< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حدیث چهارم دال بر برائت حدیث سعه

چهارمین حدیث از روایات دال بر اعتبار برائت حدیث معروف سعه. محقق خراسانی استناد می کند به این حدیث می فرماید: «قوله علیه السلام الناس فی سعه ما لا یعلمون» به طور کل استدلال به این حدیث از این قرار است که مردم یعنی مکلفین در قبال آنچه که نمی دانند در سعه و آزادی و عدم مسئولیت هستند. و این معنای برائت است نه احتیاط. مردم در مضیقه قرار ندارند مسئولیتی به عهده ندارند در برابر حکم مجهول. این اجمال معنای حدیث

 

سند و فقه الحدیث

اما سند و فقه الحدیث و مفاد آن براساس آراء صاحب نظران: اما سند این حدیث مشهور است دارای یک شهرت بالایی است. و بعد هم محقق خراسانی متنی را که ذکر کرده است «الناس فی سعه ما لا یعلمون» نقل مضمون است اصل متن این است که «الناس فی سعه ما لم یعلموا» مصدر اصلی کتاب محاسن برقی است که در وسائل هم نقل شده است. و متن دیگری همین حدیث دارد به سند موثق از علی بن ابراهیم عن ابیه عن نوفلی عن سکونی که این سند نوفلی و سکونی را شرح داده ایم که قابل اعتماد است ولی موثقه است چون امامی نیست. عن ابی عبدالله علیه السلام عن امیرالمومنین علیه السلام «فی السفره المطروحه» که اگر یک سفره ای در بیابان همان طور پهن شده باشد و صاحبان سفره رفته باشند غذایی نانی و طعامی در آن سفره باشد قابل استفاده، چه می شود؟ آقا فرموده اند که اشکال ندارد «هم فی سعه ما لم یعلموا». این حدیث هم سندش اعتبار دارد. مضافا بر شهرتی که برای این حدیث وجود دارد. لذا از حیث سند درباره این حدیث مشکلی دیده نمی شود. و اما متن همان طور که گفته شد که اصل «الناس فی سعه ما لم یعلموا» است.

 

آراء فقهاء

آراء فقهاء را در این رابطه یادآور بشویم. 1. محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه به نحو گذرا و فهرست می فرمایند از روایاتی که برای اعتبار برائت مورد استناد قرار گرفته است حدیث «الناس فی سعه ما لم یعلموا» است به همین مقدار اکتفاء می شود.[1]

 

اشکال شیخ انصاری به حدیث

2. شیخ انصاری بحث برائت استدلال به سنت می فرماید از جمله احادیثی که در جهت اثبات اعتبار برائت مستند قرار می گیرد «قوله علیه السلام الناس فی سعه ما لم یعلموا»، متن را در وسائل مطابق اصل نقل می کند. می فرماید که دلالت این حدیث بر مطلوب از این قرار است که مردم مکلف در برابر احکام مجهوله احکامی که علم به آن نداشته باشند در سعه قرار دارند. در مضیقه احتیاط قرار ندارند. پس از که محدوده احتیاط خارج شد وارد قلمرو برائت می شود و این مطلوب ماست. پس از اشاره کوتاه به دلالت حدیث اشکالی می کنند که تا به آخر آن اشکال را وارد می دانند. می فرمایند این متن درست است قطعاً مکلف در سعه است نه در حالت احتیاط ولی در صورتی که چیزی ندانند، خود قائلین به احتیاط اخباری ها هم معترف اند که اگر مکلف علم به احتیاط یا دلیل به احتیاط نداشته باشند در سعه هستند. ولی از سوی آنها گفته می شود که دلیل بر احتیاط وجود دارد و احتیاط اساس دارد. بنابراین تا احتیاط دلیل داشته باشد برای سعه زمینه فراهم نمی شود. سعه وقتی آماده و فراهم می شود که از دلیل احتیاط خبری نباشد. بنابراین این حدیث با این معنا دلالت بر اعتبار برائت به هیچ وجه ندارد. 3. محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه این حدیث را که مطرح می کند بعد به هر دو تعبیر هم اشارتی دارد که «لا یعلمون» باشد یا «لم یعلموا». محقق خراسانی می فرماید که در متن این حدیث که کلمه سعه آمده است یعنی احتیاط و مضایقه و گرفتاری وجود ندارد، آزادی است و مشغولیت ذمه در عالم ظاهر در کار نیست و این معنای برائت است. بعد می فرماید اگر درباره حدیث «الناس فی سعه ما یعلموا» اشکال بکنید که «الناس فی سعه ما یعلمون» ولی علم به احتیاط وجود دارد. دلیل احتیاط موجب علم به احتیاط می شود. پس «لا یعلمون» نیست «یعلمون» است. «الناس فی سعه ما لا یعلمون» بود، دلیل احتیاط که علم به وجوب احتیاط حاصل بکند و ایجاد کند «الناس فی سعه ما لا یعلمون» نیست دیگر، «الناس فی حاله یعلمون» می شود. علم به احتیاط است.

 

اشکال و جواب محقق خراسانی

اگر این اشکال را بکنید در جواب می فرماید که ما پس از ادعای احتیاط که برویم به سمت احتیاط علم به آن وجوب مشکوک در شبهه وجوبیه و علم به حرمت به طور خاص در شبهه تحریمیه که به دست نمی توانیم بیاوریم. بنابراین ما تا به آخر در حالت شبهه می مانیم. وجوب احتیاط هم اگر برفرض دلیل داشته باشد مشکل موجود ما را حل نمی کند. مشکل ما شبهه در حکم است و در شبهه در حکم در سعه است. بله اگر وجوب احتیاط اگر وجوب نفسی باشد اشکال وارد است. در مورد شبهه احتیاط واجب است نفساً. اینجا دیگر «ما لا یعلمون» نمی شود «یعلمون بوجوب الاحتیاط» می شود. ولی می فرماید که ما بحث کردیم که وجوب احتیاط وجوب طریقی است. پس وجوب که وجوب طریقی بود برای تحفظ از واقع احتیاط واجب شده است نه اینکه خود احتیاط واجب باشد. بنابراین این اشکال وارد نیست و حدیث دلالتش بر مطلوب کامل است.

 

سوال:

پاسخ: شبهه موضوعیه اولا مورد اختلاف نیست. و ثانیا این احادیثی که می گوییم غیر از حدیث حلّ بقیه احادیثی که گفتیم به طور عمده در مورد شبهه حکمیه بود. فقط حدیث حل بود که در مورد شبهه موضوعیه آمده بود. که حلّیت در فقه هم وضعی است هم تکلیفی، دیروز گفتیم منظور حلیت وضعی است به تناسب با موضوع، اکل، لبس. اینها طبیعتا وضعی می شود گاهی حلیت تکلیفی است که حلیت تکلیفیه مساوی می شود با اباحه که آن اباحه در برابر حرمت تکلیفی می آید این حلیت وضعیه درباره عدم جواز یا منع وضعی.

 

نظر محقق نائینی

4. رأی و نظر محقق نائینی، می فرماید: حدیث «الناس فی سعه ما لم یعلموا» دو عبارت دارد و هر دو عبارت با هم فرق می کنند. عبارت اول «ما لا یعلمون»، و عبارت دوم «ما لم یعلموا». اگر عبارت اول درست باشد «ما لا یعلمون» در این صورت مفاد حدیث می شود مفاد حدیث رفع که «رفع ما یعلمون». حکم مجهول تضییق ایجاد نمی کند. در برابر حکم مجهول مسئولیتی وجود ندارد. مکلف برئی الذمه است در این صورت مفاد می شود مفاد حدیث رفع و طبیعتا با دلیل احتیاط معارض می شود. اما اگر متن دوم باشد «الناس فی سعه ما لم یعلموا» در این صورت طبیعتا «ما» می شود «ما» زمانیه یا ظرفیه یا مصدریه، دیگر ما موصوله نیست. معنایش این می شود که «الناس فی سعه ما دام لم یعلموا» این بیان و این عبارت منطبق می شود به قاعده قبح عقاب بلا بیان. یعنی در سعه هست عقابی نیست مادامی که بیان نباشد. و در این صورت که «ما دام لم یعلموا» در نظر بگیریم با دلیل احتیاط معارض می شود و در آخر می فرماید که دلیل وجوب احتیاط در معارضه با این حدیث به هر تعبیری که باشد حاکم است. «ما لا یعلمون» سعه داریم به شرطی که احتیاط واجب نشده باشد. وجوب احتیاط حکومت می کند. می فرماید: مقدم بودن دلیل احتیاط از این باب است هرچند تعبیر حکومت را به کار می برد بعد می فرماید: حکومت دلیل احتیاط بر این حدیث سعه از این قرار است که این حدیث اطلاق دارد تمامی شبهات را شامل می شود دلیل احتیاط اختصاص دارد به شبهه تحریمیه. بنابراین دوران که بین خاص و عام بود طبیعتا خاص مقدم می شود حذراً عن لزوم اللغویه فی البیان.

 

سوال:

پاسخ: اگر دو تا دلیل جداست از باب مخصص متصل نیست دو دلیل جداست تنافی دارند یکی عام است و یکی خاص. اگر عام را مقدم کنیم خاص حذف می شود و اگر خاص را مقدم کنیم یک کمی از عام برداشته می شود و مقداری هم باقی می ماند. بنابراین از باب حذر از لزوم لغویت هر وقت دو دلیل متعارض نسبتش عام و خاص بود از باب جمع عرفی و حذرا عن اللغویه خاص را مقدم می داریم. بعد محقق نائینی می فرماید: «فتدبر». محقق نائینی می فرماید احتیاط اختصاص به شبهه تحریمیه دارد در موارد شبهات وجوبیه هم که دلیل احتیاط شامل می شود چرا تحریمیه؟

 

فرق بین تأمل و تدبر

فرق است بین تدبر و تأمل. وجه تامل این است که این نظری که قبلا داده ایم در متن تامل می کند که این نظر درست نیست عمدتا تامل یعنی نظری که قبل از تامل داده شده اساس ندارد. تدبر این است که بعد از بیان مطلب دقت کنید که یک نکات ظریفی هم در کار است. و «تدبّر» تعبیر دیگری از «فافهم» است. آن نکته ظریف اینجا این است که دلیل احتیاط شامل شبهات حکمیه و موضوعیه می شود اما قائلین به احتیاط دلیل احتیاط را در عمل اختصاص دادند به شبهه تحریمیه. لذا برای شما گفتیم که اخباری ها احتیاط را فقط در شبهه تحریمیه لازم می دانند این وجه تدبر بود. نتیجه و آخرین مطلب مستفاد از کلام محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه این شد که حدیث «الناس فی سعه ما لم یعلموا» دلالت بر اعتبار برائت ندارد به هر دو عبارت.[2]

 

نظر سید الخوئی

5. رأی سیدنا الاستاد، سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این حدیث دلالتش بر مطلوب به شرط اینکه «ما» در «ما لا یعلمون» موصوله باشد درست و کامل است. و اگر «ما» مصدریه یا زمانیه باشد معنایش این می شود که «الناس ما لا یعلمون» یعنی مادامی که هیچی نمی دانند حتی احتیاط را که نمی دانند. احتیاط که به میدان بیاید دیگر «ما لا یعلمون» نیست. بعد می فرماید: با یک نکات ظریفی که استقراء در ادبیات و در کل اعلام می فرماید که ظاهر این است که «ما» موصوله باشد که استقراء این را نشان می دهد که کلمه «ما» در این گونه ترکیب موصوله است. «ما» که موصوله باشد دلالت حدیث بر مطلوب کامل است و مفاد این حدیث می شود درست مثل حدیث رفع. «الناس فی سعه ما لا یعلمون» و مساوی با «رفع ما لا یعلمون» دلیل بر اعتبار برائت می شود. بلا اشکال دلالت بر مطلوب تمام است همان طوری که محقق خراسانی فرمودند. ولیکن می فرماید اشکال در این است که این حدیث اعتبار سندی ندارد. اما متن های دیگر که «الناس فی سعه ما لم یعلموا» باشد که اینها اصلا سندی دیده نمی شود مرسل است فقط موثقه سکونی است که اشاره کردیم می فرماید موثقه سکونی اختصاص دارد به سفره و لحم و جبن و طعام، آنجا در حقیقت اماریت سوق حلّیت می آورد نه برائت. در نتیجه سند حدیث کامل نیست نهایتاً از این حدیث در حد یک مویدی می توانیم استفاده کنیم. براساس استقراء در معاییر ادبی منظور از «ما» موصوله است و آن «ما لم یعلموا» که می شود «ما» مصدریه مراد نیست «ما لا یعلمون» درست است که معنای «ما» موصوله باشد.[3]

 

سوال:

پاسخ: «ما لا یعلمون» سند ندارد «ما لم یعلموا» که سند دارد ربطی به برائت ندارد از طریق اماریت ید، حلیت آن ماکولات ثابت شده است نه از طریق برائت. در نتیجه حدیث «الناس فی سعه ما لا یعلمون» سند و دلالتش تمام شد ان شاء الله جمع بندی بعد از بحث از حدیث مطلق جمع بندی و نتیجه گیری نهایی اعلام می شود.


[1] قوانین الاصول، میرزا ابوالقاسم قمی، ج3، ص50.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo