< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی درباره ارشادی بودن آیات مربوط به احتیاط

گفته شد که محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه و سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که آیه «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»[1] و آیه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[2] ارشاد است دلالتش ارشادی است. ارشاد به نجات از عقاب و ارشاد به حسن تقوا. و پس از آنکه ارشادی بشوند امر مولوی نیست وجوب شرعی برای اصاله الاحتیاط ثابت نمی شود. در بررسی این اشکال براساس مسلک تلفیق و توجیه گفتیم که این اشکال درست است دارای متانت است آیه جنبه ارشادی دارد. در این جهت که آیه ارشاد دارد بحثی نداریم اما می توانیم بگوییم همین آیاتی که دلالت بر ارشاد هم دارند خود ارشادی هستند یک هدف دیگری را هم ثابت می کنند و آن عبارت است از احتیاط یا اجتناب از شبهه. ارشاد است به عبارت دیگر ارشاد است ولی نتیجه اش احتیاط. ارشاد است ولی در واقع عملی احتیاط. و ما همان واقعیت عملی را مورد نظر قرار می دهیم می گوییم برای ما هرچند از طریق ارشاد یک واقعیت عملی که ثابت بشود یعنی اجتناب از شبهه احتیاط ثابت شده است. بنابراین هرچند آیه «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» و آیه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» ارشادی هم باشد باز هم برای اثبات احتیاط می تواند کمک کند. تا اینجا مطلب اجمالاً گفته شده بود.

 

توضیحی درباره وجوب ارشادی

منظور از حکم ارشادی در اصول حکمی است که در برابر حکم مولوی قرار می گیرد که در تقسیم اعلام می شود حکم ارشادی یا مولوی است.

 

فرق و خصوصیات وجوب ارشادی و مولوی

این دو تا حکم فرق هایی دارند که از این قرار است: 1. فرق از جهت خصوصیت و آثار، 2. فرق از جهت معیار و مناط. اما از جهت خصوصیت و آثار حکم مولوی آن است که جنبه و وصف تکلیف داشته باشد یعنی به عبارت دیگر امر مولوی حکم شرعی تاسیس و اعلام می کند اما امر ارشادی حکم عقلی را تایید و امضاء می کند. خصوصیت دوم این است که امر مولوی در مرحله امتثال نیاز به قصد قربت دارد و حکم ارشادی نیاز به قصد قربت ندارد. خصوصیت سوم تخلف از حکم مولوی باعث کسر عدالت می شود و ارتکاب فسق به حساب می آید و عقوبتی در پایان کار دارد اما تخلف از حکم ارشادی یک ضرر و خسارتی است که مکلف مرتکب شده است. آن آثاری که مترتب بر حکم تکلیفی بود را ندارد. اما فرق این دو از حیث مناط و معیار: محقق نائینی و سیدنا الاستاد معیار و مناطی برای ارشادی بودن و مولوی بودن ذکر کرده اند. در مقدمه این مناط به این نکته توجه کنید که قبلا گفته بودیم ارشادی دو قسم است: 1. ارشاد به سوی حکم عقل، 2. ارشاد به سوی حکم عقلاء. قسم اول که ارشاد به حکم عقل است اختصاص دارد به تکلیف و عبادت و قسم دوم اختصاص دارد به احکام معاملات و وضعیات. مثال اول «أَطِيعُوا اللَّهَ» و مثال دوم «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ».[3]

 

سلسله علل و معالیل از نظر محقق نائینی

اما مناط و معیار: محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر حکم عقل در سلسله علل باشد در آن صورت امر شرعی اگر وارد بشود امر مولوی است و مفاد آن امر حکم شرعی است. و اگر حکم عقلی قطعی در سلسله معالیل باشد در این صورت امر شرعی اگر بیاید می شود امر ارشادی. منظور از سلسله علل مرحله مصلحت و ملاک است و منظور از سلسله معالیل اتیان و اطاعت و امتثال است. اینجا یک نکته را اضافه کنید و آن اینکه حکم عقلی قطعی در سلسله علل فقط فرض است و واقعیت در تکالیف ندارد. اگر عقل به طور قطع بتواند مصلحت و ملاک یک واجب شرعی را درک بکند امر بیاید در این صورت امر می شود امر مولوی که فرض واقع ندارد. اما در صورتی که عقل درک کند مصلحت و یا غرض حکم را در مقام امتثال که این کار ممکنی است در این صورت که عقل به طور قطع درک بکند اگر حکمی بیاید این حکم می شود حکم ارشادی. نکته اش چیه، چرا آن مولوی است و این ارشادی است؟ برای این است که می فرماید در صورت اول که عقل در سلسله علل است در آنجا حکم شرع از اساس دخالت دارد حکم شرع مقدم می شود رتبتاً بر حکم عقل. و در سلسله معالیل که حکم عقل درک می کند که الان این عمل این اطاعت قطعا حسن دارد در این جا عقل مقدم می شود رتبتاً بر شرع.[4] این معیار و مناطی است که محقق نائینی فرموده اند.

 

معیار ارشادی مولوی از نظر سید الخوئی

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مناط حکم ارشادی آن است که حکم عقل قبلاً حسن و مطلوبیت عمل را به طور قطع درک کرده باشد و این درک عقل هم در شکل درک استقلالی باشد یعنی حکم عقلی مستقل محقق شده باشد آنگاه اگر امر از سوی شرع بیاید یک راه دارد که باید حمل به ارشاد شود. اگر حمل به ارشاد نشود موجب لغویت می شود. چون تاسیس که نبود و ارشاد هم نبود لغو است. لذا علی التحقیق گفته می شود که حکم ارشادی در حقیقت اخبار است از حکم عقل. ارشاد به سوی حکم عقل یعنی اطلاع رسانی از حکم عقل است. یک نکته تکمیلی را هم اضافه کنید و آن اینکه اگر حکم عقل در کار بود ولیکن حکم عقلی قطعی و مستقل نبود. در اینجا این حکم عقل موید است دیگر زمینه برای ارشاد آماده نیست.[5]

 

رابطه وجوب طریقی با وجوب ارشادی

پس از اینکه ارشادی و مولوی برای شما توضیح داده شد، توجه کنید رابطه وجوب طریقی با وجوب ارشادی: در این رابطه باید توجه کرد که اگر تقسیم حکم به اعتبار مطلوبیت خود عمل باشد در اینجا بحث از طریقی و استقلالی به میان می آید. یعنی اگر خود عمل مطلوب شرع بود به نحو مستقل می شود وجوب استقلالی. و اگر عمل به واسطه هدف دیگر و به واسطه غرض دیگر مطلوب بود مطلوبیتش لغیره بود در این صورت می شود طریقی. پس ملاک تقسیم چه بود؟ از حیث مطلوبیت. که مطلوبیت استقلالی است یا مطلوبیت لغیره بود. ارتباط طریقی با ارشادی چیست؟ درباره این عنوان باید توجه کرد که وجوب طریقی به لحاظ مطلوبیت عمل بود که به دو قسم تقسیم می شد. اما اگر وجوب طریقی را با وجوب ارشادی در نظر بگیریم فرق این دو عنوان از این قرار است: در این رابطه توجه کنید وجوب طریقی و وجوب ارشادی فرقش این است که وجوب طریقی تعلق می گیرد به مبدأ و وجوب ارشادی تعلق می گیرد به منتها. لذا در مقدمه واجب یا در احتیاط که می گوییم این اجتناب از اطراف طریق است برای نجات از عقاب، وجوب طریقی در مبدأ کار است یعنی این طریق که مبدأ کار است حکمش که برسد می شود وجوب طریقی. و اما از حیث مقصد می بینیم که نجات از عقاب، اگر به جهت نجات از عقاب عقل حکم کند می شود ارشادی. اگر همین یک عمل اگر مبدأ مورد لحاظ و توجه و مصبّ حکم قرار بگیرد می شود وجوب طریقی. اگر مقصد مورد توجه و لحاظ و مصبّ حکم قرار بگیرد می شود ارشادی. لذا وجوب طریقی که برای احتیاط قائل هستیم منتهی می شود به وجوب ارشادی. در نتیجه وجوب احتیاط طریقی است و وجوب طریقی در نهایت برمی گردد به وجوب ارشادی.

 

نکته: اوامر احتیاطیه آیا اوامر مولویه است یا ارشادیه

موید این مطلب محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اوامر احتیاطیه اوامر مولویه است یا اوامر ارشادیه؟ قبل از اینکه این را شرح بدهم تعارض بین دو بیان ایشان را ما اعلام نمی کنیم می گوییم آنجا که گفت آیه القاء در تهلکه ارشادی است درست است مولوی نیست اما اینجا بحث دیگر را مطرح می کنند می فرمایند: اوامر احتیاطیه آیا مولویه است یا ارشادیه؟ بعد از آن ملاک ارشادی و مولوی را شرح می دهد که گفتم. و پس از شرح ملاک می فرماید: از آنجا که اوامر احتیاط متعلق است به مرحله امتثال در سلسله معالیل، احتیاط متعلق به امتثال است، اوامر احتیاط هم متعلق می شود به سلسله معالیل یعنی در مقام امتثال باید تمام این محتملات را اجتناب کنید تا از حرمت واقعی و عقاب واقعی نجات به دست آورده باشید.

 

سوال:

پاسخ: ما در بحث بیان محقق نائینی گفتیم که سلسله علل مرحله مصلحت و مناط است و سلسله معالیل عمل و امتثال است. و می فرماید که از آنجا که احتیاط در مرحله معالیل و سلسله معالیل است حکم عقلی احتیاط که قطعا عقل حکم می کند که این محتملات را انجام بدهید تا نجات پیدا کنید. حکم عقل که در سلسله معالیل بود امری که از سوی شرع بیاید می شود ارشادی. پس در این مرحله از بحث با این خصوصیت فرمودند که اوامر احتیاطیه اوامر ارشادیه است. تناقض بین کلمات ایشان نیست. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مطلب محقق نائینی را یک تکلمه ای اضافه می کند می فرماید: در مرحله معالیل یعنی همین احتیاط همیشه ارشادی نیست. آنجاهایی که حکم عقل قطعی مستقل دستور به امتثال بدهد و احیانا حکم عقلی مستقل دستور قطعی صادر نکند جایی که حکم عقلی مستقل قطعی نباشد از سوی شرع اگر امری بیاید امر مولوی می شود. مطلب کامل شد. رسیدیم به فراز بعدی بحث که عبارت است از استدلال به سنت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo