< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث مراتب اعتبار

گفته شد که از متممات بحث حجیت خبر بحث از اعتبار آن است که خدا توفیق داد مفصل بحث شد که خبر اطلاقاً دارای اعتبار است منتها اعتبار درجات دارد، از ابتداء تا انتهاء اما در این فراز از بحث ان شاء الله یک توضیحی درباره مراتب اعتبار یادآور شوم که این توضیح برای ما در بحث استدلال بسیار مفید است. به طور خلاصه و به طور کل مورد توجه داشته باشید که تمامی ادله و روایات که جزء ادله است هم از اعتبار اطلاقاً برخوردار است منتها اعتبار درجات دارد و هم مراتب اعتبار فرق می کند.

 

اجماع

مثلاً غیر از روایات اجماع و شهرت و سیره اطلاقاً یک اعتبارمّائی دارد. بهترین شاهد در این مورد این است که فقهاء در مقام استنباط از اجماعات منقول و از شهرتها بهره می گیرند. تقریباً ابتدای بحث شان این است که «الحکم ذلک علی المشهور» یا می گوید مورد اجماع منقول یا «ادّعی علیه الاجماع» این بیان شاهد درست بر مدعای ماست که تمامی این ادله اعتبار دارد ولی اعتبار درجه بندی شده است. اجماع محصل و تعبدی درجه یک است و اجماع مدرکی و اجماع منقول در درجه دوم است و موید است.

 

سیره

سیره عقلاء که طبقه بندی دارد سیره متشرعه در رأس قرار دارد و سیره عقلاء پس از آن. و سیره به اعتبار متعلق دو قسم است: یک سیره عقلاء که در جهت اثبات حکم شرعی باشد، و سیره ادباء که در جهت اثبات یک معنای ادبی لفظ قرار دارد. اینجا عنایت کنید سیره عقلاء که برای اثبات حکم شرع به کار می رود باید امضاء شرعی داشته باشد. بدون امضای شرعی اعتبار ندارد. اما سیره ادباء درباره یک مطلب ادبی خود اثبات مشی مستمر اهل ادب کافی است. خود استمرار مشی ادب کافی است نیاز به امضاء ندارد. چون مسئله از مسائل شرعی نیست. مثلاً اگر درباره صفت قرار دادن مصدر بحث کنید در ادب و بلاغت سیره بر این است که اگر فرد در حد بالایی وجود داشت و شدت اتصاف وجود در کار بود آنجا دیگر لفظ مشتق کنار می رود مصدر می آید وصف می شود می گوییم «زید عدل». امضای شرعی ندارد و فقط استمرار سیره ادباء در بلاغت ثابت است و کافی است می گوییم استعمال درست است هرچند از لحاظ معاییر ابتدائی ادبیات اشکال دارد ولی از باب مبالغه در مورد خاص این استعمال مورد سیره ادباء است. و همین طور درباره شهرت که شهرت اقسامی داشت که گفتیم و آن اقسام هم همان مراتب خودش را دارد. هر شهرتی از اعتبار برخوردار است منتها اعتبار درجه بندی است اعتبار کامل و ناقص. شهرت متاخرین هم اعتبار دارد،

 

شهرت و اشهر و مشهور

نکته ای که اینجا مورد نظر است این است که در شهرت یک عنوانی بکار می رود که می گویند اشهر، این اشهر اعتبارش چیست؟ درباره اشهر نقدی وجود دارد و آن این است که اولاً اشهر مشکل است تحقق داشته باشد برای اینکه دو تا مطلب متقابل اگر مشهور شد کار خلاف واقع می تواند باشد ابتداءً یعنی جنبه خلف ممکن است داشته باشد. اما اگر فرض کردیم دو تا مشهور باز هم وجود داشت می گوییم به موارد نادری دو تا مشهور ممکن است وجود داشته باشد که این مع التنزل است ولیکن اشهر کار مشکلی است. اولاً وجود اشهر تحققش و امکانش یعنی در مقام ثبوت قول به اشهر در برابر مشهور باید بگوییم فقط یک فرض است و ثانیاً تشخیص اشهر مشکل تر از تصور آن است. که کسی دو تا مشهور را داشته باشد و یکی را یک مقدار برتر ببیند کار مشکلی است. حدّاقل اثباتش بسیار دقت می طلبد اگر ثابت بشود دقیقاًَ می شود جزء دقت های فوق العاده عقلی که آن دقت ها در مدار بحث استدلال و عرف قرار ندارد. در نتیجه اگر جایی اعلام بشود اشهر، منکر نیستیم صاحب نظر است و برای خودش اشهر آمده است ولی اشهر برای خودش یک امتیازی ممکن است به وجود بیاورد ولی از مویدات هم به حساب نمی آید، در حد مویدات هم نیست می توانید بگویید که در حد استحسان ممکن است قرار داشته باشد. فقط قیاس که دلیل خاصی دارد و خود عملیاتش هم عملیات خاصی است از سوی شرع قیاس ظنی ممنوع اعلام شده است، بقیه شواهد و ادله و مدارک و اشعارات و استحسانات همه در پوشش اعتبار است منتها اعتبارمّا و اعتبار حداقلی، کمک است و استحکام بخشی دارد و تقویت می کند و از این قبیل.

 

مراتب اعتبار روایات

پس از که اجمالاً گفته شد که روایات دارای مراتب است که شرحش را دادیم و همه این مراتب اعتبار دارد منتها اعتبار حداقلی تحت یک جنس است، فصولش فرق می کند پس از این عنایت کنید اختلاف مراتب اعتبار برگرفته از مدارک مختلف است. مثلاً در روایات اولین مورد و معتبرترین مورد روایت متواتر است. در روایات معتبرترین مورد و قطعی روایات متواتر است که ما سه قسمش را شرح دادیم.

 

اعتبار متواتر از کجاست؟

اعتبار متواتر از کجاست؟ سیره عقلاء است، سیره متشرعه است؟ نه، چیست؟ اعتبار متواتر تسالم و ضرورت است.

شش مورد قطعیات و مثال شان

سیدنا الشهید صدر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: متواترات ضرورات است اضافه می کنند از ضروراتی که از قطعیات شش گانه منطق است. توضیح مسئله: در منطق کتاب جوهر النضید شرح منطق تجرید که متن از استاد و شرح از شاگرد است، در این کتاب از این قطعیاتی که مبانی برهان است شش مورد شمرده شده است: 1. اولیات، 2. محسوسات، 3. مجرّبات، 4. متواترات یا ضروریات، 5. حدسیات، 6. فطریات. طبق بیان علامه حلی منظور از اولیات این است که در اولین برخورد در اولین نگاه حقیقت نشان می دهد مثل «الکل اعظم من الجزء»، این مجموعه را می گویند تصورش برای تصدیقش کافی است و در اصطلاح خود علامه می گویند که «قیاساتها معها». و اما مورد دوم که محسوسات بود مثل مشاهده این قضیه «الشمس مضیئه»، و قسم سوم مجرّبات در حقیقت همین علم تجربی به معنای تجربه علمی است که یک دارو را تجربه می کند که باعث درمان یک درد می شود، مثال شیخنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه که خوردن ماست زیاد باعث خواب زیاد می شود، کسی کم خواب است ماست زیاد می خورد. پنجم حدسیات بود، حدس را مثال می زند علامه حلی بر این مطلب که می گوید روشنایی قمر به توسط نور شمس است. اگر در کلّ یک مطلبی به طور حسّ ثابت نشود و از طریق حدس ما پی ببریم به آن می گوییم حدسیات، منتها حدسیاتی که در حد انّی باشد مثل دیدن دخان که کشف بکند از وجود آتش. و اما ششم فطریات، فطریات چیزی است از قضاوت عقل خارج است، روح آدم قضاوت می کند. مثلاً دوست داشتن آسایش، کسی که طالب آرامش در زندگی است این طلب آرامش و خواستن آسایش یک امر فطری است و مبادی برهان. اما مثال ما در مورد متواترات است. متواترات را علامه حلی می فرماید: متواتر عبارت است از کثرت شهادت، شهادت ها آن قدر زیاد بشود در مورد یک مطلب که جزم به آن مطلب ضروری بشود و این معنای متواتر است. ذوق و طبع سیدنا الشهید صدر این را گرفته است که این متواترات را به آن متواتراتی که خواجه و علامه می گویند وصل کنند که وصل کرد و متواترات در تعریف منطق این شد که ما الان در اصول و بحث حجیت می خوانیم. شهید صدر می فرماید: اعتبار متواتر ضرورت است نه سیره و آیه و روایت. می توانید بگویید که تسالم و ضرورت، چون فاصله بین ضرورت و تسالم فاصله اش اگر بگوییم وصل است و دو تا اصطلاح هیچ دغدغه نداشته باشید همان مطلب مسلم و ضروری را اگر از منظر فلسفه و منطق بنگریم می گوییم ضروری و از منظر فقه و اصول بنگیریم می گوییم تسالم. بنابراین این درجه از اعتبار مدرک اعتبارش ضرورت است.

 

سوال:

پاسخ: منطق برای مبدأ برهان یک عده اموری را به عنوان مبادی برهان اعلام می کند و این مبدأها مبدأها هر کدام در حدّ خودش قطعی است تا مبدأ برهان بشود.

 

مرتبه دوم اعتبار مستفیض است

تا به اینجا رسیدیم به مرتبه دوم، مرتبه دوم اعتبار مستفیض بود. در مستفیض که گفته بودیم فرق بین تواتر و استفاضه فرق بین علم و اطمینان است. حجیت تواتر ارتباط پیدا می کند با حجیت قطع و حجیت استفاضه مرتبط است با حجیت اطمینان. بنابراین در صورتی که استفاضه واقعیت و شاکله اش از این قرار شد مدرک اعتبارش اجماع فقهاء بلکه عقلاء بلکه اجماع عملی عقلاء است که اطمینان را عقلاء در حکم علم وجدانی می دانند که گفتیم اطمینان علم تعبدی است. بنابراین اعتبار اطمینان هم به وسیله سیره عقلاء نیست بلکه به وسیله اطمینان و اجماع است.

 

مرتبه سوم اعتبار خبر صحیح اعلائی و دلیل حجیت آن

درجه سوم از اعتبار که عبارت است از خبر صحیح اعلائی، یعنی وثاقت روات قطعی باشد یا از اصحاب اجماع یا دو نفر موثق شهادت داده باشند علی کلّ حال وثاقت روات قطعی باشد. این صحیحه اعلائی اعتبار بالایی دارد. دلیل حجیت خبر صحیح اعلائی هم سیره عقلاء نیست هرچند سیره عقلاء هم ممکن است همراه باشد ولی دلیل اصلی اش هم اجماع است و هم سیره متشرعه است.

 

مرتبه چهارم خبر ثقه و حسنه

درجه چهارم که خبر واحد ثقه و خبر واحد حسنه بود، این دو خبر اعتبار دارد مخصوصاً خبر ثقه علی التحقیق بین محققین و صاحب نظران اعتبار دارد و اعتبارش از طریق سیره عقلاء است که به خبر ثقه اعتماد می کنند. و خبر حسن بر مسلک تحقیق علی الاقل با خبر ثقه در یک مرحله قرار دارد و دلیل اعتبارش هم همان سیره عقلاء است.

 

تعارض متواتر و مستفیض و خبر صحیح

پس از که مدارک اعتبار گفته شد تعارضات هم خود را نشان می دهد، در صورت تعارض 1. خبر متواتر با خبر متواتر دیگر تعارض نمی کند و امکان ندارد دو تا قطع در یک زمان جمع بشوند و دو خبر مستفیض هم علی التحقیق با هم تعارض نمی کنند. و اما این دو تا خبر با هر خبر دیگری اگر تعارض بکند مقدمند از باب تقدم علم بر اطمینان و بر ظن. هیچ اشکال و اختلافی هم وجود ندارد. و اما خبر صحیح و ثقه از بیانات سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه آنچه استفاده کرده ام که رأی ایشان این حقیقت را می نماید که بین خبر ثقه و صحیح تقدم و تأخری نیست. اما گفته می شود که دقیق است بین فرمایش ایشان، فرقی نیست هر دو موجب اعتبار است. اما درجات اعتبار فرق می کند، که خبر صحیح مقدم است بر خبر ثقه. بنابراین اگر دو خبر صحیح تعارض بکند تساقط می کند. یک نکته جدید و آن اینکه بر مبنای شهید صدر قدس الله نفسه الزکیه قوت اعتبار برگرفته از قوت احتمال است. اگر یک خبر صحیح با دو خبر صحیح تعارض کند مخصوصاً اگر در بین آن دو خبر صحیح یکی صحیح اعلائی باشد مشهور این است که تعارض است. چون نه استفاضه است و نه تواتر است و نه صحیح و ثقه است. هر دو صحیح، یک طرف دو خبر صحیح و یک طرف یک خبر صحیح. اما تحقیق این است براساس مبنای ایشان که اگر یک طرف دو خبر صحیح بود و طرف دیگر یک خبر صحیح بود در این صورت قوت احتمال به سمت آن طرف می رود که دو تا خبر صحیح است. می تواند دو خبر صحیح را به عنوان ترجیح اعلام کرد. در ادامه بحث حجیت خبر شیخ انصاری مطلبی را ذکر کرده است و سیدنا الاستاد هم آن را تعرض کرده اند و آن این است که اگر دو خبر صحیح تعارض کرد آیا ترجیح به وسیله شهرت ممکن است یا ممکن نیست؟ مطلب دیگر هم که شهید صدر می بینید بحث حجیت خبر عنوانش زیرمجموعه حجیت ظواهر است. در اصول که آمده است فقط ظواهر عنوان می شود اجماع و شهرت هم که توهم شده است و حجیت خبر و جعل. اما شهید صدر به این مناسبت که حجیت ظواهر است در ادامه بحث حجیت خبر، حجیت ظواهر اقسام ظهور را انصافاً هم متناسب و هم دقیق بیان می کنند و یک مناسبت دیگری را هم ایشان تدارک دیده اند و آن این است که ما در اصول قاعده تسامح را بحث می کنیم منتها جایش در اواخر اصول عملیه است، شهید صدر قاعده تسامح را اینجا آورده، این دو تا بحث را هم ان شاء الله داشته باشیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo