< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استدلال به اجماع در جهت اثبات حجيت خبر

گفته شده بود كه براي اثبات حجيت خبر به ادله اربعه استناد مي‌شود. دو تا دليل آيات قران و سنت را بحث كرديم و نتيجه‌اي هم به دست آمد.

 

نظر صاحب نظران

رسيديم دليل سوم اجماع. آراء فقهاء و صاحب نظران به طور عمده درباره اين اجماع از اين قرار است: 1. شيخ طوسي قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: «الذي اخترته هو اجماع الفرقه المحقه علي اعتبار الخبر الواحد بحيث لا يتدافعون و لا يتناكرون»، مي‌فرمايد: آنچه را كه من اختيار كردم درباره استناد براي حجيت خبر اجماع فقهاي اهل بيت است. در حدي است كه اجماع تا محتوا و مدلول اجماع يعني خبر واحد معتبر ارائه مي‌شود كسي رد نمي‌كند. اگر كسي مورد طلب قرار بگيرد كه براي اين مطلب دليل بگوييد وانگهي اگر آن فرد كه مورد طلب قرار گرفته است بگويد كه دليل من روايتي است خبر ثقه است فوراً سوال جواب گرفته است ديگر كار درست است اشكال و ايراد ديگر ندارد. بنابراين تا به اين حد اجماع بين فقهاء وجود دارد و اين مستند ماست درباره حجيت خبر ثقه كه تصريح مي‌كند اگر در جواب گفته شود كه مستند من خبر ثقه است مطلب تمام است. 2. محقق حلي قدس الله نفسه الزكيه همين مطلب شيخ را با عبارت ديگر بيان مي‌كند مي‌فرمايد: اجماع ادعاء شده است يعني شيخ اجماع را اعلام كرده است به صورتي كه هر موقع حكمي مستند به خبر ثقه باشد آن حكم درست تلقي مي‌شود و جايي براي اشكال باقي نمي‌ماند و اين اجماعي است كه نسبت به حجيت خبر محصل و موجود است. 3. علامه حلي قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: خبر واحد ثقه اعتبار دارد براي آيه نفر تا به بحث رسول در انتهاء مي‌فرمايد: «لاجماع الصحابه علي العمل به».[1] ايشان اجماع فريقين را اعلام مي‌كند در اصطلاح اجماع اصحاب با اجماع صحابه فرق دارد در اصطلاح. اجماع اصحاب پيروان اهل بيت است و اجماع صحابه يعني فريقين تمامي پيروان دين مبين اسلام و پيروان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم. بنابراين سطح اجماع از فرقه‌اي هم رفت بالاتر نه تنها فرقه محقه كه فريقين شد. اجماع تا اين حد از استحكام در بيان قدماء تا مرز قدماء كه علامه حلي بود. 4. صاحب معالم قدس الله نفسه الزكيه كه تقريبا دو طبقه فاصله دارد با علامه حلي، استناد مي‌كند به اجماع و به طور عمده متن شيخ طائفه را از عده نقل مي‌كند كه آن متن متين است، آن كلام وزين است كه از شيخ طوسي آمده است، اجماع وجود دارد بر حجيت خبر واحد.[2] 5. ميرزاي قمي قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: از آنچه كه تحقيق و تتبع به ما مي‌رساند اين است كه اجماع درباره عمل به خبر ثقه وجود دارد اگر تتبع بشود فتاوا، عمل، اعتماد، كتب مدونه همه اين تتبعات اين نتيجه را اعلام مي‌كند كه حجيت خبر مورد اجماع فقهاء است. 6. صاحب فصول قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: «الخامس الاجماع علي حجيه الخبر» در حدي كه كشف مي‌كند از رضايت معصوم عليه السلام نسبت به اعتبار خبر ثقه يا حجيت خبر.

 

وجوه تقرير اجماع از نظر شيخ انصاري

7. شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: دليل سوم براي حجيت خبر اجماع است. اجماع را مي‌توان به چند وجه تقرير كرد كه آنچه به طور عمده مي‌توان آسان سازي كرد و برجسته ساخت سه وجه است كه محقق نائيني هم همين طور سه وجه اعلام كرده است. وجه اول در تقرير اجماع اين است كه اجماع را به عنوان اجماع قولي در نظر بگيريم و اقوال فقهاء را تتبع بكنيم از زمان شيخ تا زمان حاضر اقوال را بگرديم و ببينيم كه فقهاء اقوال‌شان از چه قرار است مي‌توان گفت كه اگر كسي تتبع بكند اقوال فقهاء را بررسي كند از زمان شيخ تا زمان موجود و حاضر فقهاء حجيت خبر ثقه را اعلام مي‌كنند، تصريح مي‌كنند به استثناء سيد و از اتباعش كه آن اختلاف و آن مقدار مخالفت هم وجهي نداشته باشد، كه آن اختلاف هم مدركي بود جهت داشت و الا سيد هم در حقيقت مخالف نيست.

سوال:

پاسخ: منظور سيد بود در بحث اجماع مخالفت سيد را با شيخ كه يك حرف خيلي معروفي است گفتيم و طرح كرديم و بحث كرديم جايي بود كه اصلا تعجب آميز بود كه اين دو علم دهر چگونه مي‌شود مخالفت كنند و ما آنجا وجهي پيدا كرديم وجه را هم از خود شيخ طوسي گرفتيم كه شيخ طوسي فرمود كه اگر كسي اشكال كند كه شما چه جوري اجماع اعلام مي‌كنيد مشايخ‌تان مخالف است، جوابش را گفت كه رد ايشان در برابر مخالفين است مخالفيني كه خبر را مي‌گويد تا مي‌رساند به سقيفه، انجا سيد مرتضي ديوار مذهب بود، پول كم آورد كه مذهب اهل بيت را رسمي كند اما ديوار بود در آن جهت بحث دارد اين را من نمي‌گويم شيخ طوسي مي‌فرمايد براي رد نظر مخالف جهت گيري كرده است كه آن خبر واحدي كه شما مي‌گوييد درباره آن مسائل اعتقادي و اساسي بعد از پيامبر اعتبارش ثابت نيست. وجه اول از تقريرات اجماع همان بود كه گفتيم تتبع اقوال آدم را به اين نتيجه مي‌رساند كه خبر ثقه مورد اجماع فقهاء است. وجه دوم اتفاق فقهاء حتي سيد مرتضي به اين صورت كه مي‌گوييم سيد هم مي‌گويد كه عمل به حجيت خبر درست است اگر خبر علمي و قطعي نداشته باشيم اما سعي مي‌كنيم خبر قطعي الصدور به دست بياوريم و به آن استناد كنيم. اگر يك جايي رسيد كه خبر قطعي الصدور نداشتيم آن موقع به خبر ثقه مفيد ظن هم مي‌توانيم اعتماد كنيم. وجه سوم از وجوه تقرير اجماع بر مبناي شيخ انصاري مي‌فرمايد: «لا خلاف بين الفقهاء بل الاتفاق يوجد عندهم» كه نسبت به روايات مدوّنه در جوامع معتبر روايي اعتماد مي‌كند. تمامي فقهاء نسبت به اين روايات مدوّنه در جوامع معتبره روايي اعتبار قائلند و اين براي ما كافي است. اجماعي است محصل نسبت به رواياتي هرچند آحاد در اصول روايي و مستند ما در استنباط هم رواياتي است كه در اين جوامع است. پس مطلب كامل است. اين سه تا وجه را مي‌فرمايد اما در پايان آنچه رأي شريف خودشان را اعلام مي‌فرمايد از اين قرار است كه مي‌فرمايد: با توجه به اختلاف مباني فقهاء كه خبر ثقه و خبر عادل و خبر مشهور و خبر معمول، با توجه به اختلاف منابع فتواي فقهاء آن خبري كه اعتبار دارد اين است كه ما علم به توافق و اجماع فقهاء از جهت واحد و از حيثيت واحد نسبت به آن خبر حاصل بكنيم. يعني يك خبري از حيثي كه ثقه است فقط تمامي صاحب نظران نظرشان را تتبع بكنيم كه از اين حيث، اگر اين جوري ثابت بشود فهو المطلوب و اگر اين جوري ثابت نشود اختلاف مباني باشد به اجماع در اين رابطه نمي‌توان استناد كرد.

 

وجوه تقرير اجماع از نظر محقق خراساني

8. محقق خراساني قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: دليل سوم براي اثبات حجيت خبر اجماع است، اجماع به دو وجه تقرير مي‌شود: وجه اول تتبع فتاواي فقهاء اين است كه ما فتاوا را تتبع بكنيم و برسيم به جايي كه اين حقيقت روشن بشود كه تمامي فقهاء در فتوايشان به خبر واحد ثقه اعتماد مي‌كنند. اين اگر بشود اجماع است. بعد مي‌فرمايد اين ادعاء گزاف است، به جهت اينكه از شيخ انصاري الهام گرفتيم مباني فتاوا فرق مي‌كند يكي از فقهاء به خبر ثقه اعتماد مي‌كند يكي به خبر عادل يكي به خبر مشهور يكي به خبر صحيح اعلائي. ما نمي‌توانيم بگوييم كه اجماع محقق است درباره حجيت خبر ثقه كه مدعا و مقصود ماست.

 

تتمه

يك تتمه دارد اللهم مگر اينكه يك چيزي بگوييم كه تمامي اين فقهاء تواطؤ دارند بر اصل حجيت و اختلاف در خصوصيت است. اين است كه الان اگر مي‌خواهيد نظر محقق خراساني از لايه‌هاي نازك مختفي شده بيرون بياوريد مي‌توانيد بگوييد كه ايشان اجماع را درباره اعتبار حجيت خبر تمام مي‌داند مي‌گويد اصل حجيت، مدعاي ما اين است كه خبر واحد بما هو خبر واحد اعتبار داشته باشد اين را مي‌رساند اما خصوصيات كه ثقه باشد عادل باشد، خصوصيات خارج از ماهيت است،‌ ماهيت خبر واحد است. ما در بحث تحقيقي‌مان بحث حجج و امارات است مي‌توانيم اعلام بكنيم از جمله حجج خبر واحد است. حالا خصوصياتش براي محققين آزاديد برويد بحث كنيد اهل احتياطيد بگوييد خبر صحيح اعلائي، مي‌توانيد خبر ثقه، مي‌توانيد بگوييد مشهور هم باشد خوب است.

 

سوال: اختلاف در كيفيت است

پاسخ: خصوصيات خارج از ماهيت است، ماهيت فقط خبر واحد است.

 

سوال:

پاسخ: سوال شد كه خصوصيت دخيل در ماهيت است هيچ گاهي طبق قاعده منطقاً و اصولاً و فقهاً خصوصيت داخل ماهيت نيست، ما يك ماهيتي داريم يك خصوصيت. ماهيت خبر واحد در برابر خبر متواتر است و اين خبر واحد خصوصياتش اين است كه اگر ضعيف بود حجت نيست و اگر ثقه بود حجت است، خبر واحد بما هو خبر واحد اعتبار و حجيت دارد و بحث ما با توجه به تناسب حكم و موضوع خود بحث حجيت براي خبر واحد كافي است.

 

تناسب حكم و موضوع

منظور از تناسب حكم و موضوع چيست؟ منظور از تناسب حكم و موضوع اين است كه موضوع شأنيت براي آن حكم دارد و ارتباط اصلي بين حكم با آن موضوع است. خصوصيات قيود اوصاف اگر بحث كنيم خارج از موضوع است چيز اضافه است. مثلاً بگوييم «اكرم الفقهاء» در قم بگوييم اينجا يك تناسب حكم و موضوع داريم يك خصوصيات و اضافات و نسبت‌ها داريم. كار تناسب حكم و موضوع اين است كه آن ارتباط اصلي را برقرار مي‌كند اضافات را حذف مي‌كند. بيرون كردن اضافات و خصوصيات از دائره و محكم كردن ارتباط بين اصل موضوع و حكم. مثلاً «اكرم الفقهاء» در قم مي‌گوييم احتمال مي‌دهيم كه همين فقهاء قم باشد ديگر فقهاي نجف نيست ديگر فقهاي مشهد نيست. اين احتمال خصوصيت است. اما تناسب حكم و موضوع مي‌گويد فقهاء و احترام، موضوع فقهاء است احترام حكم است. تناسب بين فقهاء و احترام است. خصوصيات مكان، زمان، حضور، غياب خصوصيات خارج از موضوع است، تناسب حكم و موضوع اثرش اين است كه رفع خصوصيت مي‌كند احتمال خصوصيت را حذف مي‌كند اين نقش تناسب حكم و موضوع است. بنابراين اينجا خبر واحد است و حجيت، ما چه داريم از حجج و امارات؟ خبر واحد، اين خبر واحد است و حجت. حجت حكم وضعي است و خبر واحد موضوع است، تناسب يعني شأنيت براي خبر واحد، تناسب يعني ارتباط تنگاتنگ بين اين موضوع و اين حكم. اين ارتباط كه محكم و اصلي بود خصوصيات ديگر برداشته مي‌شود و ديگر مي‌گوييم مشهور باشد، مورد عمل اصحاب باشد، خصوصيات اضافي است. خبر واحد منتها خبر واحد اينجا موضوع خبر واحد ثقه است، خبر واحد ثقه باشد نه مطلق خبر، خبر واحد ثقه باشد و حجيت. اين تناسب حكم و موضوع كه ارتباط تنگاتنگ با هم دارند خصوصيات را حذف مي‌كند و اطلاق به وجود مي‌آيد. تناسب حكم و موضوع براساس آن شرحي كه داديم خصوصيات را حذف مي‌كند اطلاق درست مي‌كند در مواردي و از حبس و تقييد در يك مورد آزاد مي‌كند. اين نقش تناسب حكم و موضوع است كه در فقه و فقهاء هم برايتان مثال زدم. تا رأي هشتم به اين نتيجه رسيديم كه اجماع وجود دارد و قدماي اصحاب اجماع را با قاطعيت اعلام كرده‌اند و رأي شيخ انصاري در اجماع قولي موافقت نشان مي‌دهد و در پايان بحث در جمع بندي يك تقييداتي را اضافه مي‌كند و رأي محقق خراساني با تبصره‌اي كه داشت اعلام مي‌شود كه اجماع دليل بر حجيت خبر است. وجه دوم محقق خراساني مي‌فرمايد عبارت است از اتفاق فقهاء بلكه مسلمين كافه در مورد عمل به خبر ثقه، مي‌فرمايد اين حرف درست است اما اين اتفاق عملي فقهاء و مخصوصاً مسلمين مي‌شود سيره نه اجماع.


[1] تهذيب الوصول، علامه حلي، ص229.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo