تتبّعی که به لغت‌نامه‌ها به عمل آمده است برای یک لفظ به طور اغلب چند معنی ذکر نشده، برای یک لفظ به طور اغلب یک معنا ذکر می‌شود. اما موارد استعمال مشتقّات اشتقاقات شرح داده می‌شود که برای آدم عادی می‌نماید که چند تا معنی است یک معنی است. و تتبعی که به عمل آمد اهل لغت معنای حقیقی را پس از بیان لغت به آن توجّه می‌دهند که لفظ معنا این است. وانگهی به مشتقاتش می‌پردازد احیاناً موارد استعمال نادر را هم ذکر می‌کند. «قیل» یا «قد یقال» یا به قول مثلاً ابن منظور این است. اینها آن مواردی است که خارج از حدود معنای حقیقی است. مضافا بر این که اشکال این بود که اگر معانی حقیقی باشد در مشترک چه کنند باید بگویند معنای دوم. لفظ مشترک را به لغت مراجعه کردیم دیدیم لفظ مشترک را از اوّل می‌نویسد «العین للاشتراک» المصباح المنیر. بنابراین در آن جهت هم هیچ شبهه و اشکالی نیست. پس از اشکالات رفع شد. دلیل آخر ما تسالم اهل تحقیق، علماء و ادباء.

 

سوال و جواب

اگر گفته شود چه تسالمی است این همه اختلاف؟ جواب: تسالم اهل تحقیق و علماء و ادباء درباره مراجعه به لغت همه می‌گویند باید به لغت مراجعه کرد در این جهت اصلاً اختلافی وجود ندارد.

 

فرق سیره و تسالم

سیره با این تسالم چه فرق دارد؟ سیره جنبی عملی دارد و تسالم جنبه نظری دارد. مثلاً از اهل تحقیق سوال شود که این لفظ را معنایش را از کجا به دست بیاوریم؟ می‌گوید لغت، این می‌شود تسالم. سیره خود اهل تحقیق می‌روند عملاً از لغت‌نامه استفاده می‌کنند. تسالم که گفتیم اشکال اجماع از اساس منتفی شد. اجماعی که اشکال می‌کنید در صورتی است که اجماع باشد که خطر مدرکی بودن را دارد اما اگر تسالم شد دیگر شبهه مدرکی بودن ندارد. تسالم یعنی مسلّم بودن مسلّم یعنی اعتبار ثبت شده یعنی قابل انکار نیست و در قالب ضرورت قرار می‌گیرد. ادلّه کامل شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo