< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

94/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقيق در اعتبار شهرت
بايد توجه كنيم كه صاحب نظران محور بحث در شهرت چه چيزها قرار مي‌دهند. آنچه كه قابل ذكر است اين است كه بحث شهرت كه پس از تطور علم اصول به ميان آمده است

محور بحث شهرت
شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه به عنوان اولين صاحب مكتب اصولي پس از تطور بحث شهرت را مطرح فرموده‌اند منتها با اين خصوصيت كه منظور از شهرت شهرت در فتواست و منظور از اعتبار شهرت در فتوا اندراج آن تحت حجيت خبر است. با توجه به اين نكته نخست شهرت فتوائي را بررسي و تحقيق بكنيم ان شاء الله. بعد از آنكه توجه كرديد كه محور بحث در شهرت شهرت روايي و شهرت عملي نيست بلكه شهرت فتوايي است يعني شهرتي كه جايگاه در فقه دارد نه شهرتي كه نقش در رجال و اعتبار رجال و فروع مربوط به رجال داشته باشد. چون بحث اصول فقه است و آن عنوان‌ها و مدارك و ادله را بررسي مي‌كند كه در فقه تاثيرگذار باشد. بنابراين شهرت فتوايي را بحث مي‌كند و به اين نكته هم توجه كنيد كه منظور از شهرت فتوايي مطلق شهرت فتوايي نيست كه اعم از قدماء و متاخرين باشد بلكه مقصود شهرت فتوائي قدماء است.

سوال: قدماء كه فتوا نداشتند
پاسخ: فتوا هم دارد، شيخ طوسي كتاب نهايه دارد شيخ مفيد كتاب مقنعه دارد و البته كتاب شيخ صدوق مقنع تقريبا فتوائي روايي است. من لا يحضر هم روايي است و عمدتاً در من لا يحضر كه تهذيب شرح من لا يحضر است عمدتاً‌ نظر به روايت است و احكام و فتوا ضمني بحث شده لذا من لا يحضر كتاب فقهي نيست كتاب جامع روايي است. بنابراين از قدماء ابن ادريس است، ابوصلاح حلبي است، خود شيخ مفيد و سيد مرتضي در كتاب ناصريات بحث فقهي و فتاوا دارد. البته بيشتر در رساله‌ها فتاوايش ثبت شده. كتب فتوا دارد فقهاء اما اين جزء اشكالاتي است كه سيدنا الاستاد درباره اعتبار شهرت مي‌فرمايد كه بعداً بحث مي‌كنيم.

سوال:
پاسخ: درباره شيخ صدوق كتاب مقنع كتاب خود ايشان است و فقه رضوي روايت است ولي اين شبهه‌اي كه مي‌كنند اين است كه در فقه رضوي كه شيخ صدوق نقل مي‌كنند ممكن است فتاواي شيخ صدوق باشد نه روايت.

تعريف شهرت قدمائي فتوائي
بنابراين منظور از شهرت شهرت فتواي قدما اصحاب است، اين تصريح شده. شهرت قدمائي به اين معناست كه يك فتوا در بين قدماي اصحاب از شيخ مفيد كه موسس مكتب فقهي اهل بيت است تا ابن ادريس و تا محقق حلي. اين مجموعه يك فتواي مشهوري داشته باشد به اين معنا آن فتوا از اكثريت اين اعاظم باشد. چون مشهور دو تا خصوصيت دارد: 1. متضمن رأي اكثريت است، 2. در عمل اشتهار پيدا كرده است و قابل رويت و توجه است.

سوال:
پاسخ: عمل يعني در كتب فتوا كه ثبت شد و مقلّدين آن را تحويل گرفت عمل مورد فتوا، نه فتوايي كه در مرحله ابراز نرسيده و مقلد به آن عمل نكرده تصور است، به اصطلاح در كتاب فتوا نيامده. پس شهرت قدماء و اكثريت است. اينها همان قدمائي هستند كه وصل است به اصحاب و همان قدمائي كه تبحّر و ورع و قرب زماني‌اش محفوظ است و همان فقهائي هستند كه درباره‌شان گفته مي‌شود كه اشكال مويد است كه فتواي ايشان با نصّ منطبق است فتوا با متن روايت است احياناً اين اشكال مويد است پس از اعتبار برخوردار است. اين است كه بعضي از فقهاي عصر اخير مي‌فرمايند كه اشتهار بين قدماء از اعتبار بالايي برخوردار است.

شهرت قدماء عنوان اماره دارد
شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه براي اين شهرت كانما عنوان اماره را ضمناً اعلام مي‌كند چرا كه محقق خراساني صريحاً اين فتواي مشهور را اماره اعلام مي‌كند. اماره يك تعريف دارد و يك اعتبار دارد، تعريف اماره را دارد و اعتبار چيز جدايي است شكل و شماي اماره را دارد فتواي قدماء.

كلام شيخ انصاري درباره شهرت فتوائي
با اين خصوصيات شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: «و من الظنون التي توهّم حجيتها بالخصوص الشهره في الفتوا». مي‌فرمايد: از جمله ظنوني كه توهم شده است از اول مي‌گويد امر وهمي است. ديگر امر وهمي نياز به دليل ندارد، براي ابطال امر وهمي عدم توجه كافي است به وهميات اكتفاء نكنيد. و دليل عدم اعتبار توهم «عدم الدليل دليل علي عدم الاعتبار».

سه وجه در اعتبار شهرت فتوائي
به طور كلّ سه وجه گفته شده است:

وجه اول اولويت نسبت به خبر واحد
وجه اول اولويت، اولويت نسبت به حجيت خبر واحد،‌گفته مي‌شود كه خبر واحد كه اعتبار دارد مفيد ظنّ است و فتواي جمعي از فقهاء قدماء كه فتوايشان برگرفته از نصوص است ظنّ قوي‌تري ايجاد مي‌كند. بنابراين خبر واحد را كه مفيد ظن است اعتبار و حجيت قائل بشويم نسبت به فتواي قدماء در حدّ شهرت بايد به طريق اولي اعتبار و حجيت قائل بشويم. اين طريقه استدلال.

اشكالات جواب وجه اول
در جواب اين استدلال شيخ انصاري سه بار كلمه ضعيف را به كار مي‌برد. اوّلاً مي‌فرمايد اولويت كه اولويت ظنيه كه دليل بشود براي اثبات حجيت براي شهرت فتوا ضعيف است. براي اينكه اعتبار خود شهرت در فتوا بالاتر از اين اولويت است. اين اولويت مدعا يك اولويت ظنيه است و اعتباري ندارد اولويت ظنيه يك چهره‌اي دارد مختفي در حجاب اولويت كه آن چهره‌اي كه پنهان شده است عبارت است از قياس، يك قياسي مي‌كند مي‌گويد ملاك اعتبار حجيت خبر حصول ظن است و در فتواي قدماء‌ هم ظن حاصل مي‌شود پس براساس قياس شهرت فتوائي اعتبار داشته باشد. ثانيا اولويت اساس ندارد در اين بحث. براي اينكه ملاك و معيار حجيت خبر حصول ظنّ نيست، ملاك و معيار اگر حصول ظن بود امكان داشت كه در شكل قياس يك ادعاي اولويت بكنيد بلكه ادله اعتبار حجيت خبر آيات و روايات و بناي عقلاء است نه حصول ظن. بنابراين اولويت بنيادي ندارد و حصول ظن ملاك حجيت خبر نيست. كه اين جزء مسائل بعد از تطور و قبل از تطور است، اصلاً ما بعد از تطور نسبت به حصول ظن و عدم حصول ظن اصلا كاري نداريم ما فقط به اعتبار نگاه مي‌كنيم كه از سوي بناء عقلاء و شرع اعتبار ثابت بشود ظن حاصل شد يا نشد فرق ندارد.

فحوي و مفهوم موافقت اولويت
و ثالثاً مي‌فرمايد اين اولويت را بعضي‌ها تعبير كرده‌اند به مفهوم موافقت. فحواي خطاب و قياس اولويت و مفهوم موافقه هر سه عنوان به يك معنا بكار مي‌رود اما هر كدام حيثيت جدا دارد. شيخ انصاري مي‌فرمايد مفهوم موافقت با اولويت فرق دارد. اولويت عقلي است و حكم عقل است فحوا يا مفهوم موافقه لازمه كلام است. «لا تقل لهما» مفهوم اولويت دارد و اطاعت مولاي حقيقي نسبت به مولاي عرفي اولويت دارد، مي‌گوييم اطاعت والد و مولاي عرفي لازم است و اطاعت مولاي حقيقي و اطاعت پروردگار عالم مولي الموالي اولويتش قطعي و عقلي است كلامي نداريم دلالت لفظي در كار نيست. مي‌فرمايد: اينجا كه جا براي اولويت است اين را آوردند تطبيق كردند به مفهوم موافقت. پس از كه اولويت جوابش داده شد و گفتيم از باب حجيت خبر نيست،

نكته: اگر گفته شود موجب اطمينان نمي‌شود
يك نكته‌اي باقي مي‌ماند كه ان شاء‌الله در شرح استدلال محقق خراساني بگوييم كه اگر مي‌گفتند قياس يا اولويت را به شكل ديگري شرح مي‌دادند مي‌گفتند حجيت خبر موجب اطمينان مي‌شود، وثوق پيدا مي‌شود ولو در درجه ابتدائي و وثوق را مي‌شود بگوييم كه ملاك اعتبار دارد وانگهي مي‌گفتيم كه فتواي فقهاي از قدماء وثوق و اطمينان بيشتري خواهد داشت، اينجا يك جايي براي اولويت پيدا مي‌شد. حتي مي‌توانيم بگوييم گاهي ظن با اطمينان مرادف تلقي مي‌شود لذا ما با حسن ظنّ كه برخورد بكنيم بگوييم كه اولويت ظنيه را كه محققين مي‌دانند به اولويت ظنيه كه اعتماد نمي‌كنند براساس قرائن منظور از اين اولويت ظنيه همان اطميناني است يعني در اصطلاح ظن به اطمينان هم بكار مي‌رود. كمتر از علم هر مقدار داده‌ها و پندارهايي كه در ذهن به وجود بيايد كمتر از علم همه‌اش مي‌شود ظن. بنابراين اگر اين گونه توجيه كنيم دليل اولويت هم وجهي مي‌شود كه خبر عادل وثوق مي‌آورد اماره است وثوق مي‌آورد و مقوم اماره كشف و وثوق و اطمينان. بعد از كه گفتيم خبر واحد كه حجت است وثوق مي‌آورد فتواي فقهاي قدماء وثوقش بيشتر و بهتر خواهد بود اين مي‌شود يك اولويت و وجهي از وجوه به حساب خواهد آمد. بنابراين با اين توجيه اين وجه اوّل را در حد يك وجهي به حساب آورد هرچند تمام الوجه و تمام المدرك اين نباشد فعلا در اعتبار شهرت در فتوا ولي وجهي به حساب خواهد آمد.
وجه دوم و سوم نصوص و استفاده از آيه نبأ
اما دليل دوم نصوص است و دليل سوم استفاده از مفهوم آيه نبأ.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo